فریبا خادمی کتابهای تازهاش را در آستانه انتشار دارد؛
اینترنت فقط سایتهای غیراخلاقی ندارد
هنر نوشتن را نباید به فراموشی سپرد. اگر من گوشهای بنشینم و ننویسم چون اقتصاد نشر خوب نیست یا ممیزی وجود دارد در واقع کار مفیدی نکردهام و به خودم و جامعه آسیب زدهام.
فریبا خادمی(شاعر، رماننویس و بازیگر تئاتر و سینما) رمان جدیدش به اسم «دایره است اینکه میبنیم» و مجموعه شعر «ترازا» را آماده نشر کرده است.
خادمی به خبرنگار ایلنا گفت: رمان " دایره است اینکه میبینم " به ارشاد فرستاده شده اما " ترزا " هنوز دست ناشر است و مراحل حروفچینی را طی میکند.
وی در رابطه با رمان تازهاش گفت: «دایره است اینکه میبینم» رمانی فلسفی - تخیلی است. تخیل سورئال درش به کار رفته که جهانبینی عمیقی دارد. برای بیان فلسفه رمان به سمت رئال و سورئال رفتم. کتاب از کاراکترهای مختلفی حرف میزند که در نهایت همانطور که از نام کتاب پیداست همچون دایره به هم متصل میشوند.
خادمی ادامه داد: درباره مجموعه شعر بگویم که در واقع اشعار پراکنده نیست. یک کاراکتر واحد دارد که زنی آرمانی الهام بخش اوست. گفتگو بین کاراکتر اصلی و زن آرمانی اتفاق میافتد. شعر جهان متفاوتی دارد. ترزا نام همان بانوی آرمانی است که با پسر حرف میزند. در واقع این من نیستم که سخن میگویم؛ کاراکتری خلق شده و اوست که حرف میزند نه من.
این شاعر و رمان نویس ادامه داد: دو اثر دیگر هست که تصمیم به چاپشان دارم اما احتمالاً تا آخر سال درگیر نشر همین دو کتاب خواهم بود.
خادمی افزود: فیلمی را روی پرده داشتم به نام حراج که جلسه نقد و بررسی آن چندی پیش در فرهنگسرای فردوس برگزار شد. همچنین برای دهمه فجر تئاتری دارم. یک کار سینمایی و برخی کارهای تحقیقاتی که دنبالشان هستم درباره نحوه شخصیتپردازی هم در فهرست مشغولیتهایم قرار دارند.
وی با بیان اینکه در حیطه نشر روز به روز اتفاقات عجیب و خندهداری رخ میدهد؛ گفت: خوشبینم. نه به آینده که به همینی که هست. با تغییر مدیریت یکسری اتفاقات خوب افتاده. همین که ممیزیها کمتر شده، همینکه کتابها چاپ میشوند و میبنیم که به چاپهای بعدی میرسند.
خادمی با بیان این مطلب که اقتصاد چه بخشی از کشور خوب است که اقتصاد نشر خوب باشد؛ گفت: این تغییرات یک روزه و یک ساله درست نمیشود. باید همدلی کرد. این چیزیست که هست. هنر نوشتن را نباید به فراموشی سپرد. اگر من گوشهای بنشینم و ننویسم چون اقتصاد نشر خوب نیست یا ممیزی وجود دارد در واقع کار مفیدی نکردهام و به خودم و جامعه آسیب زدهام.
وی اظهار داشت: یک سر بزرگ قضیه؛ مخاطب است. با این جامعه حتی اگر تیراژ ۵ هزارتایی هم بود بازهم کسی کتاب نمیخواند. در جامعه کتابخوان کم داریم. افراد عادی کتابهای تجاری و اقتصادی میخوانند که این هم خوب است و کمک میکند به اقتصاد نشر ولی روشنفکر ما دغدغهاش خواندن داستان و رمان جدید نیست. متأسفانه خیلیها فکر میکنند رمان و داستان سرگرمی است اما داستان هم مثل فیلم میتواند زندگی فرد را عوض کند.
خادمی ادامه داد: مسایل زیادی هست که باعثاین اتفاق میشود. بخش کوچکی از آن اقتصادی است. شرایط اجتماعی و تبلیغ مستمر روی کتابخوانی نداریم. خوراک تبلیغات که عنصر مهمی است فقط روی یکسری کتابهای خاص با سلایق خاص تمرکز میکند. در صورتی که تبلیغات باید روی هم افراد و همه سلیقهها کار کند. کتابی هست که صدبار چاپ میشود اما کتابهای جدید هیچ. امروز کتابخانه مدارس و فرهنگسراها را ببینید که حتی یک جلد کتاب جدید در آنها پیدا نمیشود.
وی با بیان این موضوع که اگر دلمان برای خودمان میسوزد؛ نمیتوانیم ننویسیم و نخوانیم، گفت: حتماً باید با کلمات چیزی را پیاده کنیم. با همه مشغلههایی که داریم بازهم میتوانیم بخوانیم. آگاهی دادن باید از همه سو حمله کند، در مترو، اتوبوس و مراکز خرید. باز مردم فیلم بیشتر میبینند چون همه جا تبلیغاتش هست. حتی در سوپرمارکتها هم فیلم موجود است، کسی که نمیتواند به سینما برود یک فیلم میخرد و در خانه تماشا میکند. اگر برای کتاب هم همینگونه تبلیغ شود هیچ شأنی از کتاب فوت نمیشود.
این نویسنده اظهار داشت: در غرب که شتابزدگی تکنولوژی خیلی بالایی نسبت به ما دارد بازهم نویسندگان جزو قشر ثروتمند جامعه هستند. ما در ایران انسانهای بزرگ با اندیشههای شرقی داریم که متأسفانه مورد توجه قرار نمیگیرند.
خادمی در رابطه با شبکههای اجتماعی هم گفت: شبکههای اجتماعی هم مثل هرچیز دیگری جنبههای مثبت و منفی زیادی دارد. متأسفانه ایرانیها یاد گرفتند هر تکنولوژی که اول وارد بازار میشود به مضحکه و حاشیه بکشانند. در همین وایبر میبینیم که فقط جک برای هم میفرستن! یکسری بیمار که غرایزشان را اینگونه جواب میدهند. اینترنت فقط سایتهای غیراخلاقی ندارد. شاید مقدار اطلاعاتی مفیدی که در اینترنت وجود دارد دهها برابر شبکهها و سایتهای غیراخلاقی باشد. ما نمیتوانیم این را بهانهای قرار دهیم که اینترنت را محو کنیم.
وی در این باره ادامه داد: در همین فیسبوک شاعران و نویسندگان بااستعدادی هستند که دست کم از این طریق نوشتههایشان خوانده میشود و مورد تشویق قرار میگیرند. از نظر من شعر تجلی روح بشری است؛ هنر وصل به موسیقی. شعر اولین تجلی کلامی موسیقی است. این اتفاق خیلی خوبی است که جوانان بتوانند نوشتههایشان را با هم به اشتراک بگذارند و استعدادهای خوب کشف شود. در زمینه تئاتر هم باید بگویم که تئاتر فقیر است و روز به روز فقیرتر میشود چه خوب است زمانی که بچهها کار جدیدی اجرا میکنند در شبکههای اجتماعی برایشان تبلیغ میشود و این تبلیغات تا اندازهای مؤثر هم هست.
خادمی بیان کرد: فرهنگ باید از عمیقترین لایههای بشری شروع شود. کسانی که آنقدر سطحی هستند که مانند روغن روی آب جمع میشوند با مقوله هنر که ریشه عمیق انسانی دارد؛ رابطهای ندارند. امیداوارم جوانان بفهمند و زمان آگاهی دیر نشود.