رونمایی از کتاب صوتی دو قدم این ور خط
احمد پوری: فکر نمیکردم گویندگی اینقدر سخت باشد!
کتاب صوتی دو قدم اینور خط اثر احمد پوری نویسنده و مترجم نام آشنا، به همت اپلیکیشن نوار و نشر چشمه منتشر شد.
به گزارش ایلنا، برای ملاقات با نویسندهی کتاب دو قدم اینور خط، حسابی هیجانزده بودیم. نام احمد پوری برای ما آشنا بود اما او را بیشتر با ترجمههای درخشانش از اشعار آنا آخماتووا و ناظم حکمت میشناختیم.
صوتی شدن کتاب احمد پوری، خبر خوبی برای تمامی علاقهمندان به کتاب و کتابخوانیست. چرا که از هر جهت میتوانند با این کتاب صوتی ارتباط بهتری برقرار کنند.
روز ملاقات کمی زودتر به محل قرار رسیدیم. از ما با محبت و رویی خوش استقبال کردند، آنچه میخوانید خلاصهایست از همین گفتگو به بهانهی انتشار کتاب صوتی دو قدم اینور خط.
لطفا کمی دربارهی خودتان برای مخاطبان توضیح دهید:
متولد سال ۱۳۳۲ در تبریز هستم. تا بعد از دانشسرای راهنمایی، حدود دوسال در تبریز ماندم و برای خدمت نظام وظیفه، مدتی در کرمانشاه تدریس کردم و بعد برای ادامهی تحصیل به خارج از کشور رفتم.
نوشتن را از کودکی آغاز کردم. حدودا از دوازده سیزده سالگی. اما ترجمه را به طور رسمی از هجده سالگی با ترجمهی چند نمایشنامه از هارولد پینتر و استریندبرگ آغاز کردم.
چرا به ترجمه علاقهمند شدید؟
داستان جالبی دارد. اگر بخواهم کوتاه بگویم، کلاس نهم، داستانی از همینگوی خواندم اما ترجمهی خوبی نداشت و من با خودم فکر کردم که باید این کتابها را به زبان اصلی بخوانم تا بیشتر لذت ببرم. به مرور زمان با استفاده از دیکشنری و در خانه زبان انگلیسی را یاد گرفتم.
آیا دوران معلمی در نوشتن شما تاثیرگذار بود؟
من پیش از آنکه تدریس را آغاز کنم، مینوشتم. فکر میکنم در نوشتن، چیزی که بیش از همه به من کمک کرد، داشتن شغلهای متفاوت بود. از نانوایی گرفته تا کارهایی مثل سماورسازی. اینها باعث شد به عنوان یک تجربهی زیستی در بطن جامعه بیشتر زندگی کنم.
بین کتابهای ترجمه و تالیفی کدام کتاب را بیشتر دوست دارید؟
اگر از این جملهی کلیشهای که کتابهای من مانند فرزندانم هستند و من همه را به یک اندازه دوست دارم، بگذریم، کتاب دو قدم اینور خط را بیشتر از همهی کارهایم دوست دارم. برای این کتاب چالشهای بسیاری داشتم و نگارش آن کار آسانی نبود. در بین ترجمههایم، ترجمهای را بیشتر از همه دوست دارم که مردم بیشتر دوست دارند و آن هم کتاب هوا را از من بگیر خندهات را نه از پابلو نرودا.
ایدهی کتاب دو قدم اینور خط چطور به ذهن شما رسید؟
داستان جالبی دارد. من در انگلستان با خانمی تاجیکستانی آشنا شدم. که تعدادی از ترجمههای من را خوانده بود. ایشان به من گفتند که اطلاع داری آنا اخماتووا عاشق آیزایا برلین بود؟ آخماتووا برای برلین شعرهایی نوشته و برلین هم در جواب نامهای به آخماتووا می نویسد. نامهای که هیچگاه به دست او نمیرساند.
من اطلاعاتی داشتم اما لحظهای با خودم فکر کردم که چه میشد اگر این نامه به دست آخماتووا میرسید. و این فکر جرقهای شد برای کتاب دو قدم اینور خط.
هم در ترجمههای شما و هم در کتاب دو قدم اینور خط، وجود آنا اخماتووا را میبینیم. علت این امر چیست؟
من آخماتووا را یکی از شاعران بزرگ قرن بیستم میدانم. در نگاه اول بهخاطر شعرهای قوی که داشت و بعد هم به خاطر روزهای بسیار سختی که در زندگی گذراند. آخماتووا سی سال نتوانست کتابی چاپ بکند. این مسئله برای شاعری به این عظمت بسیار دردناک است. این شخصیت او باعث شد علاقهی من بیشتر شود.
گویندگی نسخهی صوتی این کتاب هم بر عهدهی شما بود. چه تجربهای از این گویندگی داشتید؟
در واقع هر لحظه که از روی کتاب میخواندم و جلو میرفتم، با خودم میگفتم هیچگاه فکر نمیکردم گویندگی تا این حد سخت باشد. کار سختی بود، بیشتر از آنچه تصور میکردم سخت بود اما بسیار لذتبخش هم بود.
به نظر شما برای افزایش مطالعه در جامعه چه کاری باید انجام داد؟
زمان تغییر کرده است. اگر سی سال پیش این سوال را میپرسیدید من جواب دیگری میدادم اما حالا باید جواب دیگری داد. در عرصهی تکنولوژی ما باید فکر جدیدی بکنیم. همین کتابهای صوتی و استفاده از راههای جدید، یکی از مواردیست که باید روی آن خیلی کار کرد. بنابراین من بر عکس کسانی که فکر می کنند کتابخوانی کم شدهاست، معتقدم که میزان مطالعه کم نشده، بلکه شکل آن تغییر کرده است.با توجه به این مسئله ما باید روی موضاعتی مانند کتاب صوتی بیشتر کار کنیم.
مطالعه برای چیست؟ خواندن برای کنجکاویست. شما میخواهید بدانید که دیگران چطور میاندیشند. از فاکنر میپرسند چرا مینویسی و فاکنر جواب میدهد: شاید در غار زمان مینویسم این یادگار من است.
مخاطبان با هر شیوهای، خواه مطالعهی کتاب چاپی باشد یا گوش دادن به نسخهی صوتی، همین کنجکاوی را برطرف میکنند.
برای دسترسی به نسخهی صوتی کتاب دو قدم اینور خط میتوانید به اپلیکیشن نوار مراجعه کنید.