نشر نورهان؛
مجموعه شعر«ورطه» از افسانه نجومی منتشر شد
مجموعه شعر «ورطه»، هشتمین اثر چاپ شده افسانه نجومی شاعر خوزستانی، توسط انتشارات نورهان، در ۱۱۹صفحه منتشر شد.
به گزارش ایلنا از خوزستان، در این مجموعه شعر، ساختار اپیزودیکِ تصاویر روایی، پس از آشناییزداییهای لفظی و معنایی، در قالب خردهروایتهای متنی، نگرههای اجتماعی شاعر را با بهرهگرفتن از ظرفیتهای زبانی، به گونهای ترویج میدهند، تا مفاهیمی چون: انسان، جهان و هستی، پس از تخریب روایتهای خطی، در محور همنشینی بتوانند خرده روایتهای گسستهای را به پیش ببرند که در گسترش فضاهای اندیشگی و تقویت فضاهای اجتماعی نوشتار مؤثرند.
از طرف دیگر، بومیگرایی و بهره گرفتن از عناصر اقلیمی، بر گسترش دامنه معنایی خرده روایتها افزوده و سبب شدهاند تا دلالتهای سیال و متکثر در قالب چهل و دو اپیزود، مخاطب را با گزارههایی رو در رو کنند که پس از به تأخیر انداختن معناهای متنی، از طریق تخریب کلان روایتها، با همراهی شبکهای همبسته از سازوکارها و عناصر شعری، از ظرفیتهای بیانیای بهره بگیرند، که نجومی از طریق آنها سعی نکرده است تا زوایای دیگری از زندگی در جهان پیرامون را نشان دهد.
ظرفیتهایی که اگر چه در رویکردهای زبانی – بیانی خود بارها بر روند خوانش گزارهها تأثیرگذارند، اما شبکهای از نوسانات معناییِ سیال و لغزان را در متن سامان میدهند تا مخاطب با تداعی آزاد از هر گزاره، به گسترهای از معناهای منتشر شده در نوشتار دست پیدا کند. مفاهیمی سیال که در کلیت شعرها، پس زمینهی موضوعی اجتماعیاشان قابل رصد شدن است.
همچنین در این شعرها هستی، از زوایای مختلفی به نمود گرفته شده است، و هر اپیزود با قدم گذاشتن در ساحتی تازه شاخصهها و اختصاصات زبانی – بیانی خود را در وجهی متکثر عرضه مینماید. با این همه اما آن چه در این اپیزودها، قابل واکاوی است نگرشهای واقعگرایانهای است که گاه، وجوه عینی رخدادها را در سطرها بازگو میکنند و گاه از منظری انتزاعی، درونمایه خردهروایتهای متنی را در گستره شعرها، تعمیم میدهند.
شعر «اپیزود اول» از مجموعهی «ورطه» را با هم بخوانیم:
"شهر آشوب ِ تراخمِ هلهله من بودم
شهر آشوبِ موجها و گسلها
سطرها و صداها
با لحنی زنانه که تکثیرت میکند از نقب از مصور
از حریقِ مماس با مناظرِ فقدان
از مهستیِ زخم از گلوی تو برداشتن کبوتر داشت
پیچان در تاولهای وجین شده در غبار
آمدهام از گلوی تو قصیده قصیده رباعی بردارم
قصیده قصیده رباعی از گلوی تو برداشتن بیاورم
هزار و یک شبِ ضجه و کوچه را روی سطر بپاشم
تاولها اصوات مقطعشان
نارس از سدهها که برگردند
دستهای تو را
رابعه را
زنِ ایستاده در آستانهی فصل سرد را
رضا براهنی را
*«و شاهزاده خانمی از برگ در پشتِ کرکرههایِ حصیر برهنه بود» را
گلدان و بوف و مینیاتور و نیلوفر و جلدِ قلمدان را
آشوبِ نشت از جوارح مخدوشِ احاطهی شب را
آویختن به چاهِ زنخدان زنی در هرات را
چاه ویل را
شاخههای ملول شعر زنانه را
شعر زنانه را
فروغِ جیره بندی آفتاب و قحطیِ فرصت را
بالا بیاورم از بالا
شهرآشوبِ رباعی و هلهله
تأنیثاش را شره کند رو به آفتاب!
تکههای کلاغ یادم مانده بود تکههای درخت تراکمی که اضلاع مهیبِ روایتاش در فرصتِ صاعقه احتمالِ اساطیر بود پر از دخل و تصرفِ کوچه در انبوهِ الکنِ شکلِ فرضی تصویری انتزاعی از شمایلِ تاریکی پر از تعلیق از غلظت به دایره اوهام از حاشیه میکشید سمتِ خیابان اما راه میانبری است ایستاده در منافذِ مسکوتِ دایره پسزمینه این فصل پر از هلهله قی شده در جا به جاییِ اوهامِ صامتِ واژههاست مذاب در تراکم اشیاء گفت: درخت حذف به قرینهی لفظی نمیشود!"
همچنین، افسانه نجومی، مجموعه شعرهای: «فینیقیه زنی بود با کلاه مدرج»، نشر: لاجورد،۱۳۸۱. «سیزیف پرت خندهی آدم» نشر: داستانسرا، ۱۳۸۲. «کارون با طعم توت فرنگی»، نشر: نصیرا ،۱۳۹۳. «چنددقیقه رمانس»، نشر: نصیرا، ۱۳۹۴. «برای حجامت لبهایم اهواز بیاور»، نشر: هشت،۱۳۹۶. «شرجی سرد»، شعر بلند، نشر: کتاب هرمز.(چاپ اول: ،۱۳۹۸ و چاپ دوم:۱۴۰۲. «صفحات مذاب»، نشر: سمت روشن کلمه،۱۳۹۹. در حوزهی نقد و پژوهش ادبی نیز: «نمای درشت، آنتولوژی شعر زنان شاعرخوزستان»، نشر ترآوا، ۱۳۸۹ . «قافنقد، بازخوانی شعر معاصر فارسی» نشر: نصیرا،۱۳۹۲ و مجموعه داستان کوتاه: «زیرا که همچنان» نشر: هشت ۱۴۰۰ را در کارنامهی ادبی خود دارد.