نمایش «مسافراتاق شماره۳۷» بخاطر موضوع صادق هدایت به جشنواره فجر راه نیافت؛
برای تئاتری كه از هدایت میترسد؛ متاسفم
بنایی: گروه بازبینی حتی 10دقیقه از کار را ندید و به محض مواجه شدن با شخصیت صادق هدایت کار را قطع کردند و گفتند سیاستهای جشنواره با حضور صادق هدایت در کار همخوانی ندارد.
ایلنا: نمایش «مسافراتاق شماره37» به نویسندگی و کارگردانی هومن بنایی تنها به دلیل اینکه متنی با موضوعیت صادق هدایت دارد؛ از سیویکمین جشنواره بینالمللی تئاترفجر کنار گذاشته شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این کارگردان ضمن توضیح مسائلی که برای رسیدن به روز بازبینی اثر پشتسر گذاشته است، گفت: پس از اعلام فراخوان شرکت در جشنواره ما هم تصمیم به حضور گرفتیم و چون کار سال گذاشته یک مرتبه اجرا شده بود؛ دبیرخانه حساسیت داشت و به همین خاطر میگفت امکان حضور شما وجود ندارد اما من به آنها اطمینان دادم این اثر جدید و بسیار متفاوت از اثر قبلی است.
وی ضمن اشاره به این مطلب که پس از عبور از مانع نخست مشکلات جدیدی به وجود آمد، ادامه داد: این مرتبه چون با شخصیت صادق هدایت و متن مشکل داشتند، ناچار شدیم مدارکی جهت اینکه متن قبلا از مرکز مجوز گرفته و سال 90 اجرا شده است؛ ارائه کنیم که با التماس و خواهش کار پذیرفته شد و زمان بازبینی مشخص شد. بعد اعلام کردند تنها پانزده دقیقه از کار را میبینند و پس از دیدن شیوه کارگردانی اثر به بازبینی مرحله دوم فرستاده خواهد شد.
این کارگردان جوان با بیان اینکه برای آماده شدن کار جهت بازبینی زحمت زیادی کشیده شد، اضافه کرد: بعد از این همه مشقت گروه بازبینی حتی ده دقیقه از کار را ندید و به محض مواجه شدن با شخصیت صادق هدایت کار را قطع کردند و گفتند سیاستهای جشنواره با حضور صادق هدایت در کار همخوانی ندارد.
وی افزود: ما گفتیم شما که متن را قبلا مطالعه کرده بودید و میدانستید قصد بزرگ کردن شخص در کار نیست و تنها به آثار و زندگی این نویسنده پرداخته است. در نهایت هم قبول نکردند، کار قطع شد و برخلاف اعلام خودشان که تماشای پانزده دقیقه از کار بود گفتند تشخیص ما این است که اثر نمیتواند به بازبینی مرحله دوم برود.
این هنرمند همچنین به پیشنهاد هیئت داوری برای مهیا شدن امکان اجرا اشاره کرد و اظهار داشت: به ما گفتند اسامی را عوض کن و به جای صادق هدایت بگو نویسندهای مجارستانی است و شخصیت داش آکل و میرزا حسینعلی و... را از کار در بیار و تغییر بده که من گفتم اگر قرار بود چنین کاری کنم از ابتدا شخصیتی مجارستانی مینوشتم، در آن صورت اصلا دایره تحقیقات من نفاوت میکرد، هدف من این بود که درباره صادق هدایت بنویسم و زندگی او را نشان بدهم.
وی تصریح کرد: البته اطمینان دارم تمام صحبتها بهانه بود و اگر چنین تغییری هم اتفاق میافتاد، میگفتند اثر شخصیت پردازی نشده و ما اصلا این شخصیت را نمیشناسیم که کیست و اهل کجاست. تمام هدف جمع کردن قضیه و ادامه پیدا نکردن درخواست من بود.
بنایی همچنین ضمن اعلام این مطلب که در این رابطه با سعید کشنفلاح دبیر جشنواره فجر هم گفتگو کرده است، گفت: آقای کشنفلاح به من گفت شخصا با صادق هدایت مشکل ندارد ولی حضور متنی با محوریت این نویسنده با سیاستهای جشنواره همخوان نیست. حتی آقای دژاکام هم گفتند بازیها خوب بوده از کار استقبال کردند اما نظر نهایی با آقای کشنفلاح است و...
وی با تاکید براینکه شیوه اصلی کارهایش رئالیستی است، اضافه کرد: تنها به دلیل اینکه دیدم جشنواره فجر مامن اجرای نمایشهای سورئالیستی است، تصمیم به تولید چنین اثری گرفتم، گروه فرم به کار اضافه کردم، طراحی صحنه، لباس و موسیقی بسیار متفاوت از قبل شد و خدا را شکر؛ کار خوبی از آب درآمد.
بنایی به آثاری که امکان اجرا پیدا میکند نیز اشاره کرد و گفت: امروز میبینم اگر شما در ایران صدتا اتللو و پنجاهبار مکبث اجرا ببرید با استقبال مرکز مواجه میشود. اما هیچکس به فردی که درباره یک نویسنده اسطوره ایرانی صحبت میکند؛ توجهی نمیکند. زمانی هم فردی مثل من سراغ چنین کاری برود؛ طرد میشود و میگویند چرا چنین موضوعی انتخاب کردی؟
وی ادامه داد: نزد آقای بالازاده مسئول تئاتر دانشکده هنرومعماری رفتم به من میگوید صادق هدایت همجنسگرا بوده است. این حرفها درحالی زده میشود که برای هیچکدام سندی وجود ندارد و اصلا یک نفر در مقام مسئول و استاد دانشگاه باید نگاهش به اثری باشد که خلق شده ما با زندگی شخصی افراد چه کار داریم؟. مگر فرانتس کافکا هم مانند هدایت خودکشی نکرد پس چرا کتابهایش چاپ میشود و هرکس میتواند آزادانه درباره او صحبت کند؟
این هنرمند جوان در پاسخ به این سوال که داستان نمایش او دقیقا چه چیز را مطرح میکند، اظهار کرد: نمایش ما درباره این بود که شاید صادق هدایت در آخرین لحظات پس از خودکشی و پیش از مرگ به شخصیتهای آثارش و موقعیتهایی که برای شخصیتهایش خلق کرده فکر کرده باشد و نتیجه بگیرد که شاید آنها از سرانجام خود ناراضی باشند. شاید داش آکل از اینکه در کوچه میمیرد و به مرجان نمیرسد ناراضی باشد.
وی افزود: جایی از نمایش داش آکل از هدایت میخواهد پایان داستان را عوض کند، ما اصلا نخواستیم خود هدایت و بحث خودکشی را مطرح کنیم، بحث مواجه نویسنده با شخصیتهایی است که خلق کرده است.
این کارگردان همچنین با اظهار اینکه نمایش برای اجرا از کشور آلمان نیز درخواست داشته اما مرکزهنرهای نمایشی مانع سفر شده است؛ ادامه داد: این اثر قرار بود برای ایرانیان مقیم آلمان 10شب اجرا شود، حامی مالی هم پیدا کرده بودیم، اما مرکز نامهای برای دریافت ویزای دست جمعی به گروه نداد. به همین دلیل ما با رایزن فرهنگی ایران تماس گرفتیم و خواستیم هماهنگی برای سفر صورت بگیرد که ایشان هماهنگیهای لازم را با کنسولگری انجام داد تا بتوانیم ویزای جمعی برای سفر دریافت کنیم.
وی افزود: اما این مرتبه به نوسانات بازرا ارز برخورد کردیم و حامی مالی گفت همان زمان میتوانست با وضعیت الان دیگر امکان حمایت برایش وجود ندارد.
بنایی ضمن بیان اینکه از قبل هم هیچ امیدی به هیئت بازبینی نداشته است و اشاره به عواملی که موجب کوچ هنرمندان از کشور میشود، گفت: من یک نویسنده هستم و هرجا برای قلم من ارزش قائل باشد آنجا خواهم بود، چون نمیتوانم بخشکم و نمیتوانم بنشینم تا به عنوان فردی بیاهمیت با من برخورد شود.
وی تصریح کرد: وقتی چنین اتفاقی میافتد روی آن نام پشت کردن و خیانت به کشور و هزار اسم دیگر میگذارند. دیگر کسی نمیگوید چرا اکثر نویسندگان گذاشتند رفتند؟ چرا تعدادی از هنرمندان تئاتر را کنار گذاشتند؟ چرا فردی مثل ناصر حسینی مهر بعد اجرای موفق نمایش ویتسک الان باید دنبال گرفتن حق خود بدود؟ چرا خسرو حکیم رابط در این مملکت جدی گرفته نمیشود؟ آیا منتظر هستند او هم به سرنوشت اکبر رادی دچار شود؟ مجموعه این عوامل موجب میشود یک نویسنده در کشور خود مورد بیتوجهی قرار بگیرد. نه تنها در تئاتر، در رادیو هم همینطور است و یک نویسنده نمیتواند هنگام اجرای نمایشنامه خود حاضر باشد و باید انتظار بکشد تا آن را از رادیو بشنود.
این هنرمند جوان کشور در انتها ضمن اظهار تاسف برای تئاتری که از صادق هدایت وحشت دارد، گفت: دنیا ادبیات داستانی ایران را با نام صادق هدایت میشناسد. نویسندهای که هم زمان با جهان در ایران آثار مدرن خلق کرده است و باید به فن و شیوه نگرش او احترام گذاشت، زندگی شخصی این فرد چه اهمیتی دارد؟ باید به قلم او احترام گذاشت. پس از هدایت هم قصد پرداختن به فروغ فرخزاد و احمد شاملو را داشتم. من به عنوان یک ایرانی ابتدا نویسنده ایرانی برایم اهمیت دارد نه اینکه بخواهم مدام اتللو و مکبث اجرا کنم. جایگاه این آثار هم قابل احترام است اما برای من نمادها و نشانههای ایرانی مانند شاهنامه اهمیت دارد.