سازمان مدیریت رسما تجزیه شد
تجزیه، عکسالعمل به یک مساله مقطعی است.
به گزارش ایلنا، ترکشهای فیش حقوقی مدیران نظام پولی و مالی کشور بیش از همه دامنگیر سازمان مدیریت و برنامهریزی شد و روز گذشته با دو حکم مجزا برای انصاری به عنوان ریاست سازمان امور استخدامی و نوبخت به عنوان رییس سازمان برنامه و بودجه رسما سازمان مدیریت و برنامهریزی تجزیه شد. هفته گذشته شورای عالی اداری در جلسهای حکم به تفکیک سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور داد، تا براساس این مصوبه دو سازمان «امور اداری و استخدامی» و «برنامه و بودجه» ایجاد شود.
انحلال سازمان مدیریت برای دومین بار در طول تاریخ انقلاب اتفاق میافتد و این بار در ادامه برنامههای دولت برای اصلاح نظام مدیریت و ساختار اداری و استخدامی کشور و به ویژه ساماندهی نظام حقوق و دستمزد صورت میگیرد. آن هم درست پس از گذشت تنها یک سال از احیای دوباره آن در دولت یازدهم.
پیش از این ١٧ سال پیش، در سال ١٣٧٩، دولت وقت با استناد به ضرورت کوچکسازی دولت و تجمیع تصمیمسازیها نسبت به ادغام سازمان اداری و استخدامی و برنامه و بودجه اقدام کرد تا سازمان مدیریت و برنامهریزی متولد شود. نخستین رییسی که بر صندلی ریاست این سازمان تکیه زد، محمدرضا عارف بود که با لحنی شوخ در روز معارفهاش تاکید کرد برای سر و سامان دادن به پروسه ادغام آمده تا بتواند کار را به فردی حسابی تحویل دهد. ستاری فر پس از عارف کلید ریاست را تحویل گرفت و سپس حمیدرضا شرکا بر صندلی ریاست این سازمان تکیه زد اما در سال ١٣٨٦ بود که احمدینژاد، بالاخره رنگی دیگر به انتقادات انبوهش نسبت به این سازمان داد و حکم انحلال آن را امضا کرد. سازمان مدیریت و برنامهریزی به این ترتیب پس از هفت سال به کما رفت، هفت سال این کما طول کشید تا در سال ١٣٩٣ دوباره رییسجمهور حکم احیای آن را به امضا برساند اما بالاخره، برای همیشه دیروز جای خود را به همان دو سازمانی داد که روزگاری از ادغامشان متولد شده بود.
هر چه هست این سازمان، در حیات ٦٨ ساله خود بارها و بارها تغییر نام داده است. این سازمان که در سال ١٣٢٧، با هدف نظارت بر اجرای برنامه اول توسعه تشکیل شد بعدها به سازمان برنامه و بودجه تغییر نام داد و در دوران حیاتش «بودجهریزی» بر «برنامهریزی» در بسیاری سالها چربیده است. با این وجود باید سیل تغییرات در دو دهه گذشته را بسیار شدیدتر از سابق خواند. سال ١٣٧٩ سازمان برنامه و بودجه و اداری و استخدامی، سازمان مدیریت و برنامهریزی را متولد کردند و سال ١٣٨٦ این سازمان منحل و معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی شکل گرفت. این دو معاونت دوباره در سال ١٣٩٣ زیر چتر سازمان مدیریت جمع شدند تا باز هم به روال ١٧ سال قبل بازگردند. دیوار ساختمان بلند مرتبه بهارستان حالا دوباره پذیرای نامی تازه میشود؛ برنامه و بودجه تا نشان دهد تغییرات ساختاری سریعتر از آنچه انتظار میرود، رخ میدهد.
حکایت یک پس لرزه
اما از آنجا که این تجزیه به دنبال پردهبرداری از ماجرای فیشهای حقوقی نامتعارف مدیران تصمیمگیری شد؛ عدهای از تحلیلگران این سیاست را عکسالعمل به یک مساله مقطعی و تک بعدی میدانند تا سیاست ساختاری.
از جمله این کارشناسان محمد طبیبیان، معاونت اسبق سازمان برنامه و بودجه است. وی گفت: در گذشته دو سازمان متفاوت وجود داشت با دو رسالت مختلف. یک سازمان برنامه و بودجه که کار تدوین برنامه و بودجه سالانه را انجام میداد و دیگری سازمان امور استخدامی که وظیفه سازماندهی به تشکیلات و پرسنل دولت را برعهده داشت.
او اذعان کرد: در زمان دولت اصلاحات، این دو تشکیلات ادغام شدند و نام آن به سازمان مدیریت و برنامهریزی تغییر یافت. با این نیت که امور برنامه و بودجه و سر و سامان دادن به تشکیلات و پرسنل دولت در یک سازمان تمرکز یابد. با اینکه این اقدام از نظر نظری اقدامی قابل توجیه بود اما در عمل سیاست مزبور به صورت مکانیکی انجام شد و نتیجه آن، ادغام دو فرهنگ کاری مختلف با یکدیگر بود.
این کارشناس ارشد اقتصاد معتقد است: بررسی عملکرد سازمان مدیریت و برنامهریزی نشان میدهد در اجرا با موفقیت چندانی روبهرو نشد. از این منظر و با توجه به عملکرد ضعیف این سازمان شاید تفکیک دو سازمان برنامه و بودجه از امور استخدامی و ایجاد تشکیلاتی مجزا و ساختاری با پرسنل محدود، زمینهساز رسیدگی بیشتر به هر دو بخش مورد اشاره باشد.
او در خصوص عملکرد سازمان برنامه و امور استخدامی توضیح داد: پیش از آنکه سازمان مدیریت و برنامهریزی در دولت اصلاحات ایجاد شود؛ دو سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور استخدامی به طور جداگانه فعالیت میکردند و سازمان برنامه به امور برنامه و بودجه رسیدگی میکرد و سازمان استخدامی امور پرسنل و تشکیلات دولت را مورد توجه داشت. در این دوره اما تصمیم بر ادغام این دو سازمان گرفته شد. ادغامی که بیشتر فیزیکی بود تا بهبود امور اجرایی. در واقع این ادغام، تلفیق دو فرهنگ کاری مختلف بود که نتوانست در جایگاه کارآمدی قرار گیرد.
طبیبیان خاطرنشان کرد: به نظر میرسد مساله قصوری که در ارتباط با پرداختهای بیرویه انجام شده عامل این تصمیمگیری است. در واقع به دنبال اینکه شورای عالی حقوق و دستمزد این موارد را مورد توجه قرار نداده، دولت در عکسالعمل به این شرایط، ایده تجزیه مجدد سازمان مدیریت به دو سازمان متفاوت را مطرح کرد. در صورتی که چنین باشد احتمال توفیق این تجزیه منفی است چرا که بر اساس یک ایده موردی عمل میشود و نه یک برنامه سنجیده و مطالعه شده. اما این جداسازی در صورتی میتواند موثر باشد که برنامههای جامعی که شامل بازسازی تشکیلات و نیروی انسانی و تجدید نظر بر اهداف باشد.
به گفته او در این مدت شورای حقوق و دستمزد به عنوان زیر مجموعه سازمان مدیریت و برنامهریزی نتوانست به درستی این امور را مدیریت کند و در جریان طرح فیشهای حقوقی دیده شد که ایرادات وارده به این شورا نیز دور از واقعیت نبوده است. حالا مسوولان فکر میکنند با جداسازی این دو سازمان میتوان سازماندهی صحیحی بر هر دو بخش برنامه و بودجه و امور استخدامی داشت. اما به نظر میرسد این تصمیم دولت ناشی از یک مساله مقطعی است.
در حالی شورای عالی اداری رای به تجزیه سازمان مدیریت و برنامهریزی به دو سازمان اداری و استخدامی و برنامه و بودجه داده است که ١٧ سال قبل این دو سازمان در یکدیگر ادغام شدند و سازمان مدیریت و برنامهریزی را شکل دادند. سال ١٣٧٩، دولت با استناد به لزوم کوچکسازی دولت و تجمیع تصمیمگیریها در حوزههای مرتبط با این دو سازمان رای به ادغام این دو و تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی داد اما در عمل این سازمان عمر چندان طولانیای نداشت و در حیات ١٧ ساله خود با انحلال روبهرو شد.
احمدینژاد در سال ١٣٨٦ نسبت به انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی و راهاندازی معاونتی تحتعنوان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی زیرنظر رییسجمهوری اقدام کرد اما در عمل وظایف این سازمان به فراموشی سپرده شد و انحلال این سازمان یکی از مهمترین نقاط انتقاد کارشناسان و مسوولان به دولت احمدینژاد محسوب میشد. همه اتفاقها در یکصدوسیوسومین جلسه شورای عالی اداری رخ داد. ریاست این جلسه با محمود احمدینژاد بود و دستور کار آن، بررسی انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی.
هجدهم تیرماه ١٣٨٦، بنا به پیشنهاد رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، شورای عالی اداری کشور مصوبهای را به تصویب رساند که طی دو سال باقیمانده عمر دولت نهم، به یکی از جنجالیترین تصمیمهای دولت بدل شد. بعدها روغنی زنجانی، رییس اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی از پشیمانی محمود احمدینژاد با واکنشی روبهرو نبود. پیش از انحلال سازمان مقامات دولت نهم انتقادی جدی را به این سازمان وارد میکردند و از پوسیده بودن ساختار این سازمان سخن میگفتند و بدنه را محکوم به امریکایی بودن میکردند.
با استناد به همین اتهام بود که برنامه چهارم توسعه را نیز اجرایی نمیکردند. پس از هفت سال، در آبان ماه سال ١٣٩٣ بود که دولت احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی را رسما اعلام کرد و محمدباقر نوبخت نیز بر صندلی ریاست این سازمان تکیه زد. شورای عالی اداری حالا پس از ١٧سال پرفرازونشیب در حیات سازمان مدیریت و برنامهریزی دوباره وضعیت را به منوال سابق برگرداند. این اتفاق از مدتها قبل قابلپیشبینی بود، وقتی جهانگیری در گزارشی به رییسجمهور درباره ریشهیابی فیشهای حقوقی، بحران نبود سازمان مدیریت و برنامهریزی را نشانه گرفت و پس از آن بود که به وجود سازمانی برای نظارت بر این وضعیت اذعان کرد.