شمیم بوی خوب خدا در کوچههای رمضان
بار دیگر ضیافتی برپا میشــود و مومنان بر ســر ســفره رحمت الهیحاضر میشوند. در نیمههای شب تکچراغی در هر خانه اما چلچراغی در دلها روشن میکند، نجوای مناجات و رایحه سحرانگیز صلوات و تسبیح، فضا را ملکوتی و معطر میکند. بوی خوب خدا در کوچههای رمضان پیچیده است.
بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم/ خود جهان میگذرد، ماندن جان را چه کنم/ صاحب حی علی، سفره نوری بفرست/ سحر از راه رسیده است، اذان را چه کنم. «قزوه»
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ. کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شــما واجب گردید، همان گونه که بر امتهای گذشته واجب شده بود، باشد که پرهیزگار شوید. سوره البقرة آیه 183»
خواجه عبدالله انصاری گفته اســت: «اینک ماه رمضان آمد که هم بسوزد و هم بشــوید. به آتش گرسنگی تن ما را بســوزاند و به آب توبه دلهای گناهکاران را بشــوید. ماه رمضان که شریفترین ماههاست، ماهی که در آن گناهان آمرزیده، دیوها رانده، در بهشت گشوده و درهای دوزخ بسته میشود.»
بار دیگر ضیافتی برپا میشــود و مومنان بر ســر ســفره رحمت الهی حاضر میشوند. در نیمههای شب تکچراغی در هر خانه اما چلچراغی در دلها روشن میشــود، نجوای مناجات و رایحه سحرانگیز صلوات و تسبیح، فضا را ملکوتی و معطر میکند. ثانیهها، دقایق، روزها و ماهها همه مثل هم نیســتند.
دوباره آییــن مهر و لبخند خدایی وزیدن گرفته اســت. دوباره در پس کوچههای شــهر بوی عشق و عرفان و رحمت پیچیده اســت. آری رمضان دوباره با کولهباری از نعمت و مغفرت خدایی به ســوی ما میآید و چه کودکانه در خود میشکفیم به زمزمه عشق.
دوباره و باز، دل سراسیمه از عطر خوش رمضان لبریز میشــود و چه زیباســت سبدسبد عشق و یک سفره مهربانی پر از لبخند خدایی که گسترده میشود بدون رنگ و ریا و دل چه مشــتاقانه مهمان غزلگوی عارفان میشود.
دلت را دوباره به ربنای وجودت پیوند میزنی و ســحر عشــق را به افطار رحمت متصل میکنی. وقت اقامه افطار، شــربت فیض را مزمزه میکنی.خدایا! دوباره ســفره دلدادگیات گسترده شده و مرا با همه گناهانم مهمان ســفرهات میکنی. آنگاه که دارا و ندار در کنار هم بر خوان رحمتت مینشــینند و چه زیبا نمایشی است.
دل رها میشــود از تیرگیهای دنیا و تن از بار گناهان شسته. نه از بیم عذاب که از روی نیاز. در قنوت دعاهایمان میخوانمت تا اجابت کنی ما را. دوباره طعم شــیرین سفره الهی را در روضه دل به شوق مینشینیم و کعبه عشــق را طواف می کنیم تا آسمان محو تماشــای این همه زیبایی و شــاهد نغمههای نیمه شب مان شــود.
پنجره دل را که رو به خدا باز کنی، بوی ربنا که مشــامت را بنوازد، جانت صیقل میخورد. سحر دوباره با باران مناجات بیدار می شــویم و دلانگیز وضو میسازیم و نور وجودش را بر روح مان جاری میسازیم.
لحظات خوش ســحر را بــا معبود همراه میشــویم. آنگاه که تو مــا را میخوانی تا دوبــاره بخوانیمت. آن موقع که تمام نداشــتهها و تنهاییــمان را با تو تقســیم میکنیم. فقــط با تو کــه مهربانانه ما را میپذیــری.
نه به جســم، نه به ظاهــر و نه به لبــاس کهنهمان نظر میافکنــی. معبودا! بنده و عبد درگاه تــوام. مقیم کوی تو مگر میتواند به غیر تو روی آورد؟! در این ماه وقتی به دســتان خالیام نــگاه میکنم، با خود عهد میبنــدم تا دل بتکانم از حســد و کینه و نفرتی کــه بر دلم زنگار افکنده اســت. از نــو آغاز کنم و همــه چیز را آن گونــه ببینم که تو میبینــی. در این لحظــات که درهای رحمتت را گشــودهای، شرمسارم از واردشدن بر خوان گســتردهات اما میدانم که دست رحمتت واجب است بر من در این لحظات.
حــال که پس از یک ســال مجــال یافتم تا بــه دور از هیاهو و دل مشــغولیهای دنیایی و دور از هر پلشــتی که بر دلم ســایه انداختــه، تــو را بخوانم و از تــو طلب مغفرت کنم، دســتم را رها مکن.
خدایا! در این ســالی که گذشــت هر ناپسندی را انجام دادم و مرا بخشــیدی. در چهار فصل زندگی، هــر گاه در تنگی افتادم، دســتم را گرفتی و پناهم دادی. تو ماه رمضانت را ماه رحمت قرار دادی. رحمتــی که همچون باران بیدریــغ میبارد بر هر آنچه که در مســیرش قرار میگیرد. کمکم کن، دوباره سبز شوم. کمک کن «عبدالرحمنهای مرادی» وجودم را از دلم دور سازم. یاریم کن! پایان این مهمانی، حسرت غفلت، گریبانگیرم نشود.
یاریم کن غبار گناه از روح و جان خود بشــویم و از لحظه لحظه این ماه مبارک بهره بگیرم.
ماه رمضان چنین اســت. ماهی که تنها سی روز از زندگی انسانها نیست بلکه نشانهای است از درهای باز رحمت الهی برای تمام کسانی که میخواهند زیر سایه لطف و مهربانی یگانه معبود خویش جان تشنه را سیراب کنند. در این ماه، روزه به مســلمانان واجب شده است. عبادتی که در ادیان گذشته هم وجود داشته و وسیلهای برای قرب و توکل به خداوند بوده است.
روزه گرفتــن در میان ادیان الهی، تاریخی بس طولانــی دارد و از جمله عبادات دیرینی اســت که پیدایش آن را میتوان با راندهشدن حضرت آدم و حوا از بهشت مقارن دانست. هر چند در ادیان مختلف، جزئیات و کیفیت روزه متفاوت بوده اما اصل حکم وجود دارد و هدف آن بهطور کلی تهذیب نفس و ایجاد طهارت و پاکی معنوی است.
این حقیقت، نشــان میدهد روزه در فطرت بشــر اســت و همین فطریبودن موجب شده در مناسک تمام ادیان دیده شود. بشر در ذات خود تمایل دارد از سطح خواهشهای حیوانی عبور کند، به آینهای برای انعکاس جمال و جلال الهی تبدیل شود و روزه این فرصت را در اختیار او قرار میدهد.
دوباره دو کوچه آن طرفتر آییــن مهر و لبخند خدایی وزیدن گرفته اســت. دوباره در پس کوچههای شــهر بوی عشق و عرفان و رحمت پیچیده اســت. آری رمضان دوباره با کولهباری از نعمت و مغفرت خدایی به ســوی ما میآید و چه کودکانه در خود میشکفیم به زمزمه عشق.
یادداشت از: سودابه زیارتی