خبرگزاری کار ایران

گزارش ایلنا از گمنامی و ایثارگری مدافعان سلامت؛

روایت آسمانی‌شدن پزشکی که استانی را داغدار کرد/ فرزند شهید: مردم، پدرم را بهتر از ما شناختند/ فقدان برخی انسان‌ها جبران شدنی نیست

روایت آسمانی‌شدن پزشکی که استانی را داغدار کرد/ فرزند شهید: مردم، پدرم را بهتر از ما شناختند/ فقدان برخی انسان‌ها جبران شدنی نیست
کد خبر : ۹۵۵۹۳۹

این روزها کرونا ناجوانمردانه از مردم قربانی‌ می‌گیرد و بسیاری را در سوگ عزیزان‌شان داغدار می‌کند. با این وجود هستند مردان و زنان مقاوم و ایثارگری که با جانفشانی در برابر این ویروس مرگبار ایستاده‌اند تا نجات‌بخش جان بیماران باشند. پزشکان و پرستارانی که تا پای جان در کنار بیماران می‌مانند و چه بسا خود نیز به این ویروس مبتلا شده و فداکارانه در راه سلامت مردم جان می‌بازند. بزرگمردان و زنانی که تنها لقب "شهید" برازنده آنهاست.

به گزارش خبرنگار ایلنا، از ابتدای شروع بیماری کرونا بسیاری از کادر درمانی کشورمان با از گذشتگی برای درمان بیماران با این بیماری درگیر شدند و به رغم تلاش‌های بسیار برای نجات جان این عزیزان پس از گذشت روزها و دست و پنجه نرم کردن با این بیماری جان خود را از دست داده و به مقام رفیع شهادت نائل شده‌اند.

مردان و زنانی که شجاعانه و ایثارگرانه در دل خطر ماندند و به نجات جان بیماران پرداخته و می‌پردازند. عزیزانی که هرچند با آسمانی شدن‌شان خانواده‌هایی را برای همیشه داغدار کردند و چه بسا کودکانی برای همیشه از نعمت مهر و محبت پدر و مادرشان محروم شدند و چشم‌های منتظر پدر و مادران کهنسالی برای همیشه برای بازگشت جگر گوشه‌شان به در ماند اما حماسه آفرینی‌ها و رشادت‌های‌شان تا همیشه تاریخ بر تارک افتخارات کشور جاودانه خواهد ماند.

کم نبودند پزشکان و پرستارانی با سابقه 30 یا 40 ساله در حوزه درمان که در محروم‌ترین مناطق کشور سال‌های سال بدون هیچگونه چشمداشتی به مردم خدمت کردند و با شهادت شان نه یک خانواده بلکه یک شهر، استان و جامعه‌ای را داغدار کردند.

یکی از این پزشکان "خضر خلیلی" پزشک باسابقه تنگستانی است که با شهادتش تمام استان بوشهر را داغدار کرد.

روایت آسمانی‌شدن پزشکی که استانی را داغدار کرد/ فرزند شهید: مردم، پدرم را بهتر از ما شناختند/ فقدان برخی انسان‌ها جبران شدنی نیست

پدرم با وجود تمامی کمبودها پزشک شد

ایمان پسر خضر خلیلی در گفت‌وگو با ایلنا، درباره مرحوم پدرش، می‌گوید: پدرم متولد روستای بوالخیر تنگستان استان بوشهر بود و از کودکی به رغم محرومیت و کمبودهای رفاهی و آموزشی در محل زندگی‌اش با توجه به علاقه‌ای که به رشته پزشکی داشت توانست ادامه تحصیل بدهد و در دانشگاه تهران در رشته پزشکی مشغول به تحصیل شود.

مرخصی از دانشگاه برای کمک به مصدومان جنگی

خلیلی ادامه داد: دوران دانشجویی پدر مصادف با آغاز جنگ تحمیلی بود که با گرفتن مرخصی از دانشگاه مدتی را در جبهه جنگ در منطقه کردستان در خدمت مجروحان جنگ بود و بنا به وظیفه و دین میهن‌پرستی که داشت اینگونه به کشورش در آن دوران بحرانی خدمت کرد.

بیش از 3 دهه خدمت درمانی به مردم دشتستان

وی گفت: بعد از پایان تحصیل دانشگاهی به رغم اینکه به مرحوم پدرم پیشنهادات زیادی در زمینه کاری در کلانشهرهای کشور با امکانات رفاهی و پست‌های مسئولیتی بالا شد قبول نکرد و باتوجه به علاقه‌ای که به زادگاهش در دشتستان استان بوشهر داشت به اینجا آمد تا به قول خودش به مردم محروم منطقه خدمت کند.

نگاه پدرم به بیماران فارغ از مسائل مادی بود

پسر شهید خلیلی عنوان کرد: پدرم سال‌های زیادی در استان بوشهر خدمت کرد و نگاهش به سلامتی مردم فارغ از مسائل مادی در مناطق محروم بود. پست‌هایی ازجمله رئیس شبکه بهداشت، رئیس بیمارستان و 29 سال مسئولیت پزشک قانونی شهرستان دشتستان را برعهده داشت. البته بماند که در ابتدا حدودا 5 سالی به شکل افتخاری در این حوزه فعالیت داشتند. از کودکی تا قبل از فوت پدر وقتی مسافرت و به خانه دوست و فایل می‌رفتیم همیشه در کیف شخصی که همرا داشتند وسایل ضروری پزشکی و مهرشان را به همراه داشتند که اگر کسی نیاز به معاینه و ویزیت داشت در کمال صبر و حوصله انجام دهد و اصلا اینطور نبود که بگوید حتما به مطب بیا تا معاینه‌ات کنم. برایش نسخه می‌نوشت و مهر می‌زد.

روایت آسمانی‌شدن پزشکی که استانی را داغدار کرد/ فرزند شهید: مردم، پدرم را بهتر از ما شناختند/ فقدان برخی انسان‌ها جبران شدنی نیست

خلیلی: یکی از دوستان پدرم بعد از فوتش به من گفت پدرت خالصانه و مخلصانه به مردم خدمت می‌کرد؛ به بودجه و امکانات موجود کاری نداشت و تا جایی که در توان داشت در خدمات دهی درمانی تلاش می‌کرد.

خلیلی افزود: در اواخر دهه 60 پدر تلاش زیادی برای رونق دادن به امکانات بیمارستان دشتستان انجام داد و توانست برای این بیمارستان آمبولانس تهیه کند و با کمترین امکانات درمانی آنچه در توان داشت را به بیماران ارائه می‌داد. یکی از دوستان پدرم بعد از فوتش به من گفت پدرت خالصانه و مخلصانه به مردم خدمت می‌کرد. به بودجه و امکانات موجود کاری نداشت و تا جایی که در توان داشت در خدمات‌دهی درمانی به عنوان یک مدیر از همان ابتدای سال‌های مدیریتی‌اش تلاش می‌کرد.

29 سال پزشک قانونی بودن به دلیل اعتماد شغلی

وی اضافه کرد: با توجه به حساسیت شغلی که در حوزه پزشکی قانونی وجود دارد هر چند سال یکبار مسئولان هر شهرستان را جابه جا می‌کنند اما اعتماد و حس مسئولیت پدر باعث شده بود که 29 سال در این پست بماند و تمام مسئولان شهری می گفتند خدمتگذاری دکتر خلیلی زبانزد است و کسی پیدا نمی‌شود که بتواند جایگزین وی شود و حتی قضات و مسئولان دادگستری هم به پدر اعتماد زیادی در بحث وظیفه شغلی اش داشتند.

 پدرم به دلیل ارتباط با بیماران و اجساد به کرونا مبتلا شد

فرزند این پزشک دشتستانی درباره نحوه ابتلای پدرش به بیماری کرونا، گفت: متاسفانه در اواخر فروردین بیماری کرونا در استان بوشهر به شدت شیوع پیدا کرد به طوری که استان در وضعیت قرمز قرار گرفت. پدر با وجود رعایت تمامی اصول بهداشتی با توجه به حساسیتی که در زمینه شغلی شان وجود داشت به این بیماری مبتلا شد چرا که هم با بیماران کوید19 در ارتباط بود و هم با اجسادش شان در پزشکی قانونی. حتی در دوره بیماری اش به پرونده بیماران رسیدگی می‌کرد و همکاران پدرم از وی خواسته بودند که استراحت کند و در منزل به کارهایش رسیدگی کند که قبول نکرد و گفته بود باید کارهای نیمه تمام مردم را تمام کنم. به رغم بستری شدن پدرم در بیمارستان بوشهر نتوانست با این بیماری مقابله کند تا اینکه در تاریخ دوازدهم تیرماه سال جاری آسمانی شد.

روایت آسمانی‌شدن پزشکی که استانی را داغدار کرد/ فرزند شهید: مردم، پدرم را بهتر از ما شناختند/ فقدان برخی انسان‌ها جبران شدنی نیست

خلیلی: روزهای سختی بود چرا که علاوه بر پدرم، مادرم نیز به بیماری کرونا مبتلا و در بیمارستان بستری بود و در آن شرایط سخت در بین مان حضور نداشت که تسلای درد از دست دادن پدرمان باشد.

وی بیان کرد: پدر را بدون هرگونه تشریفات و مراسمی خاصی با حداقل افراد خانواده به خاک سپردیم و علاوه بر ما بسیاری از مردم استان بوشهر با ما همدرد و سیاهپوش شدند و با ابراز همدردی شان به ما نهایت لطف را داشتند. آنها به شکلی عزادار شدند و پدر را به گونه ای شناخته بودند که ما فرزندانش در طول این همه سال نتوانسته بودیم به اندازه آنها خوبی‌های پدر را بشناسیم. روزهای سختی بود؛ چرا که علاوه بر پدرم، مادرم نیز به بیماری کرونا مبتلا و در بیمارستان بستری بود و در آن شرایط سخت در بین مان حضور نداشت که تسلای درد از دست دادن پدرمان باشد. باگذشت چندین روز خدا را شکر مادرم بهبود یافت و به آغوش جمع خانواده بازگشت.

پدر در نهایت سادگی زندگی می کرد

خلیلی گفت: پدرم زندگی ساده ای داشت. از معمولی ترین خانه سازمانی و خودروی معمولی استفاده می کرد. همه هم و غم اش مشکلات و محرومیت های اهالی منطقه بود و تا روزی که زنده بود به آنها خدمات رسانی کرد.

وی در پایان از مردم خواست با رعایت اصول بهداشتی به نوعی به کادر درمان کمک کنند که باعث سختی کار و خسارت‌های جبران ناپذیری در زمینه سلامت جانی این عزیزان نشوند چرا که با شهادت هر کدام از آنها خانواده ای داغدار و بی سرپرست می شود و جبران وجود این افراد با سابقه و صاحب تجربه آسان نیست.

گزارش: مریم بازوند

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز