مصاحبه ایلنا با مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی؛
لازم باشد نام افرادی که گفتند تئاتر ایران به قهقرا رفته را مطرح میکنم
![لازم باشد نام افرادی که گفتند تئاتر ایران به قهقرا رفته را مطرح میکنم](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/CNVYfUbJxbXw/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-3nIltEJmYeuFfrGwjohJ9MP_KX6Prp9btVWjPPHRnsteVksUFyi8AQ,,/%D9%84%D8%A7%D8%B2%D9%85+%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF+%D9%86%D8%A7%D9%85+%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C+%DA%A9%D9%87+%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%86%D8%AF+%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1+%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D9%87+%D9%82%D9%87%D9%82%D8%B1%D8%A7+%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87+%D8%B1%D8%A7+%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%AD+%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%85.jpg)
از این سمت برای رسیدن به خواستهای شخصی استفاده نکردم/ تلاش کردم بدبینی میان هنرمندان و مدیران به صفر برسد/ مردم پس از مطالعه صحبتهای ما میگویند، این صنف همه افراد گرسنهای هستند که درباره بیپولی صحبت میکنند/ دولت و کارگزاران نظام خط قرمز نیستند بلکه خط قرمز قانون اساسی است/ به محض اینکه اثر حمایت نمیشود کارگردان عنوان میکند تئاتر از دست رفته است.
ایلنا: فعالیت دولت دهم به روزهای پایانی نزدیک میشود و تا حدود دو هفته دیگر شاهد آغاز تغییرات جدید در عرصه قوه مجریه خواهیم بود. در این میان و طی روزهای گذشته گمانهزنی برای پی بردن به نام گزینههای احتمالی وزارتخانههای مختلف رونق گرفته اما جالب اینکه با توجه به پررنگ بودن مشکلات اقتصادی در عرصههای گوناگون، توجه عمده رسانهها و البته هنرمندان معطوف به فردی است که کلید هدایت وزارت ارشاد به او سپرده میشود. هنرمندان تئاتر هم که سالهای پایانی دولت را با سختی بیشتر نسبت به گذشته پشت سر گذشتهاند؛ بیش از پیش مشخص شدن چهرهی جدید مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی کشور را انتظار میکشند و این در شرایطی است که قادر آشنا(مدیر فعلی مرکز) از طرحهای اجرا شده طی حضور کوتاه مدت خود بر این منصب دفاع میکند و اعتقاد دارد قضاوت در رابطه با کیفیت عملکرد یک مدیر نه در مقایسه با پیشینیان، بلکه باید باتوجه به شرایطی صورت بگیرد که او در آن امکان عمل داشته است. با او در رابطه با آنچه طی این مدت بر تئاتر کشور گذشته به گفتگو نشستیم و انتقادهای اهالی تئاتر را مطرح کردیم که آشنا به آنها پاسخ داد.
* درشرایطی گفتگو میکنیم که چندی قبل مدیریت مجموعه تئاترشهر تغییر کرد و شائبههای متفاوتی پیرامون دلایل این برکناری مطرح شد. شیوه برخورد سیدصادق موسوی هم در جلسه تودیع و معارفه به نحوی بود که گویی مدیرکل مرکز هیچ نقشی در تصمیمگیری نداشته و تصمیم توسط آقای شاهآبادی اتخاذ شده است، نظر شما در این رابطه چیست؟
__ باتوجه به اینکه در ایام ماه مبارک رمضان قرار داریم و مسلمان روزهدار غیر از سخن راست و درست به زبان نمیآورد؛ پاسخ سوال شما را میدهم. من صبح روز معرفی مدیر جدید، طی تماس تلفنی با آقای شاهآبادی تصمیم خود را مطرح کردم و تنها سوالی که ایشان پرسید نام مدیر جدید بود و وقتی نام اتابک نادری عنوان شد، آقای شاهآبادی هم اظهار کرد من صحبتی ندارم، به هرحال شما قرار است با مدیر جدید کار کنید؛ همین چهار کلمه مبان ما رد و بدل شد.
* چهارماه نخست سال درحالی به پایان میرسد که مجموعهای مانند تئاترشهر در مقایسه با سال گذشته با ریزش شدید مخاطب مواجه شده است؛ ارزیابی شما از دلایل چنین اتفاقی چیست؟
__ باتوجه به اینکه تئاترشهر در کشور جایگاه ویژهای دارد میتوان گفت هر روز آن مانند یک جشنواره است و هر لحظه احتمال یک رویداد بزرگ وجود دارد. پس از نظر من؛ مدیر تئاترشهر باید تمام وقت در محل حضور داشته باشد و این حضور بسیار هم لازم است، چون باید پاسخگوی درخواستهای متعدد هنرمندان و به ویژه نگهداری و بازسازی بنا باشد. بنابراین ذهن مدیر تئاترشهر باید 24ساعته درگیر این مجموعه باشد. باتوجه به اینکه آقای صادق موسوی با نهادهای دیگر نیز همکاری داشت و مایل نبودند ارتباط خود را با آنها قطع کنند. بعضا اینطور احساس میشد که آقای موسوی هم علاقهای به قطع این رابطه نداشتند. من حقیقتا علاقه داشتم همکاری با یکدیگر را ادامه دهیم اما با رویهای که وجود داشت واقعا امکانپذیر نبود. خود من نیز به عنوان مدیرکل مرکزهنرهای نمایشی پیشنهادهای متعددی را رد کردم و گفتم حتی از حضور در جلسات هم معذور هستم. بنابراین مسئله را در یک جلسه بسیار دوستانه و صمیمی با آقای موسوی در میان گذاشتیم که میتوانم بگویم عمدهترین مسئله تغییر ایشان همین عامل بود که امیدوارم با حضور آقای نادری بتوانیم شاهد برنامهریزیهای منظمتری نسبت به گذشته باشیم. در ارتباط با کاهش مخاطبان مجموعه تئاترشهر هم درخواست کردم گزارش سهماهه نخست سال را به من اعلام کنند و درحال حاضر نمیتوانم گفته شما را رد یا تایید کنم. اما اعتقاد دارم بضاعت تئاترشهر بیش از این است ولی باید به نوعی برنامهریزی کنیم که نیروهای جوان و با تجربه در کنار یکدیگر کار کنند و امیدوارم برنامهریزیهایی صورت بگیرد که بتوانیم مهمترین خیز را برای برگزاری سیودمین جشنواره بینالمللی تئاترفجر برداریم.
* ارزیابی خودتان از مدت زمانی که سمت مدیریت مرکزهنرهای نمایشی را برعهده داشتید، چیست؟
__ برای ارزیابی عملکر هر مدیری میتوان از سه رویکرد بهره گرفت. یکی رویکرد درون سازمانی است که مسئول مافوق من باید ارزیابی کند. دیگر ارزیابی هنرمندان و فعالان عرصه تئاتر از عملکرد یک سال و چند ماهه بنده در این سمت خواهد بود و آخرین نکته هم معمولا ارزیابی است که هر مدیر شخصا از عملکرد خود دارد. ارزیابی دو گروه اول هرچه باشد چون از نظر من برپایه عدل و انصاف است برای من محترم شمرده میشود، اما باید نکاتی را در رابطه با ارزیابی خودم از عملکردی که داشتم عنوان کنم. اول آنکه باید بگویم در زمینه آنچه احساس کردم میتوانم و باید برای ارتقاء جایگاه تئاتر انجام بدهم دریغ نکردم و جز تئاتر به چیز دیگری فکر نکردم. همچنین از این سمت به عنوان امکانی برای رسیدن به خواستهای شخصی استفاده نکردم و اساسا چنین اعتقادی ندارم. بین خود و خدای خود عهد کردم تا آنجا که امکان دارد به هنرمندان تئاتر کشور خدمت کنم و این نکتهای درونی است که به سادگی سنجیده نخواهد شد اما از طریق برداشت افراد میتوانیم متوجه شویم در رسیدن به این هدف موفق بودم یا خیر؛ نکته دوم به برنامههایی بازمیگردد که یک مدیر باید برای رسیدن به هدف خود داشته باشد. اعتقاد دارم جایگاه تئاتر آنچه باید باشد نیست و این سخن را به تازگی هم نگفتم. تئاتر جایگاه بالایی در قوانین کشور دارد و همانطور که در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شده؛ قوام دهنده، تکمیل کننده و تداوم دهنده بافت فرهنگی کشور محسوب میشود. برای رسیدن به این هدف تلاش کردم در چهار حوزه حرکت شود، نخست، گسترش زیرساختها، که تلاش کردم با طرح موضوع تئاترشهر استانها و گسترش تئاتر در این مناطق، تشویق بخش خصوصی برای قدم گذاشتن در میدان کاستیها در این زمینه تا حدودی جبران شود و تا اندازهای توفیق داشتیم و خوشحال هستم بگویم امروز در پنج استان کشور محلی اختصاصی برای اجرای تئاتر وجود دارد که در گذشته حتی اتاقی برای تمرین در اختیار نداشتند و امیدوارم تا پایان دولت به 10 استان افزایش پیدا کند. اما به هرحال تعداد سالنهای موجود پاسخگوی جامعه 150هزار نفری هنرمندان تئاتر کشور نیست و تعداد سالنها قطعا باید افزایش پیدا کند. نگرش مدیر نسبت به حوزهای که قرار است مدیریت آن را برعهده داشته باشد اهمیت بسزایی در برنامهریزی مورد نظر دارد، اینکه فرهنگ را اصولا بحثی مبنایی درنظر میگیرد یا میانی و اصلا کارکردی طفیلی برای این حوزه قائل است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش اساسی و زیربنایی برای فرهنگ درنظر گرفته شده اما در عمل نگاهی طفیلی به آن وجود دارد. شما حتی اگر به نامگذاری سالها توسط مقام معظم رهبری هم دقت کنید شاهد خواهید بود از فرهنگ شروع میکند، به سیاست میرسد و سپس بحث اقتصاد مطرح میشود. اگر قرار باشد بیان کنیم امروز در عرصه سیاستگذاریهای کلان فرهنگ در رتبه آخر است، میتوان گفت در برنامهریزیهای فرهنگی، تئاتر آخرین جایگاه را در میان دیگر حوزهها دارد. شاهد این مدعا هم 8 سخنرانی کاندیدهای ریاستجمهوری است که اگر بحث هنر میشد تنها به سینما اشاره میکردند. چون نگرشها درست نشده هنگامی اختصاص بودجه هم برخورد درستی با این هنر صورت نمیگیرد و این خود من بودم که مطرح کردم بودجه تئاتر ما معادل 30 کیلومتر جاده کوهستانی است. اعتقاد دارم تئاتر کشور باید جایگاهی همتراز معاونتهای وزارتخانه داشته باشد و به سازمان تئاتر ارتقاء پیدا کند منتها میخواهم تاکید کنم پیش از نگاه ساختاری به جایگاه تئاتر باید نگاه مبنایی داشته باشیم چون صرفا با تغییر نام اتفاق خاصی نخواهد افتاد. پس تا وقتی نگاه مبنایی درستی به جایگاه هنر نمایش نداشته باشیم در بودجه بندی توجه کمی صورت میگیرد که مدیران را در پیشبرد اهداف با مشکل مواجه خواهد کرد و من اعتقاد دارم آنچه بیشتر از سازمان تئاتر اهمیت دارد اختصاص ردیف بودجه مجزا برای آموزش و خلق نمایش در کشور است، حتی اعتقاد دارم تولید آثار فاخر نیز باید ردیف بودجه مجزا داشته باشد. هدف من برای یک سال مدیریتی خود این بود که برنامههای نیمهتمام را به سرانجام برسانم و برنامه جدیدی اعلام نکنم به جز آن دسته که میتوانست به نگاه مبنایی کمک کند. سامان دادن و نظاممند کردن جشنوارههایی که زیر نظر مرکزهنرهای نمایشی برگزار میشوند یکی از اهداف بود که به ویژه اعتقاد دارم این اتفاق درخصوص جشنواره بینالمللی تئاتر فجر رخ داد و همه آنچه باید برای جشنوارهای با اعتبار و جایگاه فجر انجام میدادیم صورت گرفته است. اساسنامه، آییننامههایی مرتبط و سند چشمانداز 4ساله نوشته شده و برای برنامهریزی در اختیار معاون وزیر گذاشته شده که ایشان درحال بررسی سند هستند تا مصوب و سپس ابلاغ شود و به امید خدا مبنایی برای کار جشنواره فجر باشد. طرح استقرار گروههای نمایشی و نظاممند کردن اجراهای استانی با جدیت انجام شده و رقم قابل توجهی برای حمایت از تئاتر شهرستانها اختصاص یافت. همچنین آنچه باید از سوی اداره کل هنرهای نمایشی در خصوص اصلاح قانون شورای نظارت انجام میشد؛ نهایی و ارائه شده است و نکته دیگر به سامان شدن مسائل مرتبط با قرارداد تیپ است که با همکاری دوستان ما در خانه تئاتر به دقت بررسی شده و امروز دیگر از نگاه ما تمام شده محسوب میشود و انشاءالله در ماه مبارک رمضان ابلاغ خواهد شد. در این مدت همچنین تلاش کردم آرامش در جامعه تئاتر حاکم شود و بدبینی میان هنرمندان و مدیران به صفر برسد و از همینرو باب گفتگو را مطرح کردم که نمیتوان گفت بدون اشکال انجام شد و ایرادی وجود ندارد اما در نهایت این هنرمندان هستند که باید عنوان کنند در زمینه موفق عمل کردهایم یا خیر. ارزیابی که از مدت یکساله فعالیت خود در تئاتر دارم مثبت است اما فاصله زیادی با آنچه در نظر داشتم فاصله دارد، اتفاقا این دوره آسیبشناسی هم شده و میدانم کجای کار مسئله دارد اما متاسفانه فرصت اندک باقی مانده پیشرو امکان رفع آسیبها را نمیدهد که امیدوارم مسئول بعد با رویکردی چهارساله و برنامهریزی دقیق برای تئاتر کشور وارد عرصه شود.
* یکی از انتقادها در رابطه با بحث راهاندازی تئاترشهر استانها این است که چرا طبق عرف معمول اجرای چنین برنامههایی یک استان به عنوان نمونه درنظر گرفته نشد تا باتوجه به خروجی آن، برای دیگر استانها برنامهریزی بهتری صورت بگیرد؟
__ اصلا نیازی به درنظر گرفتن پایلوت وجود نداشت. به این دلیل که نیازی چندین و چندسال مطرح شده بود و هنرمندان شهرستان بارها عنوان کرده بودند ما فقط محلی برای تمرین و اجرای آثار نمایشی خود نیاز داریم. بنابراین طرح آزمایشی درکار نبود و نیازمندیها را میدانستیم. از طرفی به دلیل اینکه در استانهایی غیر از تهران هم فعالیت کرده بودم با محرومیتها از نزدیک و ملموس آشنایی داشتم. این اتفاق حقیقتا باید خیلی زودتراز اینها صورت میگرفت و اعتقاد دارم استانهایی که اعلام آمادگی کردند و حداقلهای اعلام شده از نظر مرکزهنرهای نمایشی را دارا هستند تا پایان کار دولت باید صاحب تئاترشهر شوند. همچنین باید اعلام کنم همین الان که با یکدیگر گفتگو میکنیم، پنج استان آذربایجان شرقی، لرستان، خوزستان، گلستان و سمنان بیوقفه درحال فراهم کردن حداقل استاندارد اعلام شده هستند و در رابطه با ساخت پلاتو فعالیت میکنند. ما سه شرط برای این امر درنظر گرفتیم، نخست اینکه در مجتمع مورد نظر جز تئاتر هیچ اتفاقی نیفتد و از 365روز سال حداقل 200شب اجرای عمومی داشته باشد و شرط سوم اینکه کلید محل در اختیار بچههای تئاتر و انجمن هنرهای نمایشی استان باشد.
* آیا از این مراکز حمایت هم خواهد شد؟
__ 100 میلیون تومان برای حمایت از تولیدات هر استان اختصاص پیدا میکند. این مبلغ در قیاس با بودجه بخشهای مختلف کشور، پول اندک و در قیاس با بودجه تئاتر به خصوص در مقایسه با بودجه فصل پنج هر استان مبلغ بسیار زیادی محسوب میشود. استانی که منابع مورد نظر برای فعالیتهای فرهنگی آن به 200هزار تومان نمیرسد، فقط از مرکزهنرهای نمایشی 100میلیون تومان برای تولید نمایش دریافت میکند، این کمک علاوه بر وظیفه استان در خصوص کمک به هنرمندان و فعالان عرصه نمایش است و موجب میشود بچههای تئاتر استانها برای نخستین مرتبه احساس استقلال و توجه کنند.
* شما چه زمانی گزارش عملکرد تئاترشهر استانها را منتشر میکنید؟
__ بنا دارم تا در پایان شهریور یا مهرماه گزارش جامعی از تعداد اجراها و عملکرد این مجموعهها منتشر کنم.
* آیا اصولا راهی برای سنجش چگونگی هزینهکرد این منابع توسط مسئولان استان وجود دارد تا شما متوجه باشید پولهای پرداخت شده درجهت درست سرمایهگذاری شده یا خیر؟
__ بله، ما فرمت داریم و پرداخت این پولها به استان از ساختار خاصی تبعیت میکند. با توجه به اینکه قبلا در استانها فعالیت کردم راههای صوری پرداخت را میشناختم. اما آقای شفیعی که مسئول مستقیم این کار است قبلا در دو استان مسئولیتهای فنی و اجرایی برعهده داشته و از کم و کیف فعالیتها مطلع است. ایشان زمانی معاونت طرحهای عمرانی استان خوزستان را برعهده داشته پس مراجع ذیربط نمیتوانند ارقام غیرواقعی در ارتباط با ساخت و سازها اعلام کنند. از طرف دیگر فوق لیسانس نمایش است و با هزینههای اجرای آثار نمایشی آشنایی دارد، بنابراین چگونگی هزینه شدن پولها کاملا مدیریت شده خواهد بود.
* منبع تامین این 100میلیون کجاست؟
__ تامین منابع این بخش مستقیما برعهده آقایان شاهآبادی و سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد بوده و صادقانه بگویم از محل بودجه درنظر گرفته شده برای تئاتر کشور هم نیست. الان شاید حساب ما برای سایر موضوعات مرتبط با تئاتر خالی باشد، اما در ارتباط با تامین منابع تئاترشهر استانها با مشکلی مواجه نیستیم.
* اما به عنوان نمونه یکی از نقدهای موجود به طرح استقرار گروههای نمایشی این است که وقتی ما عنوان میکنیم تعداد 750گروه پروانه فعالیت دریافت کردند، اگر برای تولید اثر توسط هریک از گروهها مبلغ یک میلیون تومان هم کنار گذاشته باشیم به چیزی حدود 750میلیون تومان بودجه نیاز است که امروز در اختیار نداریم. به نوعی میتوان گفت از پیش برای دولت و مدیر آینده مطالبهسازی میشود که روند نارضایتی را ادامهدار میکند.
__ باتوجه به اینکه شش سال مدیرکل اداره ارشاد استان بودم از مبالغی که از تهران به شهرستانها میرسید اطلاع داشتم. باید بپذیریم طی چند دهه گذشته در حوزه رسیدگی به مطالبات استانها کمتر کار شد و آنچه وجود دارد خواستههای جدی استان است که باید مطرح و رسیدگی شود. همه بزرگان تئاتر ما هم بر اهمیت تشکیل گروههای نمایشی تاکید میکنند. ادعا نمیکنم کمک زیادی از سوی ما اتفاق افتاده اما میتوان گفت اگر بینظیر نباشد، کم نظیر به نظر میرسد، چنین کمکی به استانها سابقه نداشته است. طرح استقرار به هرحال ایرادهایی هم داشت که آزمایشی بودن و درنظر گرفتن حداقلها برای تشکیل گروه ازجمله این موارد به حساب میآید. اما نکات مثبتی هم داشت، اینکه حداقل گروهها با ظرفیت هنرمندان فعال در استان آشنا میشوند و دیگر نیازی ندارند پی افراد متخصص بگردند. هر کارگردان متنی در اختیار داشته باشد میتواند به سرعت بازیگر، طراح صحنه، گریم و دیگر عوامل مورد نظر خود را برای اجرا پیدا کند.
* در مجموع معتقد هستید این اتفاق باید میافتاد؟
__ قطعا باید اتفاق میافتاد چون استانهای ما نیاز داشتند.
* آیا برنامهای بود که از ابتدای مدیریت خود شروع کرده باشید اما پس از گذشت یک سال و چندماه احساس کنید اجرای آن کار درستی نبود؟
__ برنامهای نیست که بگویم از اجرای آن پشیمان هستم و کار اشتباهی بود، اما میتوانم اشاره کنم برنامههای متعددی برای تئاتر کشور در سر دارم که به دلیل زمان کوتاه مدیریتی باقی مانده متاسفانه امکان اجرای آنها برایم مهیا نیست. یکی از این برنامهها در حوزه فکر و اندیشه و تبلیغ نمایش در میان مردم است تا به جایگاه و اعتبار حقیقی خود برسد. مسئله بعد در حوزه سختافزار و متناسبسازی سالنهای اجرا با تقاضای هنرمندان است که متاسفانه هیچ دورهای متناسب نبود. بودجه مستقل برای تئاتر کشور یکی دیگر از دغدغههای جدی من است اما با توجه به زمان کم باقیمانده امکان عملی کردن آن برایم وجود ندارد.
* باتوجه به اینکه جامعه آماری مشخصی از تعداد فعالان این عرصه در دست نداریم، آیا میتوانیم درخواست بودجه مستقل را با نمایندگان مجلس و نهاد ریاست جمهوری مطرح کنیم؟
__ نخبگان سیاسی حقیقتا اطلاع بسیار کمی از نقش و جایگاه تئاتر در جامعه دارند و همین نکته ما را در بودجهریزیها دچار مشکل کرده است. طی یک سال گذشته جلسههای متعددی با نمایندگان مجلس برگزار شد که حتما ادامه خواهد داشت و قطعا در دولت جدید هم پیگیر مسئله هستیم. امروز اگر بخواهیم اثر نمایشی در خور نام ایران و ایرانی تولید کنیم قطعا نیاز به سرمایهگذاری هنگفت دارد که این مسائل سال گذشته توسط آقای داوود رشیدی در اختتامیه جشنواره بینالمللی تئاترفجر در حضور رئیس جمهور مطرح شد و ما با جدیت پیگیر مسئله هستیم.
* پیگیریها در چه مرحلهای قرار دارد؟
__ پیگیریها به کمک آقای وزیر و جناب آقای شاهآبادی ادامه دارد تا به امید خدا کار به سرانجام برسد. تخصیص ردیف بودجه از اختیارات دولت است اما اینکه مجلس شورای اسلامی برای این صندوق مستقل پول درنظر بگیرد از اختیارات دولت خارج است، اما اعتقاد دارم مجلس نیز با هنرمندان همراهی خواهد کرد.
* هنرمندان این حرفه چگونه میتوانند به ارتقاء جایگاه تئاتر کمک کنند و چه نکتهای طی دوران یکساله مدیریت موجب رنج شما شد؟
__ هنرمند با تولید کار خوب میتواند به تئاتر خوب به تئاتر کمک کند. علاقه داشته باشیم یا خیر بودجه در اختیار ما نیست و در دست نخبگان سیاسی قرار دارد، آنها هم باید متقاعد شوند کار خوب عرضه میشود تا برای سرمایهگذاری بیشتر در این حوزه علاقه نشان دهند. نکته مهم بعدی وجود همگرایی درون خانوده تئاتر است چون مجموعه امروز از واگرایی در این حوزه رنج میبرد. به هرحال در هر حوزهای مسائلی وجود دارد اما اختلافها باید درون خانواده حل شود و پیام مجموعه تئاتر کشور به بیرون هم سرانجام این نکته باشد که به هنر تئاتر از نظر معنوی، مادی، زیرساختی و همچنین به لحاظ شان و جایگاه توجه بیشتری داشته باشید. نکتهای در دل من مانده و علاقه دارم به آن اشاره کنم. گاهی میبینیم هنرمندان عزیز ما مصاحبههایی میکنند که طی آن بیان میشود هنرمند تئاتر قوت خود را هم به دست نمیآورد و مدام به مسائلی مالی اشاره میکنند، خوب به هرحال دیگر اقشار اجتماع هم در حال زندگی هستند ما نباید جایگاه فعالیت خود را تا این حد تنزل بدهیم چون مردم پس از مطالعه صحبتهای ما قضاوت میکنند و با خود میگویند، عجب این صنف همه افراد گرسنهای هستند که مشکلات مادی دارند و بیپولی صحبت میکنند و نتیجه چنین رفتاری این میشود که وقتی قرار است جایگاهی برای ما در نظر بگیرد از بالا برخورد خواهد کرد. این مسئله را بارها در برخورد با مسئولان متوجه شدهام درحالی که اگر تئاتر را از جایگاه تفکر و اندیشه مطرح کنیم مسائل مالی در دل آن حل خواهد شد. اعتقاد دارم آنچه توسط هنرمندان مطرح میشود حرف حقی است و اهل تئاتر حق دارد مانند دیگر اقشار اجتماع حقوق مستمر داشته باشد اما بیان مداوم و تکیه بر مسائل مالی موجب میشود نگاه جامعه به ما آن طوری شود که اشاره کردم و آنچه من را در این مدت بسیار رنج داد نگاه از بالا به پایین بود که تصور میکرد ما تنها نیازمند پول هستیم. درحالی که غاطبه هنرمندان ما فراتر از مادیات با جایگاه تئاتر برخورد میکنند و مسائلی مادی برای آنها در درجه دوم و سوم قرار دارد. بله هنگامی که با وزیر ارشاد یا رئیسجمهور مواجه میشود؛ بیان میکند که باید توجه بیشتری به ما داشته باشید که درست است و حق دارند اما بیان مداوم عبارتهایی از این دست در رسانهها آسیب زیادی به تئاتر وارد کرده است.
* برآیند گفتگوها با هنرمندان تئاتر نشان میدهد برخی اعتقاد دارند اصولا چیزی به نام تئاتر در کشور وجود ندارد و این هنر طی سالهای اخیر رو به نابودی رفته است. کاهش بودجه وزارتخانهها طی سال گذشته چه اندازه موجب بروز چنین رویکردی در میان هنرمندان شد؟
__ بودجه قطعا کمک مهمی برای رسیدن مدیر به اهداف مورد نظر محسوب میشود و کاهش بودجه قطعا من را با مشکلاتی مواجه کرد اما تمام توان خود را به کار گرفتم ابن نداشتنها و مشکلات مالی به همکاران و هنرمندان تئاتر انتقال پیدا نکند و جامعه ملتهب نشود. حتی هر زمان با شما و همکارانتان برخورد کردم در رابطه با مشکلات مالی هنرمندان سوال کردید، اما پاسخ من این بود که نگرانی وجود ندارد و من منابع را تامین خواهم کرد. درحالی که تلاشهای زیادی پشت این جمله وجود داشت، حقیقتا اگر تلاش نمیشد امکان جبران بدهیها به وجود نمیآمد. حتی عدهای از دوستان عنوان میکردند با توجه به فشارهای به وجود آمده اصلا چرا تصمیم به برگزاری جشنواره تئاترفجر گرفتید اما به لطف خدا انجام شد. همینجا باید اعلام کنم از وقتی وارد اداره کل هنرهای نمایشی شدم جناب آقای دکتر حسینی وزیر ارشاد و همچنین آقای شاه آبادی حمایتهای زیادی از مرکزهنرهای نمایشی به عملا آوردند و مرکز امروز از نظر اداری به جایگاه خوبی رسیده و اختیار تام به مدیر مرکز واگذار شده تا سیاستها را طبق قواعد خود پیش ببرد و هیچ نکتهای از بالا دیکته نشده است. اما در ارتباط با نکته اولی که در سوال مطرح شد قبول دارم تئاتر ایران بزرگانی داشت و از میان ما رفتند؛ بزرگانی هم هستند که کار میکنند یا امکان کار ندارند. روزگاری شما در کشور 100 کارگردان تئاتر داشتید که پیرو آن به عنوان مثال چهار نمایش در تئاترشهر روی صحنه میآمد و از نظر تعداد آثار محدودیتی وجود داشت که موجب میشد احساس شود تمام نمایشها از کیفیت بالایی برخوردار هستند. مانند تفاوت کیفیت و تعداد آثار سینمایی و تلویزیونی ما امروز نسبت به گذشته که با تفاوتهای چشمگیر در هر دو عرصه کمی و کیفی همراه است. چون آثار اندکی در گذشته روی صحنه میرفت برجستگی کیفیت آنها بیشتر در ذهن مخاطب ماندگار میشد اما امروز سال به سال با تعداد بیشتری از هنرمندان تئاتر در عرصههای مختلف مواجه هستید که جمعیتی حدود 150هزار نفر را در بر میگیرد. شما هرجا با کمیت مواجه میشوید انتظار کیفیت هم میرود، اما نباید فراموش نکنیم هنرمندانی که امروز از آنها به عنوان بزرگان عرصه نمایش یاد میشود کار خود را از جایی شروع کردند و پس از آزمون و خطاهای بسیار و کسب تجربه به جایگاه امروز رسیدند. وقتی امروز با جوانان بیست و چند یا سی سالهای مواجه هستیم که تازه گام در عرصه کارگردانی و خلق اثر نمایشی گذاشتهاند طبیعی است نمیتوانیم انتظار کیفیت کار هنرمندی با تجربه یک یا چند دهه فعالیت تئاتری را از آنها داشته باشیم. چون تعداد هنرمندان جوان بیشتر شده شما تصور میکنید کیفیت تئاتر تنزل پیدا کرده، در حالی که جوان باید کار کند و شمای منتقد ضعفهای او را بیان کنید تا کاستیهای خود را برطرف کند، اصولا چنین چیزی لازمه ارتقاء تئاتر است. نکته مهم دیگر این است که هنرمند ما در گذشته توجه زیادی به متون خارجی داشت و سهم متن ایرانی اندک بود، اما دست به قلمهای ایرانی امروز بسیار بیشتر از گذشته به نظر میرسد و اعتقاد دارم خلق اثر توسط آنها لازمه رسیدن به تئاتر بومی محسوب میشود حتی اگر از نظر شما و من ضعیف باشد. من پیش از حضور در پست مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی، چه هنگامی که در یاسوج مسئولیت داشتم و یا زمانیکه به جهاد دانشگاهی تهران آمدم مخاطب تئاتر هستم و از سال 1378 به بعد تمام جشنوارههای بینالمللی تئاترفجر را بدون استثنا دنبال کردم. از نگاه من تئاتر ایران درحال طی کردن سیر سعودی منطقی است و اصلا مخالفتی با اجرای متون خارجی ندارم اما همین هفته گذشته به تماشای دو نمایش رفتم که بر اساس نمایشنامهای از نویسندگان خارجی روی صحنه بود و من هرچه فکر کردم پیوند این متون با جامعه امروز ما چیست ارتباطی پیدا نمیکردم. ما در حال رشد هستیم و نباید از جامعهای که مثلا 2000 کارگردان جوان دارد انتظار داشته باشیم تمام آثاری که خلق میکند با کیفیت باشد، همین امروز چه تعداد کارگردان نسل میانی داریم که در مقایسه با هنرمندان پیشکسوت اوایل انقلاب مخاطبان بیشتری را به سالنهای نمایش جذب میکنند و هرگاه اجرا میگذارند سالن مملو از تماشاگر میشود؟ بعد از نسل میانی چه تعداد کارگردان داریم؟ مگر چه تعداد از شرکت کنندگان در کنکور افراد تراز اول میشوند؟ پس عقیده دارم ما به کمیت نیاز داریم و کیفیت از دل کمیت بیرون میآید. من هم مثل شما اعتقاد دارم تمام آثار قابل دفاع نیست و نگران کمیت هستم اما این روند تربیت باید ادامه داشته باشد تا زمانی که تئاتر در تمام استانهای کشور جریان پیدا کند، آن زمان دیگر هنگام انتخاب کیفی آثار فرا میرسد و در نتیجه نمایشهایی با کیفیت نازل خود به خود از چرخه خارج میشوند. تمام سالنهای نمایش تهران و بسیاری از شهرستانها امروز با انبوهی از درخواست اجرای آثار مواجه هستند و اعلام میکنند جدول اجرای آنها تا پایان امسال و اواسط سال آینده بسته است. من حاضرم در یک جلسه استدلال علمی کنم که تئاتر ایران زنده و رو به رشد است اما متاسفانه عدهای از دوستان به شکلی عمل میکنند که تا وقتی امکان اجرای نمایش پیدا میکنند تئاتر مشکلی ندارد، اما به محض اینکه درخواست اجرای آنها رد میشود تئاتر ایران را آب برده است.
* در گذشته تئاتر ایران شاهد صفهای طولانی تماشاگران برای تماشای آثار نمایشی هنرمندانی همچون بهرام بیضایی بود که امروزه دیگر خبری از آن اتفاقات نیست. هنرمندان بارها تاکید کردند خطوط قرمز اجتماع را میشناسند اما جامعه نمایشنامهنویسان و کارگردانان تئاتر همچنان از ممیزیهای سلیقهای رنج میبرد. حتی واژه تئاتر فاخر به نوعی ممیزی محسوب میشود. شما از تنظیم سندی برای مشخص شدن تکلیف ممیزی و پرهیز از اعمال سلیقه در این حوزه خبر دادهاید، تنظیم این سند امروز در چه مرحلهای قرار دارد؟
__ تردیدی ندارم هنرمندان ما متوجه خطوط قرمز هستند و اگر مسائل اجتماعی را در آثار طرح میکنند قصدی جز بیان مشکلات موجود برای توجه مدیران در ذهن ندارند. اینطور هم نیست که تنها ما در ایران خط قرمزهایی داشته باشیم و باید و نباید در تمام کشورها وجود دارد. بر اساس قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1974 نبایدها بیان شده اما اعتقاد دارم بعضی از قوانین هستند که پس از گذشت 20سال باید در خصوص محتوای آنها بازنگری صورت بگیرد. من نمیتوانم قانونگذار باشم اما طبق وعدهای که دادم دستور بررسی مصوبه قدیمی شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر شد و گروهی از کارشناسان ساعتها کار کردند تا سرانجام به سندی رسیدیم که حدود سه ماه است آن را تحویل دادهام تا در فرایند اداری برای رسیدن به شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار بگیرد. یعنی آنچه وظیفهام بود را انجام دادم و متن تنظیم شده به نسبت الان خود کار بزرگی است اما شاید 20سال بعد نیاز مجدد به بازنگری داشته باشد. من یک سال و نیم است مدیریت تئاتر کشور را برعهده دارم و شما میتوانید درباره آنچه میخواهم مطرح کنم تحقیق کنید، در این دوران تمام سلایق سیاسی، گروههای فکری و تمام گونههای تئاتری طی این یکسال اجرا داشتند. تمام مصاحبههای گذشته من در استان کهکیلویه و بویر احمد همچنین در استان البرز و ابتدای کار در مرکز موجود است، همان زمان هم اعتقاد داشتم تمام هنرمندان عرصههای مختلف باید آزادانه بیندیشند و بنویسند اما در چارچوب قانون، بارها گفتهام دولت و کارگزاران نظام خط قرمز نیستند بلکه خط قرمز قانون اساسی کشور است و به این گفته باور دارم. هنرمند باید چهره زشت فقر، تبعیض، دروغ و چاپلوسی را ترسیم کند، اما از طرف دیگر روحیه امید و نشاط به زندگی را به جامعه تزریق کند. علاقه داشتم زمانی در ارتباط با آسیبشناسی جهتگیری کلی گونههای متفاوت تئاتر کشور بحث کنیم چون فکر میکنم هنرمند بهرغم بیان دیدن اشکالات بنبست نیافریند چون در این صورت قطعا اجتماعی سرخورده خواهیم داشت. رد آنچه درباره نمایشنامه نویسی و آثار ایرانی گفتم را میتوانید در نشریه نمایه جهاد دانشگاهی سال 1379 ببینید و اعتقاد دارم هر قومی میخواهد در دنیا موفق باشد باید پا بر خاستگاه اندیشهای خود بگذارد، میتواند از دنیا اقتباس کند اما نمیتواند بدون تکیه بر داشتههای خود پیش برود، در این صورت محکوم به شکست است. از سال 79 تا 84 معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران بودم که تالار مولوی و دبیرخانه جشنواره تئاتر دانشگاهی هم زیر مجموعه این مرکز بود و مصاحبههای آن دوران هم در نشریه "نمایه" موجود است. آن زمان آقای جلال تهرانی نمایش "تک سلولیها" را اجرا کرد که نقد درون گفتمانی قوای چندگانه را داشت و حرف و حدیثهایی پیش آمد اما من پای کار ایستادم، چون معتقد بودم این اتفاق باید بیفتد.
* اما به هرحال چارچوب مشخصی در این زمینه وجود ندارد.
__ چه بخواهیم، چه نخواهیم، برای سنجش امور در عرصه علوم انسانی متر و معیاری وجود ندارد. تلاش خود را کردیم در ساختار و سند جدید پیشنهادی به شورای عالی انقلاب فرهنگی این چارچوبها تا حدی روشنتر از گذشته مطرح شده باشد تا مشکلات هنرمندان تئاتر در این زمینه کمتر شود.
* باتوجه به تاکیدی که طی چندسال گذشته بر خلق نمایشنامههای ایرانی وجود داشت، آیا اثری تولید شد که بتوانید به عنوان نمونه شاخص خلق شده در دوران مدیریتی خود از آن یاد کنید؟
__ به دلیل مسئولیتی که برعهده دارم ترجیح میدهم نمونه مشخصی ذکر نشود. اما معتقدم روند روبه رشدی را پشت سر میگذاریم و مسیری است که باید طی شود. همچنان که قبلا در حوزه علوم انسانی به خودباوری نرسیده بودیم اما امروز شاهد فعالیت جدی در این حوزه هستیم، فکر میکنم در ارتباط با ادبیات نمایشی و نمایشنامه نویسی هم هر چه بیشتر به خودباوری نزدیک میشویم و آثار زیادی توسط نویسندگان جوان ما در حال خلق شدن است. اطمینان دارم طی سالهای آینده شاهد ظهور هنرمندان تئاتر توانا در حوزههای مختلف خواهیم بود که از کنار طرحهای امروز، آنچه در گذشته وجود داشته و برنامههایی که در آینده اجرا میشود رشد میکنند.
* بعضی از افراد هستند که تا وقتی از مرکز بودجه دریافت میکنند، تئاتر کشور مشکلی ندارد، اما به محض اینکه دست رد به آنچه میخواهند زده میشود، بیان میکنند باید تئاتر ایران را تعطیل کرد؛ مسئلهای که در ابتدای ماه رمضان مطرح شد. از طرفی عده دیگری هستند که هم پول میگیرند، هم ژست اپوزیسیون؛ نظر شما در خصوص این گروه چیست؟
__ بله چنین مسئلهای وجود دارد و واقعا به ضرر تئاتر است. همه میدانیم امکانات محدود است و متقاضیان بسیار که باید به همه امکان اجرا داده شود. من اگر لازم باشد نام تمام افرادی که عنوان کردند تئاتر ایران به سوی قهقرا رفته و دیگر چیزی به عنوان وجود ندارد را مطرح میکنم. این افراد درحالی چنین مسائلی را مطرح میکردند که هرسال اجرا داشتهاند اما نمیپذیرند دیگران هم کار کنند. این رفتار را اصلا اخلاقی و انسانی نمیدانم و چنین هنری اصولا سودی برای اجتماع ندارد. چون کارکرد هنر ساختن انسان و هویت بخشی به او و رشد فضائل اخلاقی است که اگر این موارد نادیده گرفته شود، هنر کمکی نمیکند. اگر ما برای کار فرهنگی به نیرنگ و دروغ متوسل شویم، وقتی پایه و اساس به این صورت گذاشته شود، خب قطعا تاثیرگذاری هم نخواهد داشت. آقای حامدیخواه اخیرا نامهای انتقادی در اختیار یکی از خبرگزاریها گذاشت که نقد ایشان را بسیار پسندیدم و حتما پاسخ نامه را خواهم داد چون نقد ارزشمندی بود. اگر نامه روزی منتشر میشد که حمایت مرکز از نمایش خود را کافی ندانست و اصلا روی صحنه نرفت، احتمال داشت برداشت دیگری صورت بگیرد. اما بعد از گذشت این مدت قطعا جای تامل دارد، چون یک بحثهایی درون خانودگی است و بحثهایی هم برون خانوادگی، چرا چون به محض اینکه اثر حمایت نمیشود کارگردان عنوان میکند تئاتر از دست رفته و... من تئاتر ایران را متعالی و رو به رشد میدانم که در سطح جهان شناخته شده است. سابقه تمام افرادی که راجع به شرایط تئاتر نکات منفی مطرح میکنند وجود دارد، البته شاید تصور میکنند حافظه مردم پاک شده که قطعا اینطور نیست؛ چنین رفتاری اخلاقی و هنرمندانه نیست. بارها پیش آمده افرادی به دفتر من آمدند و درباره تئاتر ایران اظهار نظر کردند اما وقتی به سالن نمایش رفتم و میزان استقبال مردم از کار و محتوای اثر را دیدم شرمنده شدم. به هرحال آقایانی که کار سیاسی میکنند بهره هوشی بالایی دارند و میدانند چگونه میتوانند مدیران فرهنگی را به بازی بگیرند و چنین روشی به صلاح تئاتر کشور که قرار است مقوم فرهنگی باشد نیست.
* پس با این مسئله مواجه بودید؟
__ بله، در برنامه مجله تئاتر هم با صراحت عنوان کردم. بعضی از دوستان سالی چند اجرا در محلهای مختلف روی صحنه میبرند اما هنگام صحبت، ژست اپوزیسیونی میگیرند. گاهی پیش آمده از نمایشی حمایت مالی صورت گرفته اما وقتی در برنامه تلویزیونی یا مصاحبه شرکت میکنند خلاف این مطلب را میگویند. به همین دلیل هم گفتم حمایتها را در سایت منتشر کنند تا دیگر چنین مواردی پیش نیاید، از طرف دیگر میزان فروش آثار را منتشر میکنیم تا مردم در جریان توان افراد در جذب مخاطب و اجرای آثار با کیفیت از نظر منتقدان و تماشاگران قرار بگیرند.
* چرا مرکزهنرهای نمایشی از آثار نمایشی بیکیفیت که نه تماشاگر از آنها استقبال میکنند و نه منتقدان از اجرای آنها رضایت داشته؛ را مورد حمایت مالی قرار میدهد؟
__ این ایراد وارد است و من هم قبول دارم، اما میدانید مشکل دیگری که به وجود میآید چیست؟ این است که هنرمند بعدا عنوان میکند من چهارسال است کار نکردم و دوباره همان بحثهای قدیمی پیش میآید که به من امکان اجرا نمیدهند، اگر این امکان را داشتم چنین و چنان میکردم و... از طرف دیگر هنرمند هستند و حق اجرا دارند. متن ارائه میکنند و اجازه اجرا میگیرند پس باید بتوانند نمایش خود را روی صحنه ببرند. همین الان اگر به آنچه گفتید عمل کنیم و متن را در همان گام اول پس از ارائه به مرکز رد کنیم که به ما لقب سانسورچی و فردی که فکر را خفه میکند میدهند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، خبرگزاری شما نخستین جایی خواهد بود که نسبت به این مسئله اعتراض میکند. اگر شما برای برقراری ارتباط بینالمللی برای تئاتر ایران سفر کنید، خود هنرمندان مطرح میکنند چرا؟ اگر قصد چنین کاری را نداشته باشید هم عنوان میشود چرا نشد؟ مثل مسئله سفر به "اًوینیون" که در زمان لازم به خبر منتشر شده و عقبه آنچه مطرح شد خواهم پرداخت و یک جلسه را به این موضوع اختصاص میدهم که اصولا خبر به چه دلیل تولید شد؟
* طی مصاحبه با یکی از نویسندگان و کارگردانان مطرح تئاتر کشور، برای حل این معضل راهحلی مطرح شد که منطقی به نظر میرسد. این هنرمند اعتقاد داشت وقتی عدهای از کارگردانان تئاتر کشور در جذب رضایت و ارائه آثار با کیفیت موفق عمل کردهاند نشان یا درجهای برای آنها درنظر بگیریم که امکان فعالیت بیشتری داشته باشند. در این صورت مرکزهنرهای نمایشی میتواند از کارگردانان ناموفق حمایت نکند. در نتیجه اگر اعتراضی مطرح شود رسانهها و هنرمندان نیز با مرکز همراه هستند.
__ اعلام میزان فروش گیشه آثار نمایشی با همین رویکرد اتفاق میافتد که به این هدف برسیم و از طرفی اعلام کردیم برای سال 92 به نمایشهای سالن اصلی مجموعه تئاترشهر کمک مالی پرداخت نمیشود، هر فردی میتواند اجرا کند و توان جذب مخاطب دارد، این گوی و این میدان وارد عمل شود. تعدادی از بزرگواران تئاتر کشور براساس یک سیر منطقی رشد کردند و به نام و نشان تبدیل شدند. من اعتقاد دارم این هنرمندان درسخوانده، با تجربه، دنیا دیده امروز دیگر باید توانایی بهره بردن از نام و نشان خود برای تامین منابع مالی مورد نیاز را داشته باشند تا مرکزهنرهای نمایشی هم بتواند به هنرمندان جوان جویای نام کمک کند تا تبدیل به نام و نشان شوند و روی پای خود بایستند. انصاف و منطق این است من به عنوان مدیر مرکز از جوانترها حمایت بیشتری کنم، نه اینکه افراد با نام و نشان انتظار حمایت حداکثری از من داشته باشند. من باید بیشتر حمایت را برای سالنهای نمایش گمنامی اختصاص دهم که در اقصی نقاط کشور فعالیت میکنند و هنرمندان جوان در آن سالنها راه مطرح شدن را طی میکنند. به هرحال و با وجود این دیدگاه تا به امروز برای هیچ یک از بزرگان تئاتر کشور مشکلی وجود نداشته و هر کدام طبق زمان اجرا اثر خود را روی صحنه برده است.
* اما هنرمندانی مانند رحمانیان چنین امکانی نداشتند.
__ من زمان مدیریت خودم را عرض کردم.
* یعنی اگر امروز به ایران بیاید امکان اجرا خواهد داشت؟
__ تمام هنرمندانی که مسائل آنها در رابطه با هنر نمایش اتفاق افتاده و در پیگیریهای بعدی مشکل برطرف شده امکان اجرا خواهند داشت. در مصاحبه قبلی هم اشاره کردم امکان دارد فردی هنرمند باشد اما به دلیل فعالیت خارج از حوزه تئاتر دچار مسئله شده باشد که از دست ما خارج است، اما حتی مسائل آنها را تا آنجا که امکان داشت پیگیری کردهایم.
* درکنار نکاتی که این اواخر پیرامون برکناری مدیرمجموعه تئاترشهر مطرح شد، سفر هیئت هفت نفره مرکز به جشنواره "آوینیون" فرانسه هم مسائلی به وجود آورد که درنتیجه پس از فعل و افعالاتی منتفی شد، نظر شما درخصوص اتفاقات چیست؟
__ در این رابطه زمانی مفصل بحث میکنم و جلسه مستقلی برای این مسئله درنظر خواهم گرفت، اما اینجا اندکی به بحث ورود پیدا خواهم کرد. سابقه من در انقلاب مشخص است، اینکه همین الان هم حاضر هستم جان خود را برای کشور و انقلاب بدهم یک باور است و در آن تردیدی ندارم. میدانم انسانهای صالح و شایستهای رفتند تا نظام، انقلاب و کشور حفظ شود و همچنین از خاطر نمیبرم برای پیشروی در جبهههای جنگ، گام بر پیکر بیجان همقطاران خود گذاشتم که فراموش شدنی هم نیست. امروز اعتقاد دارم حضور هنرمند ایرانی در خارج از کشور به مراتب از دستگاه دیپلماسی تاثیرگذارتر است، چون دشمن تمام توان خود را به کار گرفت تا ایران را در چشم جهانیان یک کشور حامی تروریسم و محور شرارت معرفی کند. اما وقتی هنرمندی برای اجرای نمایش به خارج از کشور سفر میکند تمام این تبیلغات از میان میرود، چرا؟ چون چطور در کشوری که خفقان است تئاتر امکان اجرا خواهد داشت؟ چطور این کشور حامی تروریسم و بیابان بیآب و علف است اما مردم در آن نشاط دارند و کار هنری میکنند؟ من اگر پول و امکانی در دست داشتم تا تمام هنرمندان ایرانی را برای اجرا و کسب تجربه به خارج از کشور بفرستم، و همچنین اگر این امکان را داشتم تا تمام هنرمندان خارجی را برای دیدن ایران و کسب تجربه به کشور بیاورم قطعا چنین کاری میکردم. چراکه در تمام این سالها دشمنان تلاش کردند تمام راههای تبلیغ نظام و انقلاب را روی ما ببندند. بارها شاهد بودم وقتی هنرمندی به ایران سفر میکند بعدا با دید باز و آگاهی که به دست آورده با جدیت از ایران و ایرانی دفاع میکند که واقعا بینظیر است. اجازه بدهید دو نمونه شاهد بیاورم و ادامه بحث را به بعد موکول کنم. ما برای شرکت در مجمع آی.تی.آی سفری داشتیم که آقای دکتر سعید اسدی هم همراه گروه بود، چون در موارد این چنین حتما هنرمندی را همراه میبرم تا خودشان صحبت کنند و من به مدیریت فضا میپردازم. بعداز اینکه آقای اسدی گزارش خود از تئاتر ایران را به جمع حاضر که نمایندگانی از کشورهای نیوزلند، مکزیک، ایالات متحده، کره جنوبی، ایتالیا، چین و روسیه بودند را ارائه کرد، استاد دانشگاهی از کشور نیوزلند پیش ما آمد و با تعجب پرسید، یعنی در ایران تئاتر وجود دارد؟ یکی از هنرمندان خارجی حاضر که آنجا بود عنوان کرد من شهادت میدهم، در چهارراه ولیعصر تهران هر روز یک جشنواره برگزار میشود و اگر شما میخواهید تئاتر حرفهای ایران را ببینید میتوانید به آنجا سری بزنید. آقای اسدی هم حاضر است و میتواند شهادت بدهد، تمام صحبتهای حاضران در جلسه هم احتمالا ضبط شده و موجود است. در نمونهای دیگر به همراه آقای شهرام کرمی سفری به کشور آلمان داشتیم که عدهای از هنرمندان شهرستانی هم دعوت داشتند. در جلسهای که دبیران جشنوارههای اتحادیه اروپا حضور داشتند، تنها هیئت غیراروپایی ایران بود. وقتی آقای شهرام کرمی صحبت کردند تمام این دبیران متعجب شدند تئاتر در ایران تا این حد از بالندگی رسیده و همین عامل موجب شد تک تک هیئتها جلسههای جداگانهای را با هیئت ایرانی ترتیب دادند. جالب اینکه مسئول هیئت کشور هلند که ابتدا به گروه ایرانی توجه نمیکرد، شب پایانی شخصا سر میز هیئت ایران آمد و گفت شما نمیخواهید با ما مذاکره و گفتگو کنید؟ اینکه میگویم باید از تمام ظرفیت خود بهره بگیریم و چنین وانمود نکنیم که از گرسنگی درحال مردن هستیم و چرا در این شرایط به خارج از کشور سفر میکنید؟ به همین دلیل است. این نوع نگاه اشکال دارد، ناثواب است آن هم در شرایطی که راه تبیلغ نظام و انقلاب در جایی بسته شده و امکان سفر به آن محل فراهم آمده و از این طریق میتوانیم کشور و فرهنگ خود را تبیلغ کنیم. نه تنها در حوزه تئاتر، بلکه سینما، موسیقی، تجسمی و...هم به همین صورت. در این زمینه هم برنامهریزیهایی صورت گرفته و همکاران من در حال پیگیری هستند که هم به اجرای آثار ایرانی در خارج از کشور و هم آثار گروههای خارجی در داخل ارتباط دارد که در صورت نهایی شدن اعلام خواهم کرد.
* باتوجه به مطالعهای که داشتید، کدامیک از مدیران تئاتر بعد زا انقلاب فعالیت موفقی داشته و دلیل موفقیت او چه بوده است؟
__ چون مدیر هستم مسئله را از این زاویه بررسی نمیکنم، هر مدیری حتما توفیقات و کاستیهایی داشته است. شرایط هر دوره با دوره دیگر تفاوت میکند، شما باید مدیر را با چارچوب و ضوابط زمانی که در آن مسئولیت برعهده داشته مورد ارزیابی قرار دهید. باید به امکاناتی که مدیر در اختیار داشته دقت کنید، شاید در یک دورهای دولت با تمام توان از مدیر حمایت کند، در طرف مقابل مدیر هم داشته باشیم که به او گفته شود پول نیست، امکانات نیست و شما باید با توجه به همین شرایط امور را اداره کنید. انصاف این است که هر دوره را با توجه به شرایط بررسی کنیم.
* شرایط دوره خود را چطور بررسی میکنید؟
__ از نظر زمانی من پایان دولت سکان مدیریت مرکزهنرهای نمایشی را برعهده گرفتم. ریلهایی گذاشته شده بود که تصمیم گرفتم نقاطی را که نیمهکاره مانده را تکمیل کنم. مهمترین دلیلی که موجب شد ورود پیدا کنم هم این بود که آرامش را به جامعه تئاتر بازگردانم و تحلیلم این است در مقایسه با دیگر حوزههای هنری، آرامش به جامعه تئاتر بازگشت. حداقل من با هنرمندان مقابله نکردم.
* آیا علاقه دارید در دولت جدید به کار خود ادامه دهید تا به اهداف مورد نظر دست پیدا کنید؟
__ اساسا برای گرفتن مسئولیت هیچ وقتی نمیگذارم. هیچ اصراری بر ماندن در پست مدیریت ندارم اما به دلیل اینکه خود را وقف نظام جمهوری اسلامی ایران کردهام، هرجا و هر زمان مسئولیتی برعهده من گذاشته شود؛ دریغ نمیکنم و تمام تلاش خود را بهکار خواهم گرفت. از سال 76 بدون حتی یک سال فاصله همواره مدیر فرهنگی بودم و خوشحال هستم نتیجه برنامههای گذشته خود را امروز میبینم. چون نظام برای من بیش از خودم اهمیت دارد هر زمان ماموریتی برعهدهام گذاشته شود با افتخار میپذیرم و تمام تلاش خود را برای اجرای صحیح آن به کار میگیرم.
گفتگو از: بابک احمدی