نسیم ادبی بازیگر نمایشهای «مرده ریگ» و «غبار» در گفتگو با ایلنا:
بازی در نقش زنان تاثیرگذار را دوست دارم
ادبی: قصه نمایش «مرده ریگ» از دل اجتماع بیرون میآید، اطراف تهران و شهرهای دیگر كشور آدمهایی مانند آنچه در نمایش مطرح شد وجود دارند كه از نظر اقتصادی متاسفانه با شرایط سختی دست و پنجه نرم میكنند.
ایلنا: نسیم ادبی ازجمله بازیگران تئاتری است كه سال 91 تجربه بازی و كارگردانی چندین نمایش را تجربه كرده و شاید بتوان گفت از این نظر یكی از پركارترینهای سال قلمداد میشود. این روند در ماه پایانی سال ادامه یافته و او با ایفای نقش در دو اثر میهمان تئاترشهر تهران است، دو نمایش «مرده ریگ» و «غبار» كه به خصوص اثر نخست، با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده است. گفتگوی ایلنا با این هنرمند را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ادبی در رابطه با اینكه بازی همزمان در دو نمایش چه ویژگیهایی برای او به همراه داشته، گفت: از نظر جسمی فشار زیادی را تحمل نمیكنم اما از نظر روحی كار بسیار سختی دارم و گاهی وقتها دوست دارم بعد از تمام شدن اجرای نمایش «مرده ریگ» بخاطر سختیهایی كه شخصیت متحمل میشود گریه كنم، گاهی واقعا به سختی از اجرای این نمایش در فاصلهای كوتاه به نمایش بعدی میروم.
بازیگر نمایش «خون رقصه» در پاسخ به این سوال كه آیا حضور همزمان در دو نمایش از نظر حرفهای به او لطمه نمیزند، بیان كرد: یك سال بود كه نمایش «مرده ریگ» را برای اجرا آماده كرده و انتظار مشخص شدن زمان اجرا را میكشیدیم كه اطلاع دادند میتوانیم كار را روی صحنه ببریم. اما از طرفی هم نمایش «غبار» برای اجرا روی صحنه آماده شده بود كه ناچار شدم همزمان در هردو اثر حضور پیدا كنم و این بخاطر برنامهریزیهای سالنهای نمایش است.
وی در همین رابطه تصریح كرد: از نظر حرفهای نگرانی چندانی ندارم، چون نقشها با یكدیگر تفاوت میكنند و اینطور نیست كه مخاطب در هر دو نمایش با یك كاركتر مواجه شود، كه اگر چنین بود به نظر من توهین به مخاطب تلقی میشد.
این هنرمند در ادامه به تاثیر بازی در نمایش «مرده ریگ» بر روحیه خود اشاره كرد، گفت: ایفای نقش همزمان در چند نمایش را قبلا نیز تجربه كردهام، در طی این تجربهها شما یاد میگیرید انرژی خود را چطور تقسیم كنید. اما صحنه قتل خواهر تاثیر زیادی روی من میگذارد؛ پس از اینکه نمایش «مرده ریگ» در کارگاه نمایش به پایان میرسد، بلافاصله به سالن سایه می روم و در اتاقی جدا از دیگر همكارانم هنگام گریم، متن «غبار» را مجدد میخوانم، مجموع این عوامل موجب میشود بتوانم از نقش قبلی فاصله بگیرم. البته تفاوت دو شخصیت با یکدیگر به خصوص لهجه جنوبی کارکتر به تغییر حال و هوای من کمک زیادی میکند.
بازیگر نمایش «روز رستاخیز» به كارگردانی فرهاد مهندسپور درباره تمرینهای گروه بازیگران نمایش «غبار» برای رسیدن به شخصیتهای مورد نظر، اظهار کرد: ابتدا که تمرین میکردیم گویش ما بیشتر به نوع بیان عادی خودمان شباهت داشت. اما بعدا تصمیم گرفتیم برای هرچه بیشتر نزدیک شدن فضای کار به جنوب کشور کمی لحن و آهنگ مردم آن نواحی را هنگام اجرا داشته باشیم؛ البته تاکید میکنم بیان دقیق نوع گویش مدنظر ما نیست و فکر کردیم همینکه بیان آهنگ و صدای جنوبی بدهد مخاطب را به همان منطقه ارجاع خواهد داد.
ادبی همچنین درباره شباهت زندگی سخت هر دو شخصیتی که در نمایشهای «غبار» و «مرده ریگ» برعهده دارد، گفت: این شخصیتها دقیقا زنانی هستند که جامعه به آنها آسیب زده و به نظر من نمایش مرده ریگ مانند جامعه بشری است که در آن زندگی میکنیم، در این جامعه هرکس قویتر باشد حق افراد ضعیف را به راحتی پایمال میکند.
كارگردان نمایش «چشمهایی که مال توست» همچنین به نمایش «غبار» اشاره كرد و اظهار داشت: بعضی از جوامع بشری برای ادامه حیات خود یا مغز برتر را از بین میبرند یا نقاط ضعف و کبودهای افراد را برطرف میکنند. در نمایش مرده ریگ یکی از سه خواهر قربانی میشود تا دو خواهر دیگر سقف بالای سر خود را از دست ندهند. در نمایش غبار نیز یکی از زنان برای آسودگی دوستان و همکارانش خود را قربانی میکند؛ او قبلا هم در سنین کودکی به خاطره خانواده از خودش گذشته اما این مرتبه در بزرگسالی برای همکارانش این كار را انجام میدهد؛ این زن حتی نمیداند چگونه باید به فرزند خود بگوید پدرش چه کسی بوده و چه پیشینهای داشته است.
این هنرمند درباره ملاك انتخاب متنهای نمایشی و همچنین نقش خود در نمایش «مرده ریگ»، بیان كرد: همیشه به شخصیتهای زن قدرتمند علاقه زیادی داشته و دارم، به همین دلیل دوست دارم چنین كاكترهایی را بازی كنم، شخصیتهایی كه تاثیرگذار هستند. بعداز مطالعه نمایشنامه «مرده ریگ» احساس كردم هر سه این شخصیتها برایم جذابیت دارد، اما جالب است بدانید ابتدا قرار بود نقش حوری را بازی كنم.
وی افزود: پس از اینكه خانم رویا افشار به دلیل مشغله كاری امكان همراهی با گروه را پیدا نكرد نقش من عوض شد و ایفای نقش گوهر، خواهر بزرگتر و سرپرست خانواده را من به عهده گرفتم كه واقعا نقش سختی است؛ به این دلیل كه گوهر تاثیر زیادی در هماهنگی ریتم و اجرای دیگر بازیگران و كلیت اثر دارد.
ادبی درباره شیوه رسیدن به نقش مورد نظر، تصریح كرد: پیدا كردن جنبههای مختلف شخصیت آرام آرام اتفاق افتاد، روزهای ابتدایی تمرین صدایی كه انتخاب كرده بودم معمولی بود اما بعداز گذشت مدتی دیدم این شخصیت در كارخانه مشغول به فعالیت است و مدام با كارگران سروكار دارد، سختیهای زیادی برای حمایت از دو خواهر دیگر خود متحمل شده و قطعا باید روحیه خشنی پیدا كرده باشد؛ پس جزئیات بیشتری از نظر آسیبدیدگیهای جسمی وارد كار شد.
این بازیگر درمورد نزدیكی متن و اجرا به آنچه كارگران در زندگی روزمره خود تجربه میكنند، گفت: این درست است نمونه خارجی چنین اتفاقی در شهر شیراز رخ داده و دوخواهر برای از دست ندادن سرپناه خود خواهر دیگر را به قتل رساندهاند، ایده ابتدایی نگارش متن از اینجا نشات گرفته است. در مورد بخشهایی از بازی خود من نیز باید بگویم مشابه خارجی داشت، سالها قبل پیرزنی را دیده بودم كه بخاطر دردهای زیاد در ناحیه كمر، شكم و پهلوها آجرهای داغ را اطراف بدن خود میچید و آن را با چادر محكم میبست، وقتی شروع به تمرین كردیم احساس كردم آن تجربه اینجا بسیار خوب به كار خواهد آمد.
بازیگر نمایش «خون رقصه» در رابطه با نزدیكی نمایش به زندگی روزمره كارگران كشور، بیان كرد: به نظر من یكی از علتهایی كه تماشاچی ارتباط زیادی با نمایش «مرده ریگ» برقرار میكند و هنرمند عزیزی مثل پرویز پورحسینی برای كار یادداشت مینویسد، همین نزدیكی به زندگی كارگران جامعه است. اطمینان دارم اثر با این طبقه اجتماع ارتباط برقرار میكند، چون قصه از دل جامعه بیرون میآید.
وی در پایان، گفت: شاید مخاطب الان در تهران همچین زندگی را كم ببیند، اما چرا ارتباط برقرار میكند به این دلیل كه وجود دارد، اطراف تهران و شهرهای دیگر كشور آدمهایی مانند آنچه در نمایش مطرح شد وجود دارند كه از نظر اقتصادی متاسفانه با شرایط سختی دست و پنجه نرم میكنند.