خبرگزاری کار ایران

وخشیته در گفت‌وگو با ایلنا بررسی کرد:

دلایل موج جدید انتقاد واشنگتن از خرید اس۴۰۰ توسط ترکیه/ رویکرد دموکرات‌ها در قبال آنکارا و مسکو

دلایل موج جدید انتقاد واشنگتن از خرید اس۴۰۰ توسط ترکیه/ رویکرد دموکرات‌ها در قبال آنکارا و مسکو
کد خبر : ۱۰۰۵۵۰۴

دانشیار دانشگاه ملی اوراسیا گفت: به احتمال زیاد در دوران رئیس‌جمهوری آینده آمریکا، ناتو به روزگار قدرت خود بازمی‌گردد و در این شرایط بلندپروازی‌ رئیس‌جمهوری ترکیه و بازی میان روسیه و آمریکا و کسب منافع حداکثری از سوی او دشوار خواهد شد.

«احمد وخشیته» دانشیار دانشگاه ملی اوراسیا در تشریح ابعاد و دلایل دور جدید انتقادهای آمریکا از ترکیه برای خرید سامانه پدافند هوایی اس-۴۰۰ در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: برای بررسی این پرونده ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم که چه می‌شود که ترکیه تا این حد با مسکو همگرایی پیدا کرده است؟ بر کسی پوشیده نیست که ایالات متحده، شریک سنتی ترکیه به شمار می‌آمد، اما به نظر می‌رسد که به دنبال اجرای دکترین سیاست‌خارجی آمریکا از دولت دوم باراک اوباما که خروج از خاورمیانه را دنبال می‌کرد، این موضوع سبب شد به واسطه وجود یک دشمن مشترک، (داعش در سوریه) همکاری‌های تاکتیکی گسترده‌ای میان آنکارا و مسکو شکل بگیرد. در میان چهار سال اخیر، ترکیه با هوشیاری یک بازی برد - برد را در روابط خود با کاخ‌سفید و کرملین تعریف کرده است.

وی ادامه داد: ترکیه از یک سو سعی می‌کند که به عنوان عضو ناتو، روسیه را ترغیب کند تا در رقابت با آمریکا، این شریک سنتی غرب در منطقه را با خود همراه کند و از طرفی این پیام را به واشنگتن مخابره می‌کند که اگر منافع حداکثری آنکارا را در مناسبات دو و چند جانبه تامین نکند، روسیه آماده است تا بیشترین سهم را از شراکت با آنکارا مورد بهره‌برداری قرار دهد. نکته قابل تامل این است که اردوغان و تیم سیاست خارجی او طی سال‌های اخیر به خوبی موازنه قدرت و تهدید را میان کرملین و کاخ سفید تعریف و توزیع کرده‌اند و مهمتر از آن این است که درگیر رویکرد هیجانی در فرآیند تصمیم‌گیری‌ در بحران‌های منطقه‌ای نمی‌شوند. به عبارت خیلی ساده باید گفت که به خوبی می‌داند که تا کجا پیچ را بچرخاند که هم سفت شود و هم هرز نشود. البته باید توجه داشت که این روند دشواری است و با چند اشتباه محاسباتی کوچک، ممکن است مسیر بازی برای ترکیه تغییر کند.

این تحلیلگر مسائل روسیه تصریح کرد: با این ملاحظه به نظر می‌رسد که انتقادهای آمریکا و حتی طرف روسی تازه نیست؛ این انتقادها، در سال ۲۰۱۷ زمانی که قرارداد نخستین محموله سامانه پدافندی اس- ۴۰۰ میان مسکو و آنکارا امضا و در سال ۲۰۱۸ که روند تحویل آن آغاز شد هم واکنش‌های تند ایالات متحده را به دنبال داشت و حتی موضوع خرید جنگنده‌های اف- ۳۵ توسط ترکیه از آمریکا را نیز تحت تاثیر قرار داد. بر این اساس، بسیاری معتقدند که انتقادهای جدید واشنگتن در راستای هماهنگی بیشتر ترکیه با روسیه بر سر مساله قره‌باغ است. معتقدم که گزینه‌ مطلوب روسیه در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، باقی ماندن ترامپ بر مدار قدرت بود؛ چراکه روسیه یک هفته پیش از انتخابات آمریکا اجازه داد که ابتکار عمل دور سوم مذاکرات صلح میان آذربایجان و ارمنستان به واشنگتن واگذار شود. هرچند که ترامپ و پمپئو نتوانستند از این فرصت بهره ببرند و این آتش‌بس یک روز هم دوام نیاورد.

وخشیته افزود: در مورد بحران اخیر قره‌باغ و کنش‌گری روسیه و دیگر اعضای گروه مینسک و این بار به طور مشخص ترکیه، چند ملاحظه وجود دارد. به هر حال طی ۲۰ سال گذشته همواره در مقاطع گوناگون، موضوع قره‌باغ به طور روبنایی حل شده بود و این بار با ورود ترکیه و حمایت مستقیم از آذربایجان، این بحران بسیار بغرنج شد. نکته جالب این است که از ابتدا نه تنها رهبران باکو و ایروان تاکید داشتند که راه‌حل این بحران فقط با حمایت مسکو میسر می‌شود، بلکه در تماس‌های متعددی که رهبران و وزرای خارجه گروه مینسک و به ویژه فرانسه و آمریکا داشتند، هواره طی دو ماه اخیر از مسکو حمایت می‌کردند و این موضوع به طور مشخص در گفت‌وگوهای تلفنی امانوئل ماکرون با ولادیمیر پوتین و همچنین دیدار نمایندگان روسیه و آمریکا در ژنو هم مشخص بود.

وی گفت: توجه داشته باشید که در ابتدای این دور از بحران قره‌باغ، در یک سو کشورهای گروه مینسک، فرانسه، آلمان، آمریکا، کانادا و بریتانیا قرار داشتند که از طرح پیشنهادی مسکو حمایت می‌کردند و جالب اینجاست که در سوی دیگر ترکیه مقابل روسیه قرار داشت و حتی اردوغان در این زمان مواضع تندی نسبت به روسیه گرفت و بار دیگر مواضع آنکارا در رابطه با کریمه را به مسکو یادآوری کرد. در این مقطع آنکارا همان رویکرد گذشته را پیش گرفت؛ یعنی از یک سو با واشنگتن در رابطه با قره‌باغ گفت‌وگو کرد و از سویی با شناختی که نسبت به سیاست‌خارجی واقع‌گرایانه و عملگرایانه روسیه داشت، مواضع تحریک‌آمیزی را اتخاذ کرد که ماحصل آن همکاری امروز روسیه و ترکیه شد که به موجب توافق‌نامه‌ مابین وزارت دفاع روسیه و ترکیه، دو کشور نیروهای نظامی برابری در مرکز مشترک روسی - ترکیه‌ای کنترل آتش‌بس برخوردار هستند.

این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: قضیه را می‌توانیم این طور هم نگاه کنیم که اگرچه پیش‌تر روسیه فصل‌الخطاب قره‌باغ بود، اکنون یک کشور عضو ناتو که البته همکاری‌های تاکتیکی با مسکو دارد در کنار روسیه نقشی برابر ایفا می‌کند. در رابطه با انتقادهای غرب و به ویژه فرانسه و آمریکا به آتش‌بس اخیر، اگر بخواهم از زاویه نگاه مسکو پاسخ دهم، به هر حال به دنبال پیروزی بایدن، از چین هراسی کاسته و دشمنی با روسیه آغاز می‌شود. به دنبال شکست و به عبارتی پایان ترامپیسم، اروپا نیز بار دیگر به سوی آمریکا بازمی‌گردد و طبیعتاً تنش‌ها میان روسیه و یوروآتلانتیک افزایش می‌یابد. پوتین هم البته به انتقادهای غرب پاسخ داد و آنرا کارشکنی دانست که با لغو آتش‌بس به دنبال کسب منافع بیشتر در منطقه است. اما به هر حال باید پذیرفت که صلح بهتر از جنگ است.  

وی در پاسخ به این سوال که آیا با آمدن بایدن به کاخ‌سفید شاهد تقابل با دو طرفِ پرونده اس۴۰۰ خواهیم بود یا خیر، گفت: سیاست تاجرمآبانه ترامپ در واقع مکمل سیاست عملگرایانه روسیه بود و سبب شد طی چهار سال گذشته از تنش‌ها بین مسکو و واشنگتن نسبت به دوران اوباما کاسته شود. بر این اساس، تساهل و تسامحی که در موضوع خرید اس ۴۰۰ از روسیه توسط ترکیه در دوره ترامپ دیدیم، بسیار بعید است که در دوره بایدن وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد که در این دوران بار دیگر ناتو به روزگار قدرت خود بازگردد و حتماً در این شرایط بلندپروازی‌های اردوغان و یا به عبارتی بازی میان روسیه و آمریکا و کسب منافع حداکثری از سوی او اگر نگوییم پایان می‌یابد، اما بدون شک دشوار خواهد شد؛ چراکه در سیاست خارجی هیچ کشوری به دیگر کشورها هدیه نمی‌دهد و هر قدرتی به فکر کسب منافع حداکثری مطابق با منافع ملی خویش در نظام بین‌الملل است.

وخشیته در پایان تاکید کرد: به نظر می‌رسد که در این زمان، ترکیه هوشمندانه بازی کرد و توانست به عنوان یک عضو ناتو، یک بازی برد - برد را برای مسکو تعریف کرده و حداکثر منافع خویش را جست‌وجو کند و همین سیاست‌گذاری را در موضوع قره‌باغ هم مشاهده می‌کنیم. به هر حال قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دیگری نیز وجود داشتند که می‌توانستند همچون ترکیه موقعیت خود را در قره‌باغ تثبیت کنند و امنیت این منطقه را به خویش گره بزنند؛ اما نه تنها به این موضوع دست نیافتند، بلکه با تهدیدهای بالقوه جدی در منافع ملی خویش از این ناحیه روبرو شده‌اند. به گمانم نه ترکیه خود را در دو قطبی ناتو - روسیه قرار خواهد داد که ناچار به انتخاب شود، و نه ناتو یک عضو خود را که از موقعیت ژئوپلوتیکی خاصی برخوردار است را در دو راهی همکاری یا دشمنی قرار می‌دهد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز