خبرگزاری کار ایران

گفتگوی ایلنا با کار گردان خاکستر و برف؛

فیلم ضدجنگ با فیلم ضددفاع متفاوت است

فیلم ضدجنگ با فیلم ضددفاع متفاوت است
کد خبر : ۴۴۹۰۵

فیلم شاید ضدجنگ باشد اما ضددفاع نیست زیرا همانطور که جنگ با دفاع تفاوت دارد؛ ضدجنگ با ضددفاع متفاوت است و من اصلا قائل نبودم به سمت ضددفاع بروم زیرا بحث اصلی ما دفاع است.

ایلنا: روح‌الله سهرابی(کارگردان جوان سینما) با فیلم سینمایی خاکستر و برف در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. فیلمی که موضوع آن درباره دفاع مقدس و مسائلی است که با آن درگیر هستند. با روح الله سهرابی به مناسبت ساخت فیلم خاکستر و برف گفتگو کرده‌ایم.

* درست است كه موضوع فیلم درباره دفاع مقدس است اما تم اصلی فیلم درباره رابطه آدمهاست؟

__ از ابتدای نگارش فیلمنامه می‌خواستم فیلمی بسازم درمورد ابهاماتی که در زندگی آدم‌ها وجود دارد. در مورد مرز باورهایی که می‌تواند بهم ریخته شود. نگارش فیلمنامه را اوایل سال 88 آغاز کردیم. یک سالی آن را پرورش دادیم و زمانی‌که فیلمنامه آماده شد چهار بار بازنویسی شد. در حدود یک سال و هفت ماه بازنویسی طول کشید.

* آیا فیلمنامه دچار ممیزی نیز شده است؟

__ اصلاحاتی به فیلم خورد مثلا اینکه می‌گفتند نباید شخصیت ابراهیم که منفی است شغل معلمی داشته باشد.

* حرف‌هایی که ابراهیم می‌زند حرف‌های روز است. معتقد است که امروز بیشتر از شهدا و نام آنها استفاده تبلیغاتی می‌شود. آیا قبول دارید؟

__ در آخر فیلم نگاه من مشخص است. در بحث‌هایی که در فیلمنامه داشتیم که تصویب آن هم طول کشید این را می‌گفتم که مرزی قائل شویم بین ارزش‌ها و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد. طبیعی است زمانی که مشکلات زیاد باشد مباحث باهم تلفیق می‌شود. دغدغه‌ام این بوده که فاصله‌ای بین این دو نگاه بگذاریم. دلیل نمی‌شود از مسائلی که برای ما جایگاه بالا و ویژه‌ای دارند به راحتی عبور کنیم و آن را ظاهرا به عنوان ابزار دست سیاستمدارها ببینیم.

* برای ابراهیم چرا حرفه معلمی را برگزیدید؟

__ به این دلیل که اتفاقا از قشری که انتظار نمی‌رود وقتی چیزی را می‌شنوی آزاردهنده‌تر است. معلم قشری است که تاثیرگذار است زیرا علاوه بر اینکه خودش باید مصلح باشد باید آدم‌هایی را تربیت کند. خیلی بد است که خود آن قشر هم در این بازی وارد شود. معلم‌ها باید بدانند این دو موضوع باهم قابل جمع نیست. معلم طیف قاطبه مردم است که یا با خودمان سروکار دارند یا داشتند یا با بچه‌هایمان در ارتباط هستند. وقتی معلم را پای محاکمه بیاوری یعنی همه نوع قشری را می‌توانی بیاوردی اما درمورد بقیه حرفه‌ها به این شکل نیست.

* نمی‌خواستید بگویید چون معلم آموزش می‌دهد اگر باورهای او را درست کنیم بقیه هم درست می‌شود و تاثیر می‌پذیرند؟

__ یک صنفی را به صورت نمادین مطرح کردیم که با همه طیف‌ها نزدیک است و از هیچ طیفی دور نیستند. اگر طیف‌هایی از نظر طبقه اجتماعی پایین‌تر یا بالاتر بود؛ بسیاری می‌توانستند اعتراض کنند اما زمانی که معلم را می‌گوییم کسی نمی‌تواند اعتراض کند زیرا همه ما به نوعی پایمان رو دوش معلم‌ها بوده است.

* حرف‌هایی که ابراهیم می‌زند حرف‌های روز است. آیا فکر نمی‌کردید فیلم تبدیل به فیلم ضدجنگ شود؟

__ فیلم شاید ضدجنگ باشد اما ضددفاع نیست زیرا همانطور که جنگ با دفاع تفاوت دارد؛ ضدجنگ با ضددفاع متفاوت است و من اصلا قائل نبودم به سمت ضددفاع بروم زیرا بحث اصلی ما دفاع است. زمانی که به کشوری حمله می‌شود وظیفه هر کسی است که از آن دفاع کند اما زمانیکه جنگ مطرح می‌شود طبیعی است که نگاه ما ضدجنگ باشد.

* کل فضای فیلم سوء‌استفاده از فرهنگ شهادت و جانبازان است. آدم‌های فیلم هرکدام از ظن خودشان یار شهدا شده‌اند و هرکس دنبال کار خودش است. هیچکس دلش به حال شهید و خانواده او نسوخته است؟

__ بله هیچکس به دنبال درستی کار نیست این درستی را ابراهیم، ریحانه و احسان هرکدام از نظر خودشان تعریف می‌کنند و به همین دلیل است که همه این آدم‌ها در انتها تنها هستند و به نوعی همگی تنها هستند.

* چرا در انتها راه درست را نشان ندادید؟

__ به دو دلیل. اول اینکه جامعه به من چیزی که در انتهای کار است؛ نشان نداده و دوم اینکه من کدهایم را در جاهای مختلف فیلم نشان داده‌ام. اگر مخاطب با تمرکز فیلم را ببیند؛ نتیجه درست را می‌گیرد.

* یعنی قائل به این نیستید که خود فیلمساز باید راه درست را نشان دهد؟

__ خیر زیرا فکر می‌کنم ارزش قائل شدن به مخاطب همین است. دوست داشتم فیلم همزمان با اتمامش تمام نشود. فیلم از لحظه‌ای كه دارد تمام می‌شود؛ تازه باید شروع شود و مخاطب باید به درستی‌ها و نادرستی‌های آن پی ببرد.

* در پایان فیلم انگار عمدی بوده که سکانس فیلم ساده باشد؟

__ بله این چیزی بود که خیلی تلاش کردیم تا به این نتیجه برسیم. می‌خواستیم به این نکته برسیم که این آدم از خیلی چیزها عبور کرده است. همه چیز برای او روشن است و به سادگی از این چیزها گذشته است. سعی کردم از این شخصیت دور بایستیم به این دلیل که فکر می‌کنم از این آدم‌ها خیلی فاصله داریم. برای این فیلم با بسیاری از این خانواده‌ها مصاحبه کردم و به این نکته رسیدم که چقدر از باور ذهنی و قلبی اینها دور هستیم. یادم می‌آید به یکی از آنها گفتم از وضعیتی که دولت برای شما قائل شده؛ راضی هستید، در پاسخ گفت ما فرزندمان را برای چیز دیگری به جبهه فرستادیم.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز