خبرگزاری کار ایران

نامه‌ به وزیر نفت به مناسبت روز ملی منابع انسانی

نامه‌ به وزیر نفت به مناسبت روز ملی منابع انسانی
کد خبر : ۱۲۱۸۷۶۹

در ماه بزرگمرد مظلوم دوران، فخر زمین و آسمان، یار و یاور مظلومان، علی علیه‌السلام، منت بر سر ما گذاشته و نشان دهید که فرزندان قراداد مدت موقت شما بی‌کس و کار و بی‌یار و یاور نیستن که اینگونه جان و مال و حیثیت و معیشت‌شان بازیچه آمال و تنگ‌نظری‌های مغرضان گردد.

  به گزارش ایلنا، یادداشتی به مناسبت «روز ملی منابع انسانی» خطاب به وزیر نفت کشور نوشته شده است که به شرح زیر است:

وزیر محترم نفت

عزیز گرانقدر جناب آقای اوجی

 امروز 25ام فروردین ماه، «روز ملی منابع انسانی» نامگذاری شده است.

برای جنابتان می‌نویسم، هرچند تلخ ولی شما به کام نگیرید، شاید این روزهای مهروماه نگاه جستارتان به تلخنوشته فرزندانتان که برچسب موقت دارند افتاده باشد،

پدر محترم نفت

آیا دانسته‌اید چه بر ما روا داشته اند؟

آیا شنیده‌اید خون به جگرمان کرده‌اند؟

آیا دیده‌اید چه حال و احوالی برایمان ساخته‌اند؟

نمی‌دانیم خناسان در گوشتان چه نجوا کرده‌اند و نمیدانیم متملقان چه بر شما عرضه داشته‌اند،

اما به محضرتان تقدیم که اینگونه نواخته‌اند و ساخته‌اند...

سالی چند گذشته است که ظلم و جور گروه حاکم گذشته حق و حقوقی گزاف از ما چپاول کردند و بر عذاب آخرت خویش افزودند، هر صدای حق طلبی را ساکت و هر فریادی را در نطفه خفه و بر  هر ندای مظلومیت‌مان تمسخر نمودند گویی بنده‌ای به بردگی گرفته‌اند،

شاید ندانید که خانه هایی از ما ویران، کاشانه‌هایی متزلزل، آبروهایی به حراج و بر نفوسی تاخت و تاز عصبیت گردید،

دلسوز نفت خواهیم بگوییم تا بدانی

پدری بود که عاجز از تامین به موقع هزینه دارو، فرزند را به تیره تراب بخشید و مادری که خسته و مظلومانه جان به جان آفرین سپرد،

چه شرمندگی و شرمساری که بر اهل خانه ای عیان شد و چه کانون خانواده ای که با طلاق از هم پاشید،

چه مفسده هایی که پدید آمد و چه معروف ها که از بین رفت،

چه مستاجری که بی پناه کوچه و خیابان شد و چه آبروها که بر حراج رفت،

چه فرزندی که از خانه فراری گردید و چه جوانی که در دام افیون ها افتاد،

چه آشناها که اسیر غربت و چه غریب ها که ناگزیر از هجرت شدند...

عزیز جانمان

شاید بهتر است بدانید که در یک دهه فقط ظلم دیدیم، تحقیر و تمسخر شنیدیم، خفت و خواری نصیبمان شد و حقوقمان پایمال، ولی دم نزدیم، نجابت به خرج دادیم و دست از کاروتلاش برنداشتیم، پا به پای سایر همکاران دویدیم، عرق ریختیم، سوختیم، ساختیم ولی نگذاشتیم لحظه ای چرخ این صنعت از چرخش باز بایستد،

اما میدانید و میدانیم چه کردند با ما...

و آنگونه بود تا شما آمدید و قدم بر چشم نهادید،

آمدید تا تسکین دردمان باشید که الحق چه خوش تشریف آوردید و چه خوش بر دل و جانمان نشستید،

یادمان می‌آید با علیمددی گرامی شهر به شهر قدم رنجه فرمودید و مسیحا نفسی بر جان خسته ما شدید،

هر کلامتان بارقه ای از امید در دلهای رنجورمان روشن نمود و هر نفستان جان تازه ای بر کالبد نیمه جانمان بخشید،

گفتید و گفتیم، شنیدید و شنیدیم، دیدید و دیدیم تا شد آنچه باید میشد و فرمانی از جانبتان صادر شد که ای فرزندان مظلوم و محجوب موقت من، نمایش دلچسب کار وتلاشتان را دیدم، حجب و حیا و نجابتتان را دیدم، صبر بر جوروجفایی که بر شما وارد شد را دیدم، اما بدانید که دیگر تمام شد...

تمام شد ظلم، تمام شد تحقیر، تمام شد خفت، تمام شد خواری، تمام شد روزهای سرد و سخت، تمام شد تلاش بی مزد، تمام شد کار بی اجر...

سرخوش و سرمست شدیم از پیک مصوبه آرامش بخشتان، لبخند بر لب هامان نشست و روح و جان خستمان صیقل یافت ...

گویی روح تازه ای بر جان رنجور دمیده شد و توانی فزون یافت تا دلبسته تر و پر قدرت تر دست در دست سایر همکاران نهیم و پیام آور صلابت صنعت نفت بر مردمان نجیب سرزمینمان باشیم،

اما مسیحا نفس نفت

خناسان و تنگ نظران، ریاکاران و مزوران، متملقان و ظالمان با نادیده گرفتن پیک امید بخش شما، پنجه بر صورت مان کشیدند، شرنگ تلخ کامی که به دست شما شیرین شده بود بر حلقمان ریختند و شرف و شخصیت و اخلاق و انسانیت را لگدمال کردند...

محضرتان معروض میدارم که عده ای از مدیران شما امروز ۲۵ فروردین را بهم تبریک می‌گویند

«روز منابع انسانی» را...

شاید هم میدانند و سرخوش از جفایی که بر پیکره معیشت و هستی ما وارد کردند بهم تبریک گو هستند،

ماهم تبریک میگوییم، اما تبریکی تلخ به همکاران مظلوم و محجوب مدت موقت وزارت نفت که در کنار همکاران رسمی و پیمانکار به حق جزو ارزشمندترین سرمایه انسانی این سازمان می باشند،

شاید دسته ای قلیلی از مدیران شما جور و جفا و پایمال کردن حق و حقوق قانونی و مصوب نیروی انسانی را شادباش می‌گویند و شاید ریاکارانه خود را  قهرمان و مدافع حقوق سازمان میدانند اما بهتر است بدانند و فراموش نکنند که نیروی انسانی برای یک سازمان حکم جان دارد بر جسم،  وقتی حقوق حقه نیروی انسانی خود را به تلخ ترین حالت ممکن تضییع میکنند به گونه ای که حتی ندای مظلومیت این قشر پس از ده سال نجابت و تحمل سخت ترین شرایط معیشتی با سکوت، بی تفاوتی و بعضاً تنگ نظری و اجحافشان همراه میشود دیگر چه انگیزه و تعلق خاطر سازمانی برای این قشر باقی می ماند تا همچون گذشته با توان بالا در خدمت اهداف سازمان باشند،

 امیدواریم آقایان به اصطلاح قهرمان و مدافع حقوق سازمان، حداقل در این روز کمی با خود تفکر کنند و بدانند با کلید زدن پروسه حذف و تغییر مصوباتی که حضرتعالی تصویب نموده اید، که الحق و والانصاف حتی آن نیز پاسخگوی یک دهه حقوق قانونی تضییع شده  کارکنان مدت موقت نمی باشد، با روح و روان و معیشت نیروی انسانی خود چه کرده اند و چه تلخکامی بر دل و جان ایشان روا داشته اند،

آیا نمی‌دانند نیروی انسانی که در عسر و حرج قرارش داده اند دیگر همچون گذشته سرشار از انگیزه و هیجان نیست  و به طبع آن آیا این سازمان نیست که متضرر میگردد؟

مدعیان محدودیت منابع مالی سازمان آیا فقط این محدودیت را در حذف حق و حقوق قانونی کارکنان مظلوم و بی یار و یاور موقت دیده اند و در سایر موارد مشابه این محدودیت را فراموش کرده اند؟

شاید ما را سربار و فرزند سرراهی این سازمان دیده اند که اینگونه بر خود اجازه هرگونه توهین و تحقیر و اجحاف بر شأن و شخصیت و معیشت‌مان  میدهند،

آیا اگر بدانند چه کرده اند بازهم قهرمانانه سینه ستبر کرده و دم از مدیریت منابع و سرمایه انسانی میزنند و امروز را در پست و استوری هایشان تبریک میگویند؟

وزیر مهربان و دلسوز سازمانم

جناب اوجی

در ماه بزرگمرد مظلوم دوران، فخر زمین و آسمان، یار و یاور مظلومان، علی علیه‌السلام، منت بر سر ما گذاشته و نشان دهید که فرزندان قراداد مدت موقت شما بی‌کس و کار و بی‌یار و یاور نیستن که اینگونه جان و مال و حیثیت و معیشتشان بازیچه آمال و تنگ‌نظری های مغرضان گردد...

بعد از قادر متعال، دیده نگران، بازهم چشم امید به شما دوخته ایم...

آیا امروز را برای ما نیز مبارک می‌گردانید؟

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز