خبرگزاری کار ایران

مراسم هفتمین روز درگذشت محمود استاد محمد برگزار شد؛

عباس جوانمرد: محمود معصومانه از دنیا رفت

عباس جوانمرد: محمود معصومانه از دنیا رفت
کد خبر : ۹۳۵۶۵

رضا بابک: درود بر روان پاکش که جانش به مردم بسته بود و آنچه را که هنرمندانه در اندیشه و رویاهایش می‌دید برای مردم روایت می‌کرد./ عباس جوانمرد: محمود مرد و به گمان من هم این است که معصومانه مرد و به صدای آن ارغوانی پوش پاسخ مثبت داد درست مثل مرشد و مرادش بیژن مفید.

ایلنا: مراسم یادبود هفتمین روز درگذشت محمود استاد محمد، نویسنده، کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر ایران عصر روز گذشته، پنجشنبه (10 مردادماه) با حضور هنرمندان و مسئولان در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مانا استاد محمد در ابتدای این مراسم با حضور روی صحنه‌، اظهار کرد: واقعا انسان جان سختی هستم که با شرایط به وجود آمده پس از درگذشت پدرم، اینجا حاضرم تا به شما برای حضور در مراسم هفتمین شب درگذشت محمود استاد محمد خوشامد بگویم.

وی با اشاره به اینکه استاد محمد تنها پدر من نبود و گاهی برای او مادر بودم، اما امروز از وجود او تهی شده‌ام، ادامه داد: از تمام افرادی که طی دوران سخت کنار ما بودند، دست روی زانوی او گذاشتند و کاری کردند تا غرور استاد محمد حفظ شود تشکر می‌کنم.

یادگار محمود استاد محمد در ادامه یادداشت این نویسنده را که به مناسبت مراسم بزرگداشت او برای مراسم اردیبهشت تئاتر ایران نوشته بود را برای حاضران در مراسم خواند.

پس از صحبت‌های یادگار محمود استاد محمد، افشین هاشمی به روی صحنه آمد و متنی را که به قلم محمد رحمانیان که برای اجرا در مراسم فرستاده شده بود را برای حاضران در سالن اصلی تئاترشهر اجرا کرد. این متن براساس نمایش‌نامه "آن‌ها مامور اعدام خود هستند" نوشته شده که محمود استاد محمد پیش از انقلاب و با استفاده از زندانیان در کارگاه نمایش مجموعه تئاترشهر روی صحنه برده بود.

سپس سهیل محمودی روی صحنه آمد و با بیان خاطره‌ای از گذشته گفت: چندسال قبل مراسم بزرگداشتی برای محمود استاد محمد در خانه هنرمندان ایران برگزار شد که هنرمندان در آن مراسم، نمایش‌نامه "آسیدکاظم" نوشته این هنرمند را خوانش می‌کردند. در آن برنامه به رسم بازی ترنا یکی از حاضران برای اجرای حکم فراخوانده می‌شد که حسن پورشیرازی من را به روی صحنه فراخواند.

این شاعر در ادامه قطعه شعری را که آن روز خوانده بود را بار دیگر به مناسبت هفتمین روز درگذشت محمود استاد محمد خواند و عنوان کرد:

عاقبت یک لحظه هم با دل مدارا می‌کنم

لحظه را با حضور عشق زیبا می‌کنم

بال پروازم نماند اما کنار دست گل

می‌نشینم شاپرک‌ها را تماشا مکنم

در فلات سیب، از زنبیل لبریز بهار

چند تکه عشق و زیبایی تقاضا می‌کنم

کوچه را وا می‌نهم با هایهوی خستگیش

در میان دره، جایی دنج پیدا می‌کنم

مثل حس عشق، کم کم، با مدارای زیاد

خویشتن را اندک اندک، در دلی جا می‌کنم

در کویر دور، می‌گیرم سراغ رود را

رود را در می‌نوردم، رو به دریا می‌کنم

عشق را می‌آورم در معبد رنگین کمان

قامت هفت آسمان را، پیش او تا می‌کنم

عشق!‌ای هر روز من! چندی است تنها مانده‌ام

بی‌تو، هر شب، با سکوت خویش نجوا می‌کنم

من چپم، خالی است، اما راستی را، بی‌دریغ!

مشت خود را با دلی پر، پیش تو وا می‌کنم

می‌روم یک روز، بی‌تردید خاطر جمع باش!

گر چه بعضی وقت‌ها امروز و فردا می‌کنم

رضا بابک بازیگر پیشکسوت تئاتر و تلویزیون پس از محمودی به صحنه آمد و گفت: درود بر روان پاکش که جانش به مردم بسته بود و آنچه را که هنرمندانه در اندیشه و رویاهایش می‌دید برای مردم روایت می‌کرد. فرودستان، آدم‌های زخم خورده، مردمانی غرق در بی‌عدالتی و نظایری از این دست وجود پر شور و شر وی را تشکیل می‌داد که تمام و کمال آن، در خدمت مردم بود و چه متعهدانه آثارش را خلق و برای مردم اجرا می‌کرد.

وی ادامه داد: شور و شوق در استادمحمد موج می‌زد، وقتی در میانه میدان نمایش بود مثل بچه‌ها معصومانه ذوق می‌کرد و مثل پرنده‌ای ترانه می‌خواند و بال بال می‌زد برای پرواز و گاه چون آذرخشی دل آسمان شب زده را می درید و شعله‌ور می‌ساخت؛ خودش می‌سوخت اما با صبوری و مهربانی و با زبان آثارش با مردم صحبت می‌کرد. امروز اینجا شاگردان او هستند تا بگویند ما، درختانی با جوانه‌های بسیار؛ ما، بوته‌هایی آماده غنچه دادن و شکفتن؛ ابرهایی بارور و آماده بوسیدن زمینی که سبز شود و پاک شود از سیاهی‌ها و سایه‌ها، روحش جاوید و قرین رحمت باد.

این هنرمند در بخش پایانی حضور خود روی صحنه، قطعه‌ای از نمایش‌نامه "آخرین بازی" نوشته محمود استاد محمد را برای تماشاگران نقش‌خوانی کرد و پس از درخواست از حافظ موسوی برای حضور روی صحنه از سوی دیگر خارج شد.

حافظ موسوی با تاکید بر علاقه محمود استاد محمد به اشعار نصرت رحمانی یکی از قطعاتی را که این نویسنده در میان آثار رحمانی بسیار می‌پسندید را به شرح زیر برای حاضران خواند:

لیلی!

چشمت خراج ظلمت شب را

از شاعران شرق، ـ

طلب می‌کُند

من آبروی عشقم

هشدار... تا به خاک نریزی

پُر کُن پیاله را

آرام‌تر بخوان

آواز فاصله‌های نگاه را

در باغ‌کوچه‌های فرصت و میعاد.

عباس جوانمرد: استاد محمد پروای واپس نداشت

پس از شعرخوانی حافظ موسوی پیام صوتی عباس جوانمرد که برای مراسم یادبود محمود استاد محمد فرستاده شده بود برای حاضران در مراسم پخش شد. که در متن این پیام آمده بود: چه بگویم که دل آزردگی‌ات از میان برخیزد؟ نفس گرم گوزن کوهی چه تواند کردن سردی برف شبانگاهان را که برافراشته بر دشت و دمن.

وی در ادامه عنوان کرد: با رفتن محمود همه ما دل آزرده و اندوهگین شدیم و کاری هم نمی‌شود کرد در برابر آن ارغوان پوش باشلوق به سر که صورتش پیدا نیست اما همه ما گه گاه صدای سنگین پاهایش را از نزدیک شنیدیم. محمود مرد و به گمان من هم این است که معصومانه مرد و به صدای آن ارغوانی پوش پاسخ مثبت داد درست مثل مرشد و مرادش بیژن مفید. محمود از خیلی جهات تحت تاثیر بیژن بود، از او خیلی تاثیر پذیرفته بود، درست مثل مرگش. آنها وقتی از دور و بر خود خسته می‌شدند از نابکاری‌ها به ستوه می‌آمدند، کارشان این بود که از جمع جدا می‌شدند و به تنهایی خودشان می‌رسیدند. منتها یک توفیق با هم داشتند، بیژن وقتی به تنهایی خودش می‌خزید خیلی آرام و بی‌صدا اما محمود برعکس او بود خیلی ناآرام، شتاب زده و بسیار با تکاپو؛ به همین دلیل است که گاهی شما می بینید محمود یکهو سر از بوشهر و بندر گناوه و سواحل خلیج فارس در می‌آورد.

این مدرس و هنرمند شناخته شده تئاتر ایران تصریح کرد: همین جا باید بگویم در همین سفرها و تنهایی‌ها است که هر دوی این‌ها اثر آفریدند. در همین سفرها بود که محمود همان نمایش‌نامه معروف "تهرن" را نوشت که از داستان‌های بسیار غنی مناطق جنوبی ما محسوب می‌شود و ساخت خیلی خوبی هم به آن داده بود. من این اجرای محمود را دیدم و معتقدم اگر وسایل کافی و امکانات لازم را داشت یکی از پی اس‌های ماندگار و شاید بهترین کار محمود می‌شد.

جوانمرد در بخش پایانی پیام خود اظهار کرد: بگم نام عمل هرگز برای محمود محروم نماند، هر جا که حس کرد نترسید، پروای واپس نداشت و حرفش را یا نوشت یا گفت و یا نمایش داد. چنین انجام را باید به اخلاص آرزو کردن. مردن، خواب رفتن یحتمل هم خواب دیدن. محمود! دوری از ما، شاد و سربلند باشی. بگذار چیزی هم به تو بگویم، گمان نمی کنم من و تو راهی به بهشت داشته باشیم. خودت را آماده کن به دوزخ بروی، من هم خواهم آمد. آنجا سعی کن با دوزخی‌ها یک گروه تئاتر درست کنی مطمئن هستم آنجا هم موفق می‌شوی. شاد و سربلند باشی عزیز...

فرزین صابونی پس از پیام عباس جوانمرد بخشی از نمایش‌نامه "کافه مک ادم" را اجرا کرد. این بازیگر پیش از این نیز در همین اثر به کارگردانی محمود استاد محمد ایفای نقش کرده بود.

پخش تصاویری از محمود استاد محمد با صدای پرویز پرستویی یکی دیگر از بخش‌های مراسم بود.

اصغر دشتی: شاهد هر روزه رنگ باختن وجود سرشار از حیاتت بودیم

اصغر دشتی سپس روی صحنه آمد و یادداشتی که برای این مراسم نوشته بود را برای حاضران خواند. این هنرمند در یادداشت خود عنوان کرد: انگار سپری کردن روزهای سخت, اما قابل پیش‌بینی؛ سخت تر از آن چیزیست که فکرش را می‌کردم!

هر بار خبر مرگ دیگری را با هزار ترفند به تو می‌دادیم و حالا خبر مرگ خودت را چگونه به تو بدهیم؟ هر خبر مرگی در این نزدیکی تو را یک گام از زندگی دور می‌کرد و ما که شاهد هر روزه رنگ باختن وجود سرشار از حیاتت بودیم، در حیاط زیبای خانه‌ات، برای آب دادن گل‌ها، کنار شیر آب می‌ایستادیم تا تو با وسواس همیشگی‌ات جان لطیفی به حسن یوسف‌ها و شمعدانی‌ها بدهی و منع کنی آزار "قهر و آشتی"‌ها - این گل‌های عجیب مورد علاقه‌ات را- چرا که قهر و غم و سر در خود فرو بردن خاصیت تماس هر چیز ناچیزی، با برگ و ساقه آنها بود و تو چقدر شبیه گل‌های "قهر و آشتی"ات زندگی کردی!

وی در پایان گفت: می‌ایستم، خمیده پشت شیشه غسالخانه! به بدن تکیده‌ات که زیر دستان مردی شسته می‌شود می‌نگرم، بدن رنجور و باریک شده، همچون مدادت را نگاه می‌کنم، به بدنی که از شرم و حیا پنهانش می‌داشتی از نگاه ما می‌اندیشم و با خود می‌گویم: این بدن لاغر و تمام شده چگونه این ماه‌های آخر روح سنگین تو را و این روزهای آخر بغض غمگین تو را حمل می‌کرد؟ و این آخرین دیدار ماست! و بار دیگر از طریق عکست به من نگاه کرده‌ای و وقتی در غم معلومی فرو رفته‌ام، مثل بسیاری بار دیگر، لبخند زده‌ای و گفته‌ای: "اصغر آقا وللش..."

ما را فرا بخوان به قهر خویش

برنامه پایانی این مراسم به اجرای بخشی از نمایش‌نامه "تهران" توسط اصغر همت و پانته‌آ بهرام و همچنین اجرای قطعه موسیقی با ما بودی، بی ما رفتی اختصاص داشت.

در این مراسم که با کارگردانی شکر خدا گودرزی اجرا شد، هنرمندان و مسئولانی همچون، ابوالفضل پورعرب‌، دکتر قطب‌الدین صادقی‌، اکبر زنجان‌پور‌،  محمودرضا رحیمی‌، حسین مسافر آستانه، مرتضی ضرابی، حمید پورآذری،‌ سوسن رحیمی‌، عباس جهانگیریان‌، محمود بصیری، جلال تهرانی‌، حمیدرضا نعیمی‌ و مدیرانی همچون احمد مسجدجامعی؛ عضو شورای شهر تهران، حمید شاه‌آبادی؛ معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، قادر آشنا؛ مدیرکل مرکزهنرهای نمایشی، مهدی شفیعی؛ معاون امور مالی اداره کل هنرهای نمایشی،‌ علی‌اکبر عالی‌زاد؛ دبیر سی‌و دمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر‌، سید صادق موسوی‌؛ مدیر پیشین مجموعه تئاتر شهر و اتابک نادری مدیریت جدید این مجموعه حضور داشتند.

ارسال نظر