عبدالجبار کاکایی در گفتگو با ایلنا:
ادبیات اجتماعی ما، فرمایشی است
كاكایی: در کتابهایی که از فضای فیلترینگ سلیقهای میگذرند، کسی منتظر حرف و نظریهی غیرمتعارف و جدیدی نیست. بیشتر افراد ترجیح میدهند کتاب که در پی آن هستند را به صورت اصلی و بدون سانسور از طریق فضاهای مجازی به دست بیاورند و کمتر به سمت آثاری میروند که از مجاری رسمی خارج میشوند.
ایلنا: تاثیر مشكلات اقتصادی بر وضعیت فرهنگ و ادبیات، عدم حضور ادبیات در حوزههای مشكلات اقتصادی، پائین آمدن رویكرد مردم به مطالعه و خرید كتاب و سانسور و ممیزی در بررسی كتاب، موضوعاتی است كه عبدالجبار كاكایی؛ شاعر و محقق درباره ی آنها با ایلنا به گفتگو پرداخت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کاکایی در مورد مشکلات اقتصادی اخیر و تاثیر این مشکلات روی بحث فرهنگ و به خصوص ادبیات و شعر گفت: اگر از منظر اجرایی وارد نقد این موضوع شویم، مشکلات اقتصادی در این حوزهها تاثیر گذار بودهاند. اگر به صورت مشخص بخواهیم به شعر هم اشاره كنیم، باید بگویم كه شعر در شرایط خیلی مطلوب هم، همواره مشکل چاپ و انتشار داشت. اگر شعر قبلآ در اولویت هفتم و هشتم ناشران بود، در شرایط فعلی که با مشکلاتی مثل کمبود کاغذ روبرو هستیم، امروز به اولویت دهم و دوازدهم رفته است.
او ادامه داد: این شرایط تاثیر خود را بر بازار کتاب گذاشته است و خیلی از کتابها، از جمله کتابهای خود من مثل «بیچتر بارانی»، «با تو این ترانهها شنیدنی است» و «با سکوت حرف میزنم» با اینکه در بازار تمام شده، به دلیل مشکلات کاغذ و سایر مسائلی كه گریبانگیر بازار کتاب باعث شده است، فعلآ امكان چاپ مجدد آنها متوقف شده است.
کاکایی به پائین آمدن سطح محتوای آثار اشاره کرد و گفت: ادبیات در مسائل و موضوعات اجتماعی اخیر، خیلی جسورانه وارد نشده و سکوت دامنگیر شاعران اجتماعی دههی ۶۰ ما شده است. صاحبان قلم كه همواره در عرصهی موضوعات اجتماعی حاضر بودند، نه «له» و نه «علیه»، وارد تحلیل این مباحث نشدند.
این شاعر دلیل این سكوت را از روی عقلانیت ندانست و گفت: شاید بتوان گفت دلیل این عدم حضور، به نوعی از سر زیرکی، فتانت و حفظ موقعیت بوده است. این مساله دامن بسیاری از صاحبان قلم ما را گرفت تا وارد این موضوع نشوند و بعضی ملاحضات سبب شده که دخالت نکنند و تن به سکوت بدهند. این معضلی بود که ادبیات اجتماعی ما در سالهای اخیر با آن مواجه شده و باعث شد كه از چشم مردم بیافتد. فکر میکنم اگر این ادبیات میتوانست مثل ادبیات دههی ۶۰، زبان قاطبهی مردم باشد، اظهار وجود میکرد و به موضوعات وارد میشد و آن وقت مورد علاقه و توجه مردم میشد و آنها را میخواندند.
او ادامه داد: به هر حال مردم در دورههای مختلف اجتماعی، نیازهای عاطفی مختلفی دارند. همین سالها و ماههای اخیر که مشکلات معیشتی دامن مردم را گرفته است، این توقع از طرف آنها وجود دارد تا صداهایی بشنوند که التیامبخش باشد، راهگشا باشد، بیان کننده احساسات درونی باشد. مهم نیست اسم آن انتقاد و اعتراض باشد، فقدان این مساله مهم است.
كاكایی به محدود شدن آثار اجتماعی ایران به كارهای سفارشی اشاره كرد و گفت: گاهآ در خبرگزاریها، اشعاری فرمایشی راجع منتشر میشود، اما انگار نه انگار که ما مشکلاتی دیگری هم داریم که باید به آن بپردازیم. به هر حال این ادبیات اجتماعی ایدئولوژیک یکسویه و تحت فرمان، نمیتواند ادبیات بالنده و موفق دههی ۶۰ ما باشد و متاسفانه کارکردهای سیاسی دارد و در واقع اختیار است.
این شاعر در خصوص اینکه چرا تنگناهای موجود باعث بروز خلاقیت در خالقین آثار فرهنگی و هنری نمیشود، گفت: به هر حال این نظریه مطرح است که در فضاهای بسته و پر از ممیزی و سانسور، نوعی از ادبیات رشد پیدا میکند که ادبیات استعاری، نمادین و سمبلیک است. کار ما از این دورههای تاریخی هم گذشته است. فکر نمیکنم قلم زدن یک نویسنده که دارای سابقهی ۳۰ ساله در ادبیات اجتماعی ایران باشد، زندگیاش را با مخاطرهی جدی مواجه کند، مساله این است كه نوعی رفع تکلیف کردن در خلق آثار از سوی خالقین دیده میشود. به هر حال من هم قلم میزنم و شعر میگویم، عدهای از دوستان را میشناسم که صاحب قلم هستند و در این حوزه وارد شدهاند، به نوعی رفع تکلیف کردن و آسه آمدن آسه رفتن ار در آثار آنها میبینیم که شاید نتیجهی تریبیت غلطی است که در سالهای اخیر درگیر آن بودیم.
او افزود: به هر حال این توقع از ادبیات انقلاب نمیرود و به قول حافظ «ما ز یاران چشم یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه میپنداشتیم». فکر میکنم بر مبنای همان نظریه اتفاقاتی بیافتد. به هر حال ادبیات کار خود را انجام میدهد و سیر تاریخی خود را میپیماید و منتظر این اتفاقات هم نمیماند و این وقایع پنهان و آشکار، دیر یا زود مشخص میشود و نسل بعدی ما قطعآ از این دورههای پر از بحران، صرفهها و بهرههای زیادی خواهد برد و بعدآ گویای این دورهی عجیب و غریب خواهد بود.
كاكایی در مورد دلیل حذف کتاب از سبد خرید خانوار و روی آوردن مردم به آثار دیداری سرگرم کننده در سالهای اخیر گفت: بعضی از این اتفاقات را نمیتوان دلیل بر افت فرهنگی گذاشت. گسترش شدید حوزهی مجازی و فضای الکترونیک و امکان دسترسی آسانتر به اطلاعات، نمیتواند دلیل بر افت کیفی مطالعه باشد، اما دلایل متنوع و متعددی وجود دارد که توجه به کتاب را کمتر کرده است.
این شاعر ادامه داد: یکی همان بحث کوچک شدن سفرهی اقتصادی مردم است. مسالهی دیگر كاهش شبکههای توزیع کتاب و محصولات فرهنگی در فروشگاهها است.
كاكایی از سانسور و ممیزی به عنوان عاملی بازدارنده یاد كرد و توضیح داد: در کتابهایی که از فضای فیلترینگ سلیقهای نظام فرهنگی ما میگذرند و چاپ میشوند، کسی منتظر حرف و نظریهی غیر متعارف و جدیدی نیست. بیشتر افراد از جمله خود من، ترجیح میدهند کتاب و متنی را که در پی آن هستند، به صورت اصلی و بدون سانسور از طریق فضاهای مجازی به دست بیاورند و کمتر به سمت آثاری میروند که از مجاری رسمی خارج میشوند و مهر معتبر ناشرانی که فضای یک سویی را دارند، بر خود دارند.
این شاعر تاكید كرد: سانسور پیش از چاپ که به نظر من رویهای بسیار غلط است، گریبان ما را گرفته است. اگر هم باید نظارتی صورت بگیرد، طبیعی است که مثل خیلی از نقاط دنیا این کار، پس از چاپ صورت بگیرد. این اتفاق برای خود من هم پیش آمده است که خط به خط اشعار من را خواندهاند و گفتهاند که این کلمه باید حذف شود. تا زمانی که این شرایط حاکم است، منتظر معجزهای از دستگاه نشر کشور نیستیم که بگوییم مردم تشنهی کتابهایی هستند که منتشر میشود.
كاكایی در پایان از بحث خرید و اهدای كتاب به عنوان یكی از مشكلات یاد كرد و گفت: داستان اهدای کتاب هم از سوی نهادهای فرهنگی تبدیل به معضل بزرگی شده است. متاسفانه ارگانها و نهادها، این کالای معتبر فرهنگی را به «ثمن بخس» میخرند و اهدا میکنند و خود این مساله، کتاب را بیرونق کرده است. این خرید و اهدای کتاب هم در حوزههای خاص و مشخصی صورت میگیرد و بعضی از کتاب هاست که ۴-۵ نسخه از آن به من اهدا شده است.