شیوا دولتآبادی تشریح کرد:
رستورانگردی کودکان کار «حمایت اجتماعی» نیست
چکیده: «از آنجا که بیشتر این کودکان به دلیل مشکلات اقتصادی خانوادههای خود دچار سوء تغذیهاند بهتر بود مسئولان شهرداری به جای فراهم ساختن امکان صرف سالانه یک وعده غذا در رستورانهای لوکس، هزنیه این کار را بابت بهبود تدریجی رژیم غذایی این کودکان اختصاص میدادند.»
شیوا دولتآبادی، روانشناس و فعال حقوق کودکان کار در واکنش به برپایی «تور رستورانگردی کودکان کار» از جانب شهرداری تهران گفت: در شرایط کنونی کودکان کار و خیابان بیش از آنکه نیازمند صرف یک وعده غذا در رستورانهای لوکس باشند، نیازمند حمایتهای اجتماعی از خود و خانوادهایشان هستند.
شیوا دولت آبادی، استاد روانشناسی دانشگاه علامه و از فعالان قدیمی حقوق کودکان کار با تأکید بر نیاز کودکان کار و خانوادههایشان به حمایتهای اجتماعی، به ایلنا گفت: همواره راهکار مطلوب و بنیادین در مواجه با پدیده اجتماعی کودکان و کار و خیابان حذف و محو شدن این پدیده بوده است تا از این طریق مانند سایر همسالان خود از حق داشتن یک زندگی طبیعی برخوردار شوند. اما خوردن یک وعدهغذای گرم در رستورانهای شیک و لوکس پایتخت در عمل نمیتواند به تحقق این خواسته منجر شود.
مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به شرایط نامساعد تغذیه کودکان کار و خیابان گفت: از آنجا که بیشتر این کودکان به دلیل مشکلات اقتصادی خانوادههای خود دچار سوء تغذیهاند بهتر بود مسئولان شهرداری به جای فراهم ساختن امکان صرف سالانه یک وعده غذا در رستورانهای لوکس، هزنیه این کار را بابت بهبود تدریجی رژیم غذایی این کودکان اختصاص میدادند.
به گفته این روانشناس، هرچند کودکان کار و خیابان به واسطه حضور زودهنگام خود در محیطهای غیر کودکانه به سرعت با درک تفاوتهای موقعیتی و رفاهی خود با کودکان طبقه متوسط و مرفه متوجه اختلاف طبقاتی میشوند، اما از آنجا که کودکان کار و خیابان پس از کسب تجربه صرف یک وعده غذا در محیط لوکس دوباره به همان محیط قبلی باز میگردند ممکن است دچار نوعی سرخوردگی و ناکامی شوند.
دولت آبادی ادامه داد: تجربه حضور چند ساعته در یک رستوران لوکس مانند یک رویای شیرین اما دستنیافتنی میتواند این کودکان دور مانده از محیط کودکانه(خانواده و مدرسه) را دچار تعارض روحی کند.
پذیرش کودکان کار به مثابه آسیب اجتماعی
این استاد دانشگاه در ادامه با یادآوری اینکه جامعه پایتخت حداقل تا مدتها پذیرای واقعیت حضور کودکان کار و خیابان به عنوان یک آسیب اجتماعی نبود، گفت: پس از آنکه نخسیتن بار این آسیب اجتماعی از سوی انجمنحمایت از حقوق کودکان بصورت جدی و آشکار در سطح اجتماع مطرح شد، به تدریج اذهان عمومی به دور از هرگونه تشویق با این واقعیت ناگوار کنار آمد و حضور کودکان کار و خیابان را به عنوان یک آسیب پذیر شد.
وی بابیان اینکه اقدام اخیر شهرداری تهران در خصوص رستوران گردی کودکان کار و خیابان را میتوان نوعی چرخش خیرخواهانه جامعه در جهت پذیرفتن این آسیب اجتماعی تلقی کرد، گفت: با این حال انعکاس ماجرای غذا خوردن گروهی از کودکان کار و خیابان در رستورانهای لوکس نشان داد که میان اتفاق انجام شده با معیارهای اخلاقی جامعه فاصلهای وجود داشته است.
به گفته دولت آبادی، انتشار بدون ملاحظه و آشکار چهره کودکان حاضر در این گردش یک روزه درحالی توسط رسانهها صورت گرفت که عرفهای اخلاقی و دینی در سراسر دنیا همواره به افراد خیر و نیکوکار توصیه کردهاند که در ازای کمکهای خود هویت کمک گیرندگان را پوشیده نگهدارند.
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان افزود: صرف نظر از معیارهای عرفی و اخلاقی، به موجب اعلامیه حقوق بشر تمامی انسانها حق دارند تا در شرایط ناگوار ناشناس باقی بمانند تا از این طریق سایه گذشته ناگوار آنها بر زندگی آینده آنها کمتر سنگینی کند.
وی بابیان اینکه در حال حاضر به استناد همین اصل، هم اکنون هویت و چهره متهمین و حتی برخی مجرمین در نزد افکار عمومی محفوظ باقی میماند، گفت: در مورد کودکان کار و خیابان میتوان مدعی شد که چون چهره افراد به مرور زمان تغییر میکند پس انتشار تصاویر آنها تاثیری بر وضعیت آنها ندارد اما از آنجا که این افراد به دلیل صغر سن قادر به تشخیص کامل نیستند افراد بزرگ سال بهتر است در مورد انتشار چهره این گروه از کودکان جانب احتیاط را رعایت کنند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه کودکان باید دوران کودکی خود را در محیطهای کودکانه خانه و مدرسه سپری کنند، گفت: با این حال امروز تعداد قابل توجهی از کودکان به دلیل مشکلات اقتصادی خانوادههایشان یا درکنار تحصیل مشغول کار بوده و یا بطور کامل ترک تحصیل کردهاند.
شیوا دولتآبادی در خاتمه این گفتگو با بیان اینکه به رغم ناپسند بودن «پدیده اشتغال کودک»، کودکان کار و خیابان نیازمند حمایتهای مختلف از سوی جامعه هستند، افزود: در پشتیبانی از این کودکان نباید تا آن حد پیش برویم که نهادهایی مانند آموزش پرورش وظیفه اصلی خود را فراموش کنند و در صدد رسمیت بخشیدن به فعالیت این کودکان باشند.