قراردادهای جدید نفتی بهترین سناریوی موجود است/ انتقاد از قراردادها غالبا انگیزه سیاسی دارد
قراردادهای جدید نفتی پس از برجام موضوع دیگری است که نظر مخالفان دولت را به شدت به خود جلب کرده است. موافقان دولت میگویند مخالفان قصد دارند با سنگ اندازی در مسیر اجرایی شدن این قراردادها دست دولت را برای ارائه دستاوردهای بیشتر خالی کنند و چون صرفا دغدغه سیاسی دارند متوجه عواقب اجرایی نشدن قراردادهای جدید نفتی مثل معطل ماندن تامین منابع مالی و کسب دانش فنی طرحها و همچنین از دست دادن ذخایر میدان های مشترک نیستند. مخالفان اما با برچسب های تندی به استقبال قراردادهای نفتی رفته اند. در این خصوص با علی شهرویی، کارشناس حوزه نفت و انرژی، که از موافقان قراردادهای جدید نفتی است به گفتگو نشستیم. وی می گوید از کلیات این قراردادها دفاع می کند و اغلب مخالفت های صورت گرفته در این حوزه را غیرواقع بینانه و سیاسی می داند. مشروح این گفتوگو به شرح زیر است:
نظر شما درباره کلیات انتقادهایی که به موضوع قراردادهای جدید نفتی وارد می شود، چیست و آیا از نظر شما قراردادهای جدید نفتی قابل دفاع است؟
به نظر می رسد اغلب مباحث مطرح شده در خصوص قراردادهای IPC این روزها بیش از آنکه استدلال کارشناسی داشته باشد، شور و هیجان سیاسی دارد. طرح های ملی باید واقع بینانه و فارغ از انگیزه های سیاسی و با رویکردی توسعه محور مورد بررسی قرار گیرند.
چارچوب و کلیات طرح و اهداف این قراردادها کاملا قابل دفاع است و اگر ایراداتی هم باشد در جزییات است که باید در یک فضای کارشناسی و غیرسیاسی مرتفع شود نه اینکه اصل قراردادها به یک کمپین تبلیغاتی بزرگ با اهداف کاملا سیاسی و علیه دولت تبدیل شود.برای درک بیشتر از این قراردادها باید این نکته را متوجه باشیم که منابع هیدروکربنی تنها یک محصول صادراتی نیست و وظیفه وزیر نفت هم صرفا اداره یک وزارتخانه با رویکرد فروش نفت یا فرآورده های پایین دستی آن نیست. به نظرم کار هوشمندانه ای که آقای زنگنه می کند و اتفاقا در این عرصه بازیگر توانمندی است، استفاده از کارت های شرکت های بین المللی حوزه انرژی در مناسبات بین المللی است. قراردادهای IPC نیز از این منظرقراردادهایی چند وجهی و چند لایه اند. اشتراک منافع درازمدت شرکت های بین المللی حوزه انرژی با ما میتواند به عنوان یک استراتژی در عرصه بین المللی مورد استفاده قرار گیرد. در آن صورت شما در بازی های چندجانبه بین المللی بازیگران دیگری را نیز در برخی موارد در کنار خود دارید که می تواند متغیرهای بازی و نیز تعداد بازیگران را تغییر دهد.
اما تاکید می کنم که هیچ قرارداد منعقد شدهای تاکنون خالی از اشکال نبوده است. این قرارداد هم از دیدگاههای متفاوت ممکن است دارای نقاط مبهم و اشکالهایی باشد که باید تا حد امکان برطرف شود اما نوع رفتار غالب در کمپین مخالفت با IPC دوقطبی و مشابهت زیادی با مخالفت با برجام پیدا کرده است. شما اگر اساسا در فعالیت هایتان به انجام یک بازی برد-برد معتقد باشید می دانید که در چنین بازی اهداف شما بصورت صد درصد محقق نمی شود. چون باید بخشی از اهداف طرف دیگر بازی نیز تحقق یابد. ممکن است برجام دربرگیرنده همه خواسته های اولیه ما نباشد اما در برگیرنده همه خواسته های طرف مقابل هم نبوده است لذاهر دو بخشی از خواسته هایمان را برای رسیدن به توافقی بهینه تعدیل کردیم. قراردادهای جدید نیز واجد چنین شرایطی است. نمی توانید درعرصه رقابت برای جذب سرمایه و تکنولوژی، پارامترها و حساسیت های مورد نظر سرمایه گذاران و صاحبان تکنولوژی را کاملا نادیده بگیرید و قراردادی با ملحوظ نمودن صد درصد خواسته های خود تنظیم کنید و انتظار سرمایه گذاری نیز داشته باشید.درحالیکه در کشورهای همسایه برای همین میدان های مشترک ما با آنان، قراردادهای جذابی برای همین سرمایه گذاران وجود دارد،به نظر من این نگاه واقع بینانه نیست ضمن آنکه توقف و تاخیر در برداشت از میدانهای مشترک نفتی، مورد استقبال کشورهای واجد میدان های مشترک با ما خواهد بود. لذا به نظر من انعقاد یک قرارداد با درصد قابل قبولی از خواسته های ما و شروع عملیات اجرایی این میادین از عدم انتفاع ما در میان مدت از این میدانها بهتر است. باید تاکید کنم قراردادهای جدید نفتی حتی اگر اشکال هایی هم داشته باشد اما در مقطع کنونی بهترین سناریوی موجود است.
اخیرا در ایلنا میزگردی درباره این قراردادها داشتیم و آقای اصغر ابراهیمی اصل از مدیران عامل شرکت صنایع پتروشیمی در دولت قبل انتقادهای را به این قراردادها وارد کردند. نظر شما درباره انتقادهای ایشان چیست؟
من خلاصه ای از میزگرد خبرگزاری ایلنا با حضور آقای اصغر ابراهیمی اصل از مدیران عامل شرکت صنایع پتروشیمی در دولت آقای احمدی نژاد را خواندم. به نظرم استدلال های ایشان علیه قراردادهای نفتی مخدوش و قابل تردید است. اول اینکه ایشان در طول میزگرد مدام به آمارهای غیر قابل اتکاء استناد می کردند و با این اعداد سعی داشتند که نشان دهند قراردادهای جدید نفتی به نفع کشور نیست. من به اعداد اشاره شده و نیز به شیوه استدلال ایراد دارم. به نظرم ساده انگارانه است که بگوییم منابع داخلی تامین کنیم و با امکانات داخلی اجرا کنیم به نفعمان است.
آقای ابراهیمی اشاره داشتند که در قراردادهای جدید نفتی موضوع استفاده از توانمندی داخل مثلا در حوزه حفاری نادیده گرفته شده است.
بله, آقای ابراهیمی اصل در این میزگرد نکتهای درباره امکان انجام کامل خدمات مورد نظر در قراردادهایIPC با توان داخلی را مطرح کردند مبنی بر اینکه امکان انجام خدمات حفاری در کشور وجود دارد و ما چرا باید برای این خدمات به سراغ کشورهای خارجی برویم. البته در اینکه امکان انجام برخی خدمات حفاری در داخل وجود دارد تردیدی نیست اما اینکه توان حفاری داخلی چقدر می تواند در خدمت توسعه بهینه و با راندمان بالای این میادین با افزایش طول عمر میدان باشد چیز دیگریست که فن آوری و دانش آن فعلا در کشور وجود ندارد و انتقال آن به شرکت های داخلی اتفاقا از مهمترین اهداف قراردادهای IPC است. لذا با چنین استدلال مخاطب از اصل ماجرا دور می شود و با عنوان نمودن موضوع توانمندی داخلی احساسات مخاطب تحریک می گردد .من معتقدم اهداف تعیین شده برای این قراردادها با امکانات داخلی نه تنها در کوتاه مدت که در میان مدت هم قابل حصول نیست. زیرا رویکرد این قراردادها جمع پارامترهای مختلف اعم از سرمایه گذاری قابل توجه، بهره گیری و انتقال تکنولوژی های نوین، استفاده از تجهیزات مدرن با بهره وری بالاتر، تقسیم ریسک اکتشاف و استخراج با سرمایه گذار، صیانت از مخزن و افزایش امکان تولید و عمرمخازن و انجام خدمات مورد نیاز درکلیه مراحل این عملیات را در خود دارد. تقلیل این پارامترها به تامین منابع مالی از داخل و استفاده از توانمندی های داخلی صحیح نیست.
یعنی به نظر شما استدلال های آقای ابراهیمی در این حوزه کاملا بی اعتبار است؟
ببینید استدلال ها باید با واقیات موجود نسبت داشته باشد. هم اکنون هم مناقصات شرکت نفت فلات قاره در بخش فراساحل نیز در مقوله های ساده تر و کم هزینه تر همچون طراحی و احداث یک خط لوله دریایی،با همکاری مستقیم شرکت های بین المللی برگزار می شود برخی از مناقصات دیگر همچون افزایش راندمان چاههای در حال بهره برداری و احیای چاههای قدیمی نیز در مراحل ابتدایی و با حضور شرکت های بین المللی و صاحب تکنولوژی در حال برگذاری است.لذا در بخش افزایش ظرفیت و احیای چاههای موجود فن آوری آن در کشور وجود ندارد و ما نیازمنداستفاده از توانمندی شرکت های دارای تکنولوژی در عرصه بین المللی هستیم. این یک واقعیت مسلم در حوزه انرژی است که دانش، فن آوری و سرمایه سیال است و به پارامترهایی فراسرزمینی تبدیل گشته اند. حتی در بخش کشاورزی هم که عرصه ای ساده تر به نظر می آید، کشورهای در حال توسعه امکان محصور کردن خود و بستن مرزهای شان بر روی دانش جدید کشورهای توسعه یافته را ندارند. البته از سوی دیگر نیز نباید تولید دانش و توانمندی های داخلی را قربانی شرکت های بین المللی کرد و بر همین مبنا قراردادهای جدید به درستی خواسته است ترکیبی داخلی و خارجی با انتقال سرمایه و تکنولوژی ایجاد کند و منافع ملی و توانمندی داخلی را با منافع سرمایه گذاران و شرکت های دارای فن آوری جدید هم راستا کند؛این همان بازی برد-برد در عرصه انرژی است.
مهمترین نقاط قوت قراردادهای جدید نفتی از نظر شما چیست؟
ببینیدهر پروژه ای برای اجرا به بخش ها و فعالیت های مختلفی تقسیم می شود. در این تقسیم یک یا چند فعالیت پروژه که باعث تاخیر مستقیم دراجرای طرح و یا بهره برداری از آن می شود؛ عوامل یا مسیرهای بحرانی آن پروژه خواهند بود. در توسعه میدانهای نفت و گاز نیز از زمان برنامه ریزی برای ایجاد یا توسعه یک میدان تا پایان زمان تعریف شده برای بهره برداری واحدهای احداث شده، اولین عامل برای شروع کار که انجام پروژه را هم امکانپذیر می سازد، تامین منابع مالی کافی برای این طرح هاست. نقش فن آوری استفاده شده نیز در اجرای طرحبا تاثیر مستقیم بر کاهش ریسک بهره برداری ، افزایش طول عمر مخزن و امکان استحصال بیشتر، پایین آمدن هزینه های عملیاتی، کاهش نرخ تمام شده محصول و..به خوبی نمایان می گردد. قراردادهای جدید نفتی هم امکان تامین مالی طرح را فراهم می کند و هم فن آوری جدید مورد نیاز آنها را.
آقای ابراهیمی اصل به استفاده از منابع داخلی در مقابل تامین مالی شرکت های خارجی تاکیده کرده است. البته اگر امکانپذیر باشد میتواند بعنوان یک گزینه مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد. اما باید بدانیمدر شرایطی که مجلس به دلایل ضروری، اخذ 5 میلیارد دلار وام از روسیه را تصویب می کند،ما در توسعه این میدانها نیازمند دهها میلیارد دلار سرمایه هستیم.ممکن است کشور در بلند مدت امکان تامین این منابع را بیابد اما در کوتاه و میان مدت چنین امکانی بعید است.لذا باید به امکان همکاری منابع داخلی در طرح های دارای اولویت واقع بینانه نگاه کنیم. همین طرح ملی و استراتژیک پالایشگاه بید بلند2 که یک طرح 4 ساله با برآورد حدود 2 میلیارد یورو بود و قرار بود با منابع داخلی تامین شود، به دلیل تامین نشدن منابع پس از 12 سال پیشرفتیکمتر از 40 درصد داشته است. تازه ما برای توسعه میدانهای جدید به دهها میلیارد دلار سرمایه نیاز داریم.
یکی از دغدغه های مهم این روزهای کارشناسان و خبرنگاران حوزه انرژی و حتی مردم عادی موضوع میادین مشترک است. ما در استفاده از میادین مشترک هم عقب هستیم.
دقیقا من از همین منظر است که باز هم از قراردادهای جدید نفتی بعنوان گزینه ای امکانپذیر دفاع می کنم. تطویل زمان و تاخیر در برداشت از یک میدان مشترک با کشورهای همسایه ، خسارات هنگفتی را به کشور وارد می سازدزیرا در برداشت از یک میدان مشترک مرزی عدم برداشت ما مساوی برداشت دیگری است. بعنوان مثال این رقم برای 4 سال بازاء 500 هزار بشکه نفت در روز به دهها میلیارد دلار بالغ خواهد شد و اصلا زیان قابل اغماضی نیست. اینجا ما در برابر کشور همسایه در برداشت از میدان مشترک برد-باخت بازی می کنیم. چیزی را که ما برداشت نمیکنیم او برداشت می کند. یک بازی با مجموع صفر.ما در تامین منابع مالی طرح های پارس جنوبی نیز در مقاطعی دچار مشکل بوده ایم. سالهاست که برداشت قطر از این منابع بسیار بیش از ما بوده است.واقعا اگر منابع داخلی امکان تامین مالی این طرح ها رادارند چرا تاکنون وضع ما در میادین مشترک اینگونه بوده است؟
در قراردادهای جدید میدانهای مشترک، میدانهای اولویتدار هستند و اساسا هدف اصلی این قراردادهای میادین مشترک است. کشورهای همسایه سالهاست با قراردادهای جذاب سرمایه های بین المللی را جذب کرده اند و ضمن اقدام به استخراج و فروش، با افزایش تولید و ظرفیت خود، جایگاه استراتژیک، چانه زنی بین المللی وامنیت ملی خود را نیز در جهان ارتقاء داده اند.لذا من کماکان معتقدم این قراردادها در مقطع کنونی بهترین سناریوی موجود است.