خبرگزاری کار ایران

تعرفه صادرات محصولات کشاورزی ایران پایین است/ ارتباط ناگسستنی کشاورزی ارگانیک با حفظ محیط زیست

کشاورزی و محیط زیست با هم عجین هستند. هر دو بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. هر دو را باید آموزش داد. محیط زیست سالم کشاورزی سالم و کشاورزی سالم محیط زیست سالم به دنبال دارد. اگر دولت‌ها کشاورزی را مانند بخش خصوصی ببینند و معتقد باشند که کشاورز باید خرج خود را خود دربیاورد، بزرگ‌ترین اشتباه را کرده‌اند. کشاورز و کار کشاورزی باید حمایت شود، و عدم حمایت از تولیدات داخلی کشاورزی می‌تواند بر جامعه آسیب‌های جبران‌ناپذیری را وارد کند.

مصطفی شریف، مدیر گروه محیط زیست و کشاورزی دانشگاه علامه طباطبایی به کشاورزی از دیدگاه محیط زیست نگاه می‌کند. محیط زیست و توسعه پایدار را در ذهن متصور می‌شود. برای داشتن محیط زیست سالم باید توسعه پایدار داشته باشیم و برای توسعه پایدار هم به توسعه پایدار روستایی نیاز داریم. گفت‌وگو با مصطفی شریف، مدیر گروه کشاورزی و محیط زیست دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی می‌خوانید:

این روزها بحث سلامت به محصول سالم در حوزه کشاورزی پیوند خورده است. کشورها و اتحادیه هریک تلاش می‌کنند استانداردهای بالایی برای تغذیه مردم خود تدوین کنند در غیر این صورت باید چند برابر در حوزه حمایت‌های بهداشتی و درمانی هزینه کنند. از این رو این بینش ایجاد شده که میان کشاورزی و محیط زیست ارتباط مهمی وجود دارد، اما آیا آموزش برای کشاورزی پایدار راهکار مناسبی برای حفاظت بهینه از محیط زیست است؟

کشاورزی پایدار فعالیت علمی و مبتنی بر اصول اکولوژیک است که هدف اصلی آن ایجاد حالت تعادل و رسیدن به پایداری در تولید است. هدف کشاورزی پایدار علاوه بر پرورش دام و گیاه، به‌دنبال پرورش خصلت والای انسانی است؛ زیرا هر چه انسان اخلاقی‌تر زیست کند به توسعه نظام زراعی نسبت به تولید غذای سالم و زیاد و حفظ و نگهداری آب، خاک، محیط زیست، و دوام آنها در بلندمدت توجه خواهد کرد؛ بنابراین هدف تنها کاهش مصرف برخی نهاده‌ها مانند کود و سموم شیمیایی نیست، بلکه به کارگیری روش‌هایی است که علاوه بر حفظ سلامت اکوسیستم، یا افزایش تنوع زیستی و حفظ تعادل بیولوژیکی، سلامت جوامع انسانی نیز تأمین شود. ضمن آنکه کشاورزی مدرن و انقلاب سبز در گذار به کشاورزی پایدار می‌تواند سودآوری خود را حفظ کند. این تغییر مستلزم اعمال سیاست‌های حمایتی و هدایتی مختلف ازجمله استفاده از نیروی کار ماهر با دانش مدیریت است و لذا سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی در آموزش نیروی انسانی ذی‌ربط، کلید این تغییرات است. محور توجه در آموزش برای کشاوری پایدار یادگیری با مشارکت فعال فراگیران و تأکید بر فعالیت‌های عملی و گروهی آنان است. در آموزش غیررسمی ترویج کشاورزی نیز تمرکز بر مهارت‌ها و بر سازمان‌های کشاورزان خواهد بود.

امروزه اهمیت و نقش آموزش در توسعه جوامع به‌ویژه در حوزه کشاورزی و آموزش نیروی فعال انسانی واضح و غیرقابل انکار است. انتقال دانش و اطلاعات به مخاطبان و کارگزاران کشاورزی مستلزم برقراری ارتباط مؤثر با آنان است که این امر نیز با شناخت مخاطبان و آگاهی از فرایند آموزش میسر می‌شود. در این بین آموزش باید از همان سنین ابتدایی و در مقطع دبستان شروع شود. کشاورزی و آموزش‌های مربوط به آن از عمده‌ترین محورهای توسعه اقتصادی کشور است که متأسفانه با وجود اهمیتش، در برنامه‌های توسعه کمتر به آن توجه شده است. در این بخش عظیم و گسترده، تربیت نیروی کارآمد از دو جهت ضروری است: یکی از بُعد توسعه شاغلان میدان تولید از طریق ترویج و دیگری تأمین نیروی عالم و آزموده از جهت علم و عمل.

بنابراین باید به بعد آموزش در اسناد بالادستی توجه ویژه شود، این آموزش‌ها در برنامه‌های توسعه پنج‌ساله چگونه متبلور شده‌اند و تدوین گران امر توسعه تا چه اندازه به آن توجه نشان داده‌اند؟

در برنامه نخست توسعه، بخش محیط زیست در قالب اهداف کیفی مطرح شد که عبارت از فراهم ساختن موجبات بهبود و اعتلای کیفیت زندگی انسان و جلوگیری از وارد آمدن آسیب‌های جبران‌ناپذیر به محیط زیست و ترمیم اثرات منفی گذشته در محیط زیست بوده است، به‌طوری‌که متناسب با اصل پنجاهم قانون اساسی، برنامه‌ها و طرح‌های اقتصادی و فرهنگی با اهداف و استراتژی‌ها و سیاست‌های حفاظت از محیط زیست هم‌سو و هماهنگ شوند.

در برنامه دوم توسعه که در شرایط متفاوتی از برنامه نخست تدوین شد، دیدگاه‌های نوینی را که در سطح بین‌المللی درباره مقولات محیط زیست مطرح بود، گنجانده شد؛ زیرا مقارن با تدوین این برنامه، کنفرانس سران زمین در "ریودوژانیرو" برگزار و موضوعات و مسائل نوینی در رابطه با محیط زیست و توسعه مطرح شد که این موضوعات به نحوی در برنامه توسعه بازتاب یافت. از این رو مفهوم توسعه پایدار در برنامه دوم توسعه مطرح شد.

برنامه سوم توسعه در حالی آغاز شد که تجارب نسبتاً خوبی از برنامه‌های گذشته محیط زیست حاصل شده بود و به همین دلیل این برنامه از جامعیت بیشتری برخوردار بوده و در واقع این برنامه در فرایند تحولات زیست‌محیطی کشور در دو محور، از نقاط عطف محسوب می‌شود: ۱- نهادینه کردن مشارکت‌های مردمی در اقدامات حفاظت از محیط زیست، با تصویب بند (ب) ماده ۱۰۴ قانون برنامه سوم ۲-حمایت از تشکل‌های غیردولتی حامی محیط زیست

برنامه چهارم در امتداد برنامه سوم توسعه و با رویکردی جامع تر تهیه و تصویب شد. یکی از مهم‌ترین نکات مثبت و تفاوت برنامه چهارم توسعه با برنامه سوم، تأکید بر برآورد ارزش‌های اقتصادی منابع طبیعی و محیط زیستی و هزینه‌های ناشی از آلودگی و تخریب محیط زیست در فرایند توسعه و محاسبه آنها در حساب‌های ملی است که برای نخستین‌بار درونی کردن هزینه‌های تخریب محیط زیست و توجه به این موضوع در امکان سنجی طرح‌های تملک دارایی‌های سرمایه‌ای تأکید شده است.

در بخش نخست برنامه پنجم و در بند چهارم از ابلاغیه سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴، در بخش آموزش محیط زیست در بندهای (الف) و (ب) ماده ۱۸۹ به شرح ذیل پیش‌بینی و تعیین شد:

بند الف: کلیه دستگاه‌های ذی‌ربط، رسانه‌های دولتی و صداوسیما ملزم به اجرای برنامه‌های آموزشی بدون دریافت وجه هستند.

بند ب: نظام اطلاعات زیست محیطی کشور در سطوح منطقه‌ای، ملی و استانی تا پایان سال نخست برنامه پنجم ایجاد کند تا زمینه پایش، اطلاع‌رسانی و ارزیابی محیط زیستی فراهم شود. دستگاه‌های ذی‌ربط مکلفند در تدوین و اجرایی کردن این نظام همکاری کنند.

اینکه ایران بخواهد به سازمان تجارت جهانی بپیوندد، چه مقدار بر کشاورزی تأثیر خواهد گذاشت و این تأثیرات در چه ابعادی خواهد بود؟

ابتدا بگذارید در این باره به پیامدهای منفی این موضوع مهم اشاره کنم که شامل موارد زیر است:

۱- افزایش احتمالی واردات کشور در کوتاه‌مدت که با توجه به کمبود منابع ارزی ایران، می‌تواند بر اقتصاد کشور اثر منفی بگذارد.

۲- با توجه به اینکه بحش اعظم صادرات کشور ما را نفت و برخی کالاهای کشاورزی سنتی با بهره‌وری پایین تشکیل می‌دهد؛ لذا احتمال این که در کوتاه‌مدت تراز تجاری منفی شود، زیاد است.

۳- با توجه به آثار احتمالی از قبیل افزایش واردات از یک‌سو و محدود بودن صادرات غیرنفتی از سوی دیگر و در نتیجه منفی شدن تراز تجاری کشور، تراز پرداخت‌های کشور نیز احتمالاً در کوتاه‌مدت منفی خواهد شد.

البته موارد یاد شده به معنای نفی ورود ایران به WTO نیست، بلکه باید با زمینه‌سازی مناسب و اطلاعات کافی و بسترسازی‌های مطمئن، آماده ورود به WTO شد. چرا که پیوستن به این سازمان برای ایران منافعی خواهد داشت که از این منافع نباید گذشت. این منافع موارد زیر را شامل می‌شود:

۱- امکان جذب بیشتر سرمایه‌گذاری خارجی به شکل مستقیم یا غیرمستقیم

۲- افزایش دسترسی شرکت‌های ایرانی به تسهیلات مالی و اعتباری مؤسسه‌های بین‌المللی

۳- فراهم شدن زمینه خرید تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته و فناوری‌های به‌روز به‌ویژه در حوزه کشاورزی

۴- رفع موانع در مورد بازاریابی محصولات کشاورزی که جزو اقلام صادراتی کشور ما است.

تنوع بخشیدن به صادرات غیرنفتی و خروج از اقتصاد تک‌محصولی یکی از راه‌کارهای مهم کاهش اثرات منفی پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی است که لازمه این امر نیز تقویت ساختار تولید و استفاده بهینه از عوامل تولید در جهت افزایش کارآیی، بهره‌وری، کیفیت تولیدات و امکان رقابت بهتر در تجارت جهانی است. از سوی دیگر بخش کشاورزی دارای ظرفیت تولیدی بالا است و توانایی عرضه به بازارهای بین‌المللی را دارد. ازجمله اینکه ایران در ردیف کشورهای عمده تولیدکننده محصولات باغی در جهان قرار دارد، اما کشور ما در صدور محصولات کشاورزی توفیق چندانی نداشته و از پتانسیل این بخش استفاده مطلوب نشده است.

بر اساس گزارش سازمان تجارت جهانی، میانگین ساده تعرفه محصولات کشاورزی ایران در سال ۲۰۱۱ معادل ۳۰,۴ درصد برآورده شده است. این مقدار برای کشورهای ترکیه، مالزی، کره، اندونزی، امارات متحده عربی و آمریکا به ترتیب برابر ۴۲.۴، ۸.۹، ۵۲.۷، ۷.۵، ۵.۵، و ۵.۳ درصد در سال ۲۰۱۳ است. نتایج مطالعات دفتر نمایندگی تجاری ایران در سازمان توسعه تجارت نشان می‌دهد میانگین تعرفه محصولات کشاورزی در سال ۱۳۹۳ معادل ۲۸.۸۳ درصد بوده که نسبت به سال پیش از آن (۲۸.۸۷ درصد) تغییر چندانی نداشته است.

در حوزه محیط زیست با تغییر اقلیم و گرمایش زمین روبه‌رو هستیم. علاوه بر دخالت انسان و مصرف بی‌رویه او از سفره‌های آب زیرزمینی، و روان‌آب‌ها، تولید گازهای گلخانه‌ای که منجر به گرمایش شده، در نهایت اثرات خشکسالی بر کشاورزی ایران چه مقدار بوده است؟

کمبود آب و خشکسالی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که توسعه کشاورزی کشور در آینده با آن روبه‌رو است. شاخص‌های آماری و نیازهای غذایی برای سال ۲۰۲۱ میلادی نشان می‌دهد که منابع آب و زمین برای تأمین نیازهای غذایی کشور از طریق تولید داخلی موجود هستند به شرط آن که در مدت‌زمان کوتاه، اقداماتی به‌منظور ارتقای الگوهای مناسب کشت، افزایش عملکرد محصول در واحد سطح و افزایش بازده آبیاری، کاهش ضایعات پس از برداشت، بهبود مدیریت مزرعه و علاوه بر تمام این موارد، استراتژی آمادگی مقابله با خشکسالی و مدیریت تلفیقی منابع آب به‌منظور به حداقل رساندن خسارت خشکسالی و جلوگیری از بحران آب اتخاذ شود. خشکسالی‌های اخیر با شدت و طول مدت متفاوت تقریباً هرساله در سطح استانی و هر پنج سال یک‌بار به‌طور گسترده در کشور اتفاق افتاده است. شدت شیوع خشکسالی طی سال‌های ۸۰ - ۷۹ گسترده بوده، به‌طوری‌که با شدت‌های گوناگون بر ۲۶ استان و بیش از نیمی از جمعیت کشور تأثیر داشته است. استان‌های فارس، کرمان، خراسان و سیستان و بلوچستان بیشتر از سایر استان‌ها آسیب دیده‌اند. کشاورزان و دامدارران تعداد زیادی از دام‌هایشان را فروختند و تولید گندم و جو در بعضی از استان‌ها به میزان ۷۵ - ۳۵ درصد کاهش یافت. تولید مراتع و چراگاه‌ها کاهش یافت و منجر به کاهش تعداد دام و افزایش فرسایش خاک شد. همچنین خشکسالی بر منابع طبیعی اثر گذاشت و به‌عنوان مثال باعث خشک شدن دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان شد. همچنین شدت خشکسالی بر کل اقتصاد کشور از طریق کمبود عرضه مواد خام برای صنایع مبتنی بر کشاورزی و کاهش تقاضا برای تولیدات صنعتی به‌علت کاهش تولید کشاورزی اثرگذار و بر میزان تقاضای نهادهای کشاورزی نظیر کود، سم، ماشین‌آلات، اعتبارات و مانند این‌ها مؤثر بود. علاوه بر این، خشکسالی به شدت بر منابع آب، جنگل، مرتع و سایر منابع طبیعی خسارت وارد کرد. همه این موارد ضرورت امنیت غذایی و توسعه اقتصادی پایدار را می‌طلبد. میزان خسارت به بخش کشاورزی در اثر خشکسالی پی‌درپی افزایش پیدا می‌کند. میزان خسارت به بخش‌های غیرکشاورزی نیز همان‌طور که اقتصاد کلان کشور از خشکسالی آسیب می‌بیند، مستلزم بررسی است. به‌عنوان مثال مهاجرت روستانشینان به شهرها ناشی از خشکسالی با میزان آسیب‌پذیری جامعه روستایی مرتبط بوده و جای نگرانی دارد.

به عبارت دیگر آیا می‌توانیم بگوییم به میزانی که محیط زیست حفظ نشود کشاورزی نیز دچار لطمات جبران‌ناپذیری خواهد شد؟

بله همین‌طور است به همین دلیل کشت ارگانیک رابط مستقیمی با حفظ محیط زیست دارد. از شروع تاریخ بشر مسئله محیط زیست مورد توجه نسل‌ها بوده و امروزه بروز مسائل بی‌شمار در محیط زیست باعث شده است تا جامعه انسانی دریابد که گستره فعالیت‌های وی در محیط زیست بدون حد و مرز است و متأسفانه امروزه عمدتاً حداکثر تلاش کشاورزان معطوف به حداکثر تولید است و کمترین توجه را به بُعد زیست‌محیطی ندارند و هرساله با وجود مصرف سموم و مواد شیمیایی در کشاورزی نه‌تنها خسارت‌ها کمتر نشده، بلکه سطوح آلودگی افزایش یافته و فرایند تولید با مشکل روبه‌رو شده است. در بسیاری از نقاط جهان کشاورزی متمرکز باعث شده تا پیامدهای زیست محیطی مانند ویران کردن زمین، استفاده بی‌رویه از منابع آب، انتشار گازهای گلخانه‌ای، افزایش فرسایش خاک، ماندابی شدن، استخراج مواد غذایی خاک، نمکی شدن خاک، آلودگی آب‌ها، بیابان‌زایی، جنگل‌زدایی، کاهش سطح زمین‌های بالقوه طبیعی، تأثیرات منفی مواد شیمیایی و سمی مورد استفاده در کشاورزی بر سلامت بشر و موجودات زنده اکوسیستم و کاهش تنوع زیستی رخ دهد. در این میان کشاورزی ارگانیک سیستمی است که از کاربرد مستقیم یا مصرف همیشگی آن دسته از مواد شیمیایی که به‌راحتی حل می‌شوند و همچنین کاربرد هر ماده ضدحیاتی دیگر حتی اگر منشاء طبیعی هم داشته باشند مخالف است. باید در نظر داشت که بخشی از تخریب و آلودگی‌های محیط زیست ناشی از عدم آگاهی و اطلاعات کشاورزی نسبت به مسائل زیست‌محیطی است با توجه به اینکه آموزش نقش حیاتی در پیشگیری از تخریب و آلودگی محیط دارد، چراکه بدون افزایش سطح آگاهی‌های کشاورزان در زمینه حفاظت از محیط زیست نمی‌توان امیدی به بهبودی وضعیت زیست‌محیطی داشت.

افزایش جمعیت، درآمد بیشتر و افزایش مصرف پروتئین‌های حیوانی باعث تشدید فشار روی منابع خاک و آب می‌شود. در طی چند دهه گذشته پیشرفت‌های تکنولوژیکی منجر به افزایش چشمگیری در تولید محصولات کشاورزی شده است. در همین راستا نگرانی‌هایی مبنی بر این که برخی از این تکنولوژی‌ها باعث تخریب محیط شده‌اند وجود دارد. بسیاری از تکنولوژی‌ها از انرژی زیاد استفاده می‌کنند. امروزه تأکید اصلی سیاست‌های کشاورزی عمدتاً بر کاهش انرژی‌های ورودی به سیستم و حفاظت از محیط و متناقض با سیاست‌های قبلی است. کشاورزی ارگانیک، از طریق عرضه کمتر محصولات به بازار تا حدی می‌تواند برخی از مشکلات را کاهش دهد.

کشاورزی ارگانیک تا چه اندازه می‌تواند برای دستیابی به توسعه کشاورزی پایدار و حفظ محیط زیست مؤثر باشد؟

کشاورزی پایدار متکی بر روش‌هایی است که در آن سموم و کودهای شیمیایی به مقدار بسیار کم و به‌طور بهینه مورد استفاده قرار می‌گیرند. نظام های کشاورزی مبتنی بر مصرف بی‌رویه سموم و کودهای شیمیایی و تأکید بیش از حد بر افزایش تولیدات ضمن برهم زدن توازن و تعادل اکوسیستم‌های زراعی و طبیعی و کاهش حاصلخیزی خاک باعث شده تا در دو دهه اخیر تأکیدی بیشتر بر به‌کارگیری روش‌های کشاورزی پایدار شود. ارزیابی آسیب‌های ناشی از مصرف نهاده‌هایی نظیر کود و سموم شیمیایی به محیط زیست نشان می‌دهد که همزمان با توسعه مصرف این نهاده‌ها مشکلات زیست‌محیطی ناشی از مصرف آنها گسترش یافته است. به‌طوری‌که افکار جامعه جهانی به سمت بهره‌برداری بهینه از نهاده‌ها استمرار و پایداری تولید و مصرف محصولات عاری از مواد شیمیایی آفت‌کش افزودنی‌های غذایی و طعم‌دهنده‌ها یا ترکیبات اروماتیک تولید شده باشند. اما از طرفی برخی دلایل از جمله موانعی برای گرایش و روی‌آوری به کشاورزی ارگانیک هستند که ازجمله آنها می‌توان فقدان اطلاعات لازم و نیروی متخصص، محدودیت‌های فیزیکی و اقتصادی دسترسی به کود دامی، دسترسی محدود به ماشین‌آلات مناسب شخم و پخش کود دامی، رقابت شدید بین بخش‌های کشاورزی صنعتی و شهری برای در اختیار گرفتن سطح زمین بیشتر که مانع تحت پوشش قرار گرفتن سامانه‌های ارگانیک می‌شود نام برد. در نهایت با شناخت این مشکلات و رفع آنان از طریق راه‌کارهای ترویجی مناسب می‌توان بر این مشکلات فائق آمد و از فواید کشاورزی ارگانیک و توسعه کشاورزی پایدار بهره برد.

با وجود توجه روزافزون جهانی به نظام‌های کشاورزی ارگانیک یا سبز و با وجود شرایط و ویژگی‌های مستعد زیست‌محیطی اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و همچنین منابع غنی و متنوعی که در کشور بزرگ ایران وجود دارد، متأسفانه هنوز این نوع نظام تولید در نظام‌های کشاورزی ایران جایگاه مناسبی نداشته و برنامه دقیقی نیز برای توسعه آن وجود ندارد. معرفی نظام کشاورزی سبز به زارعان کشور، مستلزم تدوین برنامه‌های جامع و همه‌جانبه است و تداوم موفقیت‌آمیز آن به وجود پشتوانه آموزشی و پژوهشی پویا بستگی خواهد داشت. تحقیقات انجام شده با استفاده از روش کیفی به بررسی راه‌کارهای توسعه کشاورزی ارگانیک پرداخته است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که گسترش محصولات ارگانیک دارای مزیت‌های زیر است: تولید محصول سالم و ارتقاء سلامت جامعه، کاهش مصرف سموم شیمیایی، گسترش توسعه پایدار، ارتقاء کیفیت محصول، بهبود درآمد کشاورزان خرده‌پا و افزایش تنوع زیستی. این‌ها مواردی هستند که اگر ماهیت آنها به‌درستی مورد شناخت واقع شود معلوم می‌شود که کشاورزی پایدار با محیط زیست ارتباط مستقیم و وثیق دارد.

با توجه به اهمیت و فواید توسعه کشاورزی ارگانیک معتقدم که برنامه‌ریزان بخش کشاورزی باید با ارائه راهکارهایی در زمینه تسهیل امر صادرات محصولات کشاورزی ارگانیک، حمایت از کشاورزان پیشرو در کشت ارگانیک، اطلاع‌رسانی و انجام فعالیت‌های ترویجی برای استفاده از ظرفیت‌های موجود در کشور، جهت‌دهی تحقیقات کشاورزی از مصرف کودهای شیمیایی به مصرف کودهای آلی و بیولوژیک، توجه ویژه به کشاورزی ارگانیک در تدوین برنامه‌های راهبردی تحقیقات کشاورزی و نظام قیمت‌گذاری مناسب و مجزا برای محصولات ارگانیک، زمینه را برای توسعه و اعتلای این نظام کشاورزی پایدار را فراهم کنند.

البته نباید فراموش کنیم که در حوزه محیط زیست و هم در کشاورزی دارای اهمیت است. از این رو الگوی بهینه مدیریت آب برای ایران امری حیاتی خواهد بود این‌طور نیست؟

ایران در جنوب منطقه معتدله شمالی واقع شده و به‌علت موقعیت خاص جغرافیایی و ناهمواری‌های بسیار پراکنده و تأثیر دیگر عوامل (مانند توده‌های هوایی) از مناطق خشک جهانی به‌شمار می‌رود. میزان متوسط بارندگی سالانه ایران ۲۵۰ میلی‌متر کمتر از یک سوم حد متوسط باران سالانه کره زمین (۸۶۰ میلی‌متر) است. کمبود منابع آب قابل دسترس در کشور و نیز پراکنش نامتناسب آن، لزوم استفاده از مدیریت بهینه منابع آب را نمایان می‌سازد. بدین‌منظور باید قوانین مناسبی برای بهره‌برداری از رودخانه‌ها و مخازن سدها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اجزای سیستم‌های منابع آب اتخاذ شود. به‌کارگیری چنین قوانینی باعث ایجاد تعادل بین منابع محدود موجود و مصارف بالا، بهینه‌سازی مصرف آب در بخش کشاورزی، شهری و صنعتی و در نهایت نیل به توسعه پایدار در مدیریت منابع آب خواهد شد. در این راستا استفاده از الگوی برنامه‌ریزی خطی به‌منظور بهینه‌سازی بهره‌برداری از منابع آب، به‌دلیل سادگی و کاربردی بودن این روش از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

یکی از مهم‌ترین مسائل در الگوی بهینه مدیریت آب تعیین الگوی مناسب کشت با توجه به نیاز آبی محصولات زراعی است؛ بنابراین تعیین الگوی بهینه تولیدات زراعی است که از اهمیت بسزایی برخوردار است. یکی دیگر از راه‌های سازگاری با خشکی استفاده بهینه از منابع آب در تمامی بخش‌ها، به‌ویژه بخش کشاورزی است. در حال حاضر حدود ۵۵ درصد نیاز آبی کشور از طریق منابع آب زیرزمینی تأمین می‌شود و به‌طور میانگین سالانه بیش از پنج میلیارد مترمکعب از منابع آب زیرزمینی کشور اضافه برداشت می شود. به همین دلیل در سال‌های اخیر تعادل طبیعی منابع آب زیرزمینی به هم خورده، بیشتر "آبخوان‌های" کشور با بیلان منفی روبه‌رو شده‌اند.

مکانیزاسیون کشاورزی در کشاورزی پایدار و مدیریت آب تا چه اندازه تأثیرگذار است؟

مکانیزاسیون البته مکانیزایسیون برنامه‌ریزی شده و متناسب با شرایط بومی کشور، یکی از ارکان اساسی در کشاورزی مدرن است. بدون مکانیزاسیون چشم‌انداز روشنی از یک کشاورزی پویا و در عین حال پایدار که بتواند نیازهای غذایی را به‌گونه‌ای معقولانه پاسخ دهد قابل تصور نیست. مکانیزاسیون ارتباط تنگاتنگ و پیوندهای بسیاری با پایداری کشاورزی دارد. در حال حاضر بیش از یک میلیون دستگاه انواع ماشین‌هایی کشاورزی در سرتاسر کشور مورد بهره‌برداری قرار دارد. با وجود ضرورت گسترش مکانیزاسیون به‌منظور تأمین غذای مورد نیاز، توسعه مکانیزاسیون کشاورزی همچنان با مشکلات عدیده روبه‌رو است. در برنامه دوم توسعه، افزایش توان مکانیکی و بهره‌وری از ماشین‌های کشاورزی، ارتقاء دانش فنی، حمایت از کاربران، تشویق ساخت داخل، انجام مطالعات با هدف شناخت نقاط قوت و ضعف مکانیزاسیون، ایجاد بانک اطلاعاتی تخصصی و همچنین کنترل بر خدمات پس از فروش از اهداف اصلی بوده است. طی این برنامه ضریب مکانیزاسیون که قرار بود از ۷۲,۰ اسب بخار به ۷۲.۱ افزایش یابد، در عمل در ۸۷ به ۶۴ اسب بخار کاهش یافت. در برنامه سوم توسعه، افزایش بهره‌وری از ظرفیت‌های موجود و توسعه مکانیزاسیون کشاورزی مناسب مدنظر قرار گرفت. در این راستا طراحی، برای بهینه‌سازی ادوات، افزایش کارآیی و بازده ماشین‌های کشاورزی، تعیین مناسب‌ترین روش‌های کاربرد ادوات، بررسی مسائل مکانیزاسیون در مناطق مختلف کشور و همچنین نحوه افزایش بازده انرژی مصرفی در بخش کشاورزی مورد توجه قرار گرفت. ضریب مکانیزاسیون از ۵۱ اسب بخار در هکتار در سال ۷۹ به ۵۵ و ۵۷ در سال‌های ۸۰ و ۸۱ رسید.

از آنجا که کشاورزی پایدار، سیستمی است که در پی تبدیل و تغییر کشاورزی پرمصرف نهاده به کشاورزی کم‌مصرف نهاده و همچنین حافظ منابع تجدیدنشدنی است، از این رو بسیاری از کشاورزان سنتی امروزه فعالیت‌های تولیدی خود را به سمت کشاورزی پایدار سوق داده‌اند که این کار منجر به افزایش بهره‌وری با توجه به حفظ محیط زیست شده است. بدیهی است که کشاورزی مدرن و پایدار به‌صورت چشمگیری به مکانیزاسیون وابسته است. استفاده از فناوری روز در کشاورزی در جهت افزایش بهره‌وری یا به عبارت دیگر استفاده از فناوری روز در کشاوررزی برای رسیدن به توسعه پایدار است. باید گفت مکانیزاسیون از راه بازسازی و ارتقای فعالیت‌های کشاورزی نقش قابل ملاحظه‌ای در رفع مشکلات بهره‌وری از نیروی انسانی و منابع تولید برعهده دارد. در نهایت برای رسیدن به توسعه پایدار، حرکت به سمت کشاورزی دقیق که کاربرد هرچه بیشتر تکنولوژی‌های مدرن را می‌طلبد امری بایسته و اجتناب‌ناپذیر است.

 

کد خبر : ۴۲۴۳۱۸