به دلیل نبود زیرساختهای لازم در فدراسیون روستایی و عشایری؛
کمانگیران روی اسب، خواستار بازگشت هنرهای رزمی سواره به فدراسیون سوارکاری شدند
جمعی از ورزشکاران کمانگیری روی اسب طی پیامی خطاب به وزیر ورزش درخواست کردند: به دلیل نبود زیرساختهای لازم در فدراسیون روستایی و عشایری با بازگرداندن رشته زیبا و مهیج «کمانگیری روی اسب» به خانه اصلی «فدراسیون سوارکاری» تعداد بسیاری از ورزشکاران طرد شده را به این رشته برگردانده و جلوی بی عدالتی و نابودی کامل این ورزش گرفته شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هفته گذشته، ورزشکاران تیم ملی «کمانگیری روی اسب» طی نامه سرگشاده از وزیر ورزش و جوانان و مسئولان ورزشی کشور درخواست کردند که جلو نابودی این رشته زیبا را بگیرند.
سلمان زارع قشلاقی، پیمان دانشمندی، فرشید حیدری و یاس اسماعیلی، چهار نفر از مجموع هفت نفر دعوت شده به اردوی تیم ملی کمانگیری روی اسب بودند که به علت مشکلات موجود در اردوی تیم ملی شرکت نکردند و این درخواست را مطالبه کردند.
در این راستا موضوع «درخواست برگشت هنرهای رزمی سواره به فدراسیون سوارکاری» در پلتفرم مستقل جمع آوری امضا (کارزار) اطلاعرسانی شد که تا کنون حدود پانصد نفر شامل ملیپوشان، داوران، بازیکنان، مربیان و مالکان سایتهای تخصصی رشتههای کمانگیری روی اسب و تنت پگینگ، از سراسر ایران، ضمن امضا ذیل این کارزار، درخواست کردند که «با توجه به نبود زیرساختهای لازم در فدراسیون روستایی و عشایری و نیاز به استفاده از امکانات باشگاههای سوارکاری برای تمرین این رشتهها، موضوع بازبینی شود.»
در این ارتباط، جمعی از ورزشکاران این رشته ورزشی به نمایندگی از امضا کنندگان این کارزار، طی پیام جداگانه با تشریح مشکلات ورزشکاران رشته هنرهای رزمی سواره، خواستار حمایت وزیر ورزش شدند.
متن این پیام بدین شرح است:
«در کارزاری که طی روزهای گذشته برای جمع آوری امضا براه افتاده است، اسامی تمامی قهرمانان کشور، ملی پوشان، مالکان باشگاه های سوارکاری، مالکان اسب و ورزشکاران حرفه ای این رشته دیده میشود و این امر نشان دهنده نارضایتی در وسعت بسیار زیاد در سطح کشور است که تقریبا بیش از ۹۵ درصد از جامعه ورزشی هنرهای رزمی سواره، مخالفت خود را با شرایط کنونی اعلام کردهاند.
در سالهای اخیر تعداد ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات به ۱۰ نفر نمیرسد در حالی که سالهای گذشته تعداد نفرات شرکت کننده بیشتر از ٧٠ یا ٨٠ نفر بود. یک نگاه اجمالی به وضعیت رشته هنرهای رزمی سواره این سئوال را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که چرا در این رشته ورزشی باستانی بجز یک یا ۲ نفر، کسی موفق نمیشود به مدارج بالا دست پیدا کند؟ آیا در ایران، ورزشکار توانا و با استعداد دیگری وجود ندارد؟ چرا افرادی که در مسابقات کشوری و استانی دارای مقامهای متعدد هستند، یکی پس از دیگری از دور خارج میشوند؟ چه کسی مسئول این اتفاقات است؟
یک ورزشکار حرفهای همیشه با آرزوی دعوت شدن به تیم ملی به تمرین میپردازد. چگونه است که از هفت نفر دعوت شده به اردوی تیم ملی، ۴ نفر حاضر نشدند که در اردو شرکت کنند؟ و اینکه ٣ نفر باقیمانده چه کسانی هستند؟ آیا وجاهت دارد که یک نفر، خود و فرزندش را به اردویی که مربیگری و قضاوت رقابت را شخصا بر عهده دارد، دعوت کند؟
در این رشته ورزشی، قوانین بصورت ترجمه شده و مدون در اختیار ورزشکاران قرار نگرفته و در شرایط گوناگون، قوانین شناور باعث دلسردی جمع کثیری از ورزشکاران شده است. هیچ مجموعه آموزشی، برای مسابقات هنرهای رزمی سواره، موفق به کسب مجوز رسمی نشده است. حال این سوال مطرح میشود که آیا قوانین برای همه سختگیرانه و پیچیده است؟ اگر چنین است؛ چگونه باشگاهی که ادعا دارد تنها لاین استاندارد را در کل کشور دارد و خود را مدرسه هنر های رزمی سواره مینامد، طی این سالها حتی مدرک و مجوز از فدراسیون سوار کاری، نداشته و ندارد؟
در طول این سالها که بیش از ۸ سال اختیار این رشته در دستان یک نفر است، هیچ فردی موفق به کسب مدرک مربیگری در این رشته نشده است در حالی که اولین و موثر ترین امر برای پیشرفت و کشف استعدادهای پنهان در کشور، تولید مربی کارآمد است. حال، چگونه میشود که جذب ورزشکار جدید به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد؟ آیا هیچ بهانه ای که بتواند بعد از گذشت سالها این سهل انگاری را توجیه کند، مورد قبول خواهد بود؟
رشته هنرهای رزمی سواره از جمله کم هزینه ترین رشته ورزشی در بین رشتههای سوارکاری به شمار میرود که پتانسیل بسیار زیادی برای جذب ورزشکار جدید را به این رشته دارد و هزینه برای ورزشکاران جدید که اغلب یک روز در هفته تمرین میکنند زیر ٢ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان در یکماه است که این رقم در شهرستان ها بدلیل کمتر بودن هزینه ها از این مبلغ نیز کمتر میشود.
بانوان و دختران نیز با کمانگیری روی اسب دچار دغدغهاند در حالیکه میتوانند نقش بسزایی در این رشته باستانی، ایفا کنند. آنها میتوانند در مسابقات بینالمللی، شکوه زنان ایران زمین را به نمایش گذاشته و پابه پای مردان و حتی پیشاپیش آنها در میادین رقابت، مردان را به چالش بکشند.
اما نبود زیرساخت لازم در فدراسیون روستایی و عشایری مبنی بر فعالیت بانوان در رشته کمانگیری روی اسب در مقایسه با فدراسیون سوارکاری کشور دچار دوگانگی است. در حالیکه حضور بانوان در مسابقات بینالمللی بلامانع است اما در فدراسیون روستایی و عشایری بانوان حتی اگر در تیم ملی انتخاب شوند، بدون دلیل منطقی و قانونی، اجازه شرکت در مسابقات بین المللی به آنان داده نمیشود و این فرصت طلایی، شاید با نظر شخصی یک نفر به عنوان رئیس فدراسیون روستایی و عشایری و نه بر اساس قانون سوارکاری از بانوان این رشته رزمی گرفته میشود.
برای برگزاری مسابقات رسمی در هر سطحی به تعداد زیادی داور نیاز است؛ بعنوان مثال برای برگزاری مسابقه تنت پگینگ بیش از ۱۱ داور در میدان مسابقه نیاز است. این بدان معناست که مسئولان اولین نیازشان برای برگزاری مسابقه، حضور تعداد زیادی داور ملی است که این امر به دفعات تا مرز اعطای مدرک پیشرفت داشته و افرادی در کلاسهای داوری با پرداخت هزینه شرکت کرده و ماهها در مسابقات بعنوان کارورز حضور داشتند ولی در نهایت پس از گذشت ۸ سال فقط و فقط ۳ نفر موفق به کسب لسانی مدرک داروی شدند که با پیگیری و اصرار مسئول آموزش وقت فدراسیون مدارک آنها ارائه شد.
در این مدت چندین رئیس در فدراسیون سوارکاری آمدند و رفتند؛ آیا میتوان فدراسیون سوارکاری را مقصر دانست؟
از همه چیز مهمتر این است که مسئول کمیته آموزش انجمن جهانی سبک whaf مسئولیت صدور داوری در ایران را دارد و در این مدت افراد بسیاری از کشورهای دیگر موفق به کسب مدرک داوری از ایشان شده اند بطوری که ورزشکاران فعال این سبک، حدود ۵ یا ۶ نفر هستند.
آیا ریاست جدید انجمن، کسب کرسی آسیایی که ماه گذشته به رئیس فدراسیون سوارکاری اهدا شده و مورد قبول واقع نشد را آنقدر برای خود ارزشمند میداند که حاضر شده بدون کارشناسی، این آسیب را به تمامی دستاندرکاران این رشته وارد کند و در تصمیم خود مصر باشد به گونه ای که حتی دست به دامن کمیته ملی المپیک برای انتقال این رشته غیر المپیکی از فدراسیون سوارکاری به فدراسیون بومی عشایری شده و نامه به فدراسیون جهانی تنت پگینگ (itpf) ارسال کند که اگر امکان دارد قوانین فدراسیون جهانی را نیز زیر پا بگذارد؟ (طبق قوانین بین المللی هیچ کشوری نمیتواند تا پایان دوره، عضویت خود را به ارگان دیگری انتقال دهد)
شاید از نظر مسئولان جدا کردن رشته هنرهای رزمی سواره از فدراسیون سوارکاری و انتقال آن به فدراسیون ورزشهای بومی محلی و عشایری تفاوت زیادی نکند و شاید برای عدهای از دوستان که مجوز باشگاه سوارکاری ندارند و در بیابان ها تمرین میکنند و فقط تمرین و پیشرفت خودشان برایشان مهم است و به جذب ورزشکار جدید و پیشرفت ورزشکارانی که خارج از باشگاههای سوارکاری امکاناتی برای آنها وجود ندارد، اهمیتی نمیدهند، مهم نباشد اما واقعیت این است که این رشته که بیشتر بر پایه سوارکاری استوار است و زیرساخت های این رشته اعم از فضای ورزشی و اسب و سیستم آموزشی، تنها در باشگاهها بصورت استاندارد وجود دارد. تمام باشگاههای استاندارد تحت پوشش و مجوز فدراسیون سوارکاری قرار دارند و این رشته در خارج از چتر فدراسیون سوارکاری هرگز دوام نمیآورد.
حال تکلیف آن عده کثیر از باشگاه دارانی که لاین های این رشته را با هزینه هنگفت ساختهاند و اسبهایی را تربیت کرده و در اختیار ورزشکاران قرار داده اند، چه میشود؟ و ورزشکارانی که در حال آموزش مبانی سوارکاری توسط مربیان فدراسیون سوارکاری تحت قوانین فدراسیون جهانی سوارکاری هستند از این پس باید کجا و طبق چه قوانینی و توسط کدام مربی تحت آموزش باشند؟ آیا فدراسیون بومی و عشایری زیرساخت و اطلاعات آموزشی دارد؟
در پایان، ما ورزشکاران و مالکان اسبهای آموزش دیده و صاحبان لاین های تخصصی این رشته از وزیر ورزش عاجزانه تقاضا داریم که سخنان ما را راستی آزمایی کنند و با بازگرداندن این رشته زیبا و مهیج به خانه اصلی «فدراسیون سوارکاری» جمعیتی را به این رشته برگردانده و جلوی نابودی کامل این ورزش را بگیرند.»