دورانی که شیرهای سنگی غرق میشوند
سرزمین بختیاریها سرزمین شیرهای سنگی است، شیرهایی که نشانِ دلاوری مردم این مرز و بوم هستند و ریشه در تاریخ و فرهنگ کهن ایران زمین دارند، با این حال شاید بهترین وصف ما از این میراث ملموس فرهنگی، فراموش شدهترین نماد فرهنگی این مرزو بوم باشد.
نیمهخیز است، انگار که آماده میشود؛ برای حمله از چشمانش بیباکی میبارد، همین نگاه نافذش کافی است تا دست و پای حریفش را بلرزاند و از درگیری منصرف کند. شیرسنگی در زیرپایش دلاوری از قوم بختیاری را در خاک دارد، دلاوری که انگار تمامی شجاعتش را به دستان سنگتراش داده تا در چشمان شیر سنگی حجاری کند.
سرزمین شیرهای سنگی همان سرزمین بختیاریهاست، از خوزستان گرفته تا کهگیلویه و چهار محال بختیاری، سرزمین دلاور مردان و زنانی که رسم دارند، بر گور قهرمانانشان شیری سنگی یا به گویش بختیاری « بَردِ شیری » به نشان شجاعت وی یادگار بگذارند.
بر تنِ شیرها نقوش زیبایی جای گرفته است از تفنگ و سلاح و شمشیر که نشان و معنای ویژهای را به یادِ ایرانیها میاندازد، هرچند قدیمیترین شیرهای سنگی پیدا شده متعلق به دوران صفویه است، اما شیر و شمشیر آن، یادگاری از دورانی کهنتر است.
اردشیرصالحپور (پژوهشگر فرهنگ و تاریخ) با اشاره به این موضوع اظهار میکند: «شیر یک نماد میترائیستی است که همواره در فرهنگ ایرانی نشانی از شجاعت و دلاوری بوده است؛ همچنان که در مراحل تکامل میترائیسمی میبینم یکی از آخرین مراحل، شیرمرد است. آنچه مسلم است؛ شیر در فرهنگ سرزمین ما سلطان جنگل و در افسانهها، فابلها و... همواره نماد شجاعت و دلیری است.
این نماد آنچنان ریشه قوی در فرهنگ ما دارد که در دوران اسلام با فرهنگی اسلامی نیز آمیخته شده و میبینیم که ایرانیها از حضرت علی (ع) با لقب اسدالله یعنی شیرخدا نام میبرند یا در تعزیهها یا زورخانهها میبینم که شمایل حضرت علی (ع) را در کنار تصور شیر و شمشیر به تصویر میکشند و در پشت او نیز خورشیدی را قرار میدهند که همه اینها از نمادهای کهن ایرانی است که بعدا با فرهنگ اسلامی درهم آمیخته است.»
شیر سنگی نشانی از رنسانسِ فرهنگیِ صفویه
سوال اصلی از اینجا آغاز میشود که چهطور یک نماد کهن ایرانی، سالهای سال بعد، در زمان حکومت صفویان ناگهان به خود جانی دوباره میگیرد و بهصورت یک حجم در فرهنگ ملموس بختیاری سربرمیآورد؟
صالحپور در این باره پاسخ میدهد: «سابقه فرهنگی فیزیکی این نماد به دوران صفویه به بعد بازمیگردد، اما ریشه فلسفه و ایدهاش متعلق به دوران کهن است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این نماد فرهنگی در دوران صفویه احیا شده، چرا که این دوران، دوره احیا سنتهای کهن است، همانطور که نقالی نیز که متعلق به دوران ساسانی و اشکانی است، در زمان صفوی احیا میشود.
در واقع در دوران صفوی یک نوع رنسانس فرهنگی رخ میدهد، اگرچه با مقاصد سیاسی و ایجاد تفکیک بین شیعیان و اهل تسنن این رنسانس رخ میدهد. از طرف دیگر بختیاریها که از اقوام کهن ایرانی هستند، در زمان صفویه نیز سرداران برجستهای بودند، بنابراین برای پهلوانان و دلیران و افراد برجستهشان از نماد شیر استفاده کنند.»
سنت ساخت شیر سنگی و قرار دادن آن بر مزارِ افراد برجسته قومِ بختیاری تا دوران پهلوی دوم نیز امتداد پیدا میکند، اما پس از آن ناگهان صدای این سنت خاموش میشود، اما آنچه از ریشههای عمیق برخوردار باشد، حتما دوباره سربرمیآورد. پس در سالهای اخیر هم دوباره شیرهای جوان و نوِ سنگی جای خود را سرِ مزارها باز کردهاند، بعضیها با پیروی از شکل و شمایل همان شیرهای قدیمی ساخته میشوند و برخی دیگر نیز نه. شیرهای جدید گاهی شبیه شیرهای افریقایی و آنچه که امروز ما از یک شیر با یال و کوپال در ذهن داریم و به صورت نشسته بر مزارها و نه نیمخیزِ آماده جنگ، ساخته میشوند.
شیر سنگی بر مزار افرادِ کاریزماتیکِ اجتماعی
آیا شیرهای سنگی همواره بر مزار جنگاوران قرار میگرفتند؟
این سوال را فرامرز خوشاب (دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی ایذه و رئیس هیات مدیره شبکه تخصصی میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان خوزستان) چنین پاسخ میدهد: «شیرهای سنگی نه تنها بر مزار پهلوانان و جنگآوران بلکه بر مزار شخصیتهای کاریزماتیک اجتماعی و برجسته نیز نصب میشود، کسانی که ممکن است؛ حتی در تمام طول عمرشان هیچ شمشیر و تفنگی به دست نگرفته باشند، یا حتی گاهی شاهدیم، بر مزار کودکانی که پدرشان شخصیت برجستهای است یا خانوادهشان از موقعیت اجتماعی ویژهای برخوردار است نیز شیر سنگی گذاشته شدهاست.
او گله میکند از اینکه هیچ تحقیق جامع و مناسبی غیر از مطالعات انجمنها درباره شیرهای سنگی انجام نشده است. به گفته خوشاب بارها در خواست کردهاند که ادارهکل میراث فرهنگی استان خوزستان بودجهای را برای این کار در نظر بگیرد، اما این خواسته هرگز محقق نشدهاست.
راز قدیمیترین شیرسنگی
این کنشگر حوزه اظهار میکند: «حتی هیچگاه سر شماری دقیقی از تعداد این شیرهای سنگی در کشور نشده، اما ما گمان میکنیم که شهسوار ایذه مهمترین منطقه از نظر وجود شیرهای سنگی است، به طور مثال در شهسوار در یک محوطه ۱۰۰ در ۱۰۰ متر حدود ۱۵۰ شیر سنگی داریم، این شیرها از نظر وزن گاهی ممکن است؛ بیش از یک تن نیز داشته باشند. ما دو بَردشیر بسیار قدیمیترین در این منطقه داریم که از نظر کیفیت حکاکی هم سطح بالایی دارد.»
اینکه این دوشیر قدیمی که به نظر میآید؛ نخستین شیرهای سنگی کشور هستند، بر مزار کدام دلاوران قرار گرفتهاند، راز سر به مهری است که باید سر به مهر هم بماند.
خوشاب میگوید: «ما به دلیل تحقیقات زیاد و تسلطی که بر منطقه داریم، کاملا میدانیم این دوشیر کجا هستند و بر مزار چه کسانی قرار گرفتهاند، اما جرات نمیکنیم جایشان را بیان کنیم، زیرا همانطور که بسیاری از این شیرهای ارزشمند را کندند و به تاراج بردند، نگرانیم که این دو نیز غارت شوند.»
شیرهای سنگی اکنون اوضاع مناسبی ندارند، بسیاری از آنها شکسته شدهاند و از لحاظ حفاظتی نیز هیچ گونه حفاظی ندارند. البته NGOها تلاشهایی برای اطلاعرسانی کردهاند، اما بودجه این سازمانها که از جیب خودشان صرف میشود، جوابگوی نیاز حفظ و حراست از بَردشیرها نیست.
بَردشیرهای غرق شده؛ بازهم سدِ گتوند
در زمان آبگیری سد گتوند صدای دوستداران میراث فرهنگی بلند شد که در صورت آبگیری این سد دو شیر سنگی ارزشمند به زیر آب میرود، مسوولان وقت قول دادند که آنها را به موزه منتقل کنند، اما این اتفاق رخ نداد و شیرها در زیر آب پشت سد غرق شدند.
فرامرز خوشاب اما تعداد شیرهای غرق شده در پشت سد گتوند را بیش از این تعداد میداند: «برداشت ما این است که با توجه به حوضچه گسترده این سد بیشتر از آنچه فکر میکنیم، شیر سنگی به زیر آب رفتهاست، زیرا منطقه احداث سد بختیارینشین است و مردمش هنوز هم به این اصل که شیر سنگی را روی آرامگاههایشان بگذارند، پایبند هستند.
در زمان احداث سد کارون ۳ نیز همین اتفاق رخ داد، هرچند بخشی از شیرها توسط یک تیم باستانشناسی مستقر نجات بخشی شدند، اما بسیاری از شیرها نیز زیر آب رفتند، شیرهایی که از لحاظ هنر حکاکی ارزش بسیاری داشتند.
ما نمیگوییم میتوانستند جلو سد را بگیرند، اما شیرهای سنگی قابل جابه جایی هستند و میتوانستند؛ آنها را جا به جا کنند و به موزه انتقال دهند.
در این مدت فقط سدها بلای جان شیرها ی سنگی نبودند، بلکه حدود ۱۲ سال پیش نیز یک قبرستان بسیار قدیمی در ایذه را صاف کردند و به جایش چمن کاشتند که موجب شکسته شدن بسیاری از بَردشیرها شد و بهطور کلی باید بگوییم که از این اتفاقها بسیار افتادهاست.»
هرقدر هم شیر سنگی روی زمین داشته باشیم، دلیلی بر این نمیشود که نسبت به شیرهای سنگی زیر آب رفته بیتوجه باشیم، درحالیکه برخی از باستانشناسان کشور ما مسلط به باستانشناسی در زیر آب نیز هستند و قبلا در خلیج فارس چنین تجربهای را داشتهاند و میتوانند عملیات نجات بخشی این شیرها را انجام دهد.
گزارش: آیسان زرفام