رمانهایی که روزبهروز معروفتر میشوند
آیا هیچ به این فکر کردهاید که چرا بسیاری از افراد کتابخوان در میان گزینههای متنوعی که برای انتخاب کتاب دارند، به سراغ رمان میروند؟ اصلا چرا داستانهایی از مردمان سرزمین خودمان یا کشورهای بیگانه و دوردست برای ما هیجانانگیز و دوستداشتنی است؟ به نظر میرسد هر زندگی و هر داستان در کنه خود درسهایی به همراه دارد که در لفافه و ناخودآگاه به خواننده منتقل میشوند. ما داستان میخوانیم چون تنها یکبار زندگی میکنیم اما ته قلبمان دوست داشتیم همین یکبار را بارها و بارها و به گونههای مختلف زیسته باشیم. ناچار به سراغ آثار نویسندگان میرویم و زندگیهایی را که آنها در رمانهای خود نوشتهاند میخوانیم و بهنوعی آن زندگی را از نو از سر میگذرانیم. تجارب دیگران را از خلال لغات و جملات میشنویم و در کولهبار خود میاندازیم تا سر بزنگاه، درست همانجایی که گیر افتادیم از آنها استفاده کنیم.
در این میان، رمانهایی هم وجود دارند که روزبهروز بر شهرت و محبوبیتشان افزوده میشود. در ادامه این یادداشت با نمونههایی از آنها بیشتر آشنا میشوید.
صد سال تنهایی
صدسال تنهایی شاهکار مارکز و یکی از شاهکارهای ادبیات جهان است. کتاب، داستان زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا را نشان میدهد. سرهنگ آئورلیانو بوئندیا دومین فرزند اورسولا و خوزه آرکادیو است. او در دهکده ماکوندو به دنیا میآید. همان دهکدهای که از به هم پیوستن افسانه و تاریخ ساخته شده است و شخصیت اصلی داستان را در مشتش گرفته است. سرهنگ بارها و بارها از مرگ میگریزد. تمام احساساتش را از دست میدهد و بدون ترس، عشق و نفرت نظارهگر تغییرات است. تغییراتی که پل بین سنت و مدرنیته به حساب میآیند. سرزمین ماکوندو، یک دهکده خیالی است. اما حالا به هرجایی از کلمبیا که پا بگذارید، نام ماکوندو را میبینید.
خواندن رمان صد سال تنهایی برای همه راحت نیست، خیلی از مردم نام این کتاب را بهعنوان یکی از پرفروشترین کتابهای دنیا میشناسند و تصمیم میگیرند که آن را بخوانند اما وقتی اسامی بهکار رفته در این رمان را میبینند بعد از خواندن چند صفحه از آن پشیمان میشوند. اما تجربهی شنیدن نسخهی صوتی آن با صدای دوستداشتنی مهدی پاکدل تجربهای بهیادماندنی است.
شنیدن کتاب صوتی صد سال تنهایی به دوستداران رمان و داستانهای خارجی پیشنهاد میشود. باید خاطرنشان ساخت طی ۳۰ سالی که از نخستین چاپ این کتاب گذشت بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفت. بدون شک شنیدن این کتاب صوتی با لذت فراوانی برای اهل کتاب، همراه خواهد بود.
در اپلیکیشن طاقچه میتوانید کتاب صوتی صد سال تنهایی را با صدای مهدی پاکدل بشنوید.
جنگ و صلح
جنگ و صلح رمانی است مفصل که در چند جلد منتشر شده است. تولستوی با این رمان پرشخصیت تلاش کرده تصویر کامل و درستی را از روسیه آن زمان به خواننده ارائه دهد. این رمان از روسیهای میگوید که جنگ بهتدریج بر آن سایه افکند و کمکم گرفتارش شد. زندگی مردم تمامی طبقات، تهیدستان و اشراف، تحتالشعاع این اتفاق قرار گرفت؛ اما جنگ نهتنها بهخودیخود اتفاقی ناگوار بود که این بار دشمن فرانسهای بود که بسیاری از مردم روسیه دوستش میداشتند، به آنجا سفر کرده و یا قصد آن را داشتند و برخیشان به زبان آن آشنا بودند. شخصیتهای کتاب جنگ و صلح عاری از خبط و خطا نیستند، آنها افرادی هستند شبیه به خود ما و آدمهایی که در زندگیهایمان میبینیم. همین امر بر باورپذیری ماجراها و اتفاقات افزوده است.
این کتاب نوعی حقیقت درآمیخته با داستان را به خواننده عرضه میکند. خواننده با قلم تولستوی لحظات اوج لشگر فرانسه و پیروزیهای مقطعی آنها را میبیند و بعد در سرمای استخوانسوز منطقه نظارهگر پیروزی روسیه است. تولستوی با این کتاب بخشی از تاریخ را ثبت و در حافظهها ماندگار کرده است. نویسنده در میانهی همه این تفاصیل نگاهی هم به سرنوشت و نقش و تاثیر تصمیمهای فردی در آن دارد. تفکر پیرامون قطعی بودن اتفاقهایی که در زندگی با آنها مواجه میشویم و نقش عقل و اراده انسان در هرکدام از این رخدادها موضوعی است که همگام با ماجراها با خواننده همراه است.
پیرمرد و دریا
کتاب پیرمرد و دریا شاهکاری است در میان تمام داستانهایی که میتوانید بخوانید. داستان پیرمردی سرسخت که شغلش ماهیگیری است اما هشتاد و چهار روز است که چیزی صید نکرده است و بالاخره تصمیمش را میگیرد. او میخواهد به سراغ یک نیزه ماهی بزرگ برود. موجودی که میتواند بزرگترین صید او باشد و البته که او باید به سختی این کار آگاه باشد. سانتیاگو که همان پیرمرد داستان است، نمادی است از سرسختی و در دنیای ادبیات به عنوان قهرمانی شکستناپذیر شناخته میشود. این کتاب، یکی از مهمترین کتابهایی است که سبب شد جایزه نوبل ادبیات به ارنست همینگوی تعلق بگیرد.
همینگوی با نوشتن این رمان، آگاهی جدید خود را به مردم جهان نشان داده است. هرچند در آثار و کتابهای دیگرش هم میتوان نمونههایی از زخم خوردن و ضعف و آسیبپذیری آدمهای سرسخت را دید، اما اکنون از سرسختی یک پیرمرد ضعیف سخن میگوید.
پس از سال ۱۹۴۰ زمانی که ارنست همینگوی به همراه همسر سومش مارتا گلهورن در کوبا زندگی میکرد، قایقرانی و ماهیگیری تفریحات اصلی او به حساب میآمدند. زندگینامهنویسانی که در مورد زندگی و آثار همینگوی مقاله و کتاب نوشتهاند همگی همداستاناند که شخصیت «پیرمرد» در داستان پیرمرد و دریا دستکم در برخی موارد برگرفته از شخصیت واقعی یک ماهیگیر کوبایی به نام گرگوریو فوئنتس بودهاست. همینگوی در سالهای ۱۹۳۰ گرگوریو را برای نگهداری و محافظت از قایق خود، «پیلار»، استخدام کرده بود و بعدها وقتی در کوبا اقامت گزید بین او و آن پیرمرد ماهیگیر، پیوندهای دوستی محکمی ریشه گرفت. فوئنتس تقریباً ۳۰ سال، حتی وقتی که همینگوی در کوبا زندگی نمیکرد، ناخدایی «پیلار» را به عهده داشت. فوئنتس در سال ۲۰۰۲ بر اثر ابتلا به سرطان در ۱۰۴ سالگی درگذشت. وی پیش از مرگ «پیلار» را به دولت کوبا هدیه کرد. با توجه به بیسوادی فوئنتس، او هرگز نتوانست پیرمرد و دریا را بخواند.