گزارشی از زندگی یک کارگر روزمزد پس از معلولیت
چکیده: داریوش متولد ۱۳۵۸ و اهل استان کرمانشاه و سرپرست خانوادهاش است که وقتی برای کار روزمزدی از خانه بیرون رفته بود دچار سانحه شد.
در یکی از روزهای بهار امسال، داریوش، کارگری که شغل ثابتی نداشت، مثل روزهای دیگر برای پیدا کردن کار از خانه بیرون رفت؛ به امید آنکه غروب با دستانی پر به خانه برگردد، اما در همین روز حادثهای برایش رخ داد که زندگی او، خواهران و مادرش را برای همیشه تغییر داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا از کرمانشاه، داریوش عطاییپور متولد ۱۳۵۸ و اهل استان کرمانشاه و سرپرست خانوادهاش است که وقتی برای کار روزمزدی از خانه بیرون رفته بود دچار سانحه شد.
حاصل تصادفی که برای او پیش آمد، قطع پنجه پای راست، پاره شدن رباطهای پای چپ و دهها زخم دیگر بود. این حادثه داریوش را خانهنشین کرد و اندک سرمایهاش هم در راه درمان هزینه شد.
سرنوشت خانواده او با تصادف گره خورده است و پدرش نیز که چند سال پیش به دنبال کار به تهران رفته بود در تصادف دیگری جان خود را از دست داد.
او امروز در گوشهای از خانه فقیرانهاش در کرمانشاه در بستر افتاده، به این امید که شاید روزی روی پاهایش بایستد و چرخ زندگی خود و خانوادهاش را بچرخاند. آنطور که پزشکان معالج میگویند اما، معلولیت همراه همیشگی او خواهد بود.
از داریوش حالش را میپرسیم؛ میگوید: در تمام دوران زندگیام نه کار ثابتی داشتهام و نه بیمهای برای تامین آینده و حتی کاستن از هزینههای پزشکیام. تنها امیدم اول خداوند و سپس یاری مسئولان و مردم است.
این کارگر جوان با اشاره به اینکه دوست ندارد از هم اکنون در بستر بیماری و معلولیت بیافتد، میافزاید: خانوادهام هر آنچه داشته و نداشتهاند را برای درمان من فروختهاند و دیگر چیزی برای فروش نداریم.
داریوش ادامه میدهد: از خداوند میخواهم که دوباره سلامتیام را بازگرداند تا بیشتر از این شرمنده مادر و خواهرانم نشوم.
او با اشاره به کمکهای برخی از نهادهای حمایتی استان میگوید: کمیته امداد امام خمینی کمک مالی ناچیزی به من و خانوادهام میکند، ولی این مقدار حتی جوابگوی هزینه حتی یک روز دارو و درمان من نیست.
مادر داریوش هم که بعد از این اتفاق وضعیت روحی مناسبی ندارد، میگوید: نمیدانم این چه سرنوشتی است که خانواده ما دچار آن شده است. چند سال پیش شوهرم بر اثر تصادف از دنیا رفت و حالا تنها نانآور خانوادهمان نیز با یک تصادف خانهنشین و معلول شده است. داریوش به مدت ۲ ماه در بیمارستانهای مختلف برای به دست آوردن بهبودی بستری شد، ولی بارها عمل جراحی و حتی عزیمت به تهران نتوانست سلامتی را به او برگرداند.
دست آخر از داریوش میپرسیم چه درخواستی از مسئولان دارد، جواب میدهد: از مسئولان و دلسوزان شهر و کشورم میخواهم که در مرا مسیر بهبودی یاری کنند، زیرا دوست ندارم سربار خانواده و جامعهام باشم.
راههای ارتباطی با خانواده داریوش، برای هموطنانی که خواهان پیگیری وضعیت او هستند دردفتر خبرگزاری ایلناموجود است.