خبرگزاری کار ایران

آسیب‌شناسی تئاتر دانشگاهی ایران؛/۱

اشکان خیل نژاد: آنچه برسر نسل قبل تئاتر آمد در کمین ما نشسته است

اشکان خیل نژاد: آنچه برسر نسل قبل تئاتر آمد در کمین ما نشسته است
کد خبر : ۵۴۷۱۳

خیل نژاد: شاید بهتر می‌بود که دستگاه‌های دولتی با تحمل بیشتر فضا را گسترش می‌دادند تا جایی برای خلق ایده‌های جدیدِ نسلِ جوان مهیا شود، نه اینکه با حذف نام‌ هنرمندانی که تاب تحمل دغدغه‌هایشان را ندارند موجب قطع دسترسی جوانان به تجربه‌های هنری پیشکسوتان شوند.

ایلنا: زمان زیادی تا آغاز شانزدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی باقی نمانده و به اعتقاد عده‌ای از دانشجویان، پس از پانزده دوره برگزاری اینک زمان آسیب شناسی جشنواره به عنوان یکی از تاثیرگذارترین رویدادهای تئاتری کشور فرا رسیده است. اشکان خیل نژاد، یکی از این هنرمندان جوان است که اعتقاد دارد دانشجویان در روند کاری خود باید به سرنوشت هنرمندان تاثیرگذار عرصه تئاتر ایران توجه ویژه داشته باشند و فریب عرصه خالی شده از حضور آنها را نخورند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، این هنرمند جوان در رابطه با آسیب‌شناسی جشنواره‌ی تئاتر دانشگاهی و نسل جوان تئاتر ایران، گفت: به هر حال باید واقع‌بین باشیم و بپذیریم که این جشنواره نزدیک به 15 دوره زیر نظر وزارت علوم و چندین دوره هم زیر نظر جهاد دانشگاهی برگزار شده و ساختارِ مشخصی پیدا کرده است.

او ادامه داد: از طرفی دیگر، این جشنواره از نظر امکانات سخت‌افزاری و مادی محدودیت‌هایی دارد که ستاد برگزاری و دانشجویان را ملزم به پذیرش فُرمِ اجرایی کنونی نموده و کمتر کسی به عنوان دبیر جشنواره حاضر می‌شود این ریسک را بپذیرد که تغییرات بنیادینی در ساختار آن ایجاد نماید.

این هنرمند جوان ضمن بیان اینکه با همه‌ی این شرایط، می‌توان در دو جهت، گام‌های مثبتی برداشت تا جشنواره‌ی تئاتر دانشگاهی ایران به عنوان برترین جشنواره‌ی تئاتریِ ایران، پُرباتر شود و هم‌چنان به جریان‌سازیِ خود ادامه دهد، گفت: نخستین گام به حوزه‌ی انتخابِ درستِ نمایش‌نامه به عنوان مهم‌ترین رُکنِ اجرا مربوط می‌شود که البته همین انتخابِ درستِ نمایش‌نامه این‌روزها به‌خاطر سیاست غلط جشنواره‌های تئاتری کشورمان، ازجمله همین جشنواره‌ی تئاتر دانشگاهی، محدود و سخت شده است.

وی با اشاره به جریانات تاثیرگذار بر این عامل تصریح کرد: از اوایلِ دهه‌ی60 جریانی در تئاتر آغاز شد مبنی بر حمایت از "تألیف متون جدید"، این جریان آن زمان توسط عده‌‌ای به تئاتر تزریق شد که تابِ اجرای آثار نویسندگانی هم‌چون بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، عباس نعلبندیان و... را بر روی صحنه‌های تئاتر نداشتند سعی می‌کردند به این روش، جریانِ جدیدی تحت عنوان نویسندگان انقلابی در تقابل با درام‌نویسان پیش‌تر را به عرصه تزریق کنند.

کارگردان نمایش «پچ پچه های پشت خط نبرد» اضافه کرد: این سُنت‌شکنی که برخی از دستاوردهای آن بزرگان در دهه‌‌ی50 را به باد داد، خود امروز به غلط، تبدیل به سُنتِ رایج تمامِ جشنواره‌ها شده و درام‌نویسان ما را ناگزیر می‌کند هر ساله تعدادِ بی‌شماری نمایش‌نامه تولید کنند تا به واسطه‌ی آن بتوانند در جشنواره‌ها حضور داشته باشند، فارغ از اینکه چه نیازی به این تعداد نمایش‌نامه‌ی تولید شده در یک سالِ هنری است و یا اصلاَ مگر یک درام‌نویس توانایی خلق چه تعداد نمایش‌نامه‌ی درخشان را خواهد داشت؟

این کارگردان جوان توجه به چراییِ این نوع حمایت از تألیفات جدید را مهم‌ دانست و اظهار کرد: خلق نمایش‌نامه‌های جدید نیازمندِ توجه نویسنده به وقایعِ روزِ جامعه و كشوری است که در آن زندگی می کند، سپس ثبت هنرمندانه‌ی آن شرایط به دور از فضای ژورنالیستی که در همین ارتباط برای نمونه به نمایش‌نامه‌ی «یک دقیقه سکوت»، نوشته‌ی محمد یعقوبی اشاره کرد که به درستی بازتاب وقایعِ دورانِ متن است.

وی ادامه داد: در زمانی که تئاترِ دولتیِ ایران، تابِ خلق چنین آثاری و در گامِ بعدی اجرای آن را ندارد، چه لزومی برایِ تولیدِ متونِ جدید است؟ به عنوان مثال آیا امکان نگارش ایرانِ سال 91 و اجرای نمایشی بر مبنای این‌روزها در تئاتر شدنی است؟ پاسخی که به ذهن من می‌رسد البته ـ بعد از یک نَـه بزرگ ‌ـ بیش‌تر تناقضی‌ است که دَرگیرش هستیم.از یک‌سو نمی‌توان به سادگی نمایش‌نامه‌های مهم نمایش‌نامه‌نویسان پیش‌تر را به روی صحنه بُرد، چراکه در اولویتِ حمایتِ جشنواره‌ها قرار ندارد؛ از سوی دیگر همه ملزم هستند متون جدیدی تولید کنند تا در اولویتِ پذیرفته‌شدن باشند. البته به شرطی که پیرامونِ ایران این‌روزها نباشد تا مبادا برچسبِ سیاسی بخورد و از جرگه‌ی اجرای عموم دور بماند.

كارگردان نمایش «پچ‌پچه‌های پشت خط نبرد» با تأكید به اهمیت اجرای نمایش‌نامه‌هایِ موفقِ درام‌نویسانِ ایران در جشنواره‌ی تئاتر دانشگاهی به منظور تثبیت تئاترِ کشور، تصریح كرد: در جشنواره‌های غربی می‌شنویم که کارگردانان جوان بارها آثارِ موفق نویسندگانی هم‌چون شکسپیر، برشت، ‌سوفکل و... را با رویکردهای متفاوت به روی صحنه می‌برند. اما این اتفاق به دلیل همان رویکرد غلطی که ذکر کردم در تئاترِ دانشگاهی ایران کم‌تر رُخ می‌دهد، که البته با کمی دقت در نگارشِ فراخوانِ اولیه‌ی جشنواره می‌تواند مرتفع شود.

او ادامه داد: البته این گفته به آن معنا نیست که نباید دانشجویان از آثارِ جدیدِ نمایش‌نامه‌نویسان جوان‌تر استفاده کنند، بلکه بیش‌تر به آن معناست که نمایش‌نامه‌نویسانِ دانشجو بایدآثار خود را پیش‌تر در رقابت‌هایی هم‌چون بخش استاد رادی، تولید متونِ جشنواره‌ی فجر، مسابقه‌ی کانون نمایش‌نامه‌نویسانِ خانه‌ی تئاتر و هم‌چنین نشر افراز آزموده باشند و پس از برگزیده شدن به کارگردانان بسپارند. چراکه بخش مهمی از موفقیت یک اجرا در جشنواره و بعدتر هم در اجرای عموم، بیش از هر چیزی به کیفیت نمایش‌نامه و ارتباط مخاطب با مسأله‌ی درونِ آن متن مربوط می‌شود. پس بهتر است این آثار قبل‌ از اجرای صحنه‌ای حتمن آزموده شده باشند.

خیل‌نژاد در همین رابطه، بیان كرد: شرایط ایده‌آل برای اجرا در جشنواره‌ی تئاتر دانشگاهی باید ترکیب و قیاسِ اجرای نمایش‌نامه‌های مهم ایرانی در کنار اجرای نمایش‌نامه‌های برگزیده‌ی دانشجویی باشد؛ این قیاس بین دو نسل جوان و باتجربه‌ دو ویژگی به‌همراه دارد، نخست این‌که ما جایگاهِ امروز خود را بهتر درک می‌کنیم و پی می‌بریم که تئاترمان در کجای مسیر خود قرار گرفته است. همچنین پی می‌بریم چه دستاوردهایی به آن کمک می‌کند تا پویاتر گردد؛ دوم اینکه به طراحان و بازیگران جوان‌تر این فرصت داده می‌شود تا استعداد‌های خود را بر روی متونی سخت‌تر و پخته‌تر صرف نمایند تا آزموده‌تر گردند.

کارگردان نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» در ادامه به بخش دوم آسیب‌شناسی تئاتر دانشگاهی و نسل جوان اشاره کرد و گفت: بعد از اهمیت انتخابِ درستِ نمایش‌نامه که بهتر است با اصلاح فراخوانِ جشنواره مرتفع گردد، در بخش دوم، بیش‌ترین آسیب‌ به نسلِ ما بازمی‌گردد که باید مراقبِ بعد از جشنواره‌ها باشیم. این‌روزها تالارهای مولوی، حافظ، گالری‌های تهران، سالن استاد انتظامی، کارگاهِ نمایشِ تئاتر شهر و هم‌چنین پروژه‌ی تئاتر محیطی امکاناتی ایجاد نموده‌اند برای اجرای دانشجویانِ برگزیده‌ی جشنواره‌ها، که شاید قبل از جشنواره‌ی دوره‌ی دوازدهم دانشگاهی این فرصت‌ها کم‌تر به نسلِ جوان داده می‌شد. همین ایجاد فرصت ـ‌که هم‌چنان به زعم من کمبودهایی دارد‌‌ـ موجب شده تا نسل جوانی که پیش‌ترها در صف اجرای هنرمندان مهم می‌ایستادند و بلیت به سختی گیرشان می‌آمد، امروزه شاهد باشند مردم برای دیدن نمایش‌های‌شان صف می کشند.

وی افزود: این اتفاق در نگاهِ اول بسیار امیدوارکننده و فرخنده است که نسلِ نویی با ایده‌هایی ناب به تئاترِ کشور اضافه ‌‌شده که اتفاقاٌ مخاطبان جدیدی هم پیدا کرده‌اند، اما باید زیرکانه‌تر عمل نماییم که این جوان‌گرایی چگونه رُخ داده است و با چه پشتوانه‌ای.

این هنرمند ضمن تاکید بر لزوم توجه بیشتر هنرمندان هم نسل خود به آنچه در گذشته تئاتر کشور رخ داده است، بیان کرد: آیا سخت‌گیری نسبت به هنرمندان دغدغه‌مند ‌ـ‌که این‌روزها جای‌ خالیشان بیش‌تر احساس می‌شود‌ـ این فضا را برای نسلِ جوان گشوده است؟ باید توجه داشته باشیم آیا این سخت‌گیری و عدمِ ایجادِ امکانِ اجرا برای هنرمندان نسل بدنه، تماماً به نفع تئاتر دانشگاهی و نسل ما تمام خواهد شد؟ آیا نسلِ ما با ندیدن اجراهای درخشانی از گروه‌های پُرتوانِ لیسار، پَرچین، تئاتر تجربه، تئاتر معاصر، محمد رضایی‌راد، علیرضا نادری و...‌ که روزگاری با تماشای آثارشان شیفته‌ی تئاتر شدیم، می‌تواند باز هم پیشرفت کند؟

وی تصریح کرد: به نظر من اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم شاید بهتر می‌بود که دستگاه‌های دولتی با تحمل بیشتر فضا را گسترش می‌دادند تا جایی برای خلق ایده‌های جدیدِ نسلِ جوان مهیا شود، نه اینکه با حذف نام‌ هنرمندانی که تاب تحمل دغدغه‌هایشان را ندارد موجب قطع دسترسی جوانان به تجربه های هنری پیشکسوتان شوند.

خیل‌نژاد در پایان بر لزوم توجه جوانان به آنچه برای هنرمندان نسل‌های قبل اتفاق افتاد تاکید کرد و گفت: این حذف دور نیست که در سال‌های آتی روزی گریبان‌گیر همین نسلِ جوان شود و این سیکل ادامه یابد و تئاتر ما هم‌چنان مسیر درست خود را طی نکند. روندی که موجب می شود هرکس که دوره‌ای توفیقی به دست می آورد گمان کند خودش ب بسم‌اله را گذاشته و این تئاتر عقبه‌ و پشتوانه‌ای نداشته است. پس بهتر است همواره در کارهایمان تنها و تنها به بهای جایزه و اجرا گرفتن، مرارت‌های نسل قبلی را نادیده نگیریم و هنری بی‌دغدغه و خنثی ولو با تمام امکانات به روی صحنه نبریم.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز