آموزش مجازی چه چیزی برای ما دارد؟
مقدمه ای بر آموزش مجازی
امروزه ما برای مسافرت از هوایپما، برای ارتباطات از تلفنهمراه (یا اینترنت) و برای روشنایی منازلمان از دیودنوری استفاده میکنیم. دیگر کسی با شتر به مسافرت نمی رود یا از شمع برای روشنایی استفاده نمیکند.
درحقیقت جزء جزء زندگی ما به روز شده است جوری که حتی مقایسه زندگی ما در سال ۲۰۱۵ با سال ۱۹۶۵ با اینکه فقط ۵۰ سال گذشته، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. با این وجود وقتی که به سیستم آموزشی نگاه میکنیم میبینیم که حتی نسبت به ۵ قرن گذشته هم تغییر چندانی نداشته است.
به عکس پایین نگاه کنید، یک کلاس درس در قرن ۱۴ام رو نشون میدهد. اگر دقت کنید متوجه می شوید که با کلاسهای درس امروزی فرقی ندارد!
به قول پیتر نورویگ استاد دانشگاه استنفورد:
"در استنفورد به ۲۰۰ نفر درس مقدمهای بر هوش مصنوعی میدم. من و دانشجوها از این کلاس لذت میبریم ولی چیزی که من متوجه اون شدم این هست که من یک موضوع مدرن و پیشرفته رو دارم درس میدم ولی تکنولوژی آموزشی که به کار میبرم قدیمی است. در حقیقت تکنولوژی کلاسهای درس قرن ۱۴ است: نت برداری، تخته نویسی و چند نفر هم خواب در انتهای کلاس"!
مسئله اینجاست که بعد از پیدایش صنعت چاپ نه تنها انقلابی حتی تحول خاصی هم در سیستم آموزشی شکل نگرفت و مردم سراسر دنیا از ساختاری که از مدتها قبل به جا مانده بود استفاده کردند. حتی در دانشگاهها و موسسات آموزشی طراز اول دنیا هم تغییر خاصی مشاهده نشده است (به عنوان مثال ساختار کلی کلاسهای درس MIT نسبت به ۵۰سال گذشته با تقریب خوبی تغییر نکرده).
بنابراین تعجبی ندارد که در هزارهی سوم شاهد آفت بیسوادی در اقصینقاط دنیا باشیم. در هند، آفریقا و حتی ایران بچههای زیادی هستند که به دلایل مختلف از تحصیل محروم شدند. از طرفی در کشورهای توسعه یافته هم هزینه تحصیلات بسیار زیاد هست طوری که اقشار کم درآمد جامعه که هیچ، اقشار متوسط جامعه هم به سختی میتونند وارد دانشگاه بشوند. بسیاری از فارغالتحصیلان هم به راحتی نمی توانند ادامه تحصیل بدهند و هزاران مشکل دیگر که علت اصلی آن سیستم آموزشی مستهلک ماست.
برای همین افراد زیادی به فکر چاره افتادند و راهکارهای مختلفی ارائه دادند که من قصدم بررسی آنها نیست و فقط می خواهم راهکاری که تا به امروز به طور خارقالعادهای جواب داده و نتایج معرکهای داشته را مطرح کنم: آموزش مجازی!
ساختن کلاسهایی به روی ابرها:
افراد زیادی به این فکر افتادند که به جای کلاسهای بزرگ با ظرفیت ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر، کلاسهایی کوچک با ظرفیت بینهایت(!) داشته باشند، به عبارت دیگر تصمیم گرفتند کلاسهایی به روی ابرها (فضای اینترنت) بسازند. کلاسهایی که مردم دنیا، چه دور و چه نزدیک، فقط به کمک اینترنت خوب و کامیپوتر یا تلفنهمراه هوشمند بتوانند در آنها شرکت کنند. دانشگاه MIT جزو اولین دانشگاههایی بود که از کلاسهای درسش فیلم گرفت و آنها را رایگان در اختیار همه قرار داد. بعد از آن نهادهای مختلفی این رسم پسندیده را دنبال کردند و ما امروزه با رفتن به سایتهایی از جمله edx.org و یا coursera.org می توانیم بهترین درسها از بهترین دانشگاههای دنیا را به صورت رایگان دریافت کنیم، در فعالیتهای جانبی مشارکت کنیم، تکالیفمان را انجام بدهیم، آزمون بدهیم و حتی مدرک معتبر بگیریم.
سال ۲۰۱۲ دافنه کولر از موسسین کورسرا در سخنرانی تد گفت:
"غیر منتظره نیست که معلوم شد، دانشجوها دوست دارند بهترین کلاس ها را از بهترین دانشگاه ها مجانی بگیرند. ما این پایگاه اینترنتی را در فوریه راه اندازی کردیم، ما اکنون ۶۴۰،۰۰۰ دانشجو از ۱۹۰ کشور داریم. از ۱.۵ میلیون نفر نام نویسی کرده ایم، ۶ میلیون آزمون در ۱۵ کلاسی که برگزار شده تاکنون ثبت شده و ۱۴میلیون فیلم تا به حال تماشا شده. … چه چیزی باعث شد این کلاس ها تفاوت داشته باشند؟ هر چه باشد کلاس های اینترنتی چند وقتی هست که در دسترسند. تفاوت در این است که این کلاس ها یک تجربه ی واقعی ایجاد می کنند. کلاس در یک روز معین شروع میشه، و بعد دانشجو ها این فیلم ها را هر هفته نگاه می کنند و تکلیف خانه هم انجام می دهند. و این ها تکلیف های واقعی هستند که نمره های واقعی می گیرند و وقتشان تعیین شده… . در پایان این کلاس، دانشجویان مدرک می گیرند. آنها می توانند این مدرک را به کارفرمای آینده شان ارائه کنند و شغل بهتری بیابند، و ما دانشجویان زیادی را می شناسیم که همین کار را کردند. برخی دانشجویان مدرکشان را گرفتند و آن را به مؤسسه آموزشی که در آن درس می خواندند ارائه کردند و به ازای آن واحد دانشگاهی گرفتند. پس این دانشجویان واقعاً چیزی معنی دار در ازای وقت و تلاششان از این کلاس ها می گرفتند."
به نقل از ویکیپدیا فارسی: «بسیاری از پژوهشگران معتقدند این روش آموزش بسیار مؤثر و کاراتر است: تاثیرگذار بودن آموزش مجازی روی دانشجویان غیر قابل انکار است. دانشجویان از گروههای سنی مختلف و از کشورهای گوناگون از بنگلادش و چین تا آفریقای جنوبی هستند. دامنه بزرگی از کارکنان بیمارستان تا مادرانی که به تنهایی فرزندانشان را سرپرستی میکنند و از پس هزینههای دانشگاه برنمیآیند را شامل میشود. با توجه به استقبال جهانی از دانشگاه مجازی، تعداد دورههای آموزشی فشرده آنلاین روز به روز در حال افزایش است. یکی دیگر از این دورهها یودمی نام دارد که هدفش دموکراتیزه کردن آموزش است. … اساتید عزم خود را جزم کردهاند که آموزش عالی را متحول کنند. آنها کاری را آغاز کردهاند که علیرغم نوپا بودن، رقیبی قدر برای روشهای آموزش سنتی است.»
یک اصطلاح اساسی، موک چیست؟
ویکیپدیا به این صورت تعریف میکند: «درس باز آنلاین بزرگ (Massive Open Online Course) یا موک (MOOC) درس آنلاینی است که از طریق وب به طور باز به شرکتکنندگانی نامحدود ارائه میشود.
موکها علاوه بر محتوای رایج درسی نظیر ویدئوها، متون و مجموعه مسایل، فضای تعاملی به وجود میآورند که دانشجویان، استادان و دستیاران آموزشی در آن شرکت کنند.»
یکی از راههای ایجاد محتوای آموزشی این هست که رسما از کلاس درس فیلم بگیریم و با کیفیت مناسب منتشرشان کنیم. این کار را MIT مدتهاست انجام میدهد و خیلی ازکلاسهای ارزشمندش را شما میتوانید دانلود کنید و موقع دیدنشان درست حس این را داشته باشید که سر کلاس نشستهاید. ممکن است این کلاسها از یک ساعت بیشتر هم بشود، ذات کلاس در همین است خب. اما برای آموزش از راه دور یکمی این شیوه بازده خوبی نداره! (عیب این روش)
میشود گفت با اینکه کلاس درس با کیفیت خوبی به دست مصرف کننده رسیده ولی هنوز امکان تعامل مصرف کننده (دانشجو) با درس وجود ندارد.
برای همین محتوای آموزشی (اصطلاحا دورهها یا کورسها) معمولا دیگه به این روش تولید نمی شوند.
این دورهها فقط به منظور استفاده در فضای اینترنت طراحی میشوند و خبری از یک کلاس و کلی دانشجو نیست.
شما در این دورهها یک دوست باهوش خواهید داشت که مثل یک معلم خانگی در کنار شماست و قدم به قدم شما را کمک میکند.
موکها به صورت قطعههایی حدودا ۱۰ دقیقهای ساخته میشوند که بعد از هر قسمت، آموزش متوقف میشود، از شما سوال پرسیده میشود، شما تمرین حل میکنید و وقتی که شما آن قسمت را یادگرفتید سراغ قسمت بعد می روید.
با این کار شما مطالب را یکی پس از دیگری یاد میگیرید و این فوقالعاده است چون که شما بعد از اتمام هر دورهای اکثر مباحث را به خوبی یادگرفته اید.
به نظرم همه تجربهی کلاسهای درس را داریم که در اول همهی حواسمان به درس هست بعد از مدتی کمکم از کل درس دور می شویم و بعد از گذشت نیم ساعت دیگر نمیفهمیم که استاد در مورد چه چیزی صحبت میکند! اما از این خبرا در موک نیست!
موک یا غول چراغ جادو
موک مثل غول چراغ جادو گوش به فرمان شماست تا شما مطلب را کامل یاد بگیرید.
شما حتی اگه بهترین معلم خونگی هم داشته باشید نمیتوانید آن را متوقف کنید، یا از معلم بخواهید که مطلبی را ۵ بار آن هم ساعت ۲ نیمهشب برای شما توضیح دهد، ولی موک اینکار را خوشبختانه میکند.
هر کسی میتواند این کلاسها را به روشی که دوست دارد دنبال کند! صبح، ظهر، نیمهشب، داخل اتاق، پشت میز کار و حتی با زیرشلواری! این کلاسها رفتوآمدهای اضافی را کم میکند و کیفیت آموزشی را به مراتب بالا می برد.
بدون شک وظیفهی ماست از کسانی که اولین بار این ایده به ذهنشان رسیده و یا این طرح را به مرحلهی اجرا در آورده اند سپاسگزاری کنیم.
ولی شاید کاری که بهتر از آن بتوانیم انجام بدهیم این است که خودمان به این حرکت کمک کنیم! چه جوری؟
اینکه اولا با دوستانمان در این کلاسها یا دورهها (کورس – course) شرکت کنیم، گروههای محلی درست کنیم و به تبادل نظر و گفتوگو بپردازیم.
در فورمها و گروههای اینترنتی مشارکت کنیم، سوالهایی که می دانیم را جواب بدهیم، سوالهایی که داریم را بپرسیم و آزمونها را جدی بگیریم و تقلب نکنیم!
مشکلات پیشرو، راهحلهای پیش رو:
یکی از مشکلات اساسی که در بحث آموزش مجازی بود عدم ارتباط فراگیران با محتوا، که توسط محتواهای تولید شده براساس استاندارد موک که در بخش قبلی توصیح دادیم قابل حل هست و خیلی از دانشگاه های معتبر از جمله سرآمد آنها سایت coursera از این روش استفاده میکنند.
مشکل بعدی می تواند این باشه که شما وقتی دانشگاه می روید موقعی که سوال داشته باشید یکی را پیدا میکنید و از آن میپرسید ولی در موک از چه کسی قرار است بپرسید؟! حقیقت این است که اتفاقا در موک تعداد نفرات بسیار بیشتری هستند که مشتاقانه به سوال شما جواب خواهند داد، کافیست شما وارد فرومها و شبکههایی بشوید که متشکل از همدورهایهای شماست. آن موقع میبینید که هزاران نفر هستند که شما می توانید از آنها سوال بپرسید و یا به سوالشان جواب بدهید! همین طور اگه شما علاقهای به کار گروهی دارید میتونید گروههای محلی تشکیل بدهید و با دوستانتان و یا هم شهری هایتان به بحث و تبادل نظر بپردازید! وجود این گروهها و یا فورمها به شما کمک میکند تا یادگیری خودتان را در مرتبهی اول محک بزنید و در مراحل بعدی آن را افزایش بدهید.
خب دانشگاه رو تعطیل کنیم دیگه؟!
خیر! قرار نیست که دانشگاه رسما تعطیل بشود. دانشگاهها پایه و اساس پژوهش هستند و نه صرفا محل برگزاری یکسری کلاس! دانشگاه محل اجتماعات علمی و تحقیقاتی هست و به هیچ وجه نباید در دانشگاه را بست! در ضمن کار آکادمیک یعنی کتاب و شما حتی اگر بهترین موک دنیا را هم ببینید باید حتما یک کتاب را به عنوان منبع داشته باشید، پس با تمام احترام و علاقهای که به موک دارم باید بگویم که همهچی موک نیست! اجازه بدید برگردیم به سخنرانی موسس کورسرا، خانم کولر در تد:
"پس حالا که این روش اینقدر عالی ست، آیا دانشگاه ها منسوخ هستند؟ خوب بدون شک مارک تواین اینطور فکر می کرد. او گفت: “کالج جایی است که یادداشت های استاد مستقیماً به یادداشت های دانشجوها می رود، بدون اینکه از مغز هیچ یک از آنها عبور کند.” اما من با “مارک تواین ” مخالفم. من فکر می کنم او با دانشگاه ها مخالف نبود بلکه با شیوه ی تدریس برپایه سخنرانی مخالف بود که بسیاری از دانشگاه ها این همه وقت روی آن می گذارند.
خوب بیایید کمی عقب تر، به زمان” پلوتارک “، برویم، که می گفت، ” ذهن ظرفی نیست که نیاز به پر کردن داشته باشد، بلکه چوبی است که نیاز به شعله ور شدن دارد.” و شاید ما باید وقت کمتری را در دانشگاه ها صرف پر کردن ذهن دانشجوهایمان با مطالب سخنرانی کنیم و وقت بیشتری را صرف شعله ور کردن خلاقیت، ابتکار و قدرت حل مسئله ی آنها کنیم به وسیله ی صحبت کردن با آنها.
پس ما چطور این کار را انجام دهیم؟ ما این کار را با یادگیری فعال در کلاس درس انجام می دهیم. مطالعات زیادی انجام گرفته، شامل این یکی، که نشان می دهند اگر شما یادگیری فعال را به کار ببرید، با دانشجوهایتان در کلاس ارتباط برقرار کنید، عملکرد آنها در تک تک معیارها بهبود می یابد – در حضور در کلاس، در درگیر شدن با مطالب و در یادگیری که با آزمایش های استاندارد اندازه گیری می شود.
مثلاً می توانید ببینید که امتیاز پیشرفت در این آزمایش به خصوص تقریباً دو برابر شده. پس شاید ما باید وقتمان را در دانشگاه ها اینطور بگذرانیم. پس برای اینکه خلاصه کنم، اگر بتوانیم آموزش با سطح کیفی بالا به همه در اطراف دنیا و مجانی ارائه کنیم، این چه فایده ای دارد؟ سه چیز. اول اینکه آموزش را به عنوان یکی از حقوق اولیه انسانی پایه گذاری می کند، که هر کس در اطراف دنیا که توان و انگیزه دارد بتواند مهارت هایی که نیاز دارد را کسب کند تا زندگی بهتری برای خود، خانواده و جامعه شان بسازند. دوم اینکه، می تواند امکان یادگیری در هر سنی را فراهم کند. باعث شرمساری است که برای بسیاری از مردم،یادگیری بعد از اتمام دبیرستان یا کالج تمام می شود، آموزش متوقف می شود. با در دسترس داشتن این مطالب شگفت آور، ما می توانیم هر وقت می خواهیم چیزهای نو بیاموزیم، خواه فقط برای باز کردن ذهنمان باشد یا برای عوض کردن زندگی مان. و بالاخره، این کار می تواند موجی از نوآوری ایجاد کند، چون استعدادهای شگفت آور همه جا پیدا می شوند. شاید آلبرت اینشتین بعدی یا استیو جابز بعدی جایی در دهکده ی دورافتاده ای در آفریقا زندگی می کند. و اگر بتوانیم به آن فرد امکان تحصیل بدهیم، او می تواند ایده ی بزرگ بعدی را مطرح کند و دنیا را تبدیل به جای بهتری برای همه ی ما کند.»
در پایان، از شما میخواهم رؤیای آنانت آگاروال را با من تصور کنید. "میخواهم با من تحصیل را از نو طراحی کنید. ما باید از کلاسهای درسی به فضاهای اینترنتی برویم. ما باید از دنیای کتابها به تبلتها برویم. ما باید از مدارس آجری آسیبپذیر به خوابگاههای دیجیتالی برویم. به نظر من، در نهایت، ما هنوز به یک کلاس درسی در دانشگاههایمان نیاز داریم. در غیر این صورت، چطور میتوانیم به نوههایمان بگوییم که پدربزرگها و مادربزرگهایتان در این اتاق مثل دانههای ذرت در ردیفهای موازی مینشستند و به این استاد در اول کلاس زل میزدند که در مورد درس صحبت میکرد و شما حتی یک دکمهی برگرداندن به عقب هم نداشتید؟"