سینمادارن، تهیهكنندگان و پخش كنندگان تقاضا كردند:
شورای سه نفره برای حل مشكل اكران تشكیل شود
باید شورایی با حضور مهدی عظیمی میرآباید به نمایندگی از حوزه هنری، علی اصغر پورمحمدی به نمایندگی از ارشاد و سید ضیاء هاشمی به نمایندگی از صنوف برای تعیین خسارات وارده به سینما ازسوی حوزه هنری و حل مشكلات اكران تشكیل شود.
ایلنا: سه صنف جامعه صنفی تهیهکنندگان فیلم سینمایی، کانون پخشکنندگان سینمای ایران و انجمن سینماداران ایران از مهدی عظیمی میرآبادی تقاضا كردند تا هر چه سریعتد شورای سه نفره برای حل مشكل اكران تشكیل شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، متن نامه این شورا كه نسخهای از آن در اخیتار ایلنا قرار گرفته، بدین شرح است:
این نامه در تاریخ 27 دی ماه در پاسخ به نامهای از آقای عظیمی میرآبادی معاونت محترم فعالیتهای سینمایی و سمعی و بصری وزارت ارشاد که همراه تصویر نامه رسمی حوزه محترم هنری که طی آن به آقای عظیمی وکالت داده شده بود که: با نظر شما چنانچه احتمالأ خسارتی به چهار فیلم زیر ۱- فیلمهای اکران نوروزی خصوصی و گشت ارشاد ۲- فیلمهای پس کوچههای شمرون و همه چی آرومه که سینما آزادی قرارداد اکران داشته اما اکران نکرده است وارد شده حوزه آمادگی پرداخت خسارت به آن فیلمها را دارد و... در ادامه آمده بود لطفأ دستور فرمائید حواله اکران فیلمهای سینما آزادی صادر شود و بعد از این امور به نحوی باشد که شورای صنفی نمایش رویهای را که در چند ماه اخیر داشته است، اصلاح کند!؟..... از طرف سه صنف جامعه صنفی، انجمن سینما داران و کانون پخش کنندگان به جناب آقای عظیمی میرآبادی معاونت محترم فعالیتهای سینمایی و سمعی و بصری ارسال شده است.
به نام خدا
خدایا به نام و امید خودت
از طاغوت روایت است که روزی گفته است: بخاطر رفاه حال درجه داران صد تومان به حقوق افسران اضافه شود. حالا حکایت ماست کسی یا گروهی غرق در خیالات خودمحوری، اعمال فراقانونی مرتکب میشوند و خلاف آنقدر بیّن و شفاف مینماید که به ناچار و صراحتأ میپذیرند بخشی از ضرر و زیان وارده را جبران و خسارت آن را بپردازند امّا سرخوشانه ضابط و مجری قانون را که شخص خاطی را متوجه اعمال خودسرانه کرده و وادار به پرداخت خسارت نموده است، نهیب میزند که: شورای صنفی رویهای را که در چند ماه اخیر داشته است اصلاح کند. میگویند در زمان خلقت آنگاه که درک منطق تقسیم میکردند گروهی در صف غرور برای دریافت بیشتر به سرو کله هم میزدند. کبک و برف و خوش خیالیهایش!؟ امّا
جناب آقای عظیمی
معاونت محترم فعالیتهای سینمایی و سمعی و بصری
به سجده در میآئیم و خدا را از دل و جان شکر میگوئیم که بالاخره و الحمدالله همکاران حوزویمان بخش کوچکی از این واقعیت تلخ را پذیرفتند که عمل بیهوا و خلق الساعهشان چه بر سر سینما و مخاطبانش آورده که بدینسان حاضر شدهاند به پرداخت خسارت. گو اینکه این رضایت به پرداخت خسارت به بخش کوچکی، خیلی کوچک از صدمهای است که به جسم و روح و روان این سینما وارد آمده است امّا روانشناسان میگویند: علم پیدا کردن بیمار به بیماری، خود شروع درمان است
از قضاوتهای حضرت امیر علیه السلام مولایمان علی است که روزی دو زن هر دو قیل و قال کنان به همراه کودکی به محکمه حضرتش وارد میشوند و هرکدام مدعی که این کودک از آن اوست حضرت پس از پرسش و پاسخی کوتاه دستور میدهند بچه را دو شقه کنند و هر شقه به مادری دهند مادر دروغین میپذیرد امّا مادر راستین با ضجه و گریه، فریاد برمیآورد نه!...، بچه را شقه نکنید! بچه را زنده و یکجا به رقیبم
بدهید! و.............. ما هم به شقه شدن سینما نمیتوانیم رضایت دهیم ما به سینما و با سینما زندهایم پس کوتاه میآییم چارهای هم نداریم امّا برادر بسیار خوب و مسلمانم، اینروزها از امام زمان (عج) بسیار میگویند، ادعا میکنند و حتی برخی بدنبال شواهد ظهور حضرتند، آخر شاهد از این شفافتر و گویاتر که در این وانفسای به مسلخ کشانده شدن سینما تنها متولی قانونی آنکه تمام اهرمهای اِعمال قانون را از طرف نظام به دست دارد بجای مقابله با این تهاجم بیرحمانه، و جهت دار در کمال بهت و حیرت، خود در کنار مهاجم ایستاده و ما را که در مقابل امکانات وسیع رقیب، هیچ، جز از غیرت و امکانات صنفی برخوردار نیستیم نهیب میزند که به کرنش درآئیم و دست از احقاق حقوق اعضاء خود برداریم به نظر شما از شواهد دوران ظهور نیست!؟ پس میبینید چارهای نمانده است جز آنچه قضاوت به تاریخ واگذار کنیم تاریخی که آیندگان را، از این بیداد آگاه سازد آگاه کند که گروهی چگونه بخاطر اهداف محقر سیاسی در کسوت دروغین اسلام خواهی و اخلاق خواهی، البته سالهاست امّا به ویژه سال ۹۱ چه بلایی بر سر مثلث تولید، نمایش و مخاطب در سینما درآوردند مخاطب را چگونه از سالنهای سینما فراری دادند آنهم مخاطب و یا بهتر ملتی را که بارها و بارها بصیرت و هوش خود را به اثبات رسانده است علی رغم اینکه ساده لوحانه بعضی از روشنفکرنمایان سالهاست شاید صد، صد و پنجاه سال باشد که در صدد مثلأ تربیت مخاطب است امّا همین مخاطب یعنی ملت و امت ما بارها نشان داده است که چگونه در مقاطع حساس و مختلف از هنرمندان، سیاستمداران و حتی آندسته از مسئولین هنری قیم مآب! پیشتازتر و خوش فکرتر بوده است و چگونه تصمیمات سرنوشت ساز و سازنده اتخاذ کرده و میکند و این مخاطب باهوش و نکته بین پس از آن تهاجم کذایی و بحثهای بعدی آن به فراست دریافته است که این سینما و متولیاش ارشاد از تهاجم گروهی قیم مآب هراسیده است و فیلمهایش از تو و محتوا خالی و پوک شده است هیچ معضل اجتماعی و هیچ موضوع ملتهبی را برنمی تابد پس سالنها را رها کرده و به سمت سرگرمیهای بیدردسر دیگر ازجمله حاشیه خیابان و به فیلمهای قاچاق خارجی روی کرده است.
رأس دیگر این مثلث تعیین کننده تولید است که در آغاز تهاجم بطور کامل از پویایی بازماند و متوقف شد و بعد هم که خرد خرد یخاش آب شد و تولید آغاز کرد با ترس و لرز نه تنها با ممیزی سفت و سخت و شدید و بیمنطق ارشاد روبرو شد که خود یعنی سازندگانش از وحشت افتادن از بام و فرار از دید و نگاه گروه گرایانه ممیزین خودخوانده، خودممیز قهّار خود شد که از تلخترین و فلج کنندهترین ممیزی در جهان است همان بلایی که این روزها جشنواره فیلم فجر بدان گرفتار آمده است!
رأس دیگر مثلث یعنی حکایت سالن و نمایش هم که اظهر من الشمس است فیلمهایی را که امید به گرم کردن گیشه و بازار از آنان میرفت یک به یک یا دو به دو قصابی و از دم تیغ عناد و لجاج گذراندند یا به اجبار و مهجور به اکرانش درآوردند و آن تعداد که باقی مانده همانند پل چوبی و برف روی کاجها و.... و.... هم در گوشهای افتاده ماندهاند و از بیماری بیات شدن دم به دم فربهتر میشوند و از خود خرناسه مرگ برمیآورند دیر نیست، خواهیم دید جشنواره امسال را که بجای جشن سینما، عزای سینما را با خود یدک خواهد کشید! بله دیر نیست، میبی نی مش!
رفع آثار این سونامی بنیان سوز سالها و سالها طول خواهد کشید – البته اگر در آینده همه چیز درست در کنار هم قرار گیرد که اگر این آرزو محال نباشد قطعأ نزدیک به محال است – تا احتمالأ آبهای رفته به جوی بازگردانده شود. سعدی است که میگوید: من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...... و امّا چه میشود کرد ما که نمیتوانیم ارشاد باشیم قانونأ این ارشاد است که باید ارشاد باشد و ارشاد کند! ما نه میتوانیم نه قانونأ مجازیم. آنچه از صنوف ما برمیآمد انجام دادیم قضاوت برعهده تاریخ است عرض کردیم پس ما کوتاه میآئیم امّا از بند یک نامه شماره ۹۱۱۰۶۲۴ مورخ ۱۹/۱۰/۹۱ ارسالی از ناحیه ما ظاهرأ فقط نیمی در نامه شماره ۵۳۵۹-۱-۴ مورخ ۱۸/۱۰/۹۱ حوزه محترم که با شماره۱۵۴۲۷۲/۹۱/۱۵۴و به تاریخ ۲۰/۱۰/۹۱ آن معاونت محترم به ما فاکس شده پذیرفته شده است درصورتیکه این فیلمها نه چهار عدد که تقریبأ تعدادشان به عدد نه میرسد و به شرح زیر است ۱- گشت ارشاد ۲- خصوصی ۳- خوابم میآد ۴- من همسرش همستم ۵- همه چی آرومه ۶- پس کوچههای شمرون ۷- من مادر هستم ۸- نامزد آمریکایی من ۹- بیخود و بیجهت.
لذا جهت سهولت در کار پیشنهاد میشود:
۱. سریعآ یعنی همین امروز گروه داوران تشکیل شود و برای سرعت در انجام کار پیشنهاد میکنیم یک گروه داور سه نفره یک نفر از طرف صنوف مثلأ آقای سیدضیاء هاشمی یک نفر از طرف حوزه محترم هنری مثلأ آقای مهدی عظیمی میرآبادی و یک نفر از وزارت محترم ارشاد مثلأ جناب آقای پورمحمدی، این سه نفر - یا هر سه نفر انتخابی دیگر – هر چه زودتر ظرف چند روز و یا حتی چند ساعت خسارتهای وارده را مشخص کرده و سریعأ ابلاغ کنند و حوزه محترم نیز هرچه سریعتر مبالغ ابلاغ شده را به حساب خسارت دیدگان کار سازی و بدون فوت وقت یعنی بلافاصله پس از دریافت خسارت، دستور صدور حواله نمایش برای سینمای آزادی از طرف صنوف به شورای صنفی ابلاغ گردد.
جامعه صنفی تهیهکنندگان فیلم سینمایی، کانون پخشکنندگان سینمای ایران
سید ضیاء هاشمی، مرتضی شایسته
انجمن سینماداران ایران
محمد قاصد اشرفی