ایلنا بررسی میکند؛
قیمت نفت و ریسکهای سیاسی؛ از جنگ یوم کیپور تا سرنگونی پهپاد آمریکایی
ریسکهای سیاسی در نیم قرن اخیر، متغیری مهم و تاثیرگذار در روند تغییرات قیمت نفت بودهاند و با بروز درگیری در خلیجفارس دوباره پتانسیل فعال شدن ریسکهای سیاسی و ژئوپلتیکی شدید و تجربه جهش نفتی دیگر وجود دارد که این تنش نه تنها گریبان اقتصاد کشورهای درگیر بلکه تمام کشورهای پیشرفته متکی به نفت را خواهد گرفت.
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، شاید کمتر کالای اقتصادی به اندازه نفت توانسته باشد با مسائل سایر حوزهها بویژه سیاسی و جغرافیایی پیوند برقرار کند. به دلیل نقش و جایگاه نفت در اقتصادهای امروزی و تاثیر قیمت این کالای راهبردی در تعیین ارزش افزوده کالاهای تولیدی کشورهای واردکننده و نظام بودجهریزی کشورهای صادرکننده که عمدتا متکی به قیمت آن هستند، همیشه قیمت آن از سوی سیاست گذاران، محافل علمی و کنشگران و حتی علاقهمندان اقتصادی رصد شده است.
به همین دلیل عواملی که در تعیین قیمت نفت تاثیرگذار هستند همیشه در کانون توجهات قرار دارند، در این میان کارشناسان حوزه اقتصاد نفت این عوامل را در دو گروه کلی بنیادی و غیربنیادی طبقه بندی میکنند. عوامل بنیادی همانهایی هستند که ریشه در خود صنعت نفت دارند مانند شرایط تقاضای جهانی نفت، ظرفیت مازاد تولید، سطح ذخیره سازی و مقررات زیست محیطی، اما عوامل غیربنیادی بیشتر ریشه در بیرون صنعت نفت دارند مانند ریسکهای سیاسی و اعتصابات.
با واکاوی نوسانات قیمت در روزهای اخیر متوجه میشویم که قیمت بیشتر تحت تاثیر عوامل غیربنیادی بوده است تا عوامل بنیادی و حتی اگر عوامل بنیادی هم دخیل باشند نقش آنها به مراتب کمتر از عوامل غیربنیادی است. و این موضوع را میتوان در حوادث روزهای اخیر و تاثیرگذاری آن بر قیمت نفت مشاهده کرد. اما برای بررسی این موضوع لازم است تا به عقب بازگشته و تاثیر عوامل سیاسی و ژئوپلتیکی بر قیمت نفت را واکاوی کرد.
قبل از سال ۱۹۶۰ که سازمان کشورهای صادرکننده نفت تشکیل شد، عامل اصلی تعیین قیمت نفت کارتلهای نفتی موسوم به هفت خوهران بودند و در این میان سهم کشورهای تولید کننده بسیار اندک بود. اما عوامل متعددی از جمله جنبشهای ملیگرایانه مانند آنچه در ایران و در قالب ملی شدن صنعت به کوشش دکتر مصدق روی داد، باعث شد تا کشورهای تولیدکننده به دنبال گرفتن سهم خود از بازار نفت و سکان قیمت شوند که نتیجه این تغییر و تحولات موجب زایش اوپک در سال ۱۹۶۰ شد. این سازمان اهداف محتلفی مانند کاهش قدرت و نفوذ شرکتهای بین المللی و جلوگیری از کاهش قیمت توسط این شرکت را دنبال میکرد.
جنگ اکتبر و نقطه عطف
اما این اتفاقات سیاسی بین اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳ بود که باعث شد تا کشورهای تولیدکننده نفت بدانند که چه عنصر گرانبهایی را در اختیار دارند. در این سال جنگ میان اسرائیل و اعراب موسوم به جنگ یوم کیپور یا جنگ اکتبر، اگر چه در ظاهر موضوعی سیاسی، تاریخی و جفرافیایی بود اما یکی از پیامدهای آن نقطه عطفی در بازار نفت و قیمت این کالا را ایجاد کرد. به دنبال این درگیر کشورهای اعراب تولیدکننده نفت، کشورهای پشتیبان اسرائیل مانند آمریکا و هلند را تحریم نفتی کرده و از فروش این کالا تعیین کننده اجتناب کردند. با سیطره اوپک بر بازار به دلیل هراس ایجاد شده قیمت نفت خام از بشکهای ۲ دلار به ۱۲ تا ۱۵ دلار رسید، این اولین بحران بزرگ نفتی بود که در ادبیات اقتصاد نفت از آن به عنوان اولین شوک نفتی یاد میشود.
این تحریم باعث ایجاد اختلال در بخشهای مختلف و مربوط مانند حمل و نقل و تولیدات صنعتی کشورهای مورد تحریم شد و از سویی کشورهای صادرکننده را متوجه کرد که تیغ سیاسی نفت تا چه اندازه بُرنده است و در واقع این نقطه شروعی برای کاربست سیاسی نفت جهت فشار بر طرف مقابل بود. البته این موضوع باعث شد تا کشورهای واردکننده به دنبال تنوع بخشی بر منابع انرژی خود باشند که یکی از آنها انرژی هستهای است.
پس از چند سال از این رویداد تاریخی، وقوع انقلاب اسلامی در ایران و جنگ ایران و عراق به فاصله یک سال پس از آن سبب ایجاد نگرانی برای کشورهای واردکننده شد که این نبرد را تهدیدی بر ثبات منطقه خلیج فارس و عرضه نفت میدانستند و از همین روی کوشیدند ذخایر نفتی خود را تقویت کنند که این موضوع در نهایت موجب افزایش قیمت نفت تا ۴۰ دلار در هر بشکه شد.
جنگ اول خلیج که در سال ۱۹۸۹ با حمله عراق به کویت آغاز شد زمینه کاهش تولید کویت و افزایش قیمت نفت به ۲۵ دلار در هر بشکه را فراهم کرد و در جنگ دوم خلیج نیز بهای هر بشکه نفت به ۳۰ دلار رسید.
اعتصابات نفتی ونزوئلا
کشور ونزوئلا این روزها شاهد درگیری میان دولت و مخالفان است و بیشترین ذخایر اثبات شده نفت در جهان و البته بالاترین نرخ تورم را نیز دارد. در اوایل قرن بیست و یکم اعتصابات روی داده در این کشور نفت خیز باعث شد تا دوباره نقش تحولات سیاسی در قیمت نفت پررنگ شود. هوگو چاوز رئیس جمهور چپگرای ونزوئلا پس از به قدرت رسیدن تلاش کرد با حمایت و پشتیبانی از کشورهای مانند کوبا و بولیوی جبهه مخالفان ایالات متحده در آمریکای جنوبی را متشکل کند و حتی چندین بار اقدام به ارسال محمولههای نفتی با نرخ ترجیحی به کوبا کرد.
اینگونه اقدامات باعث شد تا امریکا نیر به حمایت از گروههای مخالف روی بیاورد و به نوعی از اعتصابات سال 2003 حمایت و پشتیبانی کند. این اعتصابات در واقع باعث فلج شدن بخش تولید نفت ونزوئلا شد بطوری که تولید نفت این کشور با افت تقریبا 2.5 میلیون بشکهای به 650 هزار بشکه در روز برسد، این کاهش عرضه نیز در نهایت قیمت نفت راتا 40 دلار در هر بشکه افزایش داد.
اوکراین و انقلابهای رنگی
دومین کشور بزرگ اروپا به دلیل موقعیت ژئوپلتیک خود همیشه میدان بازی دو ابرقدرت یعنی آمریکا و روسیه شده است که این رقابت برای نفوذ را در انقلاب های موسوم به نارنجی، آبی و حتی در بحران ۲۰۱۴ را میتوان به آسانی ردیابی کرد.
اوکراین به لحاظ اقتصادی نیز، محل ترانزیت ۸۰ درصد گاز طبیعی و ۷۵ درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است. ویژگیهایی از این دست، اوکراین را به کشوری ذاتاً بینالمللی تبدیل کرده است. از همین روی، به دنبال تشدید تنش بین اوکراین و روسیه و نگرانیها نسبت به اقدام نظامی مسکو در منطقه، قیمت جهانی نفت و طلا با رشد چشمگیری روبرو شده است و قیمت نفت با ۲ دلار افزایش به بیش از ۱۰۴ دلار در هر بشکه رسید.
نیجریه و لیبی
این دو کشور در واقع به عنوان کشورهای کانونی در تولید نفت آفریقا محسوب میشوند که در سالهای اخیر دجار تنشهای سیاسی و جنگ داخلی شدهاند که در هر کدام این کشورها تولید نفت تحت شعاع این تحولات بوده است. بطوریکه درگیرهای کشور نیجریه در سال ۲۰۱۷ و افت تولید این کشور به ۱.۶ میلیون بشکه در روز به دلیل تعلیق تولید از سوی شرکتهای بزرگ نفتی مانند اگزون موبیل و رویال شل، باعث افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی شد هر چند این درگیرها در این کشور اندکی کمرنگ شده اما هر تنشی میتواند تولید نفت و قیمت آن را متاثر کند.
لیبی دیگر کشور تولیدکننده نفت آفریقایی است که یکی از مرغوبترین انواع نفت جهان را تولید میکند و این روزها و پس از تحولات موسوم به بهار عربی و سقوط معمر قذافی در پی آن شاهد درگیرهای داخلی است که یکی از اهداف درگیریها نیز در دست گرفتن چاههای تولید نفت و مراکز پالایشگاهی در این کشور است و باعث آسیب به پایانه های صادراتی شده و به نوعی تولید نفت این کشور را در سایه این تحولات قرار داده است.
ایران و تنگه هرمز
دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات، زیر فشار گذاشتن ایران برای رسیدن به توافقی بهتر از برجام را به عنوان یکی از اهداف خود معرفی کرد و در این مدت نیز از هر کوششی در این راستا فرو گذاری نکرده است. از همین روی، بخش نفت ایران و صادرات آن در کانون تحریمها و محدودیتهای اخیر آمریکا و متحدانش قرار گرفت. به طوریکه همیشه به صفر رساندن صادرات ایران به عنوان یک هدف بزرگ از سوی مقامات آمریکایی بیان شده است و این کشور و متحدانش کوشیدهاند با استفاده از تمام امکانات خود تاثیر این تحریم بر بازار نفت و قیمت آن را خنثی و به حداقل برسانند.
اما ایران نیز تلاش کرده تنگه هرمز را که مهمترین تنگه نفتی جهان است را به عنوان برگ برنده خود معرفی کند. باید توجه داشت که این تنگه تامین کننده نفت کشورهای صنعتی نفتی از جمله ژاپن و اتحادیه اروپا است و هر گونه تنش و درگیری در آن به دلیل حجم بالای عبور نفت، میتواند تاثیری به مراتب بیشتر از موارد فوق را داشته باشد. بطوری که خبر سرنگونی پهپاد امریکا در خلیج فارس و به اوج رسیدن تنشها میان ایران و ایالات متحده موجب افزایش ۶ درصدی قیمت در مدت کوتاهی پس از این جریان شد. البته بسیاری از کارشناسان نفتی افزایش قیمت نفت به بالای ۱۵۰ و حتی ۲۰۰ دلار در صورت بروز هرگونه درگیر در این منطقه را دور از ذهن نمیدانند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت ریسکهای سیاسی در نیم قرن اخیر، متغیری مهم و تاثیرگذار در روند تغییرات قیمت نفت بودهاند و با بروز درگیری در خلیجفارس دوباره پتانسیل فعال شدن ریسکهای سیاسی و ژئوپلتیکی شدید و تجربه جهش نفتی دیگر وجود دارد که این تنش نه تنها گریبان اقتصاد کشورهای درگیر بلکه تمام کشورهای پیشرفته متکی به نفت را خواهد گرفت.