عروس افغان، کودک و فرشته و خیلی دور خیلی نزدیک در شبکه سحر
فیلمهای سینمایی «عروس افغان»، «کودک و فرشته» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» برای بینندگان سیمای انگلیسی شبکه جهانی سحر پخش میشوند.
ایلنا: فیلمهای سینمایی «عروس افغان»، «کودک و فرشته» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» به سرپرستی مسلم دهقانی در حال زبانگردانی به انگلیسی هستند.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی شبکه سحر، حسن شرف الدین ترجمه و مریم عامری اپراتوری زیرنویس این سه اثر را بر عهده دارند. هم اکنون زیرنویس «عروس افغان» به پایان رسیده و تحویل سیما شده و متون «کودک و فرشته» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» در حال ترجمه هستند و به زودی زیرنویس آنها شروع خواهد شد.
«عروس افغان» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی از تولیدات شبکه سحر است و داستان «گل محمد» جوانی افغان را به تصویر می کشد که برای تهیه شیربهای ازدواج با دختری که به او دلبسته است، روانه پاکستان شده و در آنجا به کارهای مختلفی میپردازد. اما زمانی که او به افغانستان برمیگردد، خبرهای ناراحت کنندهای در مورد دختر مورد علاقهاش میشنود و....
حسین یاری، نورا هاشمی و گلاب آدینه از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
«کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاشزاده نیز محصول سال ۸۷ سیما فیلم و بنیاد سینمایی فارابی است و افشین هاشمی، سیما خضرآبادی، سودابه بیضایی، مونا احمدی، قاسم زارع، شبنم مقدمی و مالک سراج در آن ایفای نقش کردهاند. این فیلم به موضوع مقاومت مردم خرمشهر در روزهای اول جنگ ایران و عراق میپردازد و داستان آن از آخرین روز تابستان سال ۵۹ آغاز میشود. در این روز فرشته و خانوادهاش آماده میشوند تا در جشن عروسی یکی از اقوام نزدیک شرکت کنند. اما صدای غرش هواپیماهای جنگندهای که از مرز عبور کردهاند، موجب میشود که پدر فرشته تصمیم بگیرد از خیر عروسی خواهرش بگذرد و خانوادهاش را از مهلکه دور کند. فرشته برای آوردن مادربزرگ از خانه خارج میشود، اما دیگر هیچگاه خانوادهاش را نمیبیند ولی...
فیلم سینمایی «خیلی دور، خیلی نزدیک» ساخته رضا میرکریمی هم محصول سال ۸۳ سازمان توسعه سینمایی سوره است که با حضور مسعود رایگان، افشین هاشمی، محمدرضا نجفی، الهام حمیدی و اشکان خطیبی قصه «محمود عالم» متخصص برجسته مغز و اعصاب را روایت میکند که غرق در روابط کاری و اجتماعی شده و فرزندش سامان را فراموش کرده است. سامان در دل کویر به رصد کردن ستارهها مشغول است و دکتر بر اثر حادثهای، موقعیتهای حرفهای خود را رها میکند و از میان کویر میگذرد تا به فرزندش نزدیک شود...