یادداشت/
کار زنان یا اجباری برای زنده ماندن؟

«عده قریب به اتفاق زنان کارگر نه تنها رضایت شغلی نداشته بلکه تنها به واسطه شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و خانواده برای گذران زندگی و کسب حداقل درآمد برای اندک رفاه فرزندانشان، ساعتها کار طاقتفرسا را به جان میخرند.»
- سروناز بهبهانی
در این روزگار بی سر و سامان و این روزهای شلوغ و پر ترافیک که اخبارقیمتها از سکه و دلار گرفته تا آجیل و لباس، ذهن شهروندان را پر کرده و مردم لنگ لنگان و شتاب زده به استقبال نوروز میروند، شاید به خاطر آوردن روز ۸ مارس از لابه لای صفحات تقویمهای مردانه انتظار زیادی باشد. اما تلاش برای هم صدایی با مردمان مترقی جهان وآداب حضور در دهکده جهانی حکم میکند که روز هجدهم اسفند ماه را که مصادف با روز جهانی زن است به خاطر بیاوریم. روزی که سالهاست بر پایه سنتى مبارزه کارگران زن علیه شرایط سخت کاریشان در خاطرهٔ آزاد اندیشان دنیا مانده است.
تاریخ روز جهانى زن هم زمان با تاریخ مبارزه سیاسى و اجتماعى علیه تبعیض است. این روز روز همبستگى براى مبارزه در راه برابرى حقوق و شرایط بهتر کارى و زندگى زنان است. انتخاب این روز به عنوان روز جهانى زن به زمانی بر میگردد که زنان کارگر نساجى در شهر نیویورک امریکا دست به اعتراض زدند. شرایط کارى سخت و غیر انسانى و دستمزد کم کارگران زن که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همراه با مردان در کشورهاى صنعتى وارد بازار کار شده بودند، آنان را وادار به اعتراض و مبارزه صنفى به شکل هاى سازمان یافته و یا غیر متمرکز علیه این بى عدالتى مى کرد.
در چنین روزی یعنی روز ۸ مارس ۱۸۷۵ زنان کارگر کارخانجات نساجی در شهر نیویورک برای بهبود شرایط کارشان و در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزدشان، دست به تظاهرات زدند. این حرکت به درگیری قهر آمیز با پلیس آمریکا انجامید و پلیس بطور وحشیانه به تطاهرات حمله کرد و آنرا سرکوب نمود. عدهای از زنان تظاهر کننده زخمی و دستگیر شدند. این مسئله باعث شد که زنان کارگر دیگر هم کم کم به حقوق انسانی خود آگاهی پیدا کنند و سعی کنند که راه آنها را ادامه بدهند.
حرکت اعتراضی هر سال به حالت آشکار و یا مخفی در کارخانههای مختلف ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۹۰۹ این روز به عنوان نخستین روز ملی زنان در آمریکا تثبیت شد. سپس در کنگرهٔ بین المللی سوسیالیستها که در سال ۱۹۱۰ در کپنهاگ دانمارک برگزار گردید، «کلارا زتکین» زن سوسیالیست از حزب سوسیال دموکرات آلمان ۸ مارس را به عنوان روز جهانی مبارزه زنان پیشنهاد و کنگره این پیشنهاد را تصویب میکند. یک میلیون زن سوسیالیست و کارگر و دیگر اقشار اجتماعی همراه مردان خواهان حقوق سیاسی ـ اجتماعی برابر برای همه زنان و مردان شدند. آنها در ۸ مارس سا ل ۱۹۱۱ در کشورهای آلمان، دانمارک، سویس و استرالیا تظاهراتی بر پا كردند و با جشن و سخنرانی، خواهان حق رأی، حق کار و آموزش حرفهای برای زنان شدند. در همین سال در روسیه و چین هم تظاهراتی به مناسبت ۸ مارس برگزار شد. در مدتی کمتر از یک هفته از ۸ مارس در آتش سوزی «تریانکل» در شهر نیویورک به خاطر نبود دستگاههای امنیتی و بدی شرایط کار، ۱۴۹ زن کارگر جان باختند. همین موضوع باعث شد که تظاهرات ۸ مارس سال بعد به طور وسیعی در سراسر دنیای متمدن برگزار شود و بدی شرایط کار، مورد اعتراض قرار گیرد. این روز کم کم به روز مخالفت زنان کارگر با کارفرمایان سرمایه دار، برای بهبود شرایط کار و کسب حقوق اجتماعی برای کل زنان در سراسر دنیای صنعتی، تبدیل میگردد.
در واقع هشتم مارس روزی است که زنان جهان بدون توجه به گرایشات مختلف فکری، عقیدتی، قومی و ملیتی، نژادی، زبانی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به یادآوری موفقیتها و دستاوردهایشان میپردازند و در حقیقت با نگاهی به گذشته، انرژی و توان بیشتری برای احقاق حقوق انسانی خود مییابند تا در دنیایی که هنوز نابرابریهای جنسیتی در بخشهای مختلف آموزشی، سیاسی و.. وجود دارد و در پارهای نقاط جهان هنوز دختران را ختنه میکنند، زنان را از حقوق قانونی شان محروم میدارند و در بسیاری جوامع پیشرفته هنوز با انواع شیوههای لوکس و نوین استثمار زنان و دختران ادامه دارد؛ راههای تازهای برای سالم زیستن و بیدغدغه نفس کشیدن بیابند.
اما با گذشت سالها ازتاریخ هشتم مارس۱۸۷۵اگرچه شرایط زنان به ویژه زنان کارگر کمی بهبود یافته است، اما همچنان مشکلات عدیدهای در این زمینه وجود دارد و چه بسا با پیشرفت تکنولوژی و تکامل جوامع مسائل و بحرانهای تازهای نیز در این زمینه ایجاد شده است.
در دنیای امروز، گذشته از عدهٔ قلیلی که صاحبان قدرت و سرمایه هستند مشکلات و بحرانهای اقتصادی تمامی کشورها را به نوعی تحت تاثیر خود قرار داده است و بسیاری از افراد برای زنده ماندن باید تا سر حد مرگ تلاش کنند و بنا به آمار دفتر برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد (WFP) تعداد گرسنگان جهان امسال از مرز یک میلیارد نفر خواهد گذشت. در چنین شرایطی شاید پرداختن به رضایت شغلی و اهمیت آن در سلامت روان افراد یک جامعه، چندان منطقی به نظر نرسد اما از آنجا که نمیتوان با یأس و سرخوردگی و انکار حقایق تنها به گذران معیشت پرداخت و حقوق شهروندان دهکدهٔ جهانی را از مناظر مختلف نادیده گرفت، باید در کنار تلاش برای رفع بحرانهای اقتصادی که البته پرداختن به آن نیازمند اقتصاددان و متخصص امر میباشد، در دیگر جنبههای انسانی نیز فعالیت نمود.
بسیارند افرادی که برای گذران زندگی در هر شغل و حرفهای به سختی تلاش میکنند و صرفنظر از علاقمند بودن یا نبودن به شغل مربوطه روزها و ماههای خود را بدین منوال میگذرانند. در این بین زنان به فراخور شرایط سختتر در احراز مشاغل و عدم توزیع برابر حِرَف که هنوز هم در بخشهای مختلف خود را نشان میدهد، با معضلات بیشتری در بازار کار مواجه هستند، به ویژه در مورد زنانی که نانآوران خانه و سرپرست خانوار محسوب میشوند. مشکلات زنان در بازار کار بر هیچ کس پوشیده نیست.
جداسازی جنسیتی مشاغل و وجود این تفکر غالب که مردان توانایی بیشتری نسبت به زنان دارند و وجود محدودیتهایی از جمله ساعات کاری نامنظم، کمی دستمزد و عدم حمایتهای قانونی از جمله عواملی است که هنوز هم زنان را در انتخاب شغل محدود میکند. از سوی دیگر مناسبات بیرحم جامعه سرمایهداری موجب شده که زنان علیرغم اینکه بین دو تا سه چهارم کارهای انجام شده در مقیاس جهانی را انجام میدهند و ۴۵درصد مواد غذایی جهان را تامین میکنند، دستمزد کمتری دریافت کرده و نیروی کار ارزان محسوب شوند. برخی آمارها حاکی از آن است که زنان در یک روز به اندازه ۲روز کار میکنند، این در حالی است که اگر خانهداری، نگهداری از فرزندان و خدمات درون محیط خانواده را نیز به عنوان کار مضاعف در نظر بگیریم، زنان نسبت به کاری که در جهان انجام میدهند دستمزد بسیار ناچیزی دریافت میکنند و درصد زیادی از ثروت ایجاد شده در کشورهای صنعتی را کار بیمزد خانگی در بر میگیرد. به عبارت دیگر این کار بیمزد در پرورش و تربیت نسل آینده لازمهٔ نظام سرمایهداری محسوب میشود و بیراه نیست اگر عواملی چون تسری فحشا، زنانه شدن بسیاری از آسیبهای اجتماعی، فقر و بیعدالتی را ثمرهٔ سیاستهای سرمایهدارانهٔ حاکم بر جهان امروز دانست.
در عین حال در شرایط حاضر، وضعیت زنان کارگر به مراتب سختتر و بحرانیتر از دیگر اقشار زنان در جوامع مختلف است. به هر صورت نمیتوان انکار کرد که پس از طی شدن دوره مردسالاری در جهان و ورود زنان به عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و هنری، امروز فعالیت و کار در بیرون از خانواده در بخشیدن وجههای ارزشمندتر و اعتباری بیشتر برای زنان بسیار تاثیرگذار است. امروزه مدیران توانمند، سیاستمداران و هنرمندان زن، حتی کارمندان زن نیز خود را در دستیابی به ارج و منزلت انسان و احقاق حقوق از دست رفته نزدیکتر میبینند و جامعه نیز به ویژه در کشورهای در حال توسعه به این زنان با دیدهٔ احترامآمیزتری مینگرد. مثلا امروز، مادری که در یک اداره شاغل است برای فرزندش اعتبار بیشتری در مدرسه فراهم میکند تا مادری که در دنیای مدرن و پرطمطراق امروز هنوز عنوان خانهدار را یدک میکشد. اما شاید کمتر به این مساله پرداخته شده که زنان کارگر تا حدودی از این قاعده مستثنی هستند و علیرغم فعالیت اجتماعی و تحمل بخش سنگینی از وظیفه گرداندن صنایع و چرخهای نظام سرمایهداری همواره از لحاظ وجهٔ اجتماعی کمتر دیده شده و شاید بسیاری از فرزندانشان به داشتن یک مادر خانهدار راضیتر باشند.
در حقیقت عده قریب به اتفاق زنان کارگر نه تنها رضایت شغلی نداشته بلکه تنها به واسطه شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و خانواده برای گذران زندگی و کسب حداقل درآمد برای اندک رفاه فرزندانشان، ساعتها کار طاقتفرسا را به جان میخرند. در عین حال همواره شرایط نابرابر دستمزد و حاشیه امنیت شغلی بین زنان و مردان کارگر وجود داشته و در مواجهه با هر بحران اقتصادی، اول این زنان کارگر هستند که شغل خود را از دست خواهند داد و عقد قراردادهای پیمانی، موقت و سفید امضا و استثمار کارگران زن مجرد تنها گوشهای از مسائل و مصائب زنان کارگر میباشد. اگر چه در اصل ۲۱ قانون اساسی شرایط کار زنان عنوان شده است اما در بسیاری از بخشهای خصوص نه تنها این موارد مندرج رعایت نمیشود بلکه در صورت بروز هر اعتراضی به کارفرما، موقعیت شغلی افراد به خطر خواهد افتاد. اگر چه در دویستوهفتادوسومین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ۱۳ اسفند ماه ۱۳۷۰ طرح بررسی مسائل و مشکلات زنان کارگر تصویب شد اما اکنون با گذشت نزدیک به دو دهه از تصویب این طرح هنوز تغییر چندانی به صورت عملی در زندگی زنان کارگر دیده نمیشود و همچنان معضلاتی از قبیل نابرابری دستمزد بین زن و مرد، بردگی خانگی و مشکلات مادی و معنوی بسیار، با زندگی زنان کارگر عجین شده است.
این در حالیست که نه تنها در دین مبین اسلام بارها به حفظ حقوق و کرامت زنان اشاره شده بلکه یافتههای تاریخی نیز حاکی از آن است که در ایران حقوق زنان کارگر در مقابل تخصصی برابر، مساوی بوده و در اکثر کارگاههای بزرگ دورهٔ هخامنشی به دلیل توانایی مدیریت آنان، سرپرستهای کارگران زن و مرد یک زن بوده است.
از سوی دیگر تمام آزاداندیشان و عدالتخواهان میدانند که اساسا حقوق زنان، حقوقی جهانشمول است و هر فردی که مدافع حرمت، حقوق و آزادیهای انسان است باید در جهت رفع ستم تبعیض جنسی نیز تلاش کند. تا به جایی برسیم که درستکاری و تقوا بدون در نظر گرفتن جنسیت افراد ملاک برتری باشد. همانگونه که در آموزههای دینی ما نیز برآن تاکید شده است. در قران مجید نیز همواره مساوات میان انسانها مورد توجه است که شامل دو قسمت عمده مساوات در اصل انسانیت و مساوات در حقوق و اجرای قوانین و احکام میباشد، به عنوان مثال در آیه۱۳/۴۹ سوره حجرات آمده است که «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعاارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم» یعنیای مردم، شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گرداندیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. همچنین باید پذیرفت که برای دستیابی به جامعهای سالمتر باید ضوابط انسانی را حکمفرما نمود و همان طور که انگلس در کتاب منشاء خانواده خویش مینویسد: «اولین ستم طبقاتی مقارن است با ستم جنس مذکر بر مونث» در نتیجه رفع هر گونه ستم جنسی به نوعی در گرو رفع ستم طبقاتی است و میان ستم طبقاتی و ستم جنسی رابطه متقابل و تنگاتنگی وجود دارد. در نتیجه برای رفع چنین تبعیضهایی نه تنها زنان بلکه مردان و زنان برابریطلبی باید دوش به دوش یکدیگر موانع را از سر راه بردارند و بیش از هر چیز بر حرمت انسانی افراد صحه بگذارند. به همین روی باید در نظر داشت که مشکلات زنان کارگر نیز بخشی از مشکلات کل افراد جامعه است.
به نظر میرسد که باید نگاه دقیقتر و جدیتری به مسائل زنان کارگر داشته باشیم چرا که زنان بخش اعظمی از نیروی کار را تشکیل میدهند که اگر از نظر روحی و روانی و عاطفی دچار رضایت نسبی نباشند آثار مخرب آن را در تمامی سطوح و لایههای جامعه حس خواهیم کرد و بپذیریم که یک زن کارگر حق دارد به عنوان یک انسان، از دسترنج خود صاحب درآمد مستقلی گردد. زنانی که پس از ۸ تا ۱۲ ساعت کار متوالی و طاقتفرسا و در شهرهای بزرگ با هدر دادن ساعتها در ترافیک، با رسیدن به خانههایشان، تازه بخش دیگری از مسئولیتهایشان آغاز میشود. زنانی که اگر چه صدایشان کمتر شنیده میشود اما وجود دارند؛ در همین نزدیکیها، کافیست کمی سرمان را بچرخانیم.