گفتگوی ایلنا با مهرداد اسكویی كارگردان آثار مستند؛
انسان امروز مضطرب است
اسكویی میگوید: فكر میكنم لازم است انسان گاهی دریچههای ورودی دریافت اطلاعات خود را ببندد، وگرنه متلاشی خواهد شد. گاهی اطلاعات دریافتی عدهای چنان زیاد میشود كه امكان كنش و حركت برای خلق اثر هنری را از آنها سلب میكند.
ایلنا: مهراداد اسكویی مستندساز اجتماعی است كه آثار او تا امروز تجربه حضور در جشنوارههای بینالمللی داخلی و خارجی زیادی را از سر گذراندهاند. طی ماههای اخیر، همزمان با شروع نخستین جشنواره فیلم و عكس تلفن همراه تهران فعالیت و حضور داخلی اسكویی بیشتر شد، چراكه با برگزاری كارگاههای آموزشی ساخت فیلم مستند و داستانی به وسیله تلفن همراه حضوری پررنگ را در دانشگاههای كشور تجربه كرد. درباره این شیوه ساخت فیلم با او گفتگو كردهایم كه در ادامه میخوایند.
* تلفن همراه چطور میتواند ابزاری جهت بروز خلاقیت باشد؟
__ موبایل زمانی میتواند بزرگترین كمك را در این زمینه داشته باشد كه ما آگاه باشیم چطور میتوانیم در مقابل جهان پیرامون و اتفاقات روزمره واكنش نشان دهیم، بهخصوص در حرفه مستندسازی حمل دوربینهای بزرگ فیلمبرداری كار دشواری است. به همین دلیل هم آرزو دارم روزی دوربینهای موبایل داخل چشم انسان باشد تا به دستور او از صحنهها فیلم بگیرد. دوربینهای داخل موبایلها چون همواره همراه ما هستند این امكان را فراهم میكنند تا بتوانیم پدیدهها را راحتتر ثبت كنیم. اما طراحی و جاگذاری این تصاویر ضبط شده در روایت فیلمی كه قرار است بسازیم، نیاز به آگاهی دارد. دوربین تلفنهای همراه امكاناتی در اختیار فیلمساز میگذارد كه دوربینهای بزرگ و حرفهای در اختیار نمیگذارند. در فیلمی كارگردان موبایل خود را به دیوار میكوبد، شما شاهد صحنه برخورد دوربین به دیوار هستید و حس كاملا به مخاطب منتقل میشود، سپس از باقیمانده دوربین قدیمی با دوربین جدید فیلم میگیرد و... این تجربهای است كه شما نمیتوانید با دوربینهای بزرگ و گرانقیمت كسب كنید.
* تصاویر برداشته شده توسط تلفنهای همراه چه زیبایی شناسی تولید میكند؟
___ زیباییشناسی آثار مستند امروز وارد فیلمهای سینمای داستانی روز جهان شده است؛ حركت و لرزش دوربین و محلهای عجیب و غریبی كه گاهی شاهد هستیم دوربین در آن محل قرار میگیرد همه از این فیلمهای مستند به سینمای داستانی آمده است. در تاریخ سینما دوربینها ابتدا بزرگ بودند، بعد حضور صدا در كنار تغییر لنزها و ابزارهای دیگری كه در اختیار سینماگران قرار میگیرد زیباییشناسی آثار هم تغییر میكند. الان نیز با پیشرفت تكنولوژی همین امر ادامه دارد و فیلمهای موبایلی و اصولا ابزار مشابه تلفنهای همراه زیباییشناسی خاص خود را وارد سینمای مستند كردهاند. اینجا به سوال قبل شما باز میگردم و میگویم تکنولوژی پیشنهادهای خود را آورده است باید ببینیم هنرمند چگونه از آن بهره خواهد گرفت. اتفاق دیگر زیبایی شناسی است که مردم به ما پیشنهاد میکنند، در دهه شصت مردم با دوربینهای 8 میلیمتری و 16میلیمتری ریورسال از زندگی شخصی خود فیلم میگرفتند. تلویزیونها و بنگاههای بزرگ سخن پراکنی در دنیا دیدند یک فردی از زندگی شخصی خود فیلمی ساخته که بسیار دیدنی است و از سوی مردم هم با اقبال بالایی مواجه میشود، اما با اینكه بنگاه چندین میلیون دلار هزینه ساخت یک فیلم میکند، از سوی مخاطب با توجه زیادی مواجه نمیشود. این عامل موجب ظهور فرم فیلمسازی اول شخص در زیبایی شناسی سینمای مستند شد. الان «ماکیومنتری»، «فیک داکیومنتری» و «داکیولب» از گونههایی هستند که ظهور یافته و به نظر من گوشیهای تلفن همراه با امکاناتی که فراهم آورده پیشنهادهای خوبی مطرح میکند اما اینکه چگونه برای روایت در سینمای مستند یا پیشبرد قصه در سینمای داستانی میتوان از آن بهره گرفت نیاز به آموزش دارد.
* جمعیت گستردهای از گوشیهای همراه برای تصویربرداری و ثبت لحظههای حرفهای یا غیر حرفهای استفاده میکنند؛ مجموع این تصویرهای ضبط شده چگونه در علمی همچون انسانشناسی یا ریخت شناسی قومی میتواند منبع رجوع محققان باشد؟
__ به نظر من علاوه بر ریختشناسی، تصاویر ضبط شده توسط تلفن همراه میتواند مانند یک داشته تصویری ثبت شده تولید سند کند، تولید سندی که هزینهای ندارد؛ یعنی نیاز نیست مثل من مستندساز از 50 تا 200میلیون تومان هزینه شود و یگ گروه متخصص را همراه داشته باشید تا اثری تولید شود. فرد میتواند با گوشی همراه 5دقیقه از زندگی شخصی خود فیلم بسازد و جهانبینیاش نسبت به محیط پیرامون را با دیگران در میان بگذارد. این یک سند تصویری است که میتواند طی دورههای مختلف قابل رجوع و استناد باشد. یکی از دوستان من چندین سال است هر روز تعدادی عکس از خودش میگیرد، از او سوال کردم فیلمی که قرار است بسازی چیست؟ پاسخ داد «روایت واقعی پیر شدن یک انسان». پس شما میبینید این تصاویر چقدر میتوانند برای علومی که نام بردید اهمیت داشته باشد.
* آیا اینکه به معرض نمایش گذاشته شدن هر روزه انسان در رسانهها، به خصوص شبکههای اجتماعی تبدیل به هنجار شده و همچنین جهانبینی و زیباییشناسی که به واسطه ابزاری به نام تلفن همراه تولید میشود موجب کاهش عمق و محتوای آثار تولید شده توسط این ابزار نیست؟ این سادگی فیلمسازی با تلفن همراه آیا موجب سطحی شدن آثار نخواهد شد؟
__ افراد زیادی در سطح حرفهای در حال ساخت فیلم هستند و با وجود رواج ابزارهای تكنولوژیك گوناگون به کار خود ادامه میدهند، جهان خریدار داستانها و داستانگوهای جدید است. احساس میکنم برخورد با ابزار به افرادی ارتباط دارد که از آن استفاده می کنند. اگر محتوای اثر تولید شده سطحی است، به فردی که آن را تولید کرده ارتباط دارد. من فیلمهایی دیدم از افرادی که پنج پلان گرفتهاند و دیدن همین مقدار از فیلم واقعا برایم تکان دهنده بوده است. در این صورت دیگر برای من تفاوت نمیکند فیلم با چه دوربینی فیلمبرداری شده باشد، چون جهانبینی ارزشمند و جوهرهای که باید برای روایت و ساخت فیلم داشته باشد را دارا بوده است. ما همیشه افرادی را داریم که با امور سطحی برخورد میکنند و این زیاد هم به تکنولوژی ارتباطی ندارد، آنچه موجب نگرانی من میشود این است که در مقابل راحتتر شدن امکان تصویربرداری، حجم تصاویر ضبط شده سادهتر هم از دست میرود. نمونه چنین تجربهای را داشتهام كه طی آن 16گیگ تصویر حاصل از سفر من به چندین کشور آفریقایی، روستاهای ایران، به خاطر دزدیده شدن دوربین تمام عكسها و تصاویر را از دست دادم. اما به هرحال تاکید میکنم ما باید ابزار را در اختیار بگیریم و اجازه ندهیم ابزار ما را در اختیار بگیرند. اینترنت، تلویزیون، ماهواره، شبکههای اجتماعی و... ابزاری است در خدمت من برای بهتر زندگی کردن؛ اگر من هر روز از شب تا 6صبح پای اینترنت و فیسبوک باشم بیمار هستم و دنیای مجازی من را از زندگی واقعی جدا کرده و به جهان حیات مجازی برده است که بیماریها و طبعات خود را دربردارد. به نظر من هم غلبه تکنولوژی بخشی از زندگی انسان را میخورد. همینطور كه شما زمان فیلم سازی به قهرمان، شخصیت و قصه نیاز دارید، میتوانید قهرمان فیلم زندگی خود باشید، چرا اجازه میدهید فضاهایی از این دست عمر شما را بخورد. میتوانید یك قهرمان شكست خورده باشید یا قهرمانی كه مخاطب دوستش دارد. ما باید به این هم فكر كنیم كه خبرنگاری هم سطحی شده است، خبرنگار سه سوال از من میپرسد بعد تازه میگوید ببخشید كار شما چیست؟! پس سطحی شدن به تكنولوژی ارتباط ندارد به انسانی ربط دارد كه همه چیز را برای پیشرفت میخواهد بدون اینكه زحمتی برای آن بكشد. من هیچ انسان ارزشمندی را ندیدم كه برای رسیدن به آنچه میخواهد چند برابر افراد معمولی زحمت نكشد. من به دیوار زندگی میكوبم تا عرض آن را بازتر كنم، چون با طول آن كه كاری نمیتوان انجام داد. پانزده سال است تلویزیون تماشا نمیكنم مگر زمانی كه تصمیم بگیرم و طبق برنامه مشخص نیاز باشد، یعنی خودم تصمیم گیرنده هستم و اجازه نمیدهم این رسانهها برای من تصمیمگیری كنند. هیچكدام از این سریالهای تركی و عربی را ندیدم اما بسیار فیلم تماشا كردم. درست است ابزار باعث شده عدهای هدفون در گوش بگذارند و یك هفته از محیط پیرامون چیزی متوجه نشوند. آیا ابزار این كار را میكند یا من هستم كه تصمیم به چنین رویهای میگیرم؟ به نظرم خود فرد در این زمینه مسئول است. خود را به این وسیله از جهان جدا میكنیم بعد میپرسیم چرا اطراف را متوجه نمیشوم؟ چرا فیلم من عمق پیدا نمیكند؟ به خاطر اینكه به جهان پیرامون گوش نمیكنید.
* سوال دقیقا همین است، وقتی جهان اطراف فرد با این ابزار احاطه شده و همه رسانهها این سبك زندگی را فریاد میزنند و تبلیغ میكنند، از فرد چه انتظاری میتوان داشت؟
__ انسان احاطه شده و احاطه میشود، چون صاحبان سرمایه در دنیا به كار خود مشغول هستند، اما این خود فرد است كه باید لحظهای اندیشه كند، درون كاسه سر چیزی به نام مغز برای فكر كردن و انتخاب راه زندگی وجود دارد. من مستندسازان عجیب و غریبی مثل «كیم لانگ اینتو» را در ژاپن دیدهام كه صبحها با كتاب سر میز صبحانه حاضر میشد، سپس در كشور دیگری او را ملاقات كردم باز كتاب را از خود جدا نكرده بود. ذهن ما امروز به دلیل وجود امكانات گوناگون درحال تنبل شدن است، اما كسی كه ذهن و جسمش كار میكند متوجه است چه زمانی باید دكمه را فشار بدهد و دنیا را برای لحظهای متوقف كند تا بتواند آن را در فیلم خود بازنمایی كند. شما میتوانید با تلفن همراه فیلم خوب بسازید و عكس خوب بگیرید و در جهان پیرامون تاثیر بگذراید و به عنوان یك انسان در قلمرو خود چیزی را بهتر كنید، انتظار نیست كسی یك تنه جهان را تغییر دهد. فیلم من اخیرا در گرونوبل فرانسه اكران داشت، جایزه خود را زمانی گرفتم كه فیلم پایان یافت و دستهای كوچك بچهها به نشانه سوال بلند شد. هیچ جایزهای برایم ارزشمندتر از وقتی نبود كه مردم پس از تماشای فیلم من در سینما آزادی با چشمهای گریان و لبهای خندان از سالن خارج شدند. این كاری است كه جهان یك فیلم میتواند با مخاطب خود انجام دهد. دانشجویان زیادی طی كارگاههای جشنواره فیلم و عكس تهران سر كلاس درس من حاضر بودند، اما من تنها با یك نفر كار دارم، فردی كه متوجه باشد دكمه دوربین خود را در چه لحظهای باید فشار دهد و چگونه قصه خود را روایت كند. با فردی كار دارم كه میخواهد قصه بگوید؛ تجربه من نشان داده علیرغم شرایط سخت اقتصادی وجود دارند افرادی كه از محرومترین استانهای كشور با تلفن همراه خود فیلم ساختهاند و در ایران و جهان از آنها استقبال شده است.
* شما كار با ابزار و دوربینهای متفاوت را تجربه كردهاید، به نظر میرسد هرچه تكنولوژی پیشرفت میكند زیباییشناسی آثار به سمت اضطراب پیش میرود كه در تصاویر تلفن همراه به وضوح قابل مشاهده است، شما در این رابطه چه نظری دارید؟
__ مسئله اصلی برای من بیشتر از كار با ابزار و اضطراب ناشی از آن، زمانی است كه احتمال دارد با ساخت فیلم بعدی مرگ هنریام رقم بخورد و مخاطب اثر من را پس بزند. تا زمانی كه جهان مخاطب به من واكنش نشان میدهد و فیلم حرفی برای گفتن دارد احساس میكنم به عنوان یك هنرمند زنده هستم. هر فیلمی كه میسازم برای من ایجاد اضطراب میكند.
* منظور از اضطراب بیشتر در فرم آثار سینمایی است كه با ابزارهای جدید مانند تلفن همراه ثبت و ضبط میشوند.
__ به نظر من خیلی نمیتوان مطلق گفت، چون دوربین روی دست این تكان را همراه خود میآورد و اجتناب ناپذیر است. شما نمیتوانید بگویید در ابتدای راه سینما چون دوربینها حتما باید روی سهپایه و ثابت قرار میگرفتند اضطراب وجود نداشته است. امروز در جهانی زندگی میكنیم كه مقوله اقتصاد در آن شكل پیچیدهای پیدا كرده و امكان كار كردن كم است، در زمانهای كه پولها به یك سمت رفته، بخشی از جهان چاق شده و گروه اعظمی از مردم در فقر و گرسنگی زندگی میكنند؛ در چنین شرایطی صحبت از اضطارب، بحثی كلان و بزرگ است. بله انسان امروز مضطرب است، ما از منظر یك هنرمند نگاه و اضطراب خود را داریم و سعی میكنیم از طریق این دستگاه شناختی به پیرامون خود معنا ببخشیم. بیشتر از وسیلهها امروز اطلاعات و واحدهای اطلاع دهنده هستند كه موجب بالا رفتن اضطراب در انسان شده و فكر میكنم لازم است انسان گاهی دریچههای ورودی دریافت اطلاعات خود را ببندد، مگرنه متلاشی خواهد شد. گاهی اطلاعات دریافتی عدهای چنان زیاد میشود كه امكان كنش و حركت برای خلق اثر هنری را از آنها سلب میكند.
* این اطلاعات زیاد همراه همین ابزار نوین به ما میرسند كه به عقیده من به همان سرعت هم از میان میروند و ایستا نیستند. آیا در دورانی زندگی میكنیم كه قرار است این ابزار جایگزین كتاب باشند و فرهنگ مطالعه را تغییر دهند؟ این ابزارها و شبكههای اجتماعی مخاطب را عادت به خواندن چهار خط در فیسبوك و... داده است.
__ موافق هستم كه میزان مطالعه كم شده و این رسانهها افراد را به خواندن قطعههای كوتاه عادت میدهند، اما آنچه تجربه به من آموخته این است كه افراد موفق بر كارها و پروژههای خود متمركز هستند. برخی گاهی فرصت نمیكنند به ایمیلهای خود رسیدگی كنند. زمانی صحبت از این بود كه همین رسانهها جای كتاب را خواهند گرفت و... اما امروز میبینیم طرفداران محیط زیست خوشنود هستند از اینكه همین ابزار مانع قطع شدن درختان برای تهیه كاغذ و چاپ كتاب با استفاده از كاغذ شده است. من تمام این حرفها را میشنوم اما كار خود را انجام میدهم، منزل من پر از كتاب است. اما كتاب خواندنم از قاعده و اصولی پیروی میكند، در حال حاضر چون روی موضوع كانون اصلاح و تربیت كار میكنم در همین رابطه هم مطالعه دارم و در كنار آن برای كسب آرامش شعر میخوانم. صحبت شما را قبول دارم كه تكنولوژی آثاری به همراه دارد ولی ما باید یاد بگیریم بنا به ضرورت و دغدغه از این ابزار استفاده كنیم.
*به عنوان سوال پایانی، با توجه به اینكه مدتی است كارگاههای فیلمسازی با تلفن همراه را برای جوانان برگزار كردید، به نظر شما مسئله خودسانسوری تا چه اندازه در آنها وجود دارد، آیا شما نیز خودسانسوری میكنید؟
__ جوانانی كه دیدم مستعد هستند و سعی دارند كار مورد نظر خود را انجام دهند. به نظر من خودسانسوری به اندازه سطح قوانینی است كه برای ارائه اطلاعات در اثر وجود دارد. من وقتی در این كشور فیلم میسازم، توجه میكنم ببینم طبق قوانین درباره موضوعی كه درحال فیلمساختن از آن هستم تا چه حد امكان ارائه اطلاعات وجود دارد، بهخصوص كه در زمینه مستند اجتماعی فعالیت میكنم. خط قرمز در هر جامعهای وجود دارد، حالا گاهی فاصله میان این خطوط بازتر است و در جایی بستهتر، من همیشه به این موضوع فكر كردم و تلاش كردم خطوط را بشناسم و تا حدی به این دید دست پیدا كردهام كه بدانم چطور میشود در میان آنها حركت كرد و بهترین اثر هنری را در حد توان و با توجه به همین قوانین ارائه داد.
گفتگو از: بابك احمدی