ابراهیم شیبانی در گفتگو با ایلنا:
همه دانشم را برای ساخت یک فیلم بکار میگیرم
فیلمسازی یک کار تیمی است، اگر انتخابها صحیح باشد و عوامل دقت و دانش کافی در مورد کار خودشان را داشته باشند، به نتیجه مطلوب میرسیم.
ایلنا:«هیچ کجا هیچ کس» سومین فیلم سینمایی اابراهیم شیبانی است. اولین تجربه کارگردانی او فیلم کوتاهی با نام «طلوع تاریک» است رویا تیموریان، انوشیروان ارجمندو بهرام رادان در آن نقش آفرینی داشتند که با فیلمبرداری محمد آلادپوش ساخته شد. اولین فیلم سینمایی او «زهر عسل» نام دارد، فیلمی تجاری که موقعیت خوبی را برای وی بوجود آورد، زهر عسل سومین فیلم پرفروش آن سال شد.
فیلم دوم او «صحنه جرم ورود ممنوع» نام داشت. فیلمی پلیسی- جنایی با مایههای طنز با بازی حمید فرخنژاد، شقایق فراهانی، حمیدرضا پگاه، پولاد کیمیایی و مرجان شیرمحمدی با فیلمبرداری علیرضا زرین دست بود که کاندیدای بهترین کارگردانی و فیلمنامه در دومین جشنواره فیلم پلیس شد. به مناسبت ساخت فیلم هیچ كجا هیچ كس با شیبانی گفتگو كردیم.
* ایده فیلمنامه چطور شکل گرفت و چندبار بازنویسی شد؟
__ آقای رفیعزاده(نویسنده) چند طرح را به من ارائه دادند که یکی از این طرحها «هیچ کجا هیچ کس» بود. فیلمنامهای با روایت متفاوت که در آن سالها فیلم(عشق سگی و ۲۱ گرم آلخاندرو گنزالس) به نوعی به این شیوه روایت شده بود. بعداز خواندن فیلمنامه حس کردم حرفی برای گفتن دارد ضمن اینکه میتوانستم به نکات جدیدی در عرصه کارگردانی به خاطر حساسیتهایی كه باید روی آن میگذاشتم، برسم. در آن زمان حس میکردم نگاهم به سینما عوض شده است و این فیلمنامه در واقع مسیر جدیدی را پیش پایم گذاشته بود.
* از ابتدا فیلمنامه شما را جذب کرد؟
__ هرکسی فیلمنامه را خواند خوشش آمد و استقبال کرد. اما به عنوان تهیهکننده و سرمایهگذار این نگرانی وجود داشت که آیا این نوع روایت در سینمای ایران تماشاگر را جذب میکند؟ به نظرم این نوع فیلمنامهها مخاطب خاص خودش را دارد به همین دلیل سعی کردم در این فیلم تعریف متفاوتی در نوع روایت قصه داشته باشم تا بتواند به جذابیت اثر کمک کند.
* به نظر میرسد با قبول فیلمنامههای قوی میخواهید به نوعی خود را طرح کنید؟
__ من همیشه در کار و انتخاب فیلمنامهها دقت زیادی میکنم زیرا فکر میکنم لازمه هر کاری دقت فراوان است، نمیخواهم خودم را به عنوان کارگردانی مطرح معرفی کنم بلکه سعی دارم کاری را که دوست دارم را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. به همین دلیل تلاش میکنم تا در تمامی مراحل ساخت یک فیلم دقت لازم و کافی را به اندازه دانشی که دارم بکار گیرم ضمن اینکه همیشه معتقدم که در بخش فیلمنامه تا آنجا که میشود باید وقت بگذارم و از کسانی مشاوره بگیرم که میتوانند در نوع کاری که میخواهم انجام دهم کمکم کنند.
* با توجه به اینکه نگاهتان تغییر کرده فکر میکنید به نتیجه مطلوب میرسید؟
__ فیلمسازی یک کار تیمی است، اگر انتخابها صحیح باشد و عوامل دقت و دانش کافی در مورد کار خودشان را داشته باشند به نتیجه مطلوب میرسیم. دقتم در مورد این فیلم بیشتر شد زیرا سه سال برای فیلمنامه وقت گذاشته بودم ضمن اینکه نگاهم به سینما و فیلمسازی تغییر کرده بود، جهان بینی و شناخت از شرایط پیرامون، خودم و وادار کردم بهتر نگاه کنم و دقت بیشتری داشته باشم.
*عوامل جلو و پشت دوربین تا چه اندازه برای شما اهمیت دارد؟ به نظر میرسد بهترینها را در این فیلم انتخاب کردید؟
__ با توجه به حساسیت و اینکه فیلمنامه طوری نوشته شده بود که باید بهترین عوامل برای آن انتخاب میشد، البته معتقدم عوامل پشت صحنه نیز به همان اندازه بازیگران مهم هستند و باید بگویم شاید کمی هم این اهمیت بیشتر است. آقای کیانیان، فروتن، صابر ابر، آتیلا پسیانی و خانم مهناز افشار جزو بازیگران طراز اول ما هستند وبه خوبی با بازیگری آشنا هستند بنابراین در دیده شدن فیلم بسیار تاثیرگذار هستند بنابراین این اتفاق باید در مورد پشت دوربین هم میافتاد. فیلمبردار در راستای موضوع فیلم باید فیلمبرداری کند و دانش و دقت لازم را داشته باشد، همین طور طراح چهرهپردازی، انتخاب لوکیشنها و طراحی لباسها، ضبط صدای سر صحنه و درنهایت شناخت بازی، ریتم و تمپو فیلم توسط تدوینگر. پس باید عوامل پشت صحنه هم از بهترینها باشند که با همکاری و تلاش تهیهکننده این اتفاق به خوبی برای من و فیلم (هیچ کجا هیچ کس) افتاد.
* شخصیتها همگی باورپذیر هستند و این باورپذیری را به مخاطب منتقل میکنند، در مورد خلق این شخصیتها توضیح دهید؟
__ در مورد همه شخصیتها تحقیقات زیادی شد ضمن اینکه از همان ابتدا برای هر کدام از شخصتها ما به ازای خارجی درنظر گرفته شد به عنوان مثال، برای شخصیت آقای کیانیان (توفیق) دو یا سه شخصیت مشابه دیدم. در مورد شخصیت این آدم که سرکار و منزل چگونه رفتار میکنند و تا چه اندازه برای خانواده و جامعهاش موثر است.. باتوجه به اینکه سه سال روی فیلمنامه متمرکز بودم، ناخوداگاه آدمهایی جلوی چشمم میآمدند که میشدند از آنها ایده میگرفتیم.
* به نظر میرسد همه شخصیتهای فیلم به نوعی تعصب دارند؟
__ بله و باید بگویم تعصب اصلا بد نیست اما اینکه تنها شعار بدیم و همه را یک طرفه ببینیم و هر چیزی که به نفع ماست خوب است و اگر به ضرر ما شد؛ بد که نمیشود. شاید اکثر ما فکر کنیم تعصب برای قشر متوسط یا بیسواد است ولی کمی خوب نگاه کنیم داشتن تعصب آن هم از نوع فرهنگی بیمورد مخصوص آدمهای تحصیل کرده هم میتواند باشد.
* دلیل لکنت زبان دختر رئیس شرکت چه بود؟ اگر این لکنت وجود نداشت در روند قصه تغییری ایجاد میشد؟
__ این لکنت به دلیل ضعف شخصیتی بود. بخشی از جامعه که از نظر رفاه اقتصادی در موقعیت خوبی قرار دارند اما به دلیل ضعف شخصیتی این موقعیت را ندارند، ارتباط برقرار نکردن فرزند با خانواده و خانواده با فرزند یکی از پیامهای فیلم است ربطی هم به موقعیت اجتماعی یا اقتصادی ندارد. خواستیم این شخصیت یک ویژگی مستقل و منحصر به فردی داشته باشد. اتفاقی که در جامعه جهانی افتاده این است که خانواده نمیتواند با فرزند ارتباط برقرار کند و همین طور فرزند با خانواده، باب گفتگو در خانواده متاسفانه بسته شده.
* در زمان ساخت فیلم تا چه اندازه به جذب مخاطب فکر میکردید؟
__ معتقدم اگر فیلمی بیننده نداشته باشد با ساخته نشدنش فرقی نمیکند بنابراین باید فیلمی بسازیم که هم دیده شود و هم اثرگذار باشد. باید تمام عناصر به شکل صحیحی در کنار هم قرار گیرد و به درستی دیده شود. فقط در این صورت میتوانیم بگوییم فیلمی در قالب سینمایی برای مخاطب عام میسازیم و مخاطب جذب فیلمنامه میشود و حرفمان را میشنود. بارها از دوستان کارگردان شنیدهام که میگویند میخواستم فیلم دلم را بسازم و به گیشه و فروش فکر نکردم من این حرف را قبول ندارم مگر فیلمسازی جز با دل امکان پذیر است؟ ضمن اینکه اگر فیلم را نبینند، حرف دلمان را برای چه کسانی گفتهایم؟ من از ابتدا تصمیم گرفتیم هم فیلم دلم را بسازم و هم به گیشه فکر کنم.