مکتب تئاتر جنوب اجرایی میشود
طرح مکتب تئاتر جنوب بر اساس تمرکز بر روی باورها، سنتها و مسائل فولکلور جنوب با رویکرد مدرن و با مرکزیت بوشهر، برای نخستین بار در ایران از سوی احمد آرام مطرح شد.
احمد آرام، نویسنده، کارگردان و نمایشنامهنویس که ایده اولیه «مکتب تئاتر جنوب» را مطرح کرده است در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: از زمانیکه نمایش قلندرخانه در ایران اجرا شد و بهعنوان نماینده تئاتر شهرستانها توانست در سطح ملی کسب وجهه کند به این فکر بودم؛ حال که بوشهر با اجرای این نمایش به کارگردانی ایرج صغیری، اولین قدم را در این حوزه برداشته و با موفقیت هم روبهرو بوده است، پس میتواند برای خود مکتبی نیز داشته باشد.
نویسنده حلزونهای پسر افزود: درواقع مکتب تئاتر جنوب، شامل همه نمایشنامههایی که بومی است، نمیشود. بلکه شامل نمایشنامههایی میشود که رویکرد مدرن به مسائل فولکلوریک، آداب و رسوم و باورهای مردمی دارند. یعنی این نمایشنامهها قرار است از زاویه جدید به مسائل فرهنگی بوشهر نظر داشته باشند و باعث رشد و تعالی آن بشود. این موضوع مرتبا در ذهن من بود اما عوامل مختلفی مانع از اجرای آن میشد.
ما از افسانه، قصه، اسطوره و متلهای جنوب انتظاری داریم که این انتظار در تئاتر مدرن ما میتواند مثمرثمر باشد منوط به اینکه دقیقا بتوانیم این مکتب جنوب را حس کرده و از آن شناخت داشته باشیم. اگر کلید این طرح (مکتب تئاتر جنوب) زده شود، برای نخستین بار در ایران میتوانیم صاحب یک مکتب تئاتر منطقهای و دیارگرا باشیم.
وی در ادامه با تاکید بر اجراییشدن این طرح با مرکزیت بوشهر گفت: بوشهر قابلیتهای فولکلوریک قوی در منطقه خلیجفارس دارد بدین معنا که از ظرفیتهایی که در این حوزه دارد بهخوبی استفاده و به آن توجه کرده است. وقتی میگوئیم توجه در واقع منظورمان استفاده مدرن است نه سنتی. زیرا فولکلور بهصورت سنتی وجود دارد اما باید دید که چطور میتوانیم آنرا از حالت سنتی خارج کرده و مدرن کنیم و از طرفی دیگر بتوانیم ریشههای زیباییشناسی آنها را کشف کنیم. بهعنوان مثال در حوزه شعر وقتی شعر ظهور منوچهر آتشی را میخوانیم، متوجه میشویم که آتشی نسبت به قصههای جنوب رویکردی مدرن داشته و با ساختار و زبانی که در شعرش داشت، توانست این رویکرد را بهگونهای قوی نگه دارد.
احمد آرام درباره تاثیر این طرح بر روند عملکرد تئاتر جنوب بیان کرد: بهوسیله این مکتب میتوانیم تمام مردم ایران را به این مساله جلب کنیم که اگر به فرهنگ دیارگرای خود توجه داشته باشیم، میتوانیم اسطورهها و باورهای مردمی را زنده نگه داشته و زیباییشناسی آنها را وارد حوزه دراماتیک کنیم. زیرا تئاتر ایران امروزه در حوزه نمایشنامهنویسی ضعیف است. دلیل این ضعف نیز، گرتهبرداری از متون، نوشتهها، رویکردها و حتی از اجراهای نمایشی خارج از کشوربوده و ورود این مساله به حوزه نمایشنامهنویسی کشور بسیار خطرناک است.
آرام با اشاره به نمایشنامه «آسیدکاظم» نوشته زندهیاد محمود استادمحمد و نمایشنامههای قهوهخانهایی اسماعیل خلج دردهههای چهل و پنجاه شمسی گفت: این نمایشنامهها در واقع فرهنگ پنهانی بود که در جنوب تهران وجود داشت و چقدر استادانه، زیبائیشناسی بازیهای محلی تهران در نمایش آسیدکاظم زنده میشود. تمام اینها باید مکتب شود. وقتی درباره پژوهش درمورد فرهنگ شهرستانها صحبت میکنیم تمام این مسائل را نیز شامل میشود. در نمایش «وهچیره» و «قلبالاسد» که کار کردم نیز هدفم نوکردن قصههای محلی بوشهر در هنرهای دراماتیک بود.
برخی گمان میکنند که حتما باید در نمایشهای بوشهر دمام، نیانبان، یزله و ... وجود داشته باشند. من معتقدم این موارد را در جامعه میتوانیم بهخوبی مشاهده کنیم. وقتیکه سنتها و باورهایمان را وارد حوزه دراماتیک میکنیم باید بپذیریم که پتانسیل این باورها آنقدر قوی است که میتواند شکل تازهای از تئاتر را کشف کند. متاسفانه در نمایشهای اینروزهای بوشهر که نشاتگرفته از تئاتر قلندرخانه است، نمیتوانیم چیز تازهایی ببینیم. زیرا بارها در مراسمهای مختلف عروسی یا عزا و... آنها را دیدهایم. تئاتر رویکردی است که این رویکرد بهدلیل زبان فخیمانهایی که دارد، تنها با طبقه خاصی میتواند ارتباط برقرار کند که این طبقه خاص کسانی هستند که تئاتر را شناخته و فرهنگ را درک کردهاند. اینجور تئاترها است که خاص بوده و میتواند وارد مکتب تئاتر جنوب بشود.