دیروز عصر و در شهر كتاب؛
جشن تولد 70 سالگی «ضیاء موحد» برگزار شد

در این مراسم محمدعلی موحد، منوچهر بدیعی، حسین معصومی همدانی، شهین اعوانی، یوسف اباذری و سیدمحمود یوسفثانی به صحبت درباره موحد پرداختند.
ایلنا: جشن تولد هفتاد سالگی ضیاء موحد شب گذشته (یکشنبه ۱۰ دیماه) در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدعلی موحد (تاریخنگار و حقوقدان) در ابتدای این نشست گفت: چند ماه قبل جلسهای شبیه این جلسه برای تقدیر از من برگزار شد. به نظر من دوستان خواستند با برگزاری آن جلسه از من دلجویی کنند و آن جلسه برای تقویت روحیه من در روزگار پیری بود. فرق این جلسه با جلسهای که برای من برگزار شد در این است که آقای موحد در کمال سلامت و صلابت هستند. مراسم امروز برای آقای موحد حکم رجز خواندن برای پهلوانی را دارد که در اوج است و به او دست مریزاد میگویند.
او با گفتن اینکه با آقای موحد و دوستدارانش صبحتی دارد، ادامه داد: به آقای موحد میگویم که وقت را غنیمت بدان تا آن اندازه که میتوانی. صحبت من با دوستانداران موحد هم این است که وی را بهترک دریابند، همان گونه که شمس به اطرافیان مولانا گفت که او را بهترک دریابید تا بعد از این خیره نمانید. این ک که به بهتر چسبیده، تاکیدی است بر بیشتر شناختن.
سخنران بعدی این مراسم «منوچهر بدیعی»؛ مترجم، بود. او گفت: من در زمینههای تخصصی آقای موحد دانشی ندارم و به همین دلیل درباره این حوزهها صحبت نمیکنم. به دلیل آشنایی کمی که با شعر دارم، میگویم کتاب دکتر موحد درباره سعدی بهترین کتابی است که درباره این شاعر خواندهام.
او سپس با آشنایی و ارتباط خود با ضیاء موحد اشاره کرد و گفت: ارتباط من با آقای موحد و تاثیرگذاری او در جهانبینی من، از سی سال پیش و زمانی که او بعد از اخذ درجه دکترا در رشته منطق از انگلستان بر گشته بود، باز میگردد.
بدیعی افزود: تا ۶ سال هر هفته دوشنبهها، دکتر موحد به جمع دوستان ما فلسفه تحلیلی آموزش میداد و این کار به قدری خوب انجام میداد که من مثل آن را ندیدم. او با کمال سخاوت، ما را در این ۶ سال با فلسفه تحلیلی آشنا کرد. در ایران کسی به اندازه موحد، «فرگه» را نمیشناسد. او ما را با فلسفه تحلیلی آشنا کرد و به این منظور از روی مقالات و کتابها کپی برمیداشت و در اختیار ما قرار میداد. بدیعی در پایان گفت: همه کتاب را بهترین دوست میدانند، اما من تصور میکنم که از دیدن دوستی مانند موحد است که من یاد کتاب میافتم.
در ادامه این مراسم، «یوسف اباذری» در مورد شعر موحد گفت: شعر نوی ایران تنها هنری است که برای استقرارش در ایران جنگید، این شعر در ایران پا گرفت، چون تا سنتی وجود نداشته باشد، نویی نمیآید. در اروپا هم وضعیت به همین ترتیب بود. آنها تجربههای جدیدی را در دوره مدرن به دست آوردند که باعث جلب توجه آنها نسبت به زبان جدید شد. اروپاییها سراغ فلسفه رفتند تا این حس جدید برایشان توجیه شود.
او افزود: در ایران از ابتدا شعر با سیاست آمیخته بوده است. نیما، اخوان و شاملو و... قدمهای زیادی در این باره برداشتند. شعر فروغ هم یک اروتیزم اولیه داشت و سپس شور سیاسی پیدا کرد. سهراب سپهری هم به عرفان طبیعی بودایی پناه برد. این پیشزمینهها به شعر جدید ختم شدند و این تاثیر را در اشعار ضیاء موحد و احمدرضا احمدی میبینیم.
سخنران بعدی این مراسم «محمود یوسفثانی» بود. او در خصوص آشنایی خود با موحد گفت: آشنایی من با دکتر موحد به حدود بیست سال قبل و سالهایی که من مسئولیت کتاب سال وزارت ارشاد را بر عهده داشتم بر میگردد. در مدت ۱۰ سال مسئولیتم، سمتی نداشتم و با دو یا سه نفر دیگر همه کارها را انجام میدادیم. در تمام این سالها نشریات سراغی از ما نگرفتند و حتی در مراسم برگزاری کتاب سال که با حضور مقامات بلندپایه برگزار میشد، از ما اسم برده نمیشد.
او افزود: یکی از این سالها، کتاب دکتر موحد به عنوان کتاب سال برگزیده شد و ایشان هنگام سخنرانی از من و یکی دیگر از همکارانم به عنوان کسانی که با دقت و حسن نظر در این سالها برای برگزیدن کتاب سال کار میکردند اسم برد. از بین تمام دویست برگزیدهای که در آن سالها جایزه کتاب سال را دریافت کرده بودند، فقط موحد متوجه این موضوع شد و نامی از ما برد واین کار من و همکارم را مشعوف و دلگرم کرد.
حسین معصومی همدانی به عنوان سخنران بعدی این مراسم گفت: دوستی من و موحد به سی سال پیش برمیگردد و زمانی که او از انگلستان برگشته بود و با تعطیلی دانشگاهها در ایران مواجه شده بود و به دنبال جایی میگشت که به عدهای منطق درس بدهد. ما در نشر دانشگاهی فرصت را غنیمت شمردیم و نخستین کلاس او در این مرکز تشکیل شد. اگر کسی بخواهد تاریخ منطق را در ایران بنویسد، باید از نوشته شدن «منطق صورت» مرحوم مصاحب و برگشتن دکتر موحد و شروع تدریس او در ایران به عنوان دو اتفاق مهم این حوزه اسم ببرد. بیشتر کسانی که در ایران منطق یاد گرفتهاند، باواسطه یا بیواسطه از شاگردان موحد بودند.
شهین اعوانی، عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه و همکار ضیاء موحد سخنران دیگر این مراسم بود. او به آشنایی بیست و هفت سالهاش با موحد اشاره کرد و گفت: او در انجام یک تحقیق علمی هیچگاه تحت تاثیر عوامل بیرونی و درونی قرار نمیگیرد و جاذبه علمی کار او به قدری قوی است که هیچ چیز مزاحم او نخواهد شد.
او گفت: موحد به آنچه میداند عمل میکند. ذهن خلاق در فکر، زبان و سبک شعر او سبب استقلال فکری او شد و هرگز ندیدهام از کسی پیروی کند یا متأثر از سبک دیگری شود و یا برای خوشایند کسی شعر یا جملهای بگوید.
در ادامه این مراسم، ضیاء موحد د، در سخنانی گفت: شعر نو و منطق جدید، راههای تازهای گشودند و ذهنیت تازهای هم لازم داشتند. من راه باریکی در هر کدام (شعر و منطق) برای خود پیدا کردم و اگر تا نیمه راهش نرفتم، اما رفیق نیمهراه هم نبودم. این تنها چیزی است که میتوانم درباره خودم بگویم، وگرنه همه کارها را هر کسی میکند. من همیشه یک چیز تند و تیز هم میگویم و این بار هم باید این کار را انجام دهم.
او توضیح داد: بعضی از افراد برای عقب نمادن از قافله وارد راه میشوند. در این بین، برخی از همان اوائل متوجه میشوند و برمیگردند. در این بین بعضیها هم مقداری راه میآیند، برمیگردند و حتی توبه هم میکنند و به کسانی که آن راه را رفتهاند توهین میکنند.
موحد در پایان گفت: حتمآ همه شعر «هرکس که بداند و بداند که بداند» شنیدهاید. من صحبتهایم را با این بیت تمام میکنم: هرکس که نداند و نخواهد که بداند/ باید کمکش کرد که در جهل بماند.