علی زمانی عصمتی خطاب به مدیران ارشاد نوشت:
دست رانتخواران را از فرهنگ کوتاه کنید
دست رانتخوارانی که مسائل ایدئولوژیک را دستاویزی برای گرفتن پولهای میلیاردی ملت قرار دادهاند؛ کوتاه کنید. به جوانها میدان دهید. نگذارید عمر و استعدادشان در راهروهای ارشاد و فارابی هدر رفته و عشق و ایمانشان به نفرت تبدیل شود.
ایلنا: علی زمانی عصمتی(کارگردان جوان سینمای ایران و برنده جایزه جشنواره کارلو ویواری) با انتشار متنی به مدیران جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توصیه کرد از افرادی استفاده کنند که قدرت کشف خلاقیتهای را داشته باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، متن این یادداشت که در اختیار ایلنا قرار گرفته؛ بدین شرح است:
این نظرات را برای کمک به وزارت ارشاد و سازمان سینمایی مینویسم با این امید که سیاستهای غلط گذشته ادامه نیابد.
۱- مشکل سینمای ایران برخلاف آنچه در سالهای اخیر تکرار میشود فیلمنامه نیست. به اعتقاد من؛ مشکل سینمای ایران نحوه تعامل تهیه کنندهها با مدیران سینمایی است. تعریف تهیه کننده درحال حاضرکسی نیست که سرمایه جذب کرده و با دانش خود یک پروژه را از انتخاب فیلمنامه و کارگردان تا انتها پیش میبرد بلکه کسی است که در لیست ارشاد جا خوش کرده و زحمت کارگردانهای جوان سینما به اسم پروانه ساخت به نام او تمام میشود و اگر وامی یا مشارکتی باشد؛ در جیب او میرود. مسلم است که تهیه کنندهای با این تعریف هیچ تلاشی برای اکران فیلم نخواهد کرد چون اکران باعث میشود مجبور به بازپرداخت وام یا مشارکت شود.
تعریف تهیه کننده را عوض کنید و برای او حقوق و وظایف متناسب تعریف کنید. در ترکیب تهیه کنندگان مورد تایید ارشاد یک بازنگری کلی بکنید. برای عضوگیری مجدد تهیه کنندگان جهت ورود به لیست وزارت ارشاد از آنجا که امکان تست درستکاری وجود ندارد از آنها تست هوش بگیرید. برای انتخاب مدیرانتان هم همینطور. به خدا قصد توهین ندارم ولی وضعیت سینمای ایران را همین مدیران و تهیه کنندگان کمهوشی رقم زدهاند که نمیتوانند کشف کنند. نمیتوانند در برق چشمان یک جوان، در کلامش و در ایمانش کشف کنند که برای آنها موفقیت میآورد. جیب آنها را پرپول میکند و میز آنها را بالاتر میکشد. کدامشان پول و مقام را دوست ندارند؟ پس یا کمهوشند یا موفقیت کاری خود را در حفظ پول و میز خود موثر نمیدانند.
اگر تست هوش نمیگیرید لطفا کاری کنید که موفقیتشان را در انجام وظایف، در اعتلای ثروت و مقامشان موثر ببینند. جلوی سود از تولید تهیه کنندهها را بگیرید و آمار صرفا کمّی و گاهی دروغین مدیران را پوست موزی کنید زیر پایشان.
۲- جایی مثل فارابی نشان داده این سالها نتوانسته تولید تاثیرگذاری حتی در حوزه تولیدات ارزشی خود داشته باشد. در این بین فقط عدهای تهیه کننده و کارگردان سودجو پولهایی میگیرند و فیلمهای ضعیف و سطحی خود را میسازند و بدون بازگشت سرمایه یا حداقل یک حضور جهانی موفق، خود را برای ساخت فیلم میلیاردی بعدی با پول دولت آماده میکنند. لطفا رصد کنید. به راحتی میتوانید اسامی تهیه کنندگان و کارگردانی را که انگلوار با پول ملت این سالها فیلمهای بیاثر ساختهاند لیست کنید.
فارابی را شستشو دهید یا تعطیلش کنید. از وقتی دوربین ۳۵ و نگاتیو کمتر اهمیت دارد وجود فارابی ضرورت گذشته را ندارد. البته میتوانید به جای تعطیلی، مدیر سینمافهمی را انتخاب کنید که به کل ترکیب شوراهای فیلمنامه را عوض کند. اعضایی که اکثر آنها علاوه بر نداشتن دانش فیلمنامه، بسیار محافظه کار بوده و هیچ ریسکی را نمیپذیرند و خنثی بودن بزرگترین راهکارشان برای باقی ماندن در شورا است. در این پروسه اکثر اوقات فیلمنامههای خوب کنار گذاشته میشوند و فیلمنامههای غیردراماتیک، سطحی و بیاثر انتخاب و تولید میشوند.
توان فنی و فکری فیلمساز را بر محتوای ایدئولوژیک یا سفارشی یک اثر مقدم بدارید چون آنکه توانا فیلم میسازد میتواند اثرگذار باشد اما یک موضوع ارزشی که توسط کارنابلد ساخته شود بیتاثیر وگاه ناقض غرض خواهد بود. چه اشکال دارد برای تولید آثار سفارشی و ارزشیِ خود هم کارگردان بزرگ انتخاب کنید و از آزمودن چند باره آزمودهها حذر کنید؟
۳- آیین نامه پروانه ساخت را عوض کنید. چرا کسی که مولف است، چند سال از عمرش را روی فیلمنامه گذاشته و فقط میخواهد فیلمش را بسازد، آن هم بدون حمایت و پول دولت، مجبور است برای دریافت پروانه ساخت دست به دامن یک تهیه کننده بشود که انگیزهای جز سود در تولید ندارد و نهایتا با دخالتهای خود که از سر کمسوادی است باعث میشود آن فیلم هم خوب از آب درنیاید؟
به کسانی که سالها در سینمای ایران فیلمهای کوتاه، مستند و بلند ساختهاند مستقیماً پروانه ساخت بدهید. بدون شک اعتماد به آنها که میخواهند با ایمان قلبی و جان و زندگیشان فیلم بسازند بسیار عاقلانهتر از اعتماد به یک تهیه کننده بیانگیزه منفعت طلب است.
۴- مهمتر از هوش و سواد، از مدیرانی که انتخاب میکنید تست عزت نفس بگیرید. عزت نفس مدیران شما باعث میشود که بتوانند دربرابر چاپلوسیها و تملقها که وقتی پای صدها میلیون پول باد آورده در میان است غیرقابل اجتناب است مقاومت کنند. تنها جایی که رفیق بازی مذموم است و ره به فساد میبرد وقتی است که درباره پول ملت تصمیم گرفته میشود. رفت و آمد هر روزه به دفتر مدیران و در چشم بودن به نوعی رانت خواهی محسوب میشود. مدیری که هوشمند است میفهمد که غرض چیست و مدیری که عزت نفس را چاشنی آن میکند میتواند خود را از امتیازدهی مصون دارد.
آنها که هر روز در سالنهای وزارتخانه و فارابی خود نشان میدهند هنرمند نیستند، کاسباند. هرگز در روزهای تغییر رییس جمهور، وزیر و مدیر درخشش طمع و آز را در چشمان سینماگرانی که برای سهمخواهی آمده بودند فراموش نمیکنم. راه را بر باندبازیها ببندید. هنرمندان واقعی اکثراً انزواطلب هستند و ترجیح میدهند در عزلت خود اثر هنریشان را بیافرینند.
لبخند و ادب، هنر والا نمیآفریند. آنها که زیاد لبخند نمیزنند چه بسا صادقترند چون آنها که دائم لب خود را به لبخندی مزین میکنند چه بسا استراتژیی فراتر از مردم داری و عطوفت در ذهن دارند که همیشه نمیتواند صادقانه باشد. این سالها مدیرانی که عزت نفس نداشتهاند میلیاردها پول ملت را به لبخند و احترام و ادب فروختهاند و سینمای ایران را به این روز نشاندهاند. مدیران بدون عزت نفس بدون آنکه غرضی داشته باشند در این سالهای اخیر حقیرپروری را رواج دادهاند.
۵- صدقه دادن به اهالی سینما و هنر را متوقف کنید. همانها که عزت نفس ندارند و حقیرپروری میکنند لاجرم سینماگران را مستحق دریافت صدقه میبینند. اگر میخواهید به سینماگران کمک کنید شکل آن را که مثل تمام کارهای دولت قبلی نمایشی و پوپولیستی بود عوض کنید. هنرمندانی که مردم سالها در تلویزیون و سینما دیدهاند نباید به خاطر پولی اندک به نام عیدی در صفهای طویل در مقابل دوربین خبرنگاران و نگاه مردم بایستند.
۶- بساط سانسور را از هنر، ادبیات و سینمای ایران برچینید. اجازه بدهید فرهنگ و زندگی واقعی مردم در هنر انعکاس یابد. من که سواد دینی ندارم ولی مدیران اکثراً روحانی یا فرزندان روحانی هستند. براساس آنچه روحانیت به ما یاد دادهاند فقه اسلامی به ویژه شیعی کاملاً پویاست و اگر جز این بود سنت و کتاب کافی بود و فقیه و مجتهد در این عصر ضرورتی نداشتند. دنبال راهکارها بگردید. بزرگانی که حکم تحریم شطرنج را صادر کرده بودند به مقتضای زمانه آنرا آزاد کردند. زمانی ویدئو ممنوع بود و حالا ماهوارهها هم آمدهاند و ایمان مردم جایی نرفته است. بگذارید مردم انعکاس خودشان را در آثار هنری ببینند نه فرهنگ بیگانه را.
۷- اجازه ندهید فضای فرهنگ، هنر و سینمای ایران امنیتی شود. امنیتی کردن سینما هیچ نفعی برای امنیت ملی ندارد. در دنیای دیجیتال امروز، دیگر نه نیازی به دوربینهای حجیم و نگاتیو است و نه نیاز به نور و لوکیشن و حتی بازیگر. دیگر وابستگی فیلمساز به دولت معنایی ندارد. میتواند در زیرزمین خانهاش فیلم بسازد و با پست یا مسافر به هر کجای دنیا و هر جشنوارهای که میخواهد بفرستد(حتی نیازی به جاسازی فلش در کیک و این داستانها هم نیست) و فستیوالهای سینمایی دنیا چند سالیست برای کشور ما کیفیت هنری را فدای سیاست کردهاند.
قطعاً نتیجه امنیتی کردن سینما را در چند ساله اخیر دیدهاید. اجازه بدهید همه فیلم خود را بسازند. اجازه بدهید فیلمسازان ما با اندیشهها و تواناییهایشان در فستیوالها بدرخشند نه با روزهای زندانشان که حتی برای زیاد کردنش به دروغ رسانهای متوسل میشوند. سینمای ما نیاز به صندلی خالی در فستیوالها ندارد، سینمای ما باید با اندیشههایش به صندلیهای پر تکیه بزند. اگر مسئولان امنیتی کاربلد باشند ستون امنیت کشور با هیچ فیلمی نمیلرزد ولی بیشک حکم ناعاقلانه یک قاضی میتواند آبروی کشور را از بنیان فرو ریزد و صدمهای عمیق به پیکره سینما وارد کند.
۸- عدالت فرهنگی را سرلوحه کار قرار دهید. دست رانت خوارانی که مسائل ایدئولوژیک را دستاویزی برای گرفتن پولهای میلیاردی ملت قرار دادهاند کوتاه کنید. به جوانها میدان دهید. نگذارید عمر و استعدادشان در راهروهای وزارت و فارابی هدر رفته و عشق و ایمانشان به نفرت تبدیل شود. نگویید چرا فیلمشان در فلان شبکه پخش شده چرا که آنها نه تنها معاششان را با فیلمسازی تامین میکنند بلکه با ساخت فیلم نفس میکشند. وقتی در وطن راه به جایی نمیبرند باید دست به قبای چه کسی بیازند؟ جوانی که هشت سال از بهترین سالهای عمرش به او اجازه و امکان فیلمسازی داده نشده با چه انگیزهای در این مملکت بماند؟ برای آنهایی ارزش قائل شوید که بوی کوچههای اینجا و نگاه مردمانش را با وجود تمام ناملایماتی که به آنها رفته با هیچ چیز در هیچ کجای دنیا عوض نمیکنند.
«نویسنده این مطلب دست تمامی تهیه کنندگان، کارگردانان و مدیرانی را که شامل این احوالات نیستند؛ میبوسد.»