شوکت: اکنون زمان تشکر از مقاومت کارگران است
هیئتمدیره سازمان تامین اجتماعی را مکلف کردیم هرچه سریعتر راهکار خاصی برای مشکل بزرگ و اساسی بدهیهای دولت تدارک ببیند/ یکی از این راهحلها این است که مالیاتی را که دولت از شرکتهای زیرمجموعه سازمان دریافت میکند، متوقف سازد و از طریق معافیت یا تهاتر مالیاتی، بخشی از بدهیها را جبران کند.
هیئتامنای سازمان تامین اجتماعی و صندوقهای وابسته، براساس قانون، وظیفه راهبری و سیاستگذاری این صندوقها را بر عهده دارد. وظیفهای که به گفته برخی صاحبنظران اگر در دورههای گذشته بهخوبی اجرا شده بود، امروز شاهد مشکلات عدیده صندوقهای بیمهگر اجتماعی کشور نبودیم. چالشهایی مانند عبور از نقطه سربهسری، کاهش شدید ضریب پشتیبانی و البته مطالبات انباشته صندوقها از نهاد دولت. در گفتوگوی اکبر شوکت، عضو هیئتامنای سازمان تامین اجتماعی و صندوقهای وابسته و نماینده کارگران، با هفته نامه آتیه، از تلاشهای هیئتامنا برای عبور از این چالشها گفته می شود؛ و همچنین وی، راهکارهایی برای خروج از این بحرانها ارائه میکند. او با اشاره به فشار سنگین تحریمها بر گرده کارگران، زمان کنونی را فرصتی برای جبران مافات و تشکر واقعی از کارگران میداند.
سازمان تامین اجتماعی در حال حاضر با دشواریهایی مانند پیشی گرفتن مصارف بر منابع، کاهش ضریب پشتیبانی، اثبات تعهدات دولت و... روبهروست. البته زمان در شکلگیری این بحرانها نقش زیادی داشته است، اما هیئتامنا چه کمکی میتواند برای خروج سازمان تامین اجتماعی از این تنگناها بکند؟
هیئتمدیره سازمان تامین اجتماعی را مکلف کردیم هرچه سریعتر راهکار خاصی برای مشکل بزرگ و اساسی بدهیهای دولت تدارک ببیند. راهکارهایی هم ارائه شده است. نزدیک به 20 روش مختلف را در نظر گرفتهایم و این راهکارها را به مجلس شورای اسلامی ارائه کردهایم. یکی از این راهحلها این است که مالیاتی را که دولت از شرکتهای زیرمجموعه سازمان دریافت میکند، متوقف سازد و از طریق معافیت یا تهاتر مالیاتی، بخشی از بدهیها را جبران کند. سازمان تامین اجتماعی سالانه چندین هزار میلیارد تومان به دولت مالیات میپردازد. از طرفی هم دولت مبلغ زیادی به سازمان بدهکار است. اگر این تهاتر صورت بگیرد، نتایج خوبی برای هردو طرف در پی خواهد داشت. راهکار دیگری که مطرح کردیم، تهیه مواد اولیه برای کارخانجات و پتروشیمیهای سازمان تامین اجتماعی است. مثلا دولت میتواند سنگآهن رایگان در اختیار ذوبآهن قرار دهد و یا نفت به پتروشیمیهای سازمان بدهد. دولت مالک مواد اولیه است و اگر این مواد را به طور رایگان در اختیار شرکتهای تابعه سازمان تامین اجتماعی قرار دهد، میتواند بخشی از بدهیهای خود را تهاتر کند. یکی دیگر از راهکارها این است که دولت در ردیف بودجه سالانه خود و یا در برنامههای پنجساله توسعه، میزانی از بدهیها را مشخص کند و آنها را به سازمان تامین اجتماعی پرداخت کند. نفس بدهکار بودن دولت به تامین اجتماعی پدیدهای تاسفبار است. در همه جای دنیا هر کشوری را که بررسی کنید متوجه خواهید شد که دولتها حتی به صندوقهای بیمهای اجتماعی خود کمک میکنند. در نروژ، صندوق ذخیره ارزی پشتوانه نظام تامین اجتماعی کشور است، اما در کشور ما به سازمان تامین اجتماعی بدهکارند. دولت در حال حاضر حدود 100 هزار میلیارد تومان به تامین اجتماعی بدهکار است. اگر دولت تمام بدهیهایش را هم پرداخت کند، تازه به نقطه صفر میرسد. بعد از این مرحله باید برای حمایت از صندوقها نیز سیاستگذاری و برنامهریزی کند تا خدمات صندوقها را افزایش دهد، تا میزان رضایتمندی و شاخص رفاه در کشور بالا بیاید. بهترین و مهمترین نهادی که رفاه را در هر جامعهای نهادینه میکند، صندوقهای بیمه اجتماعی است.
راهکارهای ارائهشده برای پرداخت بدهیهای دولت در برنامه ششم توسعه هم منعکس شده است؟
راهکارهایی برای قرار گرفتن در برنامه ششم توسعه نیز پیشنهاد شده و مجلس این راهکارها را دریافت کرده است. نباید شرایطی پیش بیاید که سازمان تامین اجتماعی، دغدغهای برای دولت شود. مدیران ارشد سازمان تامین اجتماعی بهزحمت و بامشقت فراوان سعی دارند تعهدات قانونی سازمان را در موعد مقرر و بهخوبی انجام دهند تا چالشی برای کشور به وجود نیاید. شوخیبردار نیست، اگر یک ماه مستمری پرداخت نشود، حدود 3 میلیون نفر از بازنشستگان و مستمریبگیران، که محل درآمد بسیاری از آنها فقط همین مستمری ماهیانه است، بدون پول میمانند. بیش از 40 میلیون نفر در کشور دفترچه درمان تامین اجتماعی دارند. اگر به اینها خدمات نرسد، وضعیت پیچیده و مسئلهآفرین خواهد شد. بزرگترین بار طرح تحول سلامت بر دوش سازمان تامین اجتماعی است. در سازمان تامین اجتماعی 17 هزار میلیارد تومان برای خدمات درمانی هزینه میشود. برخی به جای اینکه کمک کنند نظام درمان کشور اصلاح شود و خدمات درمانی بهخوبی در اختیار همه مردم قرار بگیرد، فقط برای سازمان تامین اجتماعی دغدغه به وجود میآورند. مثلا هرازچندگاهی بحثهایی مثل جدایی بخش درمان از سازمان تامین اجتماعی یا ادغام منابع این سازمان را مطرح میکنند در حالی که هر روز بر حجم بدهیها به سازمان افزوده میشود. جای سوال است که این افراد چطور میتوانند حقالناس را نادیده بگیرند. خداوند میگوید نمیتوانم در حقالناس دخالت کنم، اما اینها میخواهند در مورد حقالناسی که متعلق به کارگران است تصمیمگیری کنند. تا وقتی این وضعیت حاکم باشد، تامین اجتماعی سامان مطلوب را پیدا نخواهد کرد. دولت باید در ابتدا تصمیم خود را به صورت قاطع بگیرد و بدهیها را پرداخت کند. در این صورت حسابها صفر و پایاپای میشود. بعد از این مرحله باید وارد فاز حمایت از سازمان تامین اجتماعی شود و مثلا درصدی از درآمدهای نفتی را برای پشتوانهسازی به سازمان اختصاص دهد.
طرح استفساریه بند دوم ماده 76 قانون تامین اجتماعی در همین رابطه بود، که در صورت تصویب بار مالی زیادی به تامین اجتماعی تحمیل میکرد.
ما از این طرح استقبال میکنیم. کارگر نباید تاوان کار در محیطهای سخت و زیانآور را بدهد. کارگر از محیطهای سخت و زیانآور لطمه جسمی میخورد. چرا 4 درصد؟ طبق قانون کارفرما موظف است ظرف دو سال از تصویب قانون، محیط کار را از حالت سخت و زیانآور خارج کند. بنابراین چون این کار را انجام نداده، باید بیش از 4 درصد جریمه پرداخت کند. زمانی که کارگری در مشاغل سخت و زیانآور 10 سال زودتر بازنشسته میشود، آن 4 درصد جریمه نمیتواند 10 سال بازنشستگی زودتر از موعد را جبران کند. این حقبیمه جریمه باید 10 درصد شود تا کارفرما تاوان سخت و زیانآور بودن محیط کار خود را بدهد و نه کارگر. از طرف دیگر کارفرمایان هم امکاناتی برای سالمسازی کارگاه خود در اختیار ندارند.
کشورهای اسکاندیناوی به سمتی در حرکتاند که حتی کار در معادن خود را از حالت سخت و زیانآور خارج کنند. اما در کشور ما، بسیاری از مشاغل سخت و زیانآور میشوند. به همین دلیل است که تاکید میکنم سازمان و بهخصوص دولت باید در این موضوع ورود پیدا کنند و تحقیقات علمی و مدونی در این رابطه انجام دهند. این پژوهش و بررسیها وظیفه بازوهای پژوهشی و فرهنگی سازمان است. معاونت امور اجتماعی و فرهنگی و موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی باید با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند، از هدررفت منابع سازمان جلوگیری کنند. در حوزه درمان و اشتغال و... هم باید اقداماتی صورت بگیرد که مطمئنا نتایج آن به سود جامعه و سازمان خواهد بود. بزرگترین کاری که در حوزه فرهنگی سازمان تامین اجتماعی میتوان انجام داد و ما هم در هیئتامنا بر آن تاکید زیادی داریم، ارتقای نقش و جایگاه معاونت فرهنگی سازمان است. بارها تذکر دادهایم که این حوزه وظایف خود را محدود به برگزاری همایش و اهدای جوایز نکند. وظایف ذاتی آن عبارت است از انجام فعالیتهای فرهنگی برای کنترل منابع و مصارف سازمان تامین اجتماعی و...
تامین اجتماعی بزرگترین خریدار خدمات درمانی در کشور است. مدیریت مصارف در بخش درمان چگونه است؟
متاسفانه در حوزه درمان کشور، مسئله پیشگیری هیچ جایگاه مشخص و تعریفشدهای ندارد. در این خصوص هم تذکر دادیم. مثلا مردم با خطر انواع سرطانها مواجهاند و ما با افتخار تعداد بیمارستانهایی را که در کشور برای درمان سرطانیها ساختهایم اعلام میکنیم. انگار منتظریم کارگرانمان دچار حادثه و بیماری مزمنی شوند تا بیمارستان بسازیم و درمانشان کنیم. معلوم نیست به چه سمت و سویی میرویم. باز هم تاکید میکنم متاسفانه پیشگیری در سیاستهای ما جایگاه مناسبی ندارد. یکی از وظایف دیگر بخش فرهنگی این است که آگاهیبخشی و پیشگیری را وارد حوزه درمان کند. براساس مطالعات صورتگرفته، 80 درصد کودکانی که به صورت ناشنوا به دنیا میآیند اگر بهموقع شناسایی شوند، در همان 6 ماه اول بعد از تولد قابلیت درمان دارند. ناشنواها اگر بهخوبی شناسایی شوند، از تحمیل بار مالی هنگفتی که در آینده بر روی دوش سازمان قرار خواهد گرفت جلوگیری میشود. بنابراین طبیعی است که اگر ناشنواها شناسایی و درمان نشوند، تا سالهایی طولانی و حتی بعد از مرگ پدر و مادر هم مستمری به آنها تعلق خواهد گرفت. این در حالی است که سازمان تامین اجتماعی سیاست خاصی در این حوزه ندارد. در آزمایشهای ژنتیک، اگر کودکی معلول به دنیا بیاید، بار مالی و مستمری آن بر دوش سازمان خواهد بود. سازمان تامین اجتماعی اگر در آزمایشهای ژنتیک و قبل از بارداری مشارکت داشته باشد و این افراد را شناسایی و کنترل کند، بار مالی و هزینه فرد معلول از دوش سازمان برداشته خواهد شد. سازمان باید در زمینه کاهش حوادث کار نیز سرمایهگذاری کند تا این کاهش درنهایت به کاهش هزینههای سازمان بینجامد. ما در خصوص حوادث ناشی از کار در دنیا رکورددار هستیم. در سال 92 حدود 2 هزار نفر بر اثر حوادث ناشی از کار کشته شدند. همه اینها هزینه است.
بحث بازنشستگیهای پیش از موعود نیز همین گونه است. اصلا چرا باید این همه مشاغل سخت و زیانآور داشته باشیم؟ کارگر انتظار دارد در فضایی سالم 40 سال کار کند، و نمیخواهد در محیطی سخت و زیانآور 20 سال کار کند تا زود بازنشسته شود. اگر کارگر در شرایط بد کار کند، دچار بیماریهای زیادی میشود و با آغاز بازنشستگی مشکلات ناشی از این بیماریها نیز شروع میشود و تا آخر عمر با عذاب زندگی میکند. سازمان تامین اجتماعی باید در این موارد ورود پیدا کند. البته اصل پیشگیری از خطرات محیط کار و سالمسازی کارگاهها وظیفه دولت و کارفرماست.
گویا قرار بود دولت به جای بخشی از بدهیهایش، میدان نفتی در جنوب به سازمان واگذار کند؟
واگذاری یک میدان نفتی چندان نمیتواند کارگر باشد. سازمان تامین اجتماعی 40 میلیون نفر تحت پوشش دارد و طبیعی است که درصد عمدهای از درآمدهای نفتی باید به این سازمان اختصاص پیدا کند. دولت هم باید امور خود را از طریق مالیاتها بگذراند. وقتی این درآمدها وارد تامین اجتماعی شوند، اتفاقا مدیریتها بهتر و فسادها کمتر خواهد شد. وقتی در صندوقها رشد به وجود آمد و تراز مالی شرکتهای تابعه این صندوقها مثبت شد، این شرکتها به دولت مالیات پرداخت خواهند کرد. یعنی اگر شرکتهای زیرمجموعه سازمان رشد پیدا کنند، مالیات بیشتری به دولت پرداخت میکنند و در قبال آن دولت هم رشد پیدا میکند و میتواند امور خود را بهتر بگذراند. اگر دولتی بخواهد مردم کشور در رفاه باشند، باید حمایت از صندوقهای بیمهای را وظیفه ذاتی خود بداند. در این صورت است که مردم نیز میتوانند از صندوقهای بیمهای توقع داشته باشند. البته منظور دولتی خاص نیست. این بدهی در دولتهای مختلف گذشته به وجود آمده است و مردم از دولت کنونی توقع دارند مشکلات گذشته را حل کند. دولت تدبیر و امید به این معناست که دولت به تدبیری دست یابد که امید در زندگی مردم بالا برود. بهترین جایی که میتوان تدبیر کرد و امید مردم را بالا برد آینده مردم در صندوقهای بیمه اجتماعی است.
به نظر شما توافقات اخیر کشور با قدرتهای مطرح دنیا تا چه حد در حل مشکلات اقتصادی صندوقهای بیمهگر و بیمهشدگان موثر خواهد بود؟
در شرایط تحریمها، بیشترین فشار بر دوش همین کارگران بود. یعنی تورم بالا رفت، حقوقها بالا نرفت. تورم 50 درصد رشد پیدا میکرد، حقوقها 10 درصد. بار اصلی تحریمها بر دوش همین کارگران بود، کسانی که واقعا در شرایط نابرابر با همه فشارها کار میکردند. دولت برای تشکر واقعی و نه تشکرهای نمادین در صداوسیما، باید بدهیهای سازمان را باز پس بدهد. تشکر کوچک دولت این است که از این به بعد نگذارد به منابع سازمان تامین اجتماعی دستاندازی شود. دولت میتواند بدهیهای خود را به تامین اجتماعی با همین پولهای بلوکهشده به صورت یکجا پرداخت کند. این میشود یک تشکر کوچک از کارگران. توافق هستهای به طور حتم تاثیرات مثبتی در بهبود اوضاع اقتصادی کشور و بهبود شرایط اشتغال و بهتبع آن، رشد منابع سازمان خواهد داشت.