ایلنا گزارش میدهد؛
بخشی از نقاشیهای قاجاری بقعه آقا سیدعلی لاهیجان از بین رفت
بیشتر نقاشیها، گچ بریها و آثار چوبی بقعه آقا سیدعلی در حال ویرانی است، ضمن اینکه بخشی نیز بر اثر مرور زمان و مرمت نکردن دچار ریزش شده و جدار آجری بنا نمایان شده است.
ایلنا: یکی از بناهای تاریخی و مذهبی گیلان متعلق به دوره قاجاریه، «بقعه آقا سیدعلی» روستای «متعلقمحله»، بخش رودبنه شهرستان لاهیجان واقع در شرق این استان است.
به گزارش خبرنگار ایلنا از لاهیجان، این بنای تاریخی و مذهبی به جهت حفظ و حراست و به یادگار ماندن برای نسل آینده توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در فهرست آثار ملی ایران به ثبت نرسیده است.
یکی از ویژگیهای بسیار مهم بقعههای شهرستان لاهیجان که در جریان سفرهای استانی دولت به گیلان لاهیجان شهر نمونه گردشگری، طبیعی و تاریخی جهان اسلام نامگذاری شد، وجود نقاشیهای مذهبی بر دیوارههای داخلی و خارجی بقاع آنجاست.
این نقاشیها از نظر سبک جزء نقاشیهای قهوهخانهای مربوط به دوره قاجاریه با مضمون مذهبی است و با توجه به احادیث و روایات و آیات قرآن کریم، نقاش هنرمند آن دوره سعی کرده است متون مذهبی را به تصویر درآورد.
معمولآ موضوعات دوزخ و بهشت، پل صراط، واقعه عاشورا و فرجام قاتلین امام حسین (ع) و یاران با وفایش از اصلیترین محورهای نقاشیهای زیبای بقاع تاریخی شهرستان لاهیجان به شمار میآید.
رنگهای زیبا، خطوط قابل توجه و اشعاری با موضوع مذهبی به ویژه اشعار محتشم کاشانی از دیگر ویژگیهای نقاشیهای موجود در بقاع تاریخی و مذهبی شهرستان لاهیجان قلمداد میشود.
متاسفانه به دلیل عدم رسیدگی از سوی مراجع ذیصلاح قانونی هم چون اداره کلهای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان، این آثار هنری فاخر در حال نابودی هستند. مصادق بارز این جریان، بقعه آقا سیدعلی متعلق محله بخش رودبنه شهرستان لاهیجان را میتوان به آن اشاره کرد، ضمن اینکه آب وهوای مرطوب استان به روند تخریب آثار تاریخی شدت بخشیده است.
با توجه بازدید صورت گرفته از بقعه آقا سیدعلی متعلق محله بخش رودبنه لاهیجان، مشاهده شد بیشتر نقاشیها، گچ بریها و آثار چوبی این بنا در حال ویرانی است. ضمن اینکه بخشی نیز بر اثر مرور زمان و مرمت نکردن دچار ریزش شده و جداره آجری بنا نمایان شده است.
از سوی دیگر آثار رطوبت بر دیوارههای داخلی و بیرونی بقعه آقا سیدعلی به خوبی قابل مشاهده است. ضمن اینکه بخشی از ملات سیمانی دیواره بیرونی بقعه که در اطراف آن قبور مشاهده میشود، ریخته و جداره آجری آن هم مشخص است.
ضرورت دارد هر چه سریعتر آثار منحصر به فردی که بیانگر ذوق هنری و اعتقادات نیاکان ما است، مورد توجه دستگاه متولی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قرار گیرد تا از بین نرود.
گفتنی است تعدادی از ریش سفیدان روستای متعلق محله بخش رودبنه شهرستان لاهیجان، آمادگی کامل خود را برای مرمت این بنای ارزشمند با هزینه شخصی اعلام کردند، ولی مدعی شدند نه دستگاه متولی اجازه مرمت به ما میدهد و نه خود بازسازی میکند.
گفتنی است در طی حدود سه سال اخیر برخی از آثار ثبت شده استان گیلان مورد دخل و تصرف و یا تخریب توسط افراد متجاوز به این قبیل ابنیه و محوطهها قرار گرفته و مورد اعتراض دوستداران آثار میراث فرهنگی نیز قرار گرفته است.
از جمله این آثار میتوان به تخریب ابنیه تاریخی؛ هتل ساروی (رشت)، پاک سرشت صوفی (املش)، بازرگانی (رشت)، دکتر کاشانی (رشت)، دیوار جنوبی مسجد حاج سمیع (رشت)، دریا بیگی (لنگرود)، ریزش بخشی از بقعه نصیر علی کیا (رودسر)، آتشسوزی در سه مغازه ماسوله، عبور جاده از تپه باستانی پنجه پیران (لاهیجان)، سرقت کاشیهای واقع در دیوار بیرونی حمام حاجی (رشت) و تخریب بخشی از سقف درب ورودی حمام گلزار (رشت) توسط شهرداری برای حفظ جان مردم، اشاره داشت.
وبلاگ «لاهیجانه»، در سیام تیر ماه ۹۱ درباره بقعه آقا سید علی رودبنه نوشته است:
در فاصلهای کمتر از شش کیلومتر از مرکز شهر لاهیجان، بقعه آقا سیدعلی که کشف هویت او نیازمند بررسیهای ثانویه است، در جوار مسجد و گورستان روستای متعلق محله قرار گرفته است. معماری این بقعه آنچنان که سازمان میراث فرهنگی ادعا میکند متعلق به دوره قاجاریه است. جنس دیوارهای بقعه از خشت و گل با رویهای از کاهگل و روکشی از گچ است.
دیوارهٔ شمالی آن از گذشتههای دور مماس با دیوار جنوبی مسجدی بوده که اهالی برای برگزاری مراسم مذهبی ساختند. بقعه دارای پلکانی با سه پله در سمت مشرق و دو در ورودی در ایوان شرقی و غربی است.
آنچه که بقعه را شایسته توجه بیشتری میسازد نقاشیهای سه دیوار شرقی، غربی و جنوبی آن است که در سال ۱۳۵۳ هجری قمری (۱۳۱۳ هجری شمسی) توسط فردی به نام «آقا (...) مشهدی آقا جان» و به سفارش دو تن از بزرگان ده با نامهای «علی کدخدا ولد علی اکبر» و «کربلایی جعفر ولد اصغر» در دو مجلس عاشورا و قیامت نقاشی شده و با محاسبهای سرانگشتی میتوان به قدمت ۷۴ سالهٔ نقاشیها رسید.
«خدای تعالی رحمت کند باعث و بانی را - عمل میرزا حسن نجار، میرزا محمدعلی کوشالی»؛ با خواندن این جملات درهای دو لتهای غربی بقعه را میگشاییم و به فضای تاریک داخل بنا قدم میگذراییم. آنگونه که از بازمانده نقش و نگارهای نوار پایین دیوارها معلوم است ظاهراً داخل بقعه نیز مزین به نقشهایی بوده و بعدها رنگآمیزی و ترمیم شده است.
در بالای درهای شرقی و غربی بنا، هر طرف دو پرنده تصویر شدهاند که رو به هم نشستهاند، با بالهای قهوهای و سر خاکستری و طوقی طلایی بر گردن. پنجره بالایی در شرقی با مربعهایی که چهار گوشه آنها چیده شده و به هشت ضلعیهای غیر منتظمی بدل شدهاند به صورتی درهم رفته اما منظم مشبک شده است.
از نقاشیهای زیبای ضلع شرقی چیز زیادی باقی نمانده، زیرا قبلآ دست استاد گچ کار و نیز سارقان شبانه (البته هر یک با نیتی متفاوت اما نتیجهای یکسان) ما را از دیدن صحنه کامل نقاشی محروم کردهاند. با این حال آنچه را که از لابلای گچکاریهای غیر مسئولانهٔ سمت راست در شرقی میتوان دید به شرح زیر توصیف میکنیم:
- مردی با زره و کلاهخود و شمشیر و سبیلهای تاب داده. چشمان مرد به منظور نمایش دردی که بر اثر اصابت ضربه شمشیر متحمل شده به منتها الیه بالای حدقه چسبیدهاند.
- سمت چپِ مرد فوق الذکر، دستی دیده میشود که شمشیر را به حالت قبل از وارد کردن ضربه، در زمان به عقب بازگردانده و در هوا معلق نگاه داشته است.
- بالا و سمت چپ: اسبی به رنگ آبی با زین و یراق رنگارنگ ایستاده به پهلو. دم و یال اسب با زیور آلات تزئین شده است. سوار از ناحیه بالای کمر تمام رخ به ناظر مینگرد. سوار دو بازوبند بر بازوانش بسته و ریش و سبیل پر پشت اما کوتاه و ابروان کمانی دارد. در سمت راست بالا تنهٔ سوار، دو مرد دیده میشوند که با توجه به کوچکتر کشیده شدن یکی میتوان حدس زد که یکی بر دیگری تقدم داشته است یا دارایشان بالاتری بوده است.
- در قسمت بالای این تصاویر خطی افقی که احتمالاً طناب یا میلهای است نقاشی شده است. مردی به وسیله دو چنگک از گوشهایش آویزان شده است. مرد سبیلهای بلند تاب داده دارد و از شدت درد دندانهایش را به هم میفشارد. خطوطی عمودی که از زیر دیده میشود تداعی گر خوابانده شدن مرد بر روی سطح میخ دار است.
- سری بریده از گوشهایش با چنگک آویزان شده است.
- مرد دیگری با سبیلهای تاب داده دیده میشود که شمع آجین شده است. محل تماس شمعهای ذوب شده با پوست مرد با رنگ قهوهای مشخص شده و با محاسبه سه شمع روی سر، سه شمع روی لب بالایی و ۳۵ شمعی که روی اعضای بدن مرد دیده میشوند، مجموعا ۴۱ شمع از گزند ماله استاد گچ کار در امان ماندهاند. حدس زده میشود شکل زرد رنگی که که در دهان این مرد دیده میشود شعلهٔ آتشی باشد که از جان او زبانه میکشد. نکته قابل توجه دیگر حالت چشمان مرد و فشردگی دندانهای اوست که با هدف نمایش درد تصویر شدهاند و البته علی رغم فشردگی دندانها زبانهٔ آتش به شکلی غیر منطقی روی دندانها نقاشی شده و لبهای مرد هم برای واضح دیده شدن زبانه با فاصله از هم نقش شدهاند.
- سر بریدهٔ دیگری که سمت چپ اندام مرد شمع آجین، از گوشهایش آویزان شده است.
در سمت چپ در شرقی بقعه که با توجه به بقایای دیوار از زیباترین قسمتهای دو مجلس نقاشی دیواری محسوب میشده است، تصویری خیالی از پل صراط و دوزخ نقاشی شده بود که متاسفانه به دلیل تخریب شبانه توسط سارقان، قسمت اصلی مجلس از بین رفته است و از دل دیوار زمینه نقاشیها، طاقچهای پنهان، رخ آشکار نموده است. بر سطح داخلی دیوار طاقچه که بیش از هفتاد سال توسط لایه دیگری از دیوار مخفی شده بود دو کلمه فاطمه (س) و حسین (ع) به سختی قابل خواندن است. میتوان دریافت که بقعه سالها دارای این طاقچه بوده و در حوالی سال ۸۳ هجری قمری با هدف مسطح ساختن دیوار و ایجاد زمینهٔ هموار برای نقاشی توسط لایهای از کاهگل پوشانده شده است.
- پل صراط:
دو زن چادری که دست یکدیگر را گرفته و آماده عبور از پل میشوند.
مردی برهنه پیشاپیش زنها در حال بالا رفتن از شیب ابتدای پل است. نکته قابل توجه خنثی بودن مردها و فقدان نشانههای جنسی در آنهاست.
مردی سوار بر موجودی سیاه رنگ تقریباً به اندازه یک سگ از پل عبور میکند. طوری که پاهای مرد روی پل قرار گرفته و زانوانش به علت کوتاه بودن حیوان، زاویه قائمه ساختهاند. موجود سیاهرنگ شاخ و دم کلفت دارد. (شاید نیکی به آن حیوان در دنیا سبب یاری او به مرد در عبور از پل صراط شده است).
مردی چهار دست و پا به پیش میرود.
دو مرد که دست یکدیگر را گرفتهاند در حال پایین رفتن از شیب انتهای پل هستند.
مردی حین برداشتن آخرین گام، دستهایش را به آسمان بلند کرده و شکر به جای میآورد.
مردی با دستهای آویخته و چهرهای ناباور، گویی عبور از پل را خارج از توان خود میپنداشته است.
زیر پل اژدهایی دو سر با پوستی قرمز پر از خالهای سیاه و قهوهای و سفید، دوزخیان را در دهانهایش گرفته است. هر یک از دو سر دارای زبانی زرد رنگ و دندانهایی تیز هستند و مارهایی سیاه و زرد و قرمز دوزخیان در حال بلعیده شدن را حتی در دهان اژدها میگزند.
دوزخیان که از پاهایشان در حال فرو رفتن در دهانهای اژدها هستند، همانند چند مردی که پیشتر صحنه عذابشان را توصیف کردیم از شدت درد دندانهایشان را به هم میفشارند و شعلهای زرد رنگ از بین لبهایشان به بیرون زبانه میکشد. اژدها دمی کج شبیه عقرب و تیغه دار مشابه گونهای خزنده ما قبل تاریخ دارد که با توجه به کشف اسکلت دایناسوری با چنان دمی و بیاطلاعی نقاش در ۷۴ سال قبل، تخیلش ستودنی است.
در فضای بین دو سر اژدها فرشتهای با لباس آبی و ترازویی در دست و تاجی بر سر به محاسبه اعمال یک مرد مشغول است. لباس مرد قهوهای رنگ با حاشیههای زرد رنگ است. که ملبس بودن این مرد در مقایسه با سایر مردان حتی آنهایی که از پل صراط به سلامت گذشتهاند محل توجه است.
در قسمت پایین و چپ دیوار، نمایی مبهم و سیاه از صورت در حال محو شدن یک مرد دیده میشود.
دیوار جنوبی بقعه:
نقاش، دیوار جنوبی بقعه را کاملاً به تصاویری از روز عاشورا و صحرای کربلا اختصاص داده و در دو سمت راست، چپ و نیز در مرکز دیوار یک شاخه علم نقاشی کرده است. در نوار افقی بالای دیوار اشعاری مذهبی نوشته شده است و در قسمت پایین شاخه میانی علم، نام نقاش و سال خلق اثر دیده میشود. در زیر نام نقاش، یک کلاهخود بدون آنکه بر سر کسی قرار گرفته باشد در هوا معلق است.
در مرکز دیوار جنوبی نقاشی خط نام حضرت علی (ع) و لفظ جلاله الله و در سمت چپ آن چند منظره از خیمهگاه و میدان نبرد ترسیم شده است همچنین در پایین خیمههای تصویر چند زن در کنار یکدیگر دیده میشود و یک زن هم زیر دم اسب حضرت امام حسین (ع) نقاشی شده است. شخص دیگری هم در جلوی اسب حضرت بر زمین نشسته و با بلند کردن دستها به سمت آسمان زاری میکند.
در نیمه راست دیوار صحنهای از نبرد حضرت قاسم به تصویر کشیده شده است.
دیوار غربی:
در نیمه راست دیوار تابلویی از حضرت اباعبدالله (ع) که علی اصغر شیرخوار را در آغوش کشیده و آب میطلبد مشاهده میگردد و در سمت چپ دیوار و در مجاورت در غربی تصویری از هلال ماه با چهرهای آدمگون نقاشی شده است.
از دیگر نکات قابل ذکر، استفاده انحصاری از تاریخ هجری قمری برای بیان زمان نقاشیها و نیز استفاده از کلمه «ولد» یعنی فرزند برای نامیدن افراد در دورانی است که هنوز شناسنامه و نام خانوادگی استفاده نمیشده است.
در سمت چپ در غربی سر بزرگ مردی با سبیلهای تاب داده دیده میشود که علی رغم به سر داشتن یک کلاهخود و پوشیدن زره جنگی با ضربه یک شمشیر از فرق سر تا سینه به دو نیمهٔ چپ و راست تقسیم شده است.
شمشیر در بدن مرد باقی مانده است و او میکوشد شمشیر را از تن خود خارج سازد که متاسفانه این قسمت دیوار نیز هفته گذشته توسط سارقان شبانه تخریب گردید و آنچه که در دل دیوار مخفی شده بود به سرقت رفت.
نکته جالب اینکه دو محلی که تاکنون توسط سارقان شکافته شدهاند دقیقاً دارای مخیلترین و ترس آفرینترین نقوش دو مجلس (یعنی اژدهای دو سر و انسان دو نیم شده) بودهاند.