یادداشت محمدمهدی عسگرپور در نقد برخی افکار حاکم بر سینمای امروز؛
مهمترین خطای مدیریت سینما، سعی در تعطیلی خانه سینماست
از نظر بسیاری از مراقبان عرصه فرهنگی، مهمترین خطای مدیریت سینما که تا مدتها هزینهاش بر دوش نظام فرهنگی کشورمان خواهد بود، سعی در تعطیلی خانه سینما است.
ایلنا: به دنبال اتفاقات پیش آمده برای خانه سینما؛ محمدمهدی عسگرپور با انتشار یادداشتی؛ تحلیل خود از وضعیت امروز خانه سینما را نوشت.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ متن این یادداشت که در اخیتار ایلنا قرار گرفته؛ بدین شرح است:
در دهه شصت درست در زمانی که سینمای بعد از انقلاب خود را به عنوان یک جریان فرهنگیِ مقتدر معرفی میکرد و در مجامع مختلف داخل و خارج بر سرزبانها افتاده بود، درکنارجریانهای مختلف سینمایی،نسلی که هرچند تعداد کمی را هم شامل میشدند، شکل گرفت که رفتاری بشّدت مشابه رفتار بدنه اصلی سینمای قبل ازانقلاب داشت و فهمش از سینما تقریبا همان چیزی بود که خانواده معروف به فیلمفارسی دردهه چهل وپنجاه به آن اعتقاد داشته و عمل میکردند.
رفتار حرفهای و نوع نگاه اینان تناسب بسیار کمی با جریان عمومی سینمای بعد از انقلاب داشت،همان سینمایی که خاستگاه اصلیاش دوری ازابتذال واساساً کلیشههایی داشت که یکی ازنمادهای مهمش «کا...» بود،شاید به همین اعتبار بود که درافواه ویژگی این نوع سینماگران که بیشتر تهیهکننده هم بودند با ویژگی «کا... داران» قبل از انقلاب تطبیق داده میشد و متاسفانه نام سینمای کا...ای در میان نامهای دیگرشکل گرفت. به هر روی حاصل کار این گروه اندک در کنار کلیت سینما با تسامحی که متداول بود به حیات خود ادامه میداد.
فیلمهایی که خروجی کار این افراد بود نه تنها هیچگاه آبرویی برای نظام فرهنگی کشور به همراه نمیآورد،بلکه با ایجاد بیآبرویی توان زیادی ازبقیه سینما برای متعادل کردن فضا و کاستن بدبینیهای گستردهای که نسبت به کلیت سینما ایجاد میکرد،میگرفت. شعار و تا حدی عمل این گروهِ پر دردسرهم این بود که از پول دولت برای فیلمسازیشان بهره نمیبرند،فارغ ازاینکه این ادعا تاچه حد صحت داشت یا اینکه دربین همین گروه چقدرعمومیت داشت،این گروه بدون درنظرگرفتن لطمههایی که با تولید هر فیلمشان به پیکره فرهنگی کشور میزدند، خود راهمیشه طلبکار نظام مدیریتی میدانستند و در بیشتر اوقات این طلبکاری را با چاشنی وقاحت و پردهدری همراه میکردند.
هرازگاهی هم بسته به نوع شرایط پا را ازگلیم خود فراتر گذاشته و به بخشهای دیگرسینما به خصوص آن بخش نجیبتر که از قضا تضمین کننده کلیت سینمای ایران بود تعرض میکردند و این نکته کلیدی را نادیده میگرفتند که مشروعیت نسبی بخش خودشان مرهون همان بخش نجیب واصیل است.
مدیران سینمایی دولت در هر دورهای سعی می کردند این گروه را مدیریت کنند.جالب آنکه بیشتراوقات برای ارتقاء سطح فهم وادب وبه قاعدهی ادب از که آموختی...،مدیران،همین گروه رابعنوان بخش کم ادب وهنر در مقابل نسل جدیدترمیگذاشتند تا درسی باشد برای نرفتن به سمت سینمای «کا...ای».
این وضعیت با کمی اوج وحضیض تا اوایل کاردولت دهم ادامه داشت و پس از آن فصل شعار دوری از شاهنشینی و توجه به مستضعفین رسید، شاهنشینهای واقعی بدون داشتن کمترین هنر بوجود آمدند و درغیاب مستضعفین هم آن افراد امکان حضور جدی پیدا کردند،مدیریت دولتی سینما هم که به دلایل متعدد توان ارتباط با نخبگان فرهنگی رانداشت،تحت فشارافکار عمومی و درجهت نمایش واگذاری بخشی از قدرت به نهادهای غیردولتی وبخش خصوصی؛ امکانات زیادی ازقبیل ممیزی کردن، توزیع امکانات دولتی بین آحاد سینما،حضور در گلوگاههای مهم را به همین قشر واگذارکرد.
این گروه که چنین موقعیت استثنایی رابه خواب هم نمیدیدند به روی ماشین موتورجتی که ازمدیران دولتی گرفته بودند بستند و دیگرشدند همه کاره
این موقعیت برای نسل دلسوز پس از انقلاب که همیشه موجبات سربلندی کشورمان را درعرصههای داخلی وخارجی فراهم کرده بود باورکردنی نبود اما مثل بسیاری از چیزهای باورنکردنی دیگرکه به وقوع پیوست این راهم بایستی بعنوان یک دریافت تلخ وناگوار پذیرفت والبته مراقب بود که در تغییرات پیش رو جایگاههای مخدوش شده به روال طبیعیتر نزدیک شود.
از نظر بسیاری از مراقبان عرصه فرهنگی، مهمترین خطای مدیریت سینما که تا مدتها هزینهاش بردوش نظام فرهنگی کشورمان خواهدبود،سعی درتعطیلی خانه سینما است،اما نمیتوان اشتباهِ مهلکِ ترویجِ فرهنگِ «کا..... داری» به جای سینما سازی را نادیده گرفت.
مدیر عامل خانه سینما در پایان این یادداشت از اینکه چند بار از کلمهی کا... استفاده کرده معذرت خواسته است