تعدیل نیرو...!
قبل از ما، چند بار تعدیل نیرو کرده بودند. هر بار هم، نه فقط آنهایی که تعدیل میشدند، بلکه تمام کارگاه غصهدار میشد. اما هیچوقت فکرش را نمیکردیم این پرندهی شوم روی شانههای ما نیز بنشیند. وقتی مدیر کارگاه خبر ورشکستگی و تعطیلی کارگاه دوزندگی را داد، روی برگشتن به خانه را نداشتیم.
ایلنا؛ قبل از ما، چند بار تعدیل نیرو کرده بودند. هر بار هم، نه فقط آنهایی که تعدیل میشدند، بلکه تمام کارگاه غصهدار میشد. اما هیچوقت فکرش را نمیکردیم این پرندهی شوم روی شانههای ما نیز بنشیند. وقتی مدیر کارگاه خبر ورشکستگی و تعطیلی کارگاه دوزندگی را داد، روی برگشتن به خانه را نداشتیم. چند ماهی میشد که حقوقمان نصف شده بود، و یا پرداخت نشده بود. اما هیچگاه به فکر تعطیلی کامل کارگاه نیفتاده بودیم. پیاده طول خیابان جمهوری را قدم میزدیم و از دردها و مشکلات با یکدیگر حرف میزدیم. از نرخ بیکاری که روز به روز بیشتر جامعهی ایرانی فلج میکند، و حالا گریبانگیر خودمان شده بود.
همسرم که فهمید نتوانست سر پا بایستد. او مدام سنگ زندگیمان را به سینه میزد. دختر دم بخت و جهیزیهای که حالا نمیدانستم از کجا باید تامینش کرد. قرار شد به کسی از فامیل چیزی نگوییم. اما بالاخره که بو میبردند. یک هفته نشد که خبر بیکاریام به چند نفری از آشناها رسید. چندتایشان سر زدند تا کمک کنند، و اینطرف و آنطرف دستم را جایی بند کنند. اما یکی از دوستان حرفهای دیگری میزد. حرفهایی از اینکه «کارگاهها باید هویت مستقل پیدا کنند و خود بتوانند سر پا بایستند. برند شوند. رشد کنند.» میگفت «باید از کارگاه خودتان حمایت کنید. نباید عقب بنشینید.» حرفهایش به گوش قشنگ بود. اما آیا راهکاری هم داشت؟ سایتی را به من معرفی کرد که میشد به عنوان یک تولید کنندهی ایرانی در آن غرفه کالای ایرانی ایجاد کرد، تا مشتریها آسان و مستقیم محصولات ایرانی را از ما خرید کنند اینطور تولید کنندگان ایرانی میتوانند آسان و به صرفه محصولشان را به اشتراک بگذارند. مشتریان نیز میتوانند آسان، به صرفه و با خیال راحت، محصولی که تولید هموطنشان هست را بخرند.
خودم سر در نمیآوردم از چه حرف میزند. به مدیر کارگاهمان معرفیاش کردم. چند جلسه با یکدیگر صحبت کردند. او فروشگاه کالای ایرانی اینسو را به مدیر کارگاه نیز معرفی کرد. مدیر کارگاه از سایت خوشش آمده بود. معتقد بود با همکاری «اینسو» میتواند دوباره کارگاه را سرِ پا کند و بچهها را دور هم جمع کند. غرفه را تشکیل دادیم. نه یک غرفه در نمایشگاه. نه یک مغازه با فروشنده... یک غرفهی مجازی، در سایت «اینسو»، آنهم با نام خودمان، صرفا جهت فروش پوشاک ایرانی
برای یک شروع دوباره، آنهم پس از مدتی سختی، فروش خوبی داشتیم. تک و توک سر کار برگشته بودیم. محصولاتمان در اینسو فروش میرفت و خیالمان راحت بود، که مشتری خودمان را خواهیم داشت. حالا دیگر خودمان هم هر از گاهی به اینسو سر میزدیم و با خرید کالای ایرانی از کارگرانی که مثل خودمان بودند حمایت میکردیم.
شما هم میتوانید برای خرید کالاهایی که از ایرانی بودنشان مطمئن هستید، به اینسو سر بزنید.
نوشتهی: احمد نوری