سیاست خارجی تعاملی، ثروت ایجاد میکند/ ضرورت عبور مسئولان از اختلافهای کلان فلسفی
استاد دانشگا شهید بهشتی گفت: سیاست خارجی تعاملی میتواند ثروت را ایجاد کند. حال برای اینکه ما به این موارد دست پیدا کنیم نیاز نیست که سمینار و کنفرانس برگزار کنیم بلکه به جای آنها میتوانیم از عامل تجربه بشری استفاده کنیم.
محمود سریع القلم در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در مورد اختلافات در سیاستگذاریهای کلان کشورهای جهان اظهار داشت: هر کشوری که بخواهد پیشرفت کند باید اختلافات فلسفی را کنار بگذارد تفاوت اوباما با بوش اختلاف در مبانی فلسفه نیست بلکه اختلاف در سیاست گذاری است، حال ممکن است این اختلاف در بخش مالیات، تامین اجتماعی، برخورد با ثروتمندان یا در سیاست خارجی باشد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: بیشترین اختلاف روسای جمهور آمریکا در مسائل جزئی است تا مسائل کلان فلسفی، ما تا از این دست اختلافات عبور نکنیم در داخل کشور اتفاقی نخواهد افتاد، این امر نیازمند یک نگاه جدی است.
وی با اشاره به گزارش مشاور اقتصادی رئیس جمهور در مورد وضعیت اقتصادی کشور گفت: این دقیقا همان موردی است که دکتر نیلی در گزارش خود از وضعیت اقتصاد کشور دادند، که ما نیاز به گفتمان ملی پیرامون چالشهای اقتصاد کشور داریم که من میخواهم آن را تبدیل کنم به یک گفتمان ملی اقتصادی- سیاسی نه فقط اقتصادی.
سریع القلم با اشاره به همکاری مدنی در کشورهای در حال توسعه گفت: نسبت IQ و EQ ایرانیها بسیار بالاتر از مردم مالزی یا ترکیه است اما وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها بهتر از مردم ایران است چون همکاری اجتماعی دارند. پس اگر قرار باشد ما در داخل کشور به تفاهم فکری برسیم نیاز به همکاریهای فکری هم داریم شما هیچ کشوری در دنیا پیدا نمیکنید که درآمد سرانه آن بالای ۱۰ هزار دلار باشد اما فاقد همکاری اجتماعی باشد چه در غرب و چه در کشورهای آسیای شرقی.
وی ادامه داد: شما هیچ کشور پیشرفتهای را نمیتوانید پیدا کنید که پیشرفت کرده باشد اما سیاست بین المللی آن تعاملی نباشد، این سیاست خارجی تعاملی است که میتواند ثروت را ایجاد کند. حال برای اینکه ما به این موارد دست پیدا کنیم نیاز نیست که سمینار و کنفرانس برگزار کنیم بلکه به جای آنها میتوانیم از عامل تجربه بشری استفاده کنیم.
سریع القلم افزود: به طور مثال برزیل همان کاری را امروز اجرا میکند که آلمان در قرن ۱۹ آن را انجام داد یا کره جنوبی همان کاری را کرد که آمریکا و کانادا در ابتدای قرن ۲۰ انجام دادند. شما کشوری را پیدا نمیکنید که به ثروت ملی دست پیدا کرده باشد در حالی که صنعتی نشده یا در یک حوزه خاص تبدیل به قطب صنعتی نشده باشد. با نگاه به تاریخ اروپا به این نکته دست پیدا میکنیم که مردم آن در ابتدا تجارت درون قارهای را آغاز کردند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی در پایان تصریح کرد: مسئله دیگر توسعه یافتگی در ۱۵۰ سال اخیر است که در کشور ما سیاسی شده در حالیکه این موضوع اصلا سیاسی نیست و بیشتر یک مسئله ریاضی است و هرچقدر از سیاست بیشتر فاصله داشته باشد به آن زودتر خواهیم رسید. تاریخ اروپا نشان میدهد جامعه قوی باعث پیشرفت حاکمیت میشود اما بعد از جنگ جهانی دوم این حاکمیت بود که تصمیم گرفت پیشرفت کند.