خبرگزاری کار ایران

احمدی در گفت‌گو با ایلنا بررسی کرد:

دلایل انتخاب ژنرال «لوید آستین» به عنوان رئیس پنتاگون/ راهبرد و آرایش تیم امنیتی – نظامی کاخ‌سفید/ رفتارشناسی طیف‌‌های آمریکا در قبال مداخلات خارجی

دلایل انتخاب ژنرال «لوید آستین» به عنوان رئیس پنتاگون/ راهبرد و آرایش تیم امنیتی – نظامی کاخ‌سفید/ رفتارشناسی طیف‌‌های آمریکا در قبال مداخلات خارجی
کد خبر : ۱۰۰۸۵۷۹

تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا گفت: یکی از دلایل اصلی انتخاب ژنرال بازنشسته آمریکایی به عنوان وزیر دفاع، عدم رسانه‌ای بودن او و هماهنگ بودنش با رئیس‌جمهوری منتخب در عرصه سیاست‌های کلان است.

«کوروش احمدی» تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا در تشریح دلایل انتخاب نخستین وزیر دفاع آمریکایی-آفریقایی‌تبار توسط جو بایدن در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: باید متوجه باشید که «لوید آستین» در زمره ژنرال‌های ارتش آمریکا است که به رغم تصدی مشاغل در مناطق بحرانی و پر حرف و حدیث، چهره‌ای بسیار غیر رسانه‌ای و کمتر شناخته‌شده دارد. نام او کمتر در رسانه‌ها مطرح بوده و او بسیار کم مایل به مصاحبه و حرف زدن با نمایندگان رسانه‌ها بوده است. به همین نسبت از او به عنوان کسی نام برده می‌شود که کمترین اصرار را بر اتخاذ خط مشی‌های نظامی خاص داشته است. از این نظر می‌توان ژنرال آستین را نقطه مقابل ژنرال «دیوید پترائوس» و «ژنرال مک کریستال» به شمار آورد. مثلا ژنرال پترائوس یک چهره رسانه‌ای بود و برخی در دولت اوباما معتقد بودند که او موجب شد تا اوباما در مقطعی نهایتاً با افزایش نیرو در عراق موافقت کند.

وی ادامه داد: همین امر در مورد ژنرال مک کریستال هم صدق می کند. ژنرال مک کریستال نیز در حوالی ۲۰۰۹ خواستار افزایش نیرو در افغانستان بود و در آن زمان بایدن به عنوان معاون رئیس جمهور اعتقادی به این امر نداشت و علناً با آن مخالفت می‌کرد. گفته می‌شود که دوستان و دستیاران مک کریستال پشت انتقاداتی که در این رابطه از بایدن در آن تاریخ می‌شد، قرار داشته‌اند. صرف‌نظر از این اختلاف‌نظرها، به طور کلی آن زمان گفته می‌شد که بایدن با اینکه ژنرال‌ها چهره رسانه‌ای باشند و در ارتباط با موضوعاتی مانند شمار نیروها و تاکتیک‌های نظامی در مناطق مختلف علناً اظهارنظر کنند، مخالف بوده است. لذا، محتمل است که نظرات بایدن در این موارد و سوابق امر و اینکه ژنرال آستین هیچگاه تمایلی به فعالیت رسانه‌ای نداشته، یکی از دلایل اصلی انتخاب او بوده باشد. اهمیت این امر به ویژه از جهت تطابق آن با سنت تبعیت نظامیان از سیاستمداران در دموکراسی‌ها است که ایجاب می‌کند نظامیان نظرات خود را در مواردی مانند شمار نیروها و تاکتیک ها و انواع عملیات و غیره به‌طور خصوصی به رئیس جمهور بگویند و نهایتاً تابع تصمیمات او باشند.   

این کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به این پرسش که آیا رزومه آستین می‌تواند معنا و مفهوم خطرناکی برای ایران و منطقه داشته باشد یا خیر، گفت: من موافق این تحلیل نیستم. اتفاقاً برعکس و با توجه به زمینه موجود و کاندیدای دیگر برای تصدی این پست، فکر می‌کنم که این انتخاب به‌طور نسبی به سود ایران است. می‌دانیم که پیش از این خانم «میشل فلورنوی» کاندیدای پیشتاز برای تصدی پست وزارت دفاع بود. او از سیاسیون حوزه امنیت ملی است که در دوره اوباما مدتی دستیار وزیر دفاع در امور سیاست‌گذاری بود. مواضع او از نظر همکاری با عربستان (از جمله فروش سلاح به ریاض) بی‌شباهت به مواضع ترامپ نیست. در مورد ایران نیز او معتقد به لزوم «ادامه فشار حداکثری» بر ایران است و نظر مثبتی نسبت به بازگشت آمریکا به برجام ندارد.

وی افزود: به‌رغم اینکه لابی نیرومندی در واشنگتن مرکب از شخصیت‌های حوزه امنیت ملی تاکنون به صورت جدی از این خانم حمایت می‌کردند، بایدن، ژنرال آستینِ نسبتاً گمنام را به او ترجیح داده است. استنباط من این است که مواضع میشل فلورنوی دلیل اصلی بی‌میلی بایدن به انتخاب او به عنوان وزیر دفاع بوده است. باید به این نکته توجه کنید که نظامیان حرفه‌ای در آکادمی‌های حرفه‌ای نظامی آموخته‌اند که در میدان نبرد باید واقع‌بین باشند، چون آنها مسئول حفظ جان سربازان خود هستند. این نظامیان اگر به میدان سیاست هم بیایند، معمولاً واقع‌بینی خود را به همراه می‌آورند. کما اینکه همکاری نظامیان (ماتیس، مک‌مستر و کلی) با ترامپ مدت زیادی طول نکشید.

احمدی تصریح کرد: یکی از پرسش‌هایی که ممکن است با اضافه شدن ژنرال آستین به کابینه بایدن مطرح شود این است که ما باید چگونه تیم امنیتی – نظامی کاخ‌سفید را تحلیل کنیم؟ در پاسخ به این پرسش فکر می‌کنم که با شناختی که از آستین داریم، او سنخیت بیشتری با کسانی مثل «آنتونی بلینکن» و «جیک سالیوان» که برای وزارت خارجه و مشاور امنیت ملی در نظر گرفته شده‌اند، داشته باشد. حداقل به نظر می‌رسد او به عنوان یک نظامی ،دیدگاه سیاسی ویژه‌ای ندارد یا حداقل تاکنون چنین دیدگاهی نداشته است. اینکه در آینده چه گرایشی پیدا کند را باید در آینده جست‌وجو کنیم. حداقل صِرف اینکه میشل فلورنوی ظاهرا از پست وزارت دفاع باز مانده، تحول مهمی رخ داده و خبر خوبی هم برای ما به شمار می‌رود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: به طور کلی در طیف‌های سیاسی آمریکا، ما هر چه به سمت چپ برویم، گرایش به مخالفت با مداخله در خارج و جنگ کمتر و کمتر می‌شود و هر چه به سمت مرکزِ طیف بیائیم، تمایل به مداخله در خارج و جنگ بیشتر می‌شود. همین امر در مورد سمت راست طیف‌های سیاسی هم صادق است. یعنی میانه‌روهای راست میل بیشتر به مداخله و جنگ در خارج دارند تا افراطی‌ها راست؛ چون گرایش به انزواگرایی و اجتناب از هزینه کردن در خارج، در افراطی‌های راست بیشتر می‌شود. مثلاً طیف چپ حزب دموکرات مثل جریان «برنی سندرز» بسیار کمتر از طیف بایدن مداخله‌گرا است. در آن سوی طیف نیز راست‌های افراطی حزب جمهوری‌خواه مثل طرفداراهای ترامپ و نیز طیف‌هایی مثل «لیبرترین‌ها» و «حزب رفرم» بسیار کمتر مداخله‌گرا هستند. لذا، بایدن و منصوبینش در حوزه امنیت ملی به اصطلاح «اینترناسیونالیست لیبرال» و عمدتاً مداخله‌گرا  هستند. در حزب جمهوری‌خواه هم همانطور که دیدیم «جرج بوش» با نومحافظه‌کاران که بسیار مداخله‌گرا هستند، همکاری نزدیک داشت.

گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز