در گفت وگو با ایلنا مطرح شد؛
مردان متکدی برای کسب درآمد بیشتر لباس زنانه بر تن میکنند
برخی از متکدیان به اندازه حقوق یک کارمند پول درمی آورند
یک کارشناس جمع آوری متکدیان گفت: گاهی ما به دنبال دستگیری متکدی خانم هستیم و وقتی او را دستگیر می کنیم متوجه می شویم که او یک مرد است و برای اینکه شناخته نشود و به قولی بهتر دل مردم را به دست آورد خودش را با لباس زنانه و چادر می پوشاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا از مشهد، اغلب ما در رسانه ها روایت های مختلفی از زندگی افراد بی سرپناه، متکدی و کودکان کار در شهرهای بزرگ دیده و یا خوانده ایم. اما داستان آسیب های اجتماعی در کنار همه این روایت ها یک روی سکه دیگری دارد و آن نیز در خصوص افرادی است که به عنوان مددجو و یا کارشناس با آسیب دیدگان اجتماعی درگیر هستند.افرادی که در این جریان کمتر اسم شان به میان آمده و سختی های کاری بسیاری را متحمل می شوند و غم ها و شادی های زیادی در کار خود دیده اند.
سمیرا رجبی محمودآبادی متولد سال ۱۳۶۱ و دارای کارشناسی آسیب شناسی اجتماعی و دانشجوی ارشد رشته مددکاری است که به مدت پنج سال در حوزه گشت جمع آوری آسیب دیدگان اجتماعی (خانه سبز) فعالیت دارد. بنا به گفته خودش هنگامی که به دنبال کار بوده، خیلی اتفاقی وارد این شغل شده و در ابتدا سرپرستی شیفت خواهران در مرکز خانه سبز را به مدت دو سال برعهده داشته و سپس وارد فعالیت گشت های جمع آوری متکدیان زن شده است.
این بانوی جوان در گفتوگویی که با ایلنا دارد از سختی های این شغل برای بانوان و اینکه گاهی مردم آنها را با پلیس امنیت اخلاقی اشتباه می گیرند می گوید. البته آنگونه که خودش برای ما بیان می کند در طول مدتی که در این شغل فعالیت داشته در کنار همه سختی ها، کمک کردن به انسانهایی که در بعضی از جاها نیازمند به حمایت دیگران بوده اند برایش لذت بخش بوده است.
متن کامل این گفت وگو به این شرح است:
خانم رجبی در ابتدا کمی از فضای شغلتان برای ما بگویید؟
من در گشت های جمع آوری متکدیان مونث مشغول به کار هستم، به طور کلی شغل ما ساعت کاری مشخصی ندارد و ما مجبور هستیم در سرما، گرما و یا طوفان و در هر شرایطی در کار خود حاضر باشیم. البته هنگامی که ساعت تغییر شیفت می رسد و ما باید پست خود را تحویل دهیم گاها پیش آمده که ساعت ۱۱ شب است و برای ما که خانم هستیم هیچ سرویسی وجود ندارد و مجبوریم آن موقع شب به خانه بازگردیم.
کمی از سختی های شغل خود به ویژه برای بانوان بگویید؟
سختی های این شغل بسیار زیاد است به عنوان مثال یکی از سختی ها داشتن حقوق و مزایای بسیار پایین در قبال کاری که انجام می دهیم و یا ساعات کاری نامشخص است. ما مجبور هستیم ساعات طولانی در خودروی ون بنشینیم و ناهار و شام را در حالت نشسته بخوریم، کثیف و آلوده بودن محیط ون ها، در دسترس نبودن آب برای شست وشو دست ها قبل از صرف وعده غذایی و استفاده از سرویس های بهداشتی سطح شهر و داخل پاساژها و پارک ها و گاهی همراه بودن یک خانم با چند آقا، همگی جزو سختی های کار برای بانوان است.
چه افرادی می توانند در شغل شما وارد شوند؟
افرادی می توانند وارد این شغل شوند که قدرت بدنی بالایی دارند و از لحاظ روحی نیز افراد بسیار قوی و با افکار فکری قاطعی هستند.
به هر حال شما با افرادی در ارتباط هستید که اغلب جزو آسیب دیدگان اجتماعی هستند، کمی درباره این افرادی که با آنها سروکار دارید برای ما بگویید؟
اغلب افراد بعد از اینکه ما را می بییند می ترسند و فرار می کنند، جالب است که بدانید اغلب متکدیان هنگام دستگیری برای اینکه از دست ما فرار کنند و با هدف جمع آوری مردم، در خیابان شروع به مظلوم نمایی و سر و صدا می کنند و اینجاست که کار برای ما بسیار سخت می شود، اما در نهایت با آگاه سازی مردم، فرد متکدی از سطح شهر جمع آوری می شود.
کدام خاطره از این افراد بیشتر در ذهنتان مانده است؟
چند سال قبل کودک بد سرپرست یک ماهه ای رها شده بود که توسط تیم همکاران جمع آوری و کودک که بسیار بیمار بود به بیمارستان اکبر مشهد ارجاع شد و این خاطره و صورت آن نوزاد پسر همچنان در ذهنم حک شده است. یا اینکه دختری ۱۵ ساله که به اجبار خانواده مجبور به تکدی گری بود، بعد از جمع آوری از ما درخواست کمک داشت و ما او را به بهزیستی ارجاع دادیم. از این قبیل چیزها در شغلم زیاد دیده ام.
کدام خاطره برای شما خوش حال کننده بوده است؟
داستان های اینچنینی زیادی در کارم دیده ام، مثلا یک روز هنگام جمع آوری متکدیان به دختر خانم هجده ساله ای در منطقه سید رضی مشهد برخورد کردیم، به طوریکه خودش را کامل با چادر پوشانده و نشسته بود، هنگامی که دختر ما را دید در ابتدا ترسید و ما او را به آرامش دعوت کردیم و جویای خانواده اش شدیم و پس از گفت و گو با او فهمیدیم که به دلیل دعوای شدید با والدین از خانه متواری شده است و با رایزنی های من و یک همکار آقا، بعد از ساعت ها تلاش که یادم می آید آن زمان تلاش های ما برای صلح و آشتی این دختر با خانواده به ۱۲ شب کشید، این دختر به آغوش خانواده بازگشت و برای همه ما خاطره شیرینی بود. چرا که توانستیم از یک آسیب جدی که در آینده نزدیک بر پیکره جامعه وارد می شد جلوگیری کنیم.
عجیب ترین چیزهایی که در کارتان دیده اید چه بوده است؟
یک روز ما متکدی را از خیابان جمع آوری کردیم که وقتی جیب هایش را گشتیم متوجه شدیم نزدیک به ۴ میلیون تومان پول در جیب هایش دارد و شاید باورتان نشود، درآمد بسیاری از متکدیان از حقوق یک کارمند بیشتر است و باید دراین زمینه مردم آگاه شوند و هزینه های خود را به نهادهای معتبری که متولی این امر هستند بدهند. یکی دیگر از چیزهایی که برای من گاهی عجیب و خنده دار به نظر رسیده این است که گاهی ما به دنبال متکدی خانم هستیم و وقتی او را دستگیر می کنیم متوجه می شویم که او یک مرد است و برای اینکه شناخته نشود و به قولی بهتر دل مردم را به دست آورد خودش را با لباس زنانه و چادر پوشانده است. به هرحال متکدیان شگردهای خاص خود را دارند.
فکر می کنید دلیل این همه متکدی در خیابان و کمک کردن مردم به این افراد چیست؟
خوب باید بگویم که مردم ایران بسیار مهربان هستند و براساس آموزه های دینی که از کودکی به ما آموخته اند، همیشه از افراد ضعیف جامعه به شیوه های گوناگون حمایت می کنیم، ولی باید در این زمینه و اینکه مردم چگونه به این افراد کمک کنند فرهنگ سازی صورت پذیرد و اما درباره افراد متکدی نیز باید گفت که اغلب آنها مواد مخدر مصرف می کنند و به دلیل مصرف مواد و هزینه های آن حاضرند دست به هرکاری بزنند و ما این افراد را پس از جمع آوری به مرکز ترک اعتیاد ارجاع می دهیم.
درباره جمع آوری کودکان کار کمی توضیح می دهید؟
تا آنجایی که من با این کودکان سروکار داشته ام باید بگویم که اغلب آنها توسط خانواده ابتدا معتاد و سپس برای کارهای مختلفی مثل گل فروشی سرچهارراه ها و سایر شغل های دیگر فرستاده میشوند و گاهی این کودکان به دلیل مصرف مواد متوجه آسیب هایی که ممکن است درکار برایشان پیش بیاید نیستند.
رفتار مردم با شما چگونه است؟
اغلب مردم در مورد اهمیت شغل ما چیزی نمی دانند چون در جامعه کمتر در خصوص کار ما صحبت شده است و گاهی ما را به دلیل پوشیدن لباس فرم با پلیس های گشت ارشاد و امنیت اخلاقی اشتباه می گیرند.
سخت ترین جاهایی که برای جمع آوری رفته اید کجا بوده است؟
هنگامی که برای جمع آوری به پاتوق ها می رویم به دلیل اینکه گروهی در حال مصرف مواد مخدر هستند و زمانی که قصد داریم تا وارد عملیات شویم برای خانم ها کار بسیار پرخطری است. زیرا این افراد در آن لحظه معمولا سرنگ و سلاح های سرد به همراه دارند و احتمال رخ دادن هر اتفاقی وجود دارد و ما باید در چنین لحظه هایی بیشتر مراقب باشیم. علاوه بر این گاهی سرچهارراه ها به دلیل نگاه مردم و آگاه نبودن از روند کار به ما لحظات بسیار سخت می گذرد.
احساس می کنید در این شغل چه چیزهایی بیشتر بر روحیه بانوان تاثیرگذار است؟
باید بدانید که در این کار بانوان به دلیل شرایط جسمانی که دارند، بیشتر در معرض بیماری های مسری هستند و از همه مهمتر ما با افراد مختلفی در پایین ترین قشر جامعه سروکار داریم و به مرور احساسات و عواطف زنانه آسیب می بیند چراکه همیشه خسته کار می شویم، البته بانوانی هستند که با توجه به این شرایط از روحیه بالایی برخوردارند و هیچ کدام از این عوامل در روحیه آنها تاثیرگذار نبوده است.
فضای شهر مشهد برای انجام تکدی گری چگونه است؟
مشهد یک شهر زیارتی است و زائران زیادی در همه ماه های سال به این شهر سفر می کنند، خیلی از افراد به همین دلیل و از سایر شهرهای دیگر به مشهد برای تکدی گری می آیند و در خیابان های اطراف حرم مشغول به این کارمی شوند.