خبرگزاری کار ایران

واکنش حسینی‌مهر به سخنان ایرج راد در جلسه دیدار با جنتی؛

افتخار خانه‌تئا‌تر مقابله با جریان روشنفکری در تئا‌تر است

افتخار خانه‌تئا‌تر  مقابله با جریان روشنفکری در تئا‌تر است
کد خبر : ۹۹۲۲۱

اگر قرار است باز‌‌ همان مدیران قبلی در لباس‌هایی جدید به پست‌هایشان برگردند، ما‌‌ همان خانه نشینی یا مهاجرت را ترجیح می‌دهیم. لطفاً قوانین بازی را دوباره از نقطه صفر آغاز نکنید!

ایلنا: ناصر حسینی‌مهر(مدرس، مترجم و کارگردان تئاتر) طی یادداشتی به سخنان مدیرعامل خانه تئاتر در جلسه دیدار هنرمندان با علی جنتی(وزیر جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) واکنش نشان داد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حسینی‌مهر در این نامه درباره جایگاه خانه تئاتر افسوس خورده و نوشته است: افسوس و حیرت که جایگاه «خانه تئا‌تر» به حدی تنزل یافته که رو در رویی با جریان پرشور و زنده روشنفکری در تئا‌تر از مهم‌ترین وظایفش شده است.

متن این نامه به شرح زیر است:

زمانی که اعلام شد قرار است نمایندگان رشته‌های گوناگون هنر به دیدار وزیر جدید فرهنگ و ارشاد بروند، پرسشی بلافاصله در ذهنم شکل گرفت که به راستی نمایندة واقعی ما اهالی تئا‌تر چه کسی می‌تواند باشد؟ وقتی دانستم بازهم آقای ایرج راد این مقام را یدک می‌کشد به هیچ وجه حیرت نکردم بلکه به همه چیز تردید کردم و آن ضرب‌المثل معروف در ذهنم نقش بست: سالی که نکوست از بهارش پیداست.
آنچه مرا از سخنان این نمایندة انتصابی بسیار متاسف کرد اشاره‌اش نه به مشکلات بی‌شمار تئا‌تر امروز کشور، بلکه فقط در تکرار شدن دو یا سه بار کلمه تئا‌تر در برنامه‌های آقای جنتی بود. تکیه بر دیدگاه‌های سنتی و کهنه نسبت به هنر تا آنجا پیش می‌رود که آقای راد تجربه‌های نو و تلاش‌های نوگرایانه جوانان تئاتری ما را «روشنفکربازی» می‌نامد، افسوس و حیرت که جایگاه «خانه تئا‌تر» به حدی تنزل یافته که رو در رویی با جریان پرشور و زنده روشنفکری در تئا‌تر از مهم‌ترین وظایفش شده است، غافل آنکه در دوران تلخ و تاریک و بسته مدیریت‌های پیشین، تجربه‌های نسل جدید با نبض و محتوای امروز اجتماعی و کاوش‌های روانی انسان سرگردان و تن‌های اطرافمان کاملا منطبق و مربوط بوده است. هر چند این نسل آموخته است که دیگر فریب گرایش‌های موزه‌ای را نخورد، گرایش‌هایی که نیاز تئا‌تر امروز را تنها در ترنابازی و پیش پرده‌خوانی و بقال بازی و واریته‌های سنتی می‌بیند و آن را «تئا‌تر داخلی» می‌نامد. به راستی «تئا‌تر داخلی» دیگر در این میان چه مقوله‌ای‌ست و مختص کدام فرهنگ تئاتری جهان؟ بد نیست اگر چشم‌ها را کمی باز‌تر کنیم و به روشنی ببینیم که در جهان هنر چه انفجاری رخ داده است، انفجار اطلاعات و دستیابی آسان به همه تحولات تئاتری و همه تئوری‌ها و مکاتب روز مربوط به آن، انفجار تبادل آثار هنری و نزدیکی فرهنگ‌ها به یکدیگر، که دیگر مرزبندی میان «تئا‌تر داخلی» و «تئا‌تر خارجی» کمی مضحک و عبث به نظر می‌رسد.
سخنان آقای ایرج راد بیشتر به انشاءهای ضعیفی می‌مانست که گویا قصد داشت حضار را از تعاریف کلیشه‌ای نیم قرن پیش بی‌نصیب نگذارد: «ما بازی می‌کنیم تا حقیقت کشف شود»، عجب! اما چرا نمی‌گویند حقیقت چیست و از کدام نوعش؟ نمی‌گویند اگر در این وزارتخانه ده‌ها وزیر بیایند و بروند چرا باز هنر تئا‌تر همچنان هنری ترسناک و مهجور باقی می‌ماند؟ نمی‌گویند چرا تئا‌تر شهرستان‌ها چراغش خاموش است؟ نمی‌گویند چه دست‌هایی در کار است تا تئا‌تر ایران را به سوی تجاری شدن و خصوصی سازی از نوع آمریکایی‌اش سوق بدهند؟ و نمی‌گویند چرا فضای تئا‌تر ایران در تسلط ایدئولوژی و سلیقه‌های این و آن هر روز تنگ‌تر می‌شود؟ سلیقه‌های محافظه کارانه و کهنه‌ای که جایگزین ساختاری تازه و پیشرو شده است.
بگذریم از همه این مباحث، اما آقای ایرج راد که بدون مشورت با بدنه تئاتری کشور به تاخت می‌رود پشت تریبون به جنگ نوگرایی در تئا‌تر، آیا نباید در مقام مدیر یک نهاد صنفی دو کلمه هم از محدودیت‌ها و حقوق تضییع شده هنرمندان تئا‌تر در این سال‌های اخیر بگوید؟ آیا ضرورت مبرم تئا‌تر امروز تنها مقابله با نوگرایی و روشنفکری در این رشته است؟ البته این گونه پرسش‌ها فقط از ایشان نیست که گویا از قافله هنر معاصر چند قدمکی عقب هستند، بلکه از رشیدمردانی است که همواره صندلی‌های ردیف اول را در جوار هر وزیر تازه به قدرت رسیده‌ای اشغال می‌کنند.
اجازه دهید حرف آخرم را به عنوان عضوی از این خانواده از هم پاشیده تئاتری به وزیر محترم جناب آقای جنتی صمیمانه عرض کنم که اگر قرار است باز‌‌ همان مدیران قبلی در لباس‌هایی جدید به پست‌هایشان برگردند، ما‌‌ همان خانه نشینی یا مهاجرت را ترجیح می‌دهیم. اما اگر خوش بینی ما تحقق یابد و مدیرانی آگاه و منعطف و معتدل از راه برسند که سرنوشت تئا‌تر کشور را تعییر دهند، صد البته که با اشتیاق فراوان مقدمشان را گرامی می‌داریم و اولین درخواست ما این خواهد بود که آقایان محترم، لطفاً قوانین بازی را دوباره از نقطه صفر آغاز نکنید! لطفاً از کاستی‌ها و معضلات سال‌های بر باد رفته با خبر شوید و آن‌ها را به کمک جوانان با حسن ذوق و نظر از میان بردارید! در غیر اینصورت بازنده اصلی در این مقطع تاریخی بدون شک تئا‌تر ایران خواهد بود و نسلی آرزومند که خواهان اعتلای آن است.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز