هفت سوالی که مدیران کسب و کار باید از خود بپرسند
گاهی چنان در کار و صندلی خود فرومیرویم که همانجا غرق و مدفون میشویم. این حکایت بسیاری از کسب و کارهای ماست؛ کسب و کاهایی که با انرژی و ایدهی خوب شروع به فعالیت میکنند اما در ادامه، سرنخ را گم کرده و در بین شرکتهای بزرگ و رقبای باهوشتر گم میشوند! چه کسب و کار محلی داشته باشید چه یک استارتآپ بزرگ، باید گاهی صبر کنید، سرتان را بالا بگیرید و به راهی که آمدید و مسیری که در آن قرار گرفتید نگاهی بیاندازید.
ایلنا؛ در این مطلب قصد داریم تا چند سوال استراتژیک که صاحب هر کسب و کاری باید از خود بپرسد را مطرح کنیم. سوالهایی از کتاب صوتی هفت پرسش استراتژیک، که در برنامه آموزشی «مدرسهی کسب و کار هاروارد» قرارد دارد و تدریس میشود.
پرسش اول: مشتری اصلی شما کیست؟
مهمترین سوالی که باید از خود بپرسیم همین سوال است. وقتی با این پرسش مواجه میشویم، جواب بیشتر ما این است که ما مشتریان متعددی داریم و برای هر کسی چیزی برای ارائه داریم. این پاسخ نشان دهندهی عملکرد ضعیف ماست، اگر رقبای شما منابع خود را معطوف به یک مشتری کلیدی کنند، شک نکنید که شما را شکست خواهند داد. پس به این سوال خوب فکر کنید؛ مشتری اصلی شما دقیقا کیست؟
پرسش دوم: اولویت ارزشهای شما کدامند؟
ارزش پیشنهادی شما قلب کسبوکارتان است. نیازهای مشتریانتان را درک کنید و ارزش پیشنهادی متناسب با آنها را اولویتبندی کنید. این به شما کمک میکند تا کسبوکارتان را سازمان داده و منابع را همسو با آنها تخصیص دهید.
پرسش سوم: چگونه عملکرد را رصد میکنید؟
آیا اصلا عملکرد خود را بررسی میکنید؟ شاخصهای زیادی برای بررسی میزان موفقیت وجود دارد. مدیران شکایت دارند که تعداد زیاد معیارها، آنها را گیج کرده است. پس باید از خود بپرسید کدام شاخصهای عملکرد، علاوه بر اینکه به شما در تحقق استراتژی شرکت کمک میکند، مانعی هم برای سرعت و پیشرفت کسب و کار شما ایجاد نخواهد کرد.
پرسش چهارم: خطوط قرمزی هم دارید؟
کنترل ریسک، چهارمین ضرورت برای پیادهسازی استراتژی است. فشارهای ناشی از اهداف، ممکن است شما را تشویق کند تا به هر شیوهی ممکن به اهداف تعیینشده برسید و این ممکن است کسبوکار شما را به خطر بیاندازند. باید مطمئن شوید که منابع و تلاش را، برای ابتکارات غیر همسو با هدف هدر ندهید. یادتان باشد انتخابهای زیادی وجود دارد، اما انتخاب نکردن بعضی از انتخابها، خود بهترین انتخاب است!
پرسش پنجم: چگونه یک سیستم پویا ایجاد کنیم؟
چقدر به تشویق و نوآوری اهمیت میدهید؟ تنهاپرداخت به موقع حقوق و مزایا کافیست؟ چقدر به خلاقیت بها میدهید؟ تکنیکهای نشاطآور، دشوار اما ضروری هستند. اگر میخواهید به سطوح بالای نوآوری و عملکرد دست یابید، حتما آنها را پیدا کنید و انجام دهید.
پرسش ششم: چگونه باید روحیه کار تیمی را ایجاد کنیم؟
تنها شما میتوانید بگویید به چه نوع تعهدی برای حمایت از استراتژی خود نیاز دارید. برخی کسبوکارها، منافع فردی را برمیگزینند و پاداشها را بر مبنای آن میدهند. به طور کلی، اگر بخواهید افراد بر روی وظایف خاصی متمرکز شوند یا بخواهید افراد به دنبال فرصتها باشند، پاداش بر اساس منافع فردی راه درستی است.
پرسش هفتم: چه عدم قطعیتهایی، خواب را از شما میگیرد؟
تنها سه چیز در زندگی با اطمینان همراه هستند؛ مرگ، مالیات و اینکه استراتژی امروز به کار فردا نمیآید! در آینده محصولهای شما بیفایده خواهند بود، مشتریهای شما سلیقهی متفاوتی خواهند داشت. فناوری، مدل کسبوکار شما را غیررقابتی میکند، ضمن اینکه موفقیتهای امروز به خاطرههای فردا بدل میشوند. شمار اندکی از شرکتها توانایی تطبیق با تغییرات را دارند. آیا میتوانید تغییر را پیشبینی نمایید و خود را به نحوی بازآفرینی کنید که باقی بمانید؟
اکنون شما هفت پرسش و دلیل اهمیت آنها را میدانید. برای اجرای موفق استراتژی، باید پیچیدگی را از بین ببرید. سادهسازی کنید. مشتری اصلی را انتخاب و ارزشهای اساسی خود را الویتبندی کنید. چند متغیر کلیدی واقعی انتخاب کنید. خطوط قرمز را مشخص کنید و سپس نوآوری را تشویق کنید و تعهد را ایجاد نمایید.
این نکته را همواره به یاد داشته باشید که پرسشها، تنها ابزار هستند. اینکه چگونه از آنها برای تشویق افراد استفاده میکنید، ارزشهای آنها برای کسبوکارتان را مشخص خواهد کرد!
اگر علاقه دارید تا قدمی جلوتر از بقیه رقبا باشید، این کتاب صوتی را از سایت نوار تهیه و گوش کنید.