امسال رفتار نامناسب عربها با ایرانیان شدت بیشتری به خود گرفته بود
شاهد فاجعه منا: در جلوی چشمان ما مسلمانان جهان زیر دست و پا له میشدند و شرطهها نه تنها اقدامی نمیکردند، بلکه به هیچ یک از ما نیز اجازه نمیدادند تا به کمک آنها بشتابیم.
خبرنگار ایلنا در آستارا به طور اتفاقی با حاج حسن ساعدی از حاجیان امسال که از نزدیک شاهد فاجعه غمبار منا بوده روبرو شده و گفتوگویی با وی در ارتباط با این واقعه دلخراش انجام داده است.
حاج حسن اهل سراب است و با کاروان شماره ۱۱۲۳۶ به مکه مشرف شده بود. هم معلم، هم بازاری و هم از خیرین مدرسه و از مسجد سازان سراب به شمار میآید. حرف و ناگفتههایی از فاجعهٔ منا دارد و میگوید: هر چند شنیده بودیم که عربها در سالیان اخیر رفتار مناسبی با ایرانیان نداشتهاند، ولی طبق گفتهٔ سرپرستان کاروانها و کسانی که تجربیات زیادی در این سفرها داشتند، امسال رفتار نامناسب و تحقیرآمیز عربها با ایرانیان شدت بیشتری به خود گرفته بود.
وی در توضیح بیشتر این رفتارها ادامه میدهد: از همان لحظهای که وارد فرودگاه شدیم این بدرفتاریها شروع شد، چنان چه سعودیها حتی در تحویل بارهایمان نیز ما را دچار مشکل ساختند. آنها طوری فضا را امنیتی کرده بودند که حتی در زیارتها و قرائت زیارت نامههای ما هم اخلال ایجاد میکردند.
حاج حسن با ناراحتی میگوید: موقع زیارت قبرستان بقیع علاوه بر اینکه شرطهها مانع از این کار ما میشدند، افغانیهای وهابی و فارسی زبانانی را هم گذاشته بودند تا با مشرک خطاب کردن ایرانیان، ما را از زیارت اهل قبور بقیع باز دارند.
حاج حسن ساعدی با اشاره به اینکه یکی از همان وهابیان افغانی به وی نزدیک شد و با خواندن این مصرع از ناصر خسرو که: «مکن هرگز بدو فعلی اضافت، گر خرد داری» سعی داشت او را متقاعد سازد که ایرانیها مشرک هستند، اضافه میکند: من هم در جواب مصرع او شعر «موسی و شبان» را خواندم و گفتم؛ پرستش خدا با هر زبان و ایده و مسلکی عبادت است و نباید با این حرف بین مسلمانان تفرقه انداخت.
وی در رابطه با حادثهٔ منا این چنین میگوید: یک روز قبل از این حادثه و در روز عرفه فضایی بسیار امنیتی ایجاد شده بود چنان چه صبح همان روز با صدای هلی کوپترها و آژیر ماشینها از خواب بیدار شدیم و مراسم برائت از مشرکین و شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل را در محاصرهٔ کامل و فضایی بشدت تهدیدآمیز برگزار کردیم. مراسمی که در آن مداحان ایرانی سنگ تمام گذاشتند.
حاج حسن همچنین میگوید: فردای آن روز هم که به مشعر رفتیم تا شب را در آنجا بگذرانیدم و صبح هم در منا مراسم «رمی جمرات» را به انجام برسانیم، آژیر اتومبیلهای ماموران امنیتی و صدای پرواز هلی کوپترها همچنان به گوش میرسید.
وی با ناراحتی و گریه ادامه میدهد: سی ثانیه! اگر فقط سی ثانیه دیرتر از آن تونل مرگ خارج میشدیم ما نیز الان زیر دست و پا کشته شده بودیم. یعنی تنها سی ثانیه بعد از آنکه ما از وسط آن داربستها رد شدیم، راه را بستند و آن فاجعه را بوجود آوردند.
حاجی با گریه ادامه میدهد: در جلوی چشمان ما مسلمانان جهان زیر دست و پا له میشدند و شرطهها نه تنها اقدامی نمیکردند، بلکه به هیچ یک از ما نیز اجازه نمیدادند تا به کمک آنها بشتابیم.
حاجی در خاتمه میگوید: ما از همان روزهای اول ورودمان به مکه شایعاتی در مورد عملیات «مرصاد» میشنیدیم که گویا قرار است توسط اسرائیل و سعودیها اجرا شود، خدا لعنتشان کند. به خدا این یک نسل کشی بود.