مسعود دلخواه:
اِرخش نه پرفورمنس است نه تئاتر
عمده متونی را که نمایش ارخش از آنها بهره برده است متن بهرام بیضایی و متن سیاوش کسرایی است که البته اشعار دیگری هم در این نمایش مورد استفاده قرار گرفته است که در هویت و دریافت مخاطب بسیار موثر بوده است.
ایلنا: بیست و ششمین نشست باشگاه تئاتر تهران نشست پایانی خود در سال جاری را به نقد نمایش «اِرخش» کاری از مسعود دلخواه اختصاص داد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای رازی: در این نشست که در خانه فرهنگ شیخ هادی برگزار شد، مسعود دلخواه (کارگردان)، بیژن زرین و نوید گودرزی (بازیگران)، علیرضا نراقی (مننتقد تئاتر) حضور داشتند.
علیرضا نراقی در خصوص میزان تاثیر پذیری نمایش از متون مختلف و تاثیر گذاری آن بر مخاطب گفت: شاید بتوان گفت عمده متونی را که نمایش ارخش از آنها بهره برده است متن بهرام بیضایی و متن سیاوش کسرایی است که البته اشعار دیگری هم در این نمایش مورد استفاده قرار گرفته است که در هویت و دریافت مخاطب بسیار موثر بوده است.
نراقی در ادامه به سنخیت محتوایی متن نمایش و شخصیتهای داستان با عنصر زمان اشاره کرد و گفت: پاسخ به این سوال کلی زوایای متعددی را بازگو خواهد کرد. به نظر میرسد که نمایش خود پاسخ این سوال باشد.
در این نمایش عناصری مانند موسیقی بصورت کاملاً مدرن به کار گرفته شده است درصورتی که متن نمایش اساساً مدرن نیست واین همنشینی به مخاطب این امکان را میدهد تا به دنبال یافتن نسبتهای عصرو زمان خود باشد. البته شایداین موضوع بخاطر نسبت استفاده از عناصرو تکنیکهای امروزی باشدکه دراین نمایش به کار گرفته شده است. بهرهمندی از سنخیت ایجاد شده در عناصر ظاهری زندگی امروزی با شخصیتی که از دل تاریخ برآمده بازگو کننده این مطلب است که مخاطب این شخصیت را نسبت به عصر و زمان خود ببیند.
این منتقد ادامه داد: استفاده از عناصری مثل موسسیقی و شعر در نمایش به عنوان عنصر غالب بستر مناسبی را برای رسیدن به این سیال بودن در صحنه ایجاد میکند که در ابتدا ممکن است برای مخاطب ناآشنا باشد ولی به مرور این همنشینی عینیت بیشتری پیدا میکند.
وی با اشاره به جایگاه اصلی متن در باره بهرهمندی این نمایش از متن بهرام بیضایی و سیاوش کسرایی گفت: به نظر میرسد طراحی اصلی نمایش بر گرفته از متن بهرام بیضایی است اما درهویت بخشی به این نمایش عناصری از متن سبقت گرفتهاند اول متن سیاوش کسرایی دوم موسیقی و سوم اشعاری که در متن نمایش استفاده شده است مانند اشعاری از فروغ و دیگران.
نراقی افزود: نکته دیگر این است که اساسا برخی از دیالوگها مربوط است به زمان بعد از رخداد اصلی داستان «آرش» که ما همچنان در برهوتی قرار داریم که قبل از پرتاب تیرآرش همچنان وجود داشته است و این دقیقاً همان زاویه دید بهرام بیضایی است اما در متن سیاوش کسرایی رویکردی کاملاً متقابل وجود دارد.
متن سیاوش کسرایی به شدت امیدوارانه و انقلابی است و این درحالی است که که هویت بخشی ملی و تبدیل کردن نمایش به یک ستایشنامه ملی این مسئله را بوجود میآورد که نگاه انتقادی بیضایی را بسیار کم میکند.
در ادامه نشست این دکتر مسعود دلخواه کارگردان نمایش ارخش ضمن تقدیر از برگزاری این گونه نشستها فرهنگی هنری و تاثیرات مثبت آن بر مخاطبان تئاتر، مطالب بیان شده را دقیق و مهم دانست وگفت: مطالب بیان شده توسط علیرضا نراقی بسیار اندیشمندانه است و زاویه دید بهرام بیضایی وسیاوش کسرایی را به خوبی آرش را بازگو میکند البته این افکار و اندیشهها درباره آرش شاید برگرفته از حوادث پس از رخداد تاریخی ۲۸ مرداد است که موجب سرخوردگی قشر روشنفکر آن زمان شد ه بود و نگاه کسرایی در امیدوارانه کردن این فضا شکل گرفت.
دلخواه درمورد مفهوم و نام گذاری نمایش «ارخش» گفت: همه نوع دیدگاه در مورد آرش وجود داشته و دارد شاید بتوان گفت ضلع سوم این مثلث ارخش باشد که نه کاملاً مطابق با دیدگاه بهرام بیضایی است و نه کاملاً مطابق با رویکرد سیاوش کسرایی.
دلخواه در باره این تقابل دیدگاه تصریح کرد: البته در باره آرش نگاهی کاملاً انتقادی و تا حدودی تلخ از سوی بیضایی وجود داشت ویک نگاه انقلابی ورمانتیک هم از جانب سیاوش کسرایی که ما به یک نگاه تعدیل شده از هردوسمت خواستیم دست پیدا کنیم.
نگاه تاریخی در آن را حفظ کردیم ولی با پایانی امیدوارانه که در طول نمایش تم حماسی آن هم مطرح باشد سپس به ارخش یا همان آرشبه گونهای متفاوت رسیدیم که این فاصله و تفاوت را نشان میدهد که ماهیتی کاملاً مستقل دارد و شاید یکی از ویژگیهای این نمایش تناقض موجود درتئاتر پرفرمنس با پست مدرن است.
هدف من این بودکه به یک نوع تعادل بین رویکرد تلخ ولی امیدوارانه دست بیابم
این کارگردان درباره دراماتیزه کردن متن نمایش گفت: اگر دو جنبه محتوایی و تکنیکی این اثر را بررسی کنیم خواهیم دید تا چه میزان به ساختار و تکنیک و تا چه حد به محتوای آن وفادار بودهایم من در دراماتیزه کردن اثر میتوانستم متن بهرام بیضایی را بطور کامل دراماتیزه کنم ولی چرا شعرهای دیگری را واردکردم؟ اینجا بود که میخواستم حرف تازهای را به مخاطب بگویم و «ارخش» را بگونهای قابل درک برای مخاطب امروزی نمایش دهم.
دلخواه اضافه کرد: برای رسیدن به این مضامین بخشهایی از اشعار فروغ را استفاده کردیم که با ایده اصلی نمایش نامه همخوانی دارد و یا از شعر نیما بخاطر اشاره به «باران» و «آرش» که یک نوع پیوستگی مهم در آن وجود دارد استفاده شده است (چراکه طبق داستان اسطورهای با پرتاب تیر از کمان آرش است که خشکسالی پایان مییابدو باران بر زمین خشکیده میبارد) در نتیجه ارخش با همهٔ آرشهای ساخته شده تفاوت دارد. بنابراین تلفیق اشعار شاعران معاصر با کسرایی ما را به تئاتر پرفورمنس که معیارهای خود را دارد بیشتر نزدیک کرد و هدف اصلی من از خلق این اثر رسیدن به رویکردی امیدوارانه و ایجاد تعادل بین این دو دیدگاه بود.
بیژن زرین بازیگر نقش آرش در باره چگونگی دست یابی به این نقش گفت: از زمانی که وارد عرصه نمایش شدم به جهت همزاد پنداری که با این نقش داشتم واقعاً آن را دوست داشتم و البته با راهنماییهای دکتر دلخواه توانستم به این نقش بیشتر نزدیک شوم.
این بازیگر ادامه داد: البته تمایل من بیشتر به سمت آرش از دیدگاه سیاوش کسرایی بود و به مرور نقش میانه این دو را پیدا کردم.
زرین درباره آمادگی جسمانی دردست یابی به حرکات فرم گفت: چون قبل از تمرینات تئاتر ورزش رزمی انجام میدادم آمادگی جسمانی خوبی داشتم وچون کار بصورت پرفورمنس بود حرکات بدنی و فرم را باید کمی تعدیل میکردم و این نقش را در شکل طبیعی تری بازی میکردم که این را از درون شخصیت آرش بدست آوردم.
نویدگودرزی بازیگر نقش افراسیاب در باره چگونگی دست یابی به این نقش گفت: همانگونه که میدانید شخصیت افراسیاب در داستان یک نوع طلسم بود که خشکسالی را به این سرزمین تحمیل کرده بود و نهایتا پرتاب تیر ازکمان آرش این طلسم را میشکند و باران دوباره به آن سرزمین میباردکه در این نمایش به زیبایی این موضوع نمایش داده شده است.
گودرزی اضافه کرد: من جزوه گروه تئاتر تجربی تهران هستم و بسیار خوشحالم که در این گروه هستم درحقیقت کار با دکتر دلخواه از افتخارات من است. زمانی که قرار شد نقش افراسیاب را بازی کنم سعی کردم باشناختی از اسطوره افراسیاب حس درونی او را درک کنم که البته راهنماییهای دکتر دلخواه مرا در ایفای این نقش بسیارکمک کرد.
علیرضا نراقی پرداختن به مضمون و انتقال مفاهیم را از ویژگیهای یک نقد خوب دانست خاطر نشان کرد: از آنجایی که تئاتر بیان کننده نگاه جامعهشناسانه خالق یک اثر هنری است بحث وگفتگو درباره این اتفاق را نباید دست کم گرفت ومنوط به سی شب اجرا دانست. قطعا اینگونه نشستها مجالی برای پرداختن به نکات مهم و ریشهای بویژه درهنر نمایش خواهد بود.
وی افزود: به نظر میرسد نگاه امیدوارانه مولف در ایجاد تعادل بین دیدگاه انتقادی و نگاه آرمان خواهانه و فردگرای (بیضایی) که ضد توده است و فرد را قربانی جمع میکند یک نگاه «حزبی» وجمع گراست که آرش را به گونهای ناجی تودهها معرفی میکند و به نظر میرسد که خلق چنین «سنتزی» از بین این دو دیدگاه کار پیچیدهای بوده که کارگردان این نمایش به خوبی از عهده آن برآمده است.
مسعود دلخواه در پاسخ به این پرسش که آیا این تئاتر پرفورمنس است یا پست مدرن و اینکه چرا شخصیت آرش در این نمایش هیچگاه تنها نیست و تاکید بر این قضیه و تشویشهای فردی به لحاظ فرم صحنه و شخصیتپردازی گفت: این ابهام همواره وجود داشته که در تئاتر پرفرمنس و پست مدرن جایگاه شخصیت آرش چیست و برای رفع این ابهامات و برداشتهای گوناگون بایستی گفت که شکل هنری که در ایران رایج است و از غرب اقتباس شده به عنوان پرفورمنس آرت مشهور است که معمولاً داری اشکال گوناگون است و هیچ فرمول خاصی برای آن وجود ندارد. این در حالی است که درآثار پیشین من ویژگیهای تئاتر پست مدرن از جمله تداخل در زمان، فلاش بک وفلاش فورواردها و میزان سنهای سیال که به آنها اشاره شد وجود دارد ولی ما در این کار به نوعی از اجرا دست پیدا کردیم که ویژگی پرفورمنس از جمله عناصری مثل شعر، موسیقی، فیلم، اسلاید، ادبیات، منولوگ و غیره را درکنارهم داراست.
وی افزود: در تئاتر پرفورمنس تداوم داستان و شخصیتپردازی لزوماً وجود ندارد در صورتی که در یک اثر کلاسیک و نمایشنامهای به معنی تعریف شده آن؛ شخصیتپردازی و نقطه اوج و فرود تلویحاً وجود دارد. من خود را یک آدم واقع بین امیدوار میدانم برای من شعر کسرایی میتوانست شعاری باشد در حالی که من به حزبی بودن آن اعتقادی ندارم چون غالب مردم با آن ارتباط برقرار میکنند. از طرف دیگر من نگاه تلخ و ناامیدانه به جامعه ندارم.
دلخواه ادامه داد: اگر میخواستم کاملاً به متن بیضایی وفادار بمانم دیگر به سمت نمایش پرفورمنس نمیرفتم و فقط یک تنظیم در نمایش انجام میگرفت. از سوی دیگر اگر میخواستم به اشعار نیما، فروغ وکسرایی کاملاً گرایش پیدا کنم پرفورمنسی خلق میشد که دارای شعر و موسیقی است این در حالی است که قصد من رفع این سوءتفاهم بود که این نمایش نه پرفورمنس است و نه تئاتر به آن معنا که تا کنون دیده شده و به آن عادت داریم.
وی درمورد تنهایی آرش در نمایش گفت: اساسا قصد نداشتم به هیچ کدام از شخصیتها مجزا و تنها بپردازم و آرش شخصیتی است که تا حدودی به آن پرداخته شده و شاید این موضوع یکی از دلایل نزدیکی کار به سبک پست مدرن باشد.
دلخواه در پایان این نشست اظهار امیدواری کرد برای من خیلی مهم بود که این نمایش بتواند با مخاطبان عام و خاص ارتباط برقرارکند و برای رسیدن به ایمن منظور توهم همزادپنداری و نه فاصله گذاری برشت مطرح نبود ضمن آنکه مخاطب خود را با این کارکتر یکی بداند واحساس درگیری عاطفی کند و لحظاتی هم بتواند خود را کنار کشیده و با فکر قضاوت کند.
علاقمندان میتوانند برای شرکت در این نشستهای دورهای به خانه فرهنگ شیخ هادی واقع در خیابان ولیعصر، نرسیده به سه راه جمهوری، کوچه شهید حسین سخنور، خیابان شیخ هادی مراجعه كنند.