وزیر نیرو در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد؛
شرط تحقق وعده امام درباره آب و برق رایگان/ پشت پرده مخالفت با سدسازیها/ کرخه را نداشتیم، تراژدی ملی رخ میداد/ بدمصرفی، آسیبپذیری در برابر تحریم را افزایش میدهد
وزیر نیرو درباره تحقق وعده امام درزمینه رایگان شدن آب و برق مردم پس از انقلاب گفت: اگر برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی ما به گونهای باشد که مصرفکنندگان پرمصرف قیمت واقعی آب را بپردازند، ما حاضریم شرایطی را بررسی کنیم که کاهش قیمتها تا سطح رایگان شدن آب برای مصرفکنندگان اقشار ضعیف و محدود به سقف الگوی مصرف را هم بررسی کنیم و به کسانی که زیر الگوی مصرف باشند، تشویقی هم بدهیم.
گفتوگوی خبرگزاری کار ایران (ایلنا) با رضا اردکانیان وزیر نیرو که طی هفته گذشته انجام شد، یک گفتوگوی تفصیلی بود که در بخشی از آن به موضوع مصرف سرانه انرژی در ایران (آب و برق) اشاره شده بود. روال خبرگزاری در انتشار گفتوگوهای تفصیلی تاکنون این گونه بوده است که ابتدا خلاصهای از آن منتشر شده و سپس در فرصت مقتضی به صورت کامل انتشار داده میشوند. آنچه به نقل از وزیر نیرو ابتدای هفته جاری منتشر شد بخش کوچکی از این گفتوگوی بلند بود که در آن به موضوع مصرف انرژی (سرانه آب و برق) اشاره شده و به مثالی در زمینه مصرف مواد غذایی و اسرافهای احتمالی که در این زمینه با آن روبرو هستیم اشاره شد که این مثال متاسفانه موجب برداشتهای ناصواب در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی شد.
متن گفتوگوی ایلنا با وزیر نیرو که پس از تایید روابط عمومی این وزارتخانه امروز برای انتشار به ایلنا ارسال شده است به این شرح است:
-با توجه به سیلابی که ابتدای سال جاری بسیاری از استانهای کشور را درگیر کرد موضوع سدسازی و عدم لایروبی مورد توجه بسیاری از فعالان و کارشناسان این حوزه قرار گرفت به نظر جنابعالی مسیری که تاکنون برای احداث سدها طی شده تا چه حد به لحاظ سازگاری با محیطزیست، هزینههای صورت گرفته و هم از این منظر که اگر این سدها نبودند دچار آسیب میشدیم، درست بوده است؟ خسارتها و دستاوردهای سیل را چطور ارزیابی میکنید؟
امروز در دنیا حدود 47 هزار سد بزرگ دست بهرهبرداری است، نیمی از سدها در کشور چین و نیم دیگر در بقیه نقاط دنیا ساخته شدهاند. عمدتا کشورهای دارای سدهای بزرگ در نیمه دوم قرن بیستم یعنی پایان جنگ جهانی دوم با تمرکز بر مهار آبهای سرزمینی به سدسازی پرداختند، یعنی منابع مالی و انسانی خود را روی این پروژهها متمرکز کرده و در یک بازه زمانی 40 تا 50 ساله همه سایتهایی را که به لحاظ فنی و هیدرولوژیکی مناسب بود، استفاده کرده و سد ساختند.
سدها معمولا چند منظوره و برای هدفهای متفاوت تنظیم آب برای کشاورزی، شرب، بهداشت، تولید برق یا کنترل سیلاب هستند، ولی بین اهداف و منظورها یک هدف اصلی است، البته اگر سدی برای کنترل سیلاب است به این معنا نیست که مصارف دیگر ندارد. اکنون هدف اصلی 18 تا 20 درصد سدهای بزرگ دنیا کنترل سیلاب است یعنی در مناطقی ساخته شدهاند که احتمال بروز سیل بیشتر بوده و رژیم بارشها متعادل نیست و ممکن است در برخی بازههای زمانی منطقه خشک باشد و یکباره سیلابی بروز کند. سدها ساخته میشوند تا سیلابها هم جمعآوری شده و در مواقع خشک مورد استفاده قرار گرفته و خسارت زیادی نرسانند. طراحی سد، تعیین ساختگاه، ابعاد و مصالح ساخت مبنتی بر اطلاعات پایه بارش و روانآب است و مواقعی هم که این اطلاعات موجود نیست سعی میشود با شبیهسازیهایی از اطلاعات دورههای بلندتر اطلاعات مصنوعی تولید شود و بر اساس آن در یک محاسبه فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی تصمیم گرفته میشود که سدی ساخته شود یا نشود.
کشورهایی که سدهایشان را در نیمه دوم قرن بیستم و با هدف افزایش آب قابل تنظیم برای کشاورزی ساختهاند طبیعتا قبل از آن کشاورزی دیم داشتهاند یعنی وقتی باران میآمد امکان کشت داشتهاند. ممکن است در یک سال آبی یک بار این اتفاق بیفتد ولی وقتی سدها ساخته شدند، امکان تنظیم آب را برای بشر فراهم کردند و این کشورها حتی توانستند دو یا سه کشت در سال آبی داشته باشند. هر زمان شرایط مقتضی بود میتوانستند دریچهای را باز کنند و به میزان معینی آب رها کرده و کشاورزی صورت گیرد. این امر موجب افزایش میزان محصولات تولیدیشان شد، وقتی محصولات کشاورزی زیاد شد طبیعتا نیاز به بازار داشتند تا مازاد محصولات خود را عرضه کنند. بازار این محصولات هم طبیعتا در جایی است که امکان تولید این محصولات وجود نداشته و هنوز سدی ساخته نشده است.
اصل ماجرای مخالفتها با سدسازی
این موضوع اتفاقی نیست که موج بلند مخالفت با سدسازی و حفاظت از محیطزیست که تأکیدی درست و ضروری است، به لحاظ زمانی با دورهای که این کشورها سدهایشان را ساختهاند، همزمان میشود. این کشورها برای مازاد محصولات کشاورزی خود به دنبال بازار میگشتند. اتفاقی نبود که در کشورهایی که به دلیل کمبود منابع مالی یا کمبود دانش فنی هنوز سدسازی نکرده بودند به یکباره فضا و موج مذموم بودن بیقید و شرط سدسازی اوج میگیرد.
ناگفته نماند سد و هر سازه دیگری نوعی دست بردن در طبیعت است و دست بردن در طبیعت قطعاً آثار و عوارضی دارد، مهم این است که بتوانیم در جهت منافع نسل حاضر و نسلهای بعدی آثار و عوارض را حداقل کرده و به سمتی هدایت کنیم که منافع پایدار و هزینهها حداقل و تا حد ممکن قابل جبران باشد.
سؤال این است آیا همه سدهایی که در دنیا ساخته شدهاند، سدهای کامل و درستی هستند؟ پاسخ قطعا مثبت نیست. آیا اینکه یک سد در جایی اشکال داشته آیا باید موجب این شود که یک کشور امنیت غذایی خود را به خطر بیندازد و در حالی که منابع خاک و آب و بارندگی دارد ولی چون امکان نگهداری ندارد، در مواقع خاص برای سیر کردن شکم شهروندان دست خود را پیش این و آن دراز کند؟ قطعاً هر افراطی یک تفریط در پی دارد. راهبرد درست این است که نه با جوسازی سد نادرستی ساخته شود و نه با جوسازی ساختن سد درستی متوقف شود.
ما یکی از کشورهایی هستیم که به لحاظ دانش فنی، صنعت سدسازی در تراز بینالمللی داریم و شرکتهای طراح و سازنده ما پروژههای بزرگی را در مناقصههای بینالمللی خارج از مرزهای ایران برنده میشوند و کیفیت کارشان پذیرفته شده است. پیچیدگی سازهای سدها و نیروگاههای برقآبی کشور مؤید این مطلب است، اما به این معنا نیست که ملاحظات دیگری که مترتب بر این موضوع است در نظر گرفته نشود.
متاسفانه در کشور ما دوران مهار آبهای سرزمینی و سرمایهگذاری روی آن عملا بعد از پایان جنگ تحمیلی آغاز شد یعنی اگر عمده کشورهای دنیا دههها پیش از آن پرونده پروژههای سدسازی را بسته بودند ما بعد از انقلاب با توجهی که به موضوع تامین غذای کشور و توسعه کشاورزی شد، به این سمت رفتیم و گسترش شبکههای آبرسانی شهری و روستایی و سدسازی مفهوم جدیتری پیدا کرد، ظرفیت مهندسین مشاور و پیمانکاری بعد از انقلاب رشد کرد. قبل از آن همان تعداد معدود هم توسط پیمانکاران بزرگ خارجی طراحی میشد.
اگر در تامین اقلام استراتژیک غذای 80 میلیون مشکل نداریم، به خاطر سدها است
به هر حال تا پایان جنگ عملا کاری در این زمینه صورت نگرفته بود. در فاصله اواخر دهه 60 تا اوایل دهه 80 حدود 25 سال اوج سدسازی در کشور بوده و سرمایه گذاری خوبی صورت گرفت که نتیجه آن را امروز میبینیم، یعنی اگر امروز میتوانیم جمعیت بیش از 80 میلیون نفر را در برخی اقلام استراتژیک غذایی تأمین کنیم و حتی در شرایط تحریم دلمشغول تأمین آن کالاها نیستیم، عمدتا بواسطه داشتن آبهای قابل تنظیم است.
فقط در دولت یازدهم و دوازدهم به طور متوسط هر هفته 30 روستا به شبکه آبرسانی سالم و بهداشتی مجهز شده و این کار تا پایان دولت دوازدهم آنقدر سرعت میگیرد که پیشبینی میشود هر هفته 32 روستا دارای شبکه آبرسانی شوند یعنی جمعیتی بالغ بر 8 میلیون و 700 هزار نفر از هموطنان روستایی که ساعتها وقت و عمرشان صرف رفتن به محل تأمین آب، آن هم به صورت کاملا ابتدایی میشد شبکهای هماننند شبکه آب شهری در اختیار خواهند داشت.
برگردیم به موضوع سدسازی؛ آب باید به صورت ذخیره در جایی موجود باشد، پس اصل سدسازی بویژه در اقلیمهای خشک و نیمهخشک که رژیمهای بارشی معتدل و موزون نیست، مقبول است. ما کشوری هستیم که بارشهایمان به لحاظ مکانی و زمانی موزون نیستند، بخش عمده بارش در دوره کوتاهی از سال و منطقه محدودی از خاک نازل میشود. اگر مخازنی نداشته باشیم که این آب را جمع کنیم، در بقیه سال و بقیه سطح کشور که آبی موجود نیست چگونه آب مورد نیاز را تامین کنیم؟ پس گریزی از سدسازی نیست، سد ابزار است و برخورد صفر و یک یا سیاه و سفید با ابزاری با آن، کار عالمانهای نیست، ما را گرفتار میکند.
مشکل در موضوع سدسازی نیست. سیلی میآید البته خسارت میبینیم، همه متوجه میشویم سد لازم است. مسئله بزرگ نوع نگاه به موضوعات مخصوصا از طرف گروههای مرجع است که به جامعه و شئون زندگی مردم تسری پیدا میکند. بدون اینکه فرصت مطالعه و یادگیری به خود بدهیم در عرض 48 ساعت سریع به قضاوت میرسیم و محکمه تشکیل داده، حکم را اجرا و عدهای را محاکمه میکنیم و دلیل را مدیریت سیلاب میدانیم.
بنده نه به عنوان وزیر نیرو بلکه به عنوان کسی که در دوره کارشناسی بعد از یک دوره عمومی، 7 سال درس این رشته را خواندهام و 20 سال در دانشگاههای داخل و خارج از کشور این درسها را پس داده و در اجرا هم در صحنه ملی، منطقهای و بینالمللی بودهام میگویم موضوع مدیریت سیلاب یک موضوع چندانضباطه و میانبخشی است، باید ابعاد محتلف آن دیده شود. این سادهسازی است که میخواهیم سریع یک عامل را پیدا کرده و قضاوت کنیم. این نوع رویکرد ما را از دیدن سایر عوامل و ریشههایی که میتوانند در سیلابهای بعدی ما را درگیر کنند، محروم میکند. باید حوصله کنیم تا موضوع توسط کارشناسان رسیدگی شود.
پس از وقوع سیلاب اخیر رئیس جمهور روز 6 فروردین ماه دستور دادند هیات ملی رسیدگی به موضوع سیلاب در سطح اساتید دانشگاههای کشور تشکیل شود. پانزده کارگروه در چارچوب این هیئت تشکیل شد. کارگروهها به موضوعات مختلفی نظیر هیدرولوژی، هواشناسی، برنامهریزی منابع آب، مهندسی رودخانه، اقتصاد سیل، امداد و نجات، ریسک و بیمه، حقوق و جنبههای اجتماعی سیلاب میپردازند. این کارگروهها باید به 110 سؤال رئیسجمهور درباره ابعاد مختلف پدیده سیلاب پاسخ گویند و گزارشی تلفیقی ارائه کنند. بیش از 500 متخصص در سطح استاد دانشگاه یا دانشجوی دکتری دعوت به همکاری شده و با دستگاههای اجرایی اطلاعات بسیار زیادی را بررسی میکنند. این کار بسیار بزرگ و درستی است و درست در مقابل رویکردی است که بخواهد ظرف چند ساعت و چند روز به جمعبندی درباره پدیده عظیم سیلاب برسد. جوابهای عجولانه ظاهراً برخی التهابهای اجتماعی را پاسخ میدهند اما در درازمدت مشکلی حل نمیکنند و بر التهابها میافزایند.
نشانههایی از ورود به دوره رادیکالیسم آب و هوایی
یکی از احتمالات این است که این بارشهای وسیع از علائم وارد شدن به یک دوران تغییر اقلیم باشد به معنی یک نوع رادیکالیسم آب وهوایی بارش، یعنی ممکن است سالهای شدیداً خشک یا شدیداً تر پشت سر هم داشته باشیم، یک در میان یا دو در میان؛ کسی نمیداند.
ما در صددیم در آینده نزدیک اجلاسی را با حضور کارشناسان بینالمللی ترتیب بدهیم و از آخرین یافتههای علمی دنیا در موضوع تغییر اقلیم باخبر شده، شرایط خود را بررسی کرده و به جمعبندی قابل قبول برسیم. همه سناریوها و از جمله ورود به دورانی از تشدید وقایع حدی آب و هوایی را بررسی کنیم. تشدید وقایع حدی به این معناست که سالهای دارای بارش نرمال کم میشوند و در عوض تعداد سالهایی که در آنها شاهد خشکسالیهای شدید یا ترسالیهای شدید هستیم افزایش مییابد. ممکن است چند سال خشکسالی و به یکباره بارندگی زیاد داشته باشیم. همه این احتمالات را باید بررسی کنیم. باید دستهایمان گنجایش جذب رحمت الهی را داشته باشد.
میلیاردها متر مکعب آب از دست رفت؛ چون مخازن کافی نداشتیم
امسال میلیاردها متر مکعب آب شیرین را که برای یک متر مکعب آن تابستان گذشته مناقشاتی در برخی مناطق در گرفت، از دست دادیم، چون مخازن نداشتیم، این به آن معنا نیست که اکنون بدون محاسبات و مراقبتهای لازم، بدون در نظر گرفتن همه جنبههای سدسازی شروع به ساختن سد کنیم و نه اینکه سادهاندیشی کنیم و بگوییم سیل چیزی نبود و اگر لایروبی کرده بودیم اتفاقی نمیافتاد و حال باید شروع به لایروبی کنیم، کارشناسان این عرصه معتقدند چه بسا که در برخی رودها لایروبی حتی منجر به افزایش سیلاب میشود. لزوما چاره کار لایروبی نیست و نمیتواند در همه مناطق چاره کار باشد، حوضه به حوضه و با توجه به توپوگرافی زمین و بر اساس میزان آبگذری رودخانه، وضع فرق میکند.
مسائل دیگری هم هست. ما باید حریم و بستر رودها را رعایت کنیم. این کار میانبخشی است. قانون این وظیفه را به عهده وزارت نیرو گذاشته است. ما متناسب با منابعی که هر سال در اختیارمان قرار گرفته نقشههای حریم و بستر را تهیه کردهایم، اما اکنون یکی از چالشهای ما در مناطق سیلزده این است که سیل مجموعه روستا را از بین برده و بنیاد مسکن بدنبال ساخت خانه برای روستاییان است، نقشه حریم و بستر رودها مهیا است ولی سیل صورت مسئله را پاک کرده پس ما باید بتوانیم به راحتی خانههای جدید را خارج از حریم رود بسازیم ولی از وزارت نیرو درخواست میشود کمک کرده و سختگیری نکند، با ما بحث میکنند که حریم رودها را کمتر در نظر بگیریم چون روستائیان نمیخواهند از مسیر قبلی خود دور شوند. رعایت حریم و بستر با منافع سروکار دارد و با مانع مواجه میشود.
باید حوصله کنیم تا اهل فن و متخصصین به این کار رسیدگی کنند، قطعا باید برای سیلابهای بعدی آمادگی داشته باشیم و این مستلزم تجزیه و تحلیل دقیق اتفاق است. قطعا اگر دستگاه و فردی کوتاهی کرده، مشخص میشود و به آن کوتاهیها متعاقب قانون رسیدگی میشود اما اینکه مسئله را ساده کنیم و فقط بخواهیم ببینیم چه کسی کوتاهی کرده از اصل ماجرا و اینکه اگر سال آینده این اتفاق تکرار شود چه اقدامی باید انجام دهیم که دوباره چنین خسارتی نداشته باشیم٬ غافل میشویم.
موضوع تکرار را نباید از خاطر ببریم اگر هر قدر ظرفیت همکاری بیندستگاهی را افزایش و احتمال پیشبینی سیل را قویتر کرده و سیستمهای هشدار سیلاب مجهزتر شود و سازمان هواشناسی در زمان مقتضی اطلاعرسانی صریح کند، قطعا از خسارت سیل کاسته شده و منافع بارشهای فراوان افزایش مییابد.
کرخه را نداشتیم، خوزستان آکواریوم میشد، تراژدی ملی رخ میداد
در شب و روزهایی که در سیل اخیر خوزستان و شهر اهواز در محاصره آب قرار داشت، دبی ورودی کارون بزرگ و دز حدود 3 هزار متر مکعب در ثانیه بود، اگر ما آن 10 سد را در این استان نداشتیم 3 هزار متر مکعب در ثانیه به حدود 7 تا 8 هزار متر مکعب میرسید، مشکلات وسیعی در پایین دست، بستان، سوسنگرد و روستاها داشتیم. دبی ورودی سیل به کرخه در نیمهشب یازدهم فروردین که در جلسه شورای تأمین استان خوزستان روی نمودار به صورت آنلاین نمایش داده میشد، به بالای 8 هزار متر مکعب در ثانیه رسید،
اگر مخزن 6 میلیارد متر مکعبی کرخه نبود خوزستان تبدیل به آکواریوم شده و تراژدی ملی رخ میداد. این که اگر ما سدها را نداشتیم سیل بهتر کنترل میشد حرفی کاملاً ناصحیح است.
ما باید بر اساس مطالعات و بازنگری در آمار و اطلاعات به تصویر روشن برسیم. باید بررسی کنیم که چقدر کنترل سیلاب میتواند هدف اصلی برای مخازن باشد و در حوضههایی که این هدف وجود دارد حتما اقدام کنیم و این ظرفها را فراهم کنیم.
تلفات سیل دردناک بود؛ حتی برای یک نفر
امسال به مردم عزیز ما در لرستان، خوزستان و گلستان خساراتی وارد شد، تلفات در شیراز تاملبرانگیز است مرگ حتی یک نفر هم سنگین و دردناک است، در دهههای اخیر بیش از 130 سیل بزرگ در استان خوزستان ثبت شده است و هر دو سال یکبار تلفات انسانی، خسارات کشاورزی، دامی و مالی ناشی از آبگرفتگی ابنیه و منازل وجود داشته، این سدها بودند که شهر را نجات دادند.
از استانهای آسیبدیده خارج شویم، به بقیه پهنه کشور نگاه کنیم. میزان نزولات در استان هرمزگان در سال آبی 98-97، 5 برابر سال قبل است. ما سال گذشته برای سیستان به نقطه استیصال رسیده بودیم و جز یک طرح بلندمدت برای تامین آب از دریا، شیرینسازی و انتقال آب که آن هم منابع مالی زیاد و زمان طولانی نیاز داشت، راهی نداشتیم. برای حل مشکل در کوتاه مدت چه باید میکردیم؟ چه چارهای جز تدارک تانکر بیشتر داشتیم؟ یا اینکه باید تن به کوچهای جمعیت عظیمی از مناطق استراتژیک شرق و جنوب شرق کشور میدادیم.
تالابهای خشک و تشنه لب سیراب شدند
استانهای مرکزی مثل اصفهان، فارس، یزد و کرمان حتی برای تأمین آب شرب با خطر مواجه بودند اما اکنون آب شرب تأمین شده و بیش از 40 تالاب بزرگ کشور از 45 تا 100 درصد پر شدهاند، در شرایط عادی چگونه میتوانستیم حقابه این تالابها را بدهیم؟ طبیعی بود که اول باید به فکر شرب، کشاورزی و حقابه مردم باشیم و تا مدتها تصور اینکه آبی داشته باشیم که بتوانیم به تالابها بدهیم غیرممکن بود. امروز فقط 4 میلیارد متر مکعب آب وارد هورالعظیم شده و 90 درصد این تالاب آبگیری شد، تالاب شادگان، بامدژ در استان فارس، بختگان، هیرمند، چاه نیمهها در سیستان و بلوچستان، آلاگل در استان گلستان، زریوار در کردستان، حله در بوشهر و..... که همگی سالها تشنه و لب خشک مانده بودند سیراب شدند.
سدهای بزرگی که آب شرب مردم، بویژه در استانهای دارای تنش، را تأمین میکنند امسال شرایط بهتری دارند. این نعمتها را نتیجه صبوری، پایداری و مشارکت مردم در سال قبل میدانم. مردم مراعات کردند، قدردانی از نعمت موجب افزونی میشود. اکنون هم معتقدم هر قدر در شیوه مصرف در بخش شرب، کشاورزی و سایر بخشها رعایت کنیم و کمتر مسرفانه برخورد کنیم بالاترین تضمین است که از حیث تأمین آب و نقشی که آب در تولید برق و انرژی دارد ایام راحتتری را نسبت به گذشته پشت سر بگذاریم.
سعی میکردیم فقط آب شرب را تامین کنیم؛ به هر قیمت
-با بارندگیهای اخیر چند درصد شهرهایی که در تنش آبی بودند از این شرایط عبور کردند؟
سال گذشته 340 شهر تحت تنش بودند یعنی منابع و مصارف سر به سر بود، مشکلات عدیدهای داشتیم. اولویت ما همواره تامین آب شرب مردم بوده و به هر قیمت سعی میکردیم تامین کنیم. امسال فعلا گزارشها جمعبندی نشده چون هنوز وارد فصل گرم نشدهایم ولی قطعا شرایطمان به مراتب بهتر از سال های گذشته است بویژه اگر در مصرف دقت و مراعات لازم را مخصوصا در استانهای مرکزی کشور داشته باشیم. میتوان اطمینان داشت تابستان را با شرایط بهتری سپری کنیم هر چند گرما زودرس است و میتواند برای افزایش مصرف محل نگرانی باشد.
-با ابزار قیمت چقدر میتوانیم از مصرف انرژی کم کنیم؟
ما در وزارت نیرو سعی کردیم نگاهمان را نسبت به موضوع تعرفه تغییر دهیم چون فاصله قابل ملاحظهای بین قیمت تمام شده آب و برق، با آنچه قیمت تکلیفی است، وجود دارد. دولت ما را مکلف میکند و حق نداریم بیش از قیمت تکلیفی از مردم دریافت کنیم. هر قدر تعرفهها بالا برود چون هنوز به قیمت تمام شده نمیرسیم، افزایش در قبوض بیشتر با نگاه کاهش ضرر است. افزایش قیمت یعنی یارانه کمتری میدهیم تا زیان کمتری داشته باشیم و ارائه خدمت را پایدارتر کنیم.
از نیمه سال گذشته در وزارت نیرو تلاش شد در خصوص این موضوع به مفاهمه حداکثری برسیم. از ابتدای سال 98 سعی کردیم افزایش تعرفهها اصلا معنی درآمدزایی نداشته باشد. تعرفهها بازدارنده باشند، یعنی تعرفهای وضع شود که مصرفکننده را به مصرف نکردن تشویق کند و به مدیریت مصرف بینجامد و حتی از این طریق ممکن است به کاهش درآمد صنعت آب و برق هم منجر شود. نفع بلند مدت صنعت آب و برق را در این میدانیم که مردم مصرف را در زمان اوج مصرف مدیریت کنند. هر قدر مصرف مردم متعادل و به الگو نزدیکتر شود، نیازمان به سرمایهگذاری سنگین، ساخت نیروگاه و تولید برق کمتر میشود. هزینههای سرمایهگذاری برای تأمین آب و برق بیشتر، خیلی فراتر از درآمدی است که در صورت کممصرف شدن مردم از دست میرود و بنابراین ما نگاه درآمدزایی به افزایش تعرفهها نداریم. اگر امسال دولت اعلام کرد علاوه بر افزایش 7 درصدی که خیلی کمتر از نرخ تورم است، برای پرمصرفها 16 درصد تعرفه افزایشی داشته باشیم به این دلیل است که خودشان متوجه شوند، مصرف را مدیریت کنند تا در الگو قرار بگیرند.
یک لیتر آببها در روستا 2 ریال، در شهر 5 ریال
الگوی مصرف آب استانهای مختلف با توجه به شرایط اقلیمی متفاوت است. مثلا تعدادی از استانها الگوی مصرف، 15 متر مکعب (15 هزار لیتر در ماه) برای یک خانوار است، در این مناطق به طور متوسط در شهرها بابت هر متر مکعب 500 تومان و در روستا 200 تومان پرداخت میکنند که کمتر از قیمت تمامشده است یعنی وقتی برای 1000 لیتر 200 تومان پرداخت میشود، یعنی برای یک لیتر در روستا 2 ریال و در شهر 5 ریال پرداخت میشود، یعنی فاصله هزینه پرداختشده توسط مشترکین و قیمت تمامشده که حدود 1000 تومان برای هر متر مکعب است، یکپنجم در روستاها و یکدوم در شهرهاست.
ما اطلاعرسانی میکنیم تا حدود 25 درصد مصرفکنندگان که از الگو بالاتر هستند تشویق شوند 10 درصد مصرفشان را کاهش دهند یعنی در ماه از 300 کیلووات ساعت مصرف برق در مناطق عادی و 2000 تا 3000 کیلووات ساعت در مناطق گرمسیر فقط 10 درصد کم کنند. مقداری نزدیک به 21 هزار مگاوات از برق مصرفی کشور در ایام و ساعات اوج مصرف در تابستان مختص به وسایل سرمایشی نظیر کولرهای گازی است و اگر فقط درجه تنظیم کولرهای گازی از 18 به 23 تبدیل شود، هزاران کیلووات ساعت مصرف را کاهش داده و صرفهجویی صورت میگیرد. هدف ما این است که تعرفهها بازدارنده باشند و مشترکین را به مصرف صحیح و پایدار سوق دهند.
هزینههای خاموشی، کمبود و قطع آب خیلی زیاد است، درست مثل خسارت سیل است، اگر امروز از حریم رودخانهها خارج شویم، باید هزینه کنیم تا ساختمانی بسازیم اما اگر این هزینه را متقبل نشویم و ساختمان را در حریم بسازیم قطعا با وقوع سیل بعدی، خسارت خیلی بیشتری باید بپردازیم. اگر امروز برای اصلاح مصرف هزینه نکنیم، هزینههای بیشتری را برای تولید آب و برق بیشتر، و هزینههای قطعی آب و برق خواهیم پرداخت.
اکنون تعرفهها 7 درصد افزایش یافته که کمتر از نرخ تورم است. به این ترتیب به مشترکانی که الگوی مصرف را رعایت میکنند افزایش 7 درصدی تعلق میگیرد و به کسانی که زیر الگو مصرف کنند تشویقی هم داده میشود، یعنی به ازای هر متر مکعب آب و هر کیلو وات ساعت برقی که کمتر از الگوی مصرف استفاده کنند، مبلغی دریافت و کسانی هم که بالای الگو قرار دارند علاوه بر 7 درصدی که شامل همه میشود، 16 درصد بیشتر پرداخت میکنند. این افزایش نرخ آببها و قبض برق برای پرمصرفها به این خاطر است که تشویق شوند مصرف کمتری داشته باشند، مصرفی که لطمهای هم به رفاه آنها نمیزند. البته تعداد این مشترکین کم است، اما اگر 10 درصد میزان مصرف خود را کاهش دهند عملا 20 تا 30 درصد هزینه قبضشان کاهش پیدا میکند.
برخی مشترکان میخواهند در استانهای گرمسیر هم شرایطی مثل اسکاندیناوی یا کشورهای سردسیر جهان داشته باشند. همین عادت رفتاری است که سبب میشود چند کولر گازی روشن کنند و در حالی که دمای آسایش 24 درجه است بعضا داخل ساختمانها درجه حرارت روی 16 یا 17 است. این الگو یعنی وضع مصرف در کشور خراب است. این بدمصرفی ظرفیت آسیبپذیری ما در برابر تحریم را افزایش میدهد. تحریمکنندگان یکی از نقطه ضعفهای ما را بدمصرفی میدانند. جامعهای هستیم که مصرفمان را درست مدیریت نمیکنیم. چرا چین اینگونه تحریم نمیشود؟ چون با یک وعده غذا هم رفع گرسنگی میکنند.
چهل سال فرصت داشتهایم خودمان را از شیر نفت جدا کنیم و نکردیم، آنها هم نقطه ضعف ما را فهمیدهاند و دائم از همان ناحیه فشار وارد میکنند. در برخی زمینهها، برخی اقشار جامعه ما بیشتر از متوسط کشورهای صنعتی و توسعهیافته غذا میخوریم، میپوشیم و سرانه فضای مسکونی بالاتری داریم، اما احساس رضایتمندی و خوشبختیمان هم یک صدم است. چارچوبهای ذهنی ما در این زمینه مؤثرند و باید آنها را اصلاح کنیم. هدف تعرفه بازدارنده این است که شروعی برای کم شدن فاصله بین خوشمصرفها و بدمصرفهای جامعه باشد.
گفته امام مبنی بر آب و برق رایگان عین واقعیت است اما فتوای شرعی هم دادند که اسراف حرام است
-در حال حاضر هم از جانب اپوزیسیون خارجنشین و هم برخی اقشار ضعیف جامعه به گفته امام مبنی بر آب و برق رایگان استناد میکنند، از طرفی قطعاً افزایش تعرفه یک راهکار برای اشاعه فرهنگ صحیح مصرف و عاملی بازدارنده از مصرف نادرست است، این مسئله را چطور باید حل و فصل کرد؟
توجه داشته باشیم که امام فتوای شرعی درباره حرمت اسراف دارند. امام قطعاً منظورشان این نبوده که کسانی چند هزار کیلووات ساعت برق غیرمجاز بدون پرداخت هزینه استفاده کنند، و مدعی باشند که خود امام چنین چیزی را وعده داده بودند. این عین اسراف است که به فتوای امام حرام است. اما اگر منظور این است که ما نگاهی همهجانبه داشته باشیم به نحوی که اولاً همه از شبکه با سنجش و کنتور برق دریافت کنند، و کسانی که تمکن اقتصادی دارند و مقادیر زیاد مصرف میکنند، قیمت واقعی برق و مطابق اصول اقتصادی را بپردازند، آن وقت صنعت برق ممکن است به شرایطی برسد که مصرف برق برای مشترکین ضعیف از نظر اقتصادی و در محدوده الگوی مصرف را حتی رایگان کند. سخن از یک منطق حمایت اجتماعی قوی برخوردار است. اصل بر عدم اسراف است و پس از آن دریافت هزینههای مصرف برق از اقشار اجتماعی متناسب با توان و ظرفیت پرداختشان، منوط به اینکه دریافتکنندگان یارانه نیز در محدوده الگوهای استاندارد مصرف کنند.
اکنون الگو مصرف برای آب 15 متر مکعب است که اگر کسی تا سقف این الگو هم مصرف کند کل آب بهای آن 7500 تومان میشود. وضعیت برق درخصوص بخش آب هم صادق است. اگر برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی ما به گونهای باشد که مصرفکنندگان پرمصرف قیمت واقعی آب را بپردازند، ما حاضریم شرایطی را بررسی کنیم که کاهش قیمتها تا سطح رایگان شدن آب برای مصرفکنندگان اقشار ضعیف و محدود به سقف الگوی مصرف را هم بررسی کنیم و به کسانی که زیر الگوی مصرف باشند، تشویقی هم بدهیم.
البته ناگفته نماند که رایگان شدن هر محصولی خودش مولد بدمصرفی و قدر منابع را ندانستن است. بنابراین اینکه میگویم رایگان شدن آب و برق را برای بخشی از اقشار ضعیف اقتصادی بررسی کنیم، الزاماً منظور این نیست که از آنها پولی بابت آب و برق دریافت نشود و انگیزه برای بدمصرفی ایجاد شود، بلکه پول آب و برق میتواند از طریق نظام حمایت اجتماعی و یارانههای هدفمند به خانوار بازگردانده شود. تصور میکنم کسانی تعمداً میخواهند منطق حرف امام را کژخوانی کنند.
اگر جامعه مصرفی باقی بمانیم در واقع اجازه دادهایم تا بدخواهان ایران انگشت روی نقطه ضعف ما بگذارند
بهتر این است که دنبال اصلاح خودمان در ابعاد مختلف و پایبندی به اخلاقیات و ایمن کردن جامعه از حیث شیوههای مصرف باشیم. اگر این کار را نکنیم به بدخواهان ایران فرصت دادهایم که انگشت روی نقطه ضعفهای ما بگذارند و فشار بیاورند.
تحریم رفتار ظالمانه و غیراخلاقی است. برخی در دنیا از تحریم به بیوترور (تروریسم زیستی) تعبیر میکنند. تحریم را باید رفع کرد، اما اگر در فرایندی ظالمانه و به خاطر ایستادگی برای عزت و منافع ملی، قرار باشد تحریم را تحمل کنیم، آلوده بودن به بدمصرفی ظرفیت مقاومت و توان تبدیل کردن آن به فرصت را کاهش میدهد؟ ما یک ماه رمضان را پشت سر میگذاریم، وعدههای غذاییمان کمتر میشود اما بدنمان هم سالمتر میشود. تحریم هم تحت شرایطی فرصتی است تا وابستگی به نفت را که چهل سال نتوانستهایم درمان کنیم، محقق سازیم. البته این ملزوماتی دارد که سختکوشی، تدبیر، همبستگی ملی و احترام به علم از جمله آنهاست. اگر چنین کردیم یعنی کاراییمان را بالا بردهایم، تولیدمان را بیشتر کردهایم، میزان کار و بهرهوری را افزایش دادهایم و با رسیدن به این دستآوردهای خوب، از جامعه بدمصرف دور شدهایم. ما نباید بدمصرفی را نسل به نسل منتقل کنیم و این بار سنگین و ناخوشایند را به دوش بکشیم. جامعه بدمصرف کسانی را که دنبال ضربه زدن هستند، به هوس میاندازد. طبیعی است که آنها دنبال مسیرهای کمهزینه برای ضربه زدن هستند و به جای اینکه برای برخورد نظامی هزینه و تلفات بدهند، بدمصرفی جامعه را مبنای عمل خود قرار میدهند و فشار وارد میکنند. یادمان باشد که درمان بدمصرفی مساوی کاستن از رفاه نیست، بلکه گاه رفاه با کاهش بدمصرفی افزایش مییابد، درست مثل انسانی که با مصرف غذایی درست اضافه وزن خود را کم میکند و با سلامت بیشتر به رفاه و چابکی افزونتری هم میرسد.
چطور است که در قاره سبز که تمام سال بارش دارد و همه ایام سال سبز است، برای مصرف بیهوده آب حساسیت نشان داده و هزینه میکنند که آب را دوبار تصفیه و دوباره مصرف میکنند، در حالی که منابع وسیعی دارند؟ تعدادی از کشورهای اروپایی نیروگاههایشان را از حیث زیاد بودن انرژی خاموش میکنند اما همانها مثل منطقه جنگی که خاموشی داده میشود شبها فقط یک شعله چراغ در منازلشان روشن است. چرا برخی از ما دوست داریم وقتی یک کلید برق را میزنیم همزمان چندین لامپ با هم روشن شود و گرنه احساس نفس تنگی و تاریکی به ما دست میدهد؟ بهتر است عادات خوب را در خودمان تقویت کنیم.
-با توجه به محدودیت صادرات نفت چقدر میتوان از ظرفیت صادرات برق برای درآمدزایی مطمئنتر و هم به عنوان راهکاری برای وابسته کردن مقاصد صادراتی به منبع انرژی ایران و اهرمی برای فشار به تحریمکنندگان استفاده کرد؟ چقدر این موضوع با جدیت در سطح کلان کشور پیگیری میشود؟
کارهای خوبی در این زمینه در سالیان گذشته انجام شده و نتیجه آن را امروز میبینیم. ما با همه کشورهای همسایه که مرز زمینی داریم امکان تبادل انرژی هم داریم یعنی مواقعی که آنها نیاز دارند برق را صادر کنیم و بالعکس. این منحصر به انرژیهای فسیلی نیست حتی میتوانیم برق تولیدشده در نیروگاهیها انرژیهای تجدیدپذیر را هم به شبکه وصل کنیم. سرمایهگذاران خودشان مزارع انرژی خورشیدی و بادی احداث کنند، ما شبکه را در اختیارشان قرار میدهیم و بر اساس قراردادهایی که خودشان با کشورهای همسایه منعقد میکنند، برق را منتقل کنند. این منبعی برای درآمد است و مهمتر از درآمد با توجه به نقش زیربنایی برق در طرحهای توسعهای کشور این ارتباط ضریب اطمینان پایداری شبکه را بالا میبرد.
برخلاف بیشتر کشورهای همسایه که گرفتار خاموشیهای منظم هستند و چند ساعت در شبانهروز خاموشی دارند ما میتوانیم اطمینان داشته باشیم که خط تولیدمان با وقفه مواجه نمیشود، علاوه بر اینکه صادرات یک منبع درآمدی هم برای ما است. از حیث خدمات فنی و مهندسی هم چندصد شرکت سازنده تجهیزات، پیمانکاران بزرگ و مهندسین مشاور داریم که توانایی وسیعی دارند. تعدادی از آنها در بازارهای منطقه فعال هستند و این در جهت اشتغالزایی نقش مهمی دارد.
هرقدر روابط درهم تنیدهتری با همسایگان داشته باشیم دشمن کمتر به فکر آسیب زدن به ما میافتد
با نهایی شدن لایحه الحاق جمهوری اسلامی به اتحادیه اوراسیا که یک بازار 190 میلیون نفره است، میتوانیم در 5 کشور روسیه، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان و قرقیزستان معافیتهای تعرفهای داشته و به عنوان منطقه آزاد تجاری عمل کنیم. علاوه بر ظرفیت بالای اشتغالزایی، محصولاتمان براحتی در این کشورها قابل عرضه است و با توجه به سیاست پررنگی که جمهوری اسلامی برای توسعه ارتباط با همسایگان دارد این اقدام یکی از راههای ایمن سازی کشور در مقابل تحریمها است.
هر قدر رابطه ما با همسایگان درهم تنیدهتر باشد دشمنان در فاصلههای دور، کمتر به صرافت آسیب رساندن به ما میافتند، چون میدانند پهنه وسیعی در منطقه با هم کار و زندگی میکنند و مرزبندیهای اقتصادی کمتر است.
با توجه به مسئولیتی که دولت بر عهده وزارت نیرو برای مدیریت کمیسیون مشترک روسیه، افغانستان و ارمنستان و در حوزه برق با کشورعراق گذاشته است، برنامه داریم امسال بتوانیم این ظرفیت را توسعه دهیم و از ظرفیتهای منابع انسانیِ ما همسایگان بهرهمند شوند و ما نیز از بازارهای این کشورها برای عرضه خدمات فنی و مهندسی استفاده کنیم.
-انتقال آب خزر به سمنان یکی از مواردی است که انتقاداتی از سوی فعالان محیطزیست در پی داشته است. اهداف سیاسی پشت پرده نیز یکی از موضوعاتی است که به عنوان دلیل این انتقال آب مطرح میشود، آیا این برنامه واقعا باید اجرا شود؟
تَکرار میکنم، هیچ طرحی بدون کار کارشناسی اجرا نمیشود
اینکه برخی میخواهند این قضایا را به پشت پرده سیاسی مرتبط کنند به خودشان مربوط است، ما یک وزارتخانه تخصصی و کارشناسی هستیم. بنده به نمایندگان مردم در استانهای مربوطه اطمینان دادهام و اکنون هم تکرار و تأکید میکنم ما هیچ طرحی را بویژه طرحهای انتقال بینحوضهای اجرا نمیکنیم مگر کاملا کارشناسی شده و همه وجوه دیده شود. زمانی این طرحها اجرا میشوند که همه توجیه شده باشند که در یک مطالعه جامع منافع و مصالح همه ذینفعان در اجرای طرح است.
ما وقتی مانع اجرا میشویم که در بررسی کارشناسانه به این نتیجه برسیم که صرفه و صلاح در عدم اجرا است و موافقین اجرا هم به این جمعبندی برسند که صرفه در عدم اجرا است. این طرح هم از این قاعده مستثنی نیست، مطالعات انجام شده، هنوز وجوهی بویژه بحث نمکزدایی از آب دریا باقی مانده است. زمانی که همه ابعاد قضیه مشخص شود طرح در مرحله اجرا قرار میگیرد. در آن زمان هم بحث اصلی این است که منابع دولتی مصروف این پروژهها نخواهد شد و سرمایهگذاری باید توسط بخش خصوصی صورت بگیرد، به این معنا که باید این ظرفیت هم وجود داشته و تدارک دیده شود.
حیثیت خود را زیر سوال نمیبریم
به وزارت نیرو اطمینان شود، این وزارتخانه حیثیت کارشناسی خود را مراعات میکند و طوری کار را پیش میبرد که افکار عمومی هم توجیه باشد، ولی این را هم بپذیریم هم به لحاظ زمانی و هم جغرافیا و مکان از توازن در منابع آبی برخوردار نیستیم.
در حالی که کشور پهناوری هستیم و جمعیت بنا به مجموعه ملاحظات از جمله مباحث امنیت ملی باید بتوانند در مناطق مختلف به حیات خود ادامه داده و زندگی کنند و مجبور به کوچ وسیع نشوند. ما ناگزیر از بحث انتقال آب به طور کلی هستیم و کشوری نیستیم که بگوییم نیازمند انتقال آب نیستیم، اگر میلیاردها متر مکعب آب را در مناطق مرزی برای نیازها مهار و حقابهها را حفظ میکنیم تحت تأثیر همین سیاست است که منابع آبی کشور از یک توزیع مکانی متناسبی برخوردار نیست، ما هر جا آب داریم باید بتوانیم با جمیع ملاحظات علمی، محیطزیستی، اجتماعی و اقتصادی مهار و استفاده کنیم. باید از نعمت دسترسی به دریا در شمال و جنوب بهره ببریم و با توجه به توسعه تکنولوژی و اقتصادی شدن شیرین کردن آب دریا نسبت به سالهای گذشته این امکان را فراهم کنیم. در جنوب کشور مطالعات مربوط به نواری به عرض 100 کیلومتر تکمیل میشود که از شیرین کردن آب دریا استفاده کنیم. همان هم باید با ملاحظات زیستمحیطی باشد و از جمله برای نمک حاصل از شیرینسازی چارهجویی شود. آثار زیستمحیطی لحاظ میشود اما این کاری است که باید در فضای آرام کارشناسی انجام شود.
گفتوگو از زهرا قلی پور