/یادداششت/ عبور از شبهای هیاهو؛
فرزندان هیاهو در نقض پیمان موفق شوند، باید فاتحه گامهای بزرگ را در این بلاد خواند
هیاهو سالاران که در دامان عقد و عهد برای خود سودی نمییابند، در نقض پیمان منفعت هایی دیدهاند که زیاناش به جان ملت میافتد. اینها فرزندان شبهای هیاهویند، و ملت باید با خردمندی مشت آنان را باز کند.
یادداشت- دکتر مسعود میری – کارشناس فلسفه و ادبیات- ملت منافعی دارد که با یاریِ این منافع، از خود و کیان کشورش صیانت میکند. اما هر ملت دانا و زمانآگاهی میداند که در بازیهای جهانیِ کسب منفعتها، بایست به فنسالاران و متخصصان امین خود اعتماد کند .
چنین سخنی اگرچه برای هر شهروند جهان اولی که به توسعه دست یافتهاند بدیهی بهنظر آید ، اما در بلاد ما که برای پارهای از فعالان سیاسی، مرزهای منافع ملی و اغراض سیاسی و فرقهای مغشوش است، جای تذکر و تنبیه دارد.
تجربهی دورانهای تلخی که از سر گذراندیم، مضار عهدشکستنها و عربدهکشیهای سیاسی را با گوشت و پوست خود حس کردیم ، آنجا که از نقض پیمان در یک قرارداد کمضرر ، فاجعهای آفریدیم با ابعاد بینالمللی.
آن شبها ، هر وقت که به اخبار شبانگاهی میرسیدم، منتظر یک اتفاق تازه بودم، و آن ورقپارههایی که تن ما را لرزاند، و آن گردنفرازیهایی که اقتصاد و فرهنگ و معیشت ما را به خاک مذلّت کشید. آن شبها را به زبان تاریخ، لیلةالهریر مینامیدم ، یعنی شبهای پر هیاهو !
بعدها فهمیدم که در اینلیلةالهریرها چه بساطها گستریده شد، و چه سفرهها که برچیده گشت. بساط آنها که با باد آمدند و ما حتی تا هماینک هم با طوفان دِروشان نتوانستیم کرد.
خطاهای بزرگ، مسیر سرنوشت یک ملت را عوض میکنند و خطاهای کوچک، سزاست دست مدبرانهٔ عبرت را به کار اندازد.
در قرارداد کرسنت ، اگر حتی خطایی هم رخ داده بود (که تا حالا دلایل متقنی ارائه نشده) تدبیر و گفتگو چارهاش بود ، نه اینکه با خطایی بزرگ به خلق فاجعهای دست بزنیم.
مأمور قانون کودک نان دزد را با شلیک گلوله در سینهاش ادب نمیکند، بلکه با اصلاحاش جامعه را از منفعت وجود او بهرهمند میکند.
آن لیلةالهریرها فرزندانی تربیت کردهاست که جز به هیاهو خُلقِشان آرام نمیگیرد. انزوای سفرههای ما ، انزوای معیشت ما بود در مدار فروبستگیِ گرههای زندگی.
قراداد کنسرسیوم توسعهی فاز 11 فرصتی بود برای رفتن به دهکده جهانیِ همسایه، دهکدههایی که هر کدام برای منفعت خود به همکاری در بازار کار و صنعت پذیرفتهاند گامی به سوی هم بردارند.
هیاهو سالاران که در دامان عقد و عهد برای خود سودی نمییابند، در نقض پیمان منفعت هایی دیدهاند که زیاناش به جان ملت میافتد. اینها فرزندان شبهای هیاهویند، و ملت باید با خردمندی مشت آنان را باز کند.
بازخوانیِ تاریخ و فهم و تکرار آنها قطعاً برای آنان مفید نخواهد افتاد، اما به ملت، مبانیِ خردورزی وسودمندسازیِ روابط و مناسبات شان با دهکدههای همسایه را میآموزد.
برای هر کشوری، آن سرزمین که آسایش و احترام متقابل بیافریند ، همسایه است.
شرکتهای معظم کنسرسیوم در انعقاد یک قرار و عهد اقتصادیِ نسبتا بزرگ (در قیاس با قراردادهای پیشین) قراری مبارک بود. ایران میهن فرصتهای بزرگ و باند فرودگاه پروازهای تجاری ، بازرگانی و صنعتی با ابعاد بسیار عظیم است.
اگر فرزندان هیاهو بتوانند در نقض این پیمان نسبتاً بزرگ توفیقی فراچنگ آورند، باید فاتحهٔ هر گام بزرگتری را در این بلاد خواند. اینان مارکِشهایی هستند که میتوانند نقاشیِ مار را به پارهای از مردم به جای لغت مار بفروشند و از معبر چنین سفسطهای، ملت را به هولانگیزترین عواقب کار، گرفتار درّههای فلاکت نمایند.
میخواستم برای این دوستان از پیمان پیامبر در شِعب ابوطالب با اوس و خزرج بگویم ، از صلح حدیبیه ،از پیمان امام حسنع با معاویه (و آن همه تندرویهای پیروان عجول، که بعدها به جنبش توابین حجربنعدی منتهی شد) .
از «اوفو بالعهد ان العهد کان مسئولا»، ، از « یا ایهاالذینآمنو اوفو بالعقود» در قرآن کریم یاد کنم ،
اما دیدم بهتر است بدعهدیِ فرزندان هیاهو را تنبیهاً بنویسم و تذکار دهم ظلمی که از این فرقه بر ما رفت ، برباد دادن آبرو، معیشت، معنویت و عزت نفس ما بود .
اکنون در برابر غوغای این شاهدان بازاری ، صاحبان تخصص و فنآگاهان امین صنعت نفت بایست که بسیار بکوشند، بر عزم خود پایدار بمانند و برای فرصتهای عظیم آینده و مشارکتهای بزرگتر بینالمللی راهی بگشایند.