خبرگزاری کار ایران

معاون بنیاد ملی نخبگان در گفت‌وگو با ایلنا:

صاحبان صنایع دنبال افراد باسواد و باهوش نمی‌روند/ از کار نخبه‌ها در حوزه پژوهش‌های کاربردی مورد نیاز کشور نتیجه‌ای ندیدیم

صاحبان صنایع دنبال افراد باسواد و باهوش نمی‌روند/ از کار نخبه‌ها در حوزه پژوهش‌های کاربردی مورد نیاز کشور نتیجه‌ای ندیدیم
کد خبر : ۷۰۸۹۰۱

به گفته معاون برنامه‌ریزی و نظارت بنیاد ملی نخبگان کشور صنعت ما از نخبگان مطالبه‌گری چندانی ندارد و این افراد در حالی که می‌توانند برای رفع خیلی از نیازهای کشور ورود کنند، اما داخل نمی‌شوند و نتیجه این می‌شود که برخی از آنها به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بیش از ۱۲ سال است که بنیاد ملی نخبگان در راستای شناسایی، جذب و پشتیبانی مادی و معنوی نخبگان آغاز به کار کرده است. پشتیبانی‌های مادی از جمله اقدامات حائز اهمیت این سازمان برای حمایت از نخبگان است. گرچه این سازمان عمر چندانی ندارد، اما این سوال پیش می‌آید که طی سال‌های گذشته و صرف بودجه‌ برای حمایت از نخبگان در قالب وام و تسهیلات گوناگون تاکنون چه خروجی‌هایی از سوی نخبگان به بنیاد ارائه شده است؟ چرا که تسهیلات و وام‌هایی که ارائه می‌شود، بودجه دولت هستند و انتظار می‌رود، این بودجه‌ها بدون خروجی باقی نمانند، با حسن سالاریه، معاون برنامه‌ریزی و نظارت بنیاد ملی نخبگان در این زمینه به گفت‌وگو نشستیم، او ضمن تشریح تسهیلات مادی ارائه شده به نخبگان و نتیجه آن معتقد است: «زمان چندانی از آغاز فعالیت بنیاد ملی نخبگان نمی‌گذرد، از این رو نمی‌توان به این سرعت منتظر نتیجه از سوی نخبگان بود.» متن گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

بنیاد ملی نخبگان چه نوع تسهیلاتی در اختیار دانشجویان نخبه قرار می‌دهد؟

تسهیلات بنیاد خیلی متنوع است، ما از دوران دانش آموزی تا دانشجویی و پس از دانشجویی برای این افراد برنامه‌های متنوعی داریم. البته بخش عمده ای از تسهیلات‌‎مان در دوران دانشجویی، در حین و پس از تحصیل است. در حین تحصیل به طور خاص به دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، به فراخور نیازی که دارند تسهیلاتی را ارائه می کنیم، تسهیلاتی که یک دوره تحت عنوان جوایز تحصیلی از آنها نام برده می‌شد و در حال حاضر تحت عنوان اعتبارات پشتیبانی از فعالیت­های تحصیلی دانشجویی شناخته می‌شوند. این موارد تسهیلاتی است که کمک می‌‌کند تا دانشجو در مسیر توانمند شدن قرار بگیرد و او را به نوعی برای فعالیت های علمی و تحصیلی و همچنین ورود به محیط کار و فعالیت در جامعه آماده کند. چون حس می‌کنیم در دوران دانشجویی بچه ها صرفا با تحصیل و تحقیق و موارد مختلف دانشگاه درگیر هستند و خیلی از مهارت‌ها و توانایی‌هایی که باید داشته باشند را کسب نمی‌کنند، مخصوصا بچه‌هایی که سطح علمی‌شان بالاتر باشد، حالتی تک بعدی پیدا می‌کنند. آنها با وجود اینکه عمدتا بچه‌های درس‌خوانی هستند، ولی بسیاری از توانایی­‌های لازم برای ورود به جامعه با این مفهوم که بتوانند کسب و کاری را راه بیاندازند و اثربخشی در سطح جامعه داشته باشند، ندارند و این موارد معمولا در این قشر بچه‌ها پایین‌تر است.

 یعنی همه این افراد صرفا درس‌خوان هستند و به لحاظ فعالیت‌های عملی و کارآفرینی توانایی بالایی ندارند؟

در بسیاری از موارد این طور هست، ولی نمی‌توان گفت که همه چنین شرایطی دارند. در کل ما با یک جمعیتی روبرو هستیم که به علت اینکه مشغله درسی خیلی بالایی داشتند، شاید در حوزه امور اجتماعی و اشتغال آنطور که باید و شاید فعال نباشند. دلیل آن هم در ابتدا ضعف در دوران آموزشی و همچنین ضعف در محیط‌های اجتماعی است که عموما این افراد را نمی‌پذیرند. به عنوان مثال صنعت ما از  نخبگان مطالبه‌گری چندانی ندارد و این افراد در حالی که می‌توانند برای رفع خیلی از نیازهای کشور ورود کنند، اما داخل نمی‌شوند و نتیجه این می شود که برخی از آنها به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند. متاسفانه این یک نقطه ضعف در آموزش عالی و همچنین حوزه­‌های خارج از دانشگاهی کشور نظیر صنایع مختلف است که دلایل مختلفی هم دارد و مسئول آن یک دستگاه خاص نیست و به نوعی همه نهادها در این قسمت تقصیر دارند. هم آموزش و پرورش و هم دانشگاه در نوع آموزشی که می‌دهند و هم در طرف مقابل در صنعت و همچنین محیط‌های اجتماعی که هنوز آمادگی پذیرش این افراد را ندارند. مثلا صنایع مونتاژی ما (یعنی صنایعی که عمدتا نیازشان را از طریق واردات تامین می‌کنند) هیچ وقت دنبال افراد دانشمند، باهوش و باسواد نمی‌روند تا آنها کارشان را راه بیاندازند.

در این میان بنیاد ملی نخبگان چه وظایفی دارد؟

وظیفه بنیاد ملی نخبگان معاونت علمی این است که نقطه ضعف موجود در مورد این بچه‌ها را تا حدود زیادی پوشش دهد و بعضا آنها را اصلاح کرده یا رفع کند. بنیاد برای این منظور روش‌های مختلفی را پی‌گرفته که تحت عنوان برنامه‌های شناسایی و توانمندی از آنها یاد می‌کنیم. برنامه‌های شناسایی که در واقع پیدا کردن این افراد است و در این مسیر از شاخص‌های مختلفی مثل سوابق آموزشی، پژوهشی، استفاده از برنامه‌هایی که در حوزه اختراعات وجود دارد و برنامه‌هایی که تحت عنوان رویدادهای نخبگانی از آنها یاد می‌کنیم، به این ترتیب افرادی که به نوعی یک استعداد برتر دارند، شناسایی می‌شوند. در گام دوم این افراد را توانمند می‌کنیم، برای این کار هم انواع و اقسام برنامه‌ها را داریم، از دوره‌های آموزشی ویژه گرفته تا طرح حمایت از هسته‌های نخبگانی. به عنوان مثال یکی از برنامه‌هایی که بنیاد در حال حاضر روی آن تمرکز دارد و تا حد خوبی هم فعال شده، حمایت از تشکیل هسته‌های پژوهشی نخبگانی است. در این هسته‌ها افرادی که در مرحله نخست شناسایی شدند، در گروه‌های پژوهشی کوچک ۱۰ تا ۱۵ نفره حول یک استاد خبره صنعتی یا دانشگاهی جمع می ‌شوند و هدف‌شان این است که با نیازها، مسائل و مشکلات کشور در قالب طرح‌های پژوهشی و کاربردی کوچک آشنا شوند. این هسته های پژوهشی را معمولا طی مدت یک سال تحصیلی حمایت مالی می کنیم و بچه ها در قبال کار پژوهشی که انجام می دهند، حمایت مالی می شوند و پرداخت های مالی به صورت ماهیانه و مستمر به آنها پرداخت می شود.

دانشجو در ازای کار پژوهشی در ارتباط با یکی از نیازهای کشور، حمایت مالی می شود. البته تحقیقات در این نوع کار، با پایان نامه تفاوت دارد، چون قرار نیست همان کاری که او در دانشگاه انجام می داده را مجددا در اینجا تکرار کند.

این کار نیز مانند وام‌هایی که به دانشجویان می‌دهید، جزو تسهیلاتی است که در نظر گرفتید؟

بله، اما همه تسهیلات ما به صورت وام نیست، وام بخش خیلی کوچکی است که با کمک بانک پرداخت می شود و معمولا هم برای خرید مسکن، ودیعه مسکن و... است. این مسئله که من عنوان کردم با تسهیلات این چنینی فرق می کند و دانشجو در ازای کار پژوهشی در ارتباط با یکی از نیازهای کشور، حمایت مالی می شود. البته تحقیقات در این نوع کار، با پایان نامه تفاوت دارد، چون قرار نیست همان کاری که او در دانشگاه انجام می داده را مجددا در اینجا تکرار کند.

صاحبان صنایع دنبال افراد باسواد و باهوش نمی‌روند/ از کار نخبه‌ها در حوزه پژوهش‌های کاربردی مورد نیاز کشور نتیجه‌ای ندیدیم

یعنی اینجا کارِ کاربردی صورت می‌گیرد؟

دقیقا، چون در اینجا زمان بسیار محدود است و حداکثر ۴۰ تا ۵۰ ساعت در ماه زمان افراد را به خود اختصاص می‌دهد. بالاخره یک دانشجو در درجه اول باید درسش را بخواند و معمولا در زمان اوقات فراغت از این طرح استفاده می‌شود، چون ما نمی‌خواهیم دانشجو از مسیر تحصیلش عقب بماند، بلکه دنبال این هستیم همان مسیری که در دانشگاه رفته را تکمیل کند. با این تفاوت که در حین تحصیل با یک سری آموزش‌های غیرمستقیم برای ورود به جامعه آماده می‌شود تا ضعف ورود در فضای اجتماعی و کاری آنها از بین برود. کشور ما در وضعیت گذار از سنتی به پیشرفته است، در حالت پیشرفت باید افراد نخبه در جایگاه واقعی خودشان قرار بگیرند، به همین دلیل این افراد در حال حاضر نیاز دارند که به صورت خیلی حرفه‌ای، غیرمستقیم و در حین اینکه تحصیل می‌کنند وارد یک سری برنامه‌های پژوهشی و آموزشی کم حجم شوند که آموزش تدریجی لازم را نیز کسب کند.

پس این تسهیلات فقط برای یکسری کارهای خاص در نظر گرفته شده است؟

بله، فرد در هسته پژوهشی زیر نظر استاد راهنما رشد می‌کند و جنبه آموزشی و تربیتی آن به مراتب بیشتر از جنبه پژوهشی کار است. به عنوان مثال موضوعی در حوزه محیط زیست به عنوان یک مسئله در کشور مطرح می‌شود، یک استاد که در این زمینه تخصص دارد، استاد محوری هسته پژوهشی می‌شود و ده نفر زیر نظر این شخص وظایفی که برایشان تعیین می‌شود را انجام می‌دهند. بعد از گذشت یک سال دانشجویی که در این تحقیق حضور داشته، در وهله اول با یک نیاز اساسی کشور آشنا شده، در وهله دوم برای یکی از حوزه‌های مورد نیاز کشور تحقیقات حیاتی و کاربردی انجام داده و در وهله سوم نیز متوجه می‌شود که با دانش و علمش می‌تواند برای کشور خود مثمر ثمر باشد و این حالتی که بعضا حس می‌کنند در این کشور جایگاهی ندارند، پس به خارج از کشور بروند، از این میان حذف می شود. خیلی از حرف هایی که بچه های با استعداد به ما می زنند این است که در اینجا کار نیست و کسی ما را نمی خواهد، با طرح‌های این چنینی این حالت از بین می‌رود و در کنار این، فرد یک سری مهارت ها هم کسب می کند.

 منظور چه مهارت‌هایی است؟

کار تیمی را یاد می‌گیرد، متوجه می‌شود که چطور باید مذاکره کند و چگونه می‌تواند طرح کسب و کار بنویسد و همه اینها مواردی است که در طی این یک سال آموزش می‌بینید. البته اگر قرار باشد در راستای این تحقیقات کاربردی، نمونه‌ای ساخته یا آزمایشی انجام شود، حتما این اتفاق رخ می‌دهد. بالاخره کار تحقیقاتی صرفا پژوهش نیست و مخصوصا ما که بحث کاربردی بودن طرح مد نظرمان است، به این مسئله واقفیم. گاهی ممکن است که فرد یک نمونه بسازد یا در آزمایشگاه تحقیقاتی انجام دهد و یا حتی اگر لازم باشد برای بازدید از طرحی به خارج از کشور برود تا کارش نتیجه لازم را به همراه داشته باشد. این یک نمونه از برنامه­‌های بنیاد است. معمولا بنیاد برای هر طرحی یک اسم انتخاب می­‌کند؛ به این طرح می‌گوییم طرح هسته‌های پژوهشی شهید احمدی روشن؛ به علت اینکه شهید احمدی روشن در دوران تحصیلی و پس از تحصیل کارهای تحقیقاتی کاربردی را انجام می‌دادند که تداعی‌گر این طرح و این روش است. به جز این طرح، در دوران تحصیل برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری (به ویژه دکتری) طرح‌های دیگری هم داریم. خیلی از این افراد وقتی وارد کارهای تحقیقاتی می‌شوند، ممکن است درآمد ثابت و حقوقی از جای دیگر نداشته باشند، به همین دلیل یک پرداختی را به صورت ماهیانه در قالب کارهای پژوهشیاری یا آموزشیاری برای آنها در نظر می‌گیریم. در مورد دانشجویان ارشد هم همین است ولی مبالغ پایین‌تری به آنها اختصاص می‌گیرد. در این شرایط مبلغی که فرد دریافت می‌کند، به نوعی کمک هزینه تحصیلش است تا بتواند در مسیر خودش با سرعت بیشتری پیشرفت کند و در عین حال کمکی هم به دانشگاه کرده باشد. چون قاعدتا این افراد، توان علمی و تحقیقاتی خوبی دارند و به طور مثال با برگزاری  کلاس‌های حل تمرین، می‌توانند به کمک استاد درس به بحث آموزش ورود کنند.

در مجموع برای هر فرد چقدر هزینه می‌شود؟

این عدد و رقم متنوع است، چون بالاخره بنیاد، بسته‌های حمایتی مختلفی دارد و افراد ممکن است یکی از آنها را انتخاب کنند، به طور مثال فردی ممکن است وارد طرح شهید احمدی روشن شود و یک نفر طرح آموزش یاری و پژوهشیاری را ادامه دهد.

یعنی خودشان انتخاب می‌کنند؟

بله، ولی بالاخره بنیاد هم سیاست‌­هایی را می­‌گذارد تا طوری نشود که همه بچه‌ها به سراغ یک طرح بروند، همه این موارد طرح‌های مختلفی هستند که هرکدام به نوعی کمک هزینه‌ای مجزا برای فردی که در حال تحصیل است محسوب می‌شوند. از نظر مبلغ هم به طور مثال برای دانشجوی کارشناسی در طول یک سال چیزی در حدود سه تا چهار میلیون تومان در نظر گرفته شده است. در مورد دانشجویان کارشناسی ارشد مبلغ بالاتر می‌رود و به شش تا هفت میلیون تومان می‌رسد، برای دانشجویان دکترا نیز مبلغ تقریبا دو برابر می‌شود و چیزی نزدیک به ۱۳_۱۴ میلیون تومان در یک سال است. در واقع این کمک هزینه فقط مخصوص افرادی است که براساس استانداردهای بنیاد به عنوان یک دانشجوی شاخص و مستعد شناخته شوند که در حال حاضر واقعا شرایط رقابتی است. سال به سال پرونده‌ها و رزومه‌های افراد بررسی می‌شود و بهترین کسانی که در سال شناسایی شدند را مورد حمایت قرار می‌دهیم، البته بعضی بچه‌ها آنقدر توان‌شان از نظر علمی بالاست و خوب عمل می‌کنند که ممکن است در این رقابت علمی چندین سال از حمایت‌ها بهره‌مند شوند.

در حوزه پژوهش‌های کاربردی که دقیقا مورد نیاز کشور است، آنطور که انتظار داشتیم از کار این نخبگان نتیجه ندیدیم.

شما اشاره کردید در قبال تسهیلاتی که ارائه می‌دهید، کارهایی از دانشجویان می‌خواهید، چه میزان از نتایجی که می‌خواستید در این طرح‌ها و پژوهش‌ها حاصل شده است؟

این را باید دانشگاه و جامعه قضاوت کند، به هرحال دانشجوهای پرتوان و پراستعداد ما وقتی این کمک هزینه تحصیلی ولو به صورت ناچیز که واریز می‌شود، انگیزه پیدا می‌کنند که کار پژوهشی‌شان را با کیفیت بهتر و استانداردهای بالاتری انجام دهند، اما واقعیت این است که ما خودمان هم سال به سال طرح‌هایمان را اصلاح می‌کنیم، یعنی اگر از دانشگاه بازخوردی برسد و آماری به دست بیاوریم و نقاط ضعف و قوت کار را شناسایی کنیم، آنها را اصلاح خواهیم کرد. مثلا اگر یکی از تسهیلات ما در یک سال مورد انتقاد دانشگاه‌ها قرار بگیرد و دوستان مدعی باشند که این طرح مانع رشد و پیشرفت دانشجویان شده و آنطور که باید و شاید خروجی آن دیده نمی‌شود، طبیعتا طرح را اصلاح می‌کنیم. همچنان که این طرح‌هایی که خدمت‌تان عرض کردم، در حدود ۶_۵ سال گذشته بارها و بارها اصلاح شده‌اند. بر فرض مثال طرح حمایت از هسته‌های پژوهشی از آن طرح‌هایی است که به تازگی به فرمت جدید رسیده، دلیل آن هم این است که ما در حوزه پژوهش‌های کاربردی که دقیقا مورد نیاز کشور است آنطور که انتظار داشتیم از کار این نخبگان نتیجه ندیدیم، به همین علت هم تمرکز کردیم و حدود یک سوم جوایز تحصیلی بنیاد نخبگان را به حمایت از هسته‌های پژوهشی با کارهای کاربردی یا همان طرح شهید احمدی روشن اختصاص دادیم تا بچه‌ها با انجام کارهای تحقیقاتی جمعی و کارگروهی آشنا شوند. بالاخره در این هسته‌ها رشته‌های تحصیلی مختلف کنار هم قرار می‌گیرند و به همین علت این طرح‌ها خیلی می‌تواند مفید باشد تااین افراد در آینده نزدیک خودشان هسته تشکیل یک شرکت دانش بنیان شوند. در حال حاضر خود وزارت علوم هم در حال تلاش است که به سمت این مدل تحقیقات برود، اما در واقع نیت ما این است که این قسمت شتاب بیشتری به خود بگیرد. ما اعتقاد داریم که این نخبگان دانشجویان برتر کشور هستند و هرچه سریع‌تر باید با نیازها و مشکلات کشور آشنا شوند.

در مجموع بنیاد ملی نخبگان چقدر از این افراد و کارهایی که در طرح‌های مختلف انجام دادند، راضی بوده و افراد تحت پوشش نیز چه میزان رضایت دارند؟

بالاخره در هر طرح تسهیلی و حمایتی، عده‌ای راضی و خوشحال و عده­‌ای ناراضی‌اند. بودجه محدودی داریم و خیلی از افراد به همین دلیل انتخاب نمی شوند. جمعیت دانشجویی کشورمان چیزی در حدود 4 میلیون نفر است، درحالی که جمعیت دانشجویی تحت حمایت بنیاد به زحمت به 3500 نفر می رسند، یعنی ما یک هزارم جمعیت دانشجوی کشور را حمایت می کنیم، حمایتی که اعداد و ارقام چشمگیری هم ندارد. البته تصورم بر این است که همین عدد و رقم کم هم اگر خوب مدیریت شود خیلی می تواند اثربخش باشد، چون نیاز اصلی این جامعه پرداخت پول به این دانشجویان نیست، نیاز اصلی جامعه این است که این افراد احساس کنند در کشورشان مثمرثمر هستنند. یعنی اینکه یک شاگرد اول دانشگاه شریف یا دانشگاه تهران، بداند که جامعه به او ارج می گذارد و به تلاشش نیاز دارد. ایجاد شدنِ این احساس در بچه‌ها، مهم ترین موضوعی است که بنیاد نخبگان روی آن تمرکز دارد. اول باید این نیاز به وجود بیاید و در گام بعدی این نیاز به بهترین نحو ممکن ارضا شود. یعنی فرد واقعا حس کند آن دانش و زحمتی که می کشد در جامعه خواهان دارد. واقعیت این است که ما اگر بتوانیم نخبه‌هایی با این پتانسیل را به سمت جذب در بخش خصوصی (و نه صرفا دولتی) ببریم، اثربخشی آنها به مراتب بیشتر می شود. چون نهادهایی مثل دانشگاه ها ظرفیت بسیار محدودی در جذب دارند، یعنی بهترین فارغ التحصیلان دکترا رقابت شدیدی دارند که بخواهند به عنوان عضو هیئت علمی جذب دانشگاه ها و سایر مراکز پژوهشی شوند. بنابراین اینکه بگوییم دانشگاه و مراکز پژوهشی به عنوان نقطعه هدف برای نخبگان، خیلی کار منطقی و معناداری نکردیم، به نظرم بهترین اتفاق این است که ما تا جایی که می توانیم این افراد را به سمت جذب شدن در بخش خصوصی سوق دهیم تا در درجه اول خودشان کارآفرین شوند و بتوانند متناسب با توانمندی و تخصصی که دارند، کسب و کار دانش بنیان راه‌اندازی کنند، یا اگر هم نشد به شرکت‌ها و مراکز فناورانه خصوصی که در حال حاضر در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری روی آنها کار می شود، جذب شوند. به هر حال بنیاد علمی نخبگان در حدود 12 – 13 سال است که تاسیس شده و این فرمت جدید از تسهیلات که عرض کردم به طور عمده زاییده پنج سال اخیر است. روزبه روز هم سعی می‌کنیم با بازخورد هایی که می گیریم خودمان را اصلاح کنیم، چون به هر حال فرآیند پیچیده است، بودجه محدود است، آدم های پرتوانی که وجود دارند تعداد شان زیاد است و انتخاب از میان آنها واقعا کار سختی است، بنابراین باید سعی کنیم این شرایط را مدیریت کنیم.

بنیاد تا چه میزان توانسته این نخبگان را آنطور که می‌خواسته برای رفع نیازهای کشور تربیت کند؟

این سوال پیچیده‌ای‌ست و دلیل آن هم این است که بنیاد ملی نخبگان عمر چندانی ندارد. یک دانشجو از ابتدا که وارد مقطع کارشناسی می‌شود تا زمانی که با دکتری فارغ التحصیل شود، تقریبا ده سال زمان می خواهد. طبیعتا وقتی می گوییم که عمر بنیاد هم در همین محدوده ده تا دوازده سال است، پس خیلی زمان کمی است و نمی توانیم بگوییم خیلی خوب کار کردند و موفق بودند، ما باید مسیر را ببینیم، در این مرحله نمی توانیم بگوییم که به هدف مان رسیدیم و موفق بودیم، اما می توانم مسیر را ببینم و بگویم که رو به چه سمتی می رویم. من اگر ببینم که فارغ‌التحصیلان درجه یک کشورم، به سمت جذب داخل کشور می‌روند و دنبال این هستند که خودشان کسب و کار دانش بنیان راه بیاندازند، می گویم تلاش مشترکی که بوده جواب داده‌است. چون اینها حاصل کار و حرکت یک دستگاه نیست و نمی‌توان گفت که فقط بنیاد متولی این امر است، بنیاد یک نهاد سیاستگذار است و تا می تواند باید بین دستگاه های دیگر این هماهنگی را ایجاد کند و با حرکت بین دستگاهی اهدافش را عملی کند. این طرح ها در اصل تلاش مشترک بنیاد، معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و دستگاه های اجرایی مختلفی است که به جذب نخبگان مرتبط هستند و می توان گفت که این تلاش مشترک تا حدی موفق بوده. واقعیت این است که در حال حاضر یک ادبیات جدید در دانشگاه ها درحال فراگیر شدن است، آن هم ادبیات شرکت های دانش بنیان، شتاب دهنده ها، مراکز رشد و کارآفرینی، کسب و کار دانش بنیان و... است. همه این ها لغت هایی هستند که در ده، پانزده سال پیش اصلا نبودند یا اگر هم استفاده می شدند به این پررنگی نبودند، شاید در گذشته در زمان فارغ التحصیلی امثال بنده، فکر می کردیم که یک فارغ التحصیل در بهترین شرایط عضو هیئت علمی یک دانشگاه می شود، اما در حال حاضر خیلی از فارغ التحصیلان خوبمان فکر می کنند بعد از تحصیل یک کسب و کار دانش بنیان راه بیاندازند یا در یک نهاد فناورانه با فلان ویژگی جذب شده و مشغول به کار شوند. در حال حاضر خیلی از فارغ التحصیلان ما خودشان کسب و کار راه می اندازند و درآمدهای بسیار خوبی کسب می­‌کنند. نکته جذاب و مهم این است که این درآمدها صرفا وابسته به پول نفت هم نیست و درآمد خصوصی است که از ارزش افزوده دانش بنیان حاصل می­‌شود و این خیلی ارزشمند است.

پس با تمام این تفاسیر عملکرد بنیاد را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

همه این مواردی را که می بینیم دل گرم می شویم که این تلاشی است که بنیاد ملی نخبگان به همراه دیگر نهادها انجام داده  امید است که به ثمر بنشیند. بالاخره هرکسی کاری انجام می دهد، می داند کجاها خوب عمل کرده و کجاها بد، شاید ما پنج، شش سال دیگر خیلی دقیق بتوانیم ارزیابی کنیم و بگوییم در پانزده سال پیش چنین فارغ التحصیلانی داشتیم که در فلان مراکز مشغول به کار شدند، در حال حاضر هم فارغ التحصیلانی داریم که جمعیت شان به این سمت بیشتر گرایش پیدا کردند و مثلا در بخش دانش بنیان فعال هستند. در حال حاضر بیش از سه هزار شرکت دانش بنیان داریم که ده، پانزده سال پیش اصلا این تعداد شرکت وجود نداشت. در حال حاضر شاید تعداد ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر از بچه‌هایی که از فارغ التحصیلان خوب دانشگاه‌ها هستند، در امثال این نهادها فعالند. البته خیلی عدد بالایی نیست و نباید ذوق کنیم، چون ۵۰  هزار نفر عدد زیادی محسوب نمی‌شود، اما زمانی که با گذشته نسبتا نزدیک قیاس می‌کنیم می‌بینیم که این رشد اتفاق افتاده و بالاخره همه این‌ها نویدبخش این است که پول نفت کمتر استفاده می‌شود. خود این افراد پیشگام هستند برای اینکه کسب و کاری مبتنی بر دانش راه بیاندازند، چون بیشترین ارزش افزوده در آن حوزه است.

در جامعه ما درآمد به روش واسطه‌گری هنوز درصد بالایی دارد و کسب و کار در حوزه واسطه‌گری بازار پر رونقی دارد و این به نوعی یک نقطه ضعف به حساب می‌آید.

بعضی از نخبه‌های دانشگاهی از کشور مهاجرت کردند، سرنوشت آنها که به خارج از کشور رفتند چه شد؟ در میان آنها بودند کسانی که بخواهند برگردند؟

واقعیت این است که علی رغم تمام تلاش‌هایی که انجام می شود، فضای کسب و کار در کشور ما باب میل خیلی از افرادی که همین الان در ایران کار می کنند و خیلی های دیگری که از خارج از کشور برمی گردند، نیست. فضای کسب و کار در حال گذار است، از یک زمانی که کاملا وابستگی داشتیم به منابع زیرمینی به یک زمانی که بیشتر وابسته شدیم به منابع انسانی مان، این دو مفهوم در مقابل هم دیگر است. در این میان طبیعتا ما هنوز به آن مرحله آرمانی نرسیدیم و انواع و اقسام نابسامانی ها وجود دارد، بالاخره افراد وقتی وارد این مسیر می شوند که کسب و کاری مبتنی بر نیروی انسانی راه بیاندازند، طبیعتا درد و زحمت زیادی را متحمل می شوند و دولت باید کمک کند که درد و زحمت این مسیر را کمتر کند. در جامعه ما درآمد به روش واسطه گری هنوز درصد بالایی دارد و کسب و کار در حوزه واسطه گری بازار پر رونقی دارد، این به نوعی یک نقطه ضعف به حساب می آید و همین باعث می شود که خیلی از نخبگانی که به کشور برمی گردند، وقتی فضا را می بینند و با توانمندی خود مقایسه می کنند، حس می کنند آنطور که باید و شاید درآمدی نخواهند داشت و زمانی که خروجی عملکردشان را ببینند ممکن است ناامید شوند و مجددا بروند. اما با تمام این اوصاف آمار خوبی داریم که بسیاری برگشته­‌اند و مشغول به کار هستند، البته عدد و رقم دقیقی برای این مسئله الان ندارم. ممکن است رضایت صددرصدی نداشته باشند و این طبیعی است اما مشغول به کار هستند و با توجه به کمک های خاصی که معاونت علمی کرده، کسب و کارشان در حال رونق گرفتن است. یک چیزی را باید بپذیریم و آن اینکه شما از روزی که کسب و کار را شروع می کنید، تا زمانی که به یک خروجی ملموس می رسید، حداقل 6 – 7 سال زمان لازم دارید. خیلی ازنخبگانی که از خارج برگشتند و کسب و کاری راه انداختند، هنوز به این حداقل زمان نرسیده اند و باید به آنها فرصت داد.

تاکنون بنیاد ملی به چند درصد اهدافی که مد نظرش بود، رسیده است؟

چون در این حوزه نسبتا تازه کار و جوان هستیم، نمی توان گفت حتما به تمام اهدافی که می خواستیم رسیدیم، ما باید جهت حرکت و مسیر را ببینیم، بالاخره یک عده ای برگشته اند و می بینیم شرکت هایی که تاسیس کردند، در پارک های علم و فناوری و مراکز رشد مشغول به کار هستند. خیلی از این شرکت ها هم تبدیل شدند به شرکت های دانش بنیان و از مراکز رشد و شتابدهنده‌ها مستقل شدند و به مرحله کسب درآمد رسیده اند. ما در زمانی هستیم که مرتبا باید مقررات و نحوه حمایت هایمان را اصلاح کنیم، باید از این بچه هایی که مشغول به کار هستند، به عنوان اولین افرادی که در حال تلاشند، بازخورد بگیریم که از چه چیزی راضی هستند و از چه چیزهایی ناراضی و دقت کنیم طوری نشود که این شرکت ها نیز به پول نفت وابسته شوند، چون این آفت بزرگ است. ما باید به صورت غیرمستقیم مثل اصلاح قوانین، ایجاد حمایت­های غیرپولی از آنها رفع مشکل کنیم تا بتوانند پیشرفت کنند.

صاحبان صنایع دنبال افراد باسواد و باهوش نمی‌روند/ از کار نخبه‌ها در حوزه پژوهش‌های کاربردی مورد نیاز کشور نتیجه‌ای ندیدیم

 شرایط فعلی کشور روی تعاملات بین‌المللی شما تاثیر داشته است؟

بالاخره نمی‌توانیم بگوییم تاثیر نداشته، اما به هرحال این یک جریان چهل ساله است. ما طی چهل سال گذشته همیشه این موارد را به صورت سیکل وار داشتیم. یک دوره‌ای روابط بین المللی و شرایط مناسب بوده است و یک دوره هم خیر، ولی به هرحال ما کار خودمان را انجام می‌دهیم. وظیفه داریم تا می‌توانیم کشور را به سمت پیشرفت حرکت دهیم، کشور ما بسیار ثروتمندی است، ما ذخایر زیرزمینی بسیار زیادی داریم و علاوه برآن ظرفیت‌های بسیار فراوانی در بخش صنعت، کشاورزی، منابع طبیعی، گردشگری، آموزش، پزشکی و مهمتر از همه نیروی انسانی داریم. حتی اگر هزاران مشکل در رابطه با ارتباطات خارج از کشور داشته باشیم، دلیل نمی‌شود که بگوییم نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم. ما نیروی انسانی خیلی خوبی داریم، مثلا نزدیک به چهار میلیون دانشجو داریم، این همه نیروی انسانی جوان داریم که اگر از این ظرفیت موجود به درستی استفاده شود، از خیلی جهات نیازی به خارج از کشور نداریم و این مسئله دیگر ربطی به معاونت علمی و بنیاد نخبگان ندارد و به همه کشور مرتبط است. اینکه بگوییم نمی‌توانیم، نمی‌شود، گیر داریم و در فلان جا تحریم هستیم، درست نیست. همه اینها اثرگذار است و سرعت ما را کند می‌کند، ولی بن بستی وجود ندارد و همچنان می‌توان حرکت کرد. همچنان‌که در حال حاضر تعداد زیادی شرکت دانش بنیان درجه یک داریم که درآمدزایی می‌کنند. آمار درآمدزایی بسیاری از این شرکت‌ها که به کشور خدمت می‌کنند را می‌بینیم، حس می کنیم که می‌شود به جاهای خوبی رسید، چون مثل این شرکت‌ها زیاد است. ما باید تا جایی که می‌توانیم ذهن مردم را به این سمت ببریم که با توان علمی و با قدرت نیروی انسانی می‌توان در این کشور حرکت درست انجام داد، این اصلا شعار نیست، یک واقعیت است منتها باید مقداری خودمان را از این حالت لَختی و تنبلی در بیاوریم.

هر سال رتبه‌های علمی خوبی در دنیا کسب می‌کنیم، چرا این رتبه‌ها تاثیری در اشتغالزایی ندارد؟

 اینکه کشور ما در حوزه مسائل علمی در دنیا سرآمد می‌شود، خیلی موضوع مهمی است، بسیاری از این حوزه‌ها کاربردی است، مثل نانو یا سلول‌های بنیادین که می‌توانند نیازهای کشور را در آن حوزه‌ها برطرف کنند. یک بخش دیگری از این حوزه‌های علمی خیلی کاربردی نیست، ولی تحقیقاتی است که پشتوانه خوبی برای تحقیقات کاربردی می‌شود. مثلا وقتی ما در علوم محض تحقیقاتی انجام می‌دهیم و در دنیا رتبه کسب می‌کنیم، ممکن است همین امروز نیاز کشور را مرتفع نکند، ولی همین علوم پشتوانه علوم فنی و مهندسی ماست و در آینده کاربردی می‌شود. یک بخشی هم ممکن است تحقیقاتی باشد که نه آنچنان کاربردی‌اند، نه آنچنان زیرساخت علمی را پایه‌ریزی می‌کنند، اما با این وجود اگر ما در این رتبه‌بندی‌ها جایگاه خوبی داشته باشیم، چند مزیت دارد. یکی مزیت خودباوری است و محققین ما متوجه می‌شوند که اگر در یک حوزه خوب کار کنند، در دنیا شناخته می‌شوند، خود همین موضوع فی نفسه ارزش دارد. مزیت بعدی این است که ما می‌توانیم این پتانسیل، نماد و یا قدرت علمی را به سطح رفع نیاز در کشور برسانیم و آن نیاز را برطرف کنیم، اگر هم کسی بگوید ما توان علمی این کار را نداریم، با نشان دادن رتبه و جایگاهی که کسب کردیم به او می‌فهمانیم که اشتباه می‌کند. اما مشکل کجاست؟ مشکل آنجاست که نمی‌توانیم از این پتانسیل برای رفع نیاز و مشکلات داخلی کشور استفاده کنیم. خیلی اوقات حضور در چنین رتبه بندی‌هایی باید ما را به فکر ببرد، اگر در فلان جا می‌توانیم مثلا در دنیا پانزدهم شویم، چرا نباید بتوانیم در صنعت این جایگاه را داشته باشیم؟ قطعا می‌توانیم چون ما چنین نیرو انسانی داریم و باید آنها را به کار بگیریم تا نیاز کشور را مرتفع کنیم. نگاه باید به این صورت باشد، باید از آنها استفاده شود، کما اینکه در حال حاضر خیلی از آنها مشغول به کار هستند ولی درصد قابل توجهی از آنها با کاربردی شدن فاصله دارند. برای رفع این فاصله باید زیرساخت‌ها را تامین کرد و فرهنگ را هم اصلاح کرد تا افراد به انجام کار کاربردی، علاقه‌مند شوند.

گفت‌وگو: اکرم رضایی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز