واکاوی مردودی ۸۸ هزار دانشآموز ابتدایی/ مردودی نظام آموزشی یا دانشآموزان؟! + جدول و آمار
در سال تحصیلی گذشته، در پایه اول تا ششم ابتدایی ۸۸ هزار و ۴۶۸ مورد تکرار پایه رخ داده است؛ آماری تعجببرانگیز که متولیان آموزشی کشور مهمترین علل رخداد این آمار را تحصیل دانش آموزان استثنایی در مدارس عادی به دلیل عدم وجود مدرسه، عدم مهارت کافی معلمان در آموزش و ورود نیروهای غیرتخصصی به پایه اول عنوان کردهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، ۴۷ هزار مردودی آن هم در میان دانشآموزان کلاس اولی! آماری که معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش آن را در اجلاس سالانه این وزارتخانه اعلام کرد و در پی آن علامت سوال بزرگی در مقابل چرایی وجود این آمار، آن هم در یکی از مقاطع پایه آموزشی رخنمایی کرد. اینکه چرا طی سالیان اخیر بیشترین مردودی در نظام آموزشی در مقطع ابتدایی و در میان کلاس اولیها بوده، سوالیست محوری و اساسی که این گزارش به آن پاسخ میدهد. گزارش پیش رو با انتشار جداول مستند آماری، «تکرار پایه» در مقطع ابتدایی و همچنین جدول فراوانی تکرار پایه در استانهای مختلف کشور، سعی دارد؛ توجه برنامهریزان و تصمیمسازان نظام آموزشی را بر آن متمرکز سازد.
جدول زیر تکرار در پایههای مختلف ابتدایی اول تا پنجم را نشان میدهد. آمارها از این قرار است؛ تکرار پایه در مقطع ابتدایی در دو سال تحصیلی ۹۱-۹۲ و ۹۲-۹۳ نسبت به دو سال قبلتر افزایش یافته است؛ البته این آمار در سال ۹۲ در مقایسه با ۹۱ کاهش یافته است؛ به طوری که در سال ۹۱، ۹۵ هزار و ۹۸۶ تکرار پایه و در سال ۹۲ با کاهش آمار به ۸۸ هزار و ۴۶۸ مورد تکرار پایه رسیدهایم.
نادر جهان آرای مشاور معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، هدف از اعلام آمار مردودی در پایه اول ابتدایی را انگ بدی که بر پیشانی نظام "ارزشیابی توصیفی" خورده است، عنوان میکند و میگوید: تلقی برخی این است که این نظام موجب بیسوادی پنهان شده است و در واقع این نظام مساوی با ارتقای خود به خودی است؛ در حالی که آمار نشان میدهد که در این مقطع هم تکرار پایه داریم.
جهان آرای بر این باور است که این آمار پرخطر نبوده و کاملا طبیعی است. بهزعم او خیلیها فکر میکنند، عدد ۴۷ هزار مردودی در پایه اول، عددی بزرگ، نگرانکننده و وحشتناک است؛ در حالی که این عدد در میان ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دانش آموز اول ابتدایی و ۷ میلیون دانشآموز ابتدایی، عدد قابل توجهی نیست. موضوعی که باید بر روی آن کار شود، این است که ۴۷ هزار دانش آموز مردودی در کدام استانها فراوانی بیشتری دارند. به طور مثال در یک استان ۱ درصد تکرار پایه و در استانی دیگر ۱۰ درصد تکرار پایه وجود دارد.
جدول زیر تکرار پایه در استانها را به ترتیب نشان میدهد و گواه از این دارد که وضعیت تکرار پایه در مقطع ابتدایی در استان سیستان و بلوچستان خوب نیست؛ چرا که طی ۴ سال تحصیلی گذشته این استان در رتبه اول قرار داشته و استانهای کهگیلویه و بویراحمد و هرمزگان به ترتیب در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
جهان آرای معتقد است؛ عوامل فرهنگی، محرومیتهای منطقهای، سرباز معلمان و سطح پایین مهارت آنها از جمله عوامل تکرار پایه دانشآموزان ابتدایی ست. او اظهارات خود را اینگونه تکمیل میکند: در برخی موارد شاهد هستیم دانشآموزان مرزی به مدارس استثنایی نمیروند و به مدارس عادی فرستاده میشوند؛ این در حالی است که دانشآموزانی که مرزی تشخیص داده می شوند به جای اینکه مانند دانش آموزان عادی 8 یا 9 ماه آموزش ببینند با توجه به ضعف ذهنی، ترجیحا باید 1 پایه را در دو سال بگذرانند. در حال حاضر 6 درصد دانش آموزان با نگاه روانشناسی کودک استثنایی به شمار میروند که از این میان 3 درصد استثنایی مثبت و 3 درصد استثنایی منفی هستند.
بنا بر اظهارات وزیر آموزش و پرورش سهم دانشآموزان «دیرآموز» در مردودیهای اول ابتدایی قابل چشم پوشی نیست. وزیر آموزش و پرورش در حاشیه جشنواره الگوهای برتر تدریس درس تفکر و سبک زندگی که ۹ شهریور ماه سال جاری برگزار شد، در جمع خبرنگاران درباره ۴۷ هزار مردودی در پایه ابتدایی سال تحصیلی گفت: با تامین اعتبار لازم برای آموزشهای تکمیلی معلمان و بهکارگیری روشهای نوین تدریس، تلاش میکنیم این افت را به حداقل برسانیم؛ ضمن اینکه بعضی از این دانشآموزان مردودی، پیش از ورود به مدرسه دیرآموز بودند و مشکلات یادگیری داشتند.
دراین باره مجید قدمی رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی در واکنش به اینکه گفته میشود بخشی از مردودیهای پایه اول ابتدایی مربوط به دانش آموزان دیرآموز است، میگوید: مشخصات ۴۷ هزار دانش آموز مردودی را دریافت خواهیم کرد تا متوجه شویم چند درصد از این آمار متعلق به دانش آموزان دیرآموز و چند درصد به سایرین باز میگردد؛ چرا که افت تحصیلی دانش آموزان تنها به ضریب هوشی مربوط نیست، بلکه مسایل اقتصادی، نگرشی و توانایی معلم و تراکم بالای کلاسهای درسی نیز در آن نقش دارند.
قدمی درباره اینکه آیا دانشآموزان مرزی باید به مدارس استثنایی بروند نه عادی، میگوید: منطق حکم میکند تا دانشآموزان دیرآموز یا مرزی در مدارس عادی درس بخوانند، چراکه با یک تغذیه خوب، معلمین مجرب و کاربلد و البته شرایط مناسب، نمره هوشی آنها ۵ تا ۱۰ نمره افزایش خواهد یافت. ضریب تشخیص سنجش بالاست و در دو مرحله صورت میگیرد. اگر دانش آموزی وضعیت مشکوکی داشته باشد به مرحله سنجش تخصصی فرستاده میشود.
جدول زیر مهمترین علل تکرار پایه در پایه ابتدایی و همچنین راهکارهای آموزش و پرورش را نشان میدهد:
در این میان اما یک پژوهشگر اقتصاد اجتماعی نگاهی کلانتر به معضل مردود شدن در پایه ابتدایی دارد و بر اختصاص سرفصل ویژه در برنامه ششم توسعه تاکید میکند. هاشمخانی در تحلیل آمار استانی نتایج تکرار پایه دوره ابتدایی، ابتدا به این نکته اشاره میکند که در ۳ سال اخیر، به ازای هر «۱۵۰۰ صفحه» آماری که کشورهای عضو OECD در زمینه آموزش کودکان و نوجوانان منتشر کردهاند، در ایران حداکثر «نیم صفحه» آمار منتشر کردهایم و متاسفانه پافشاری آموزش و پرورش در انتشار قطره چکانی آمارهای این حوزه، وضعی را ایجاد کرده است که حتی اگر برجستهترین پژوهشگران را هم به ایران بیاوریم، ماده خام مناسبی برای ارایه مشاوره در زمینه بهینهسازی سیاستهای آموزشی در ایران ندارند.
این اقتصاددان در توضیح اهمیت انتشار علنی و شفاف آمارهای مربوط به آموزش کودکان، بر این باور است که حوزه آموزش همچون سلامت، حوزهای پیچیده و چندبُعدی است و ارایه تحلیل قابل اتکا درباره ارزیابی سیاستگذاریهای این حوزه، نیازمند آمارهای دقیق و متعدد است.
با نگاهی به الگوهای ارزیابی سیاستگذاریهای کشور در زمینه کاهش تورم، هر کشور به ۳ الی ۵ داده آماری نیاز دارد. اما برای ارزیابی سیاستگذاریها در زمینه آموزش کودکان، به دادههای آماری متعددی نیاز داریم. بطور مثال ۳۴ کشور عضو OECD، هر ساله حدود ۱۷۰ شاخص آماری استاندارد مربوط به آموزش کودکان و نوجوانان را اندازهگیری میکنند و نتایج مربوطه هم بهطور مشروح و رایگان در سایت اینترنتی OECD منتشر میشود.
عضو حقیقی کمیته تلفیق برنامه ششم در حوزه آموزشوپرورش با اشاره به جدول فراوانی تکرار پایه در استان های مختلف کشور توضیح میدهد و میگوید: در زمینه تکرار پایه در مقطع ابتدایی، از ۵ استانی که از بدترین وضعیت به لحاظ تکرار پایه برخوردارند، ۴ استان از جمله استانهای مرزی هستند. براساس معدود آمارهای دیگری که آموزشوپرورش در سالهای پیش منتشر کرده نیز، معمولا استانهای مرزی کشور در رتبههای پایینی به لحاظ شاخصهای کمی و کیفی آموزش کودکان و نوجوانان قرار دارند. این مساله که بهمنزله شیوع به ارث رسیدن فقر در میان خانوارهای ساکن مناطق مرزی است، علاوه بر تخریب بخش عظیمی از سرمایه انسانی مولد کشور، میتواند تبعات مخرب اجتماعی و امنیتی نیز به همراه داشته باشد.
این پژوهشگر اقتصاد اجتماعی ادامه میدهد: بهعنوان فردی که آشنایی اجمالی با برخی مسایل اقتصادی و اجتماعی کشور دارم، معتقدم که مقوله «محرومیتزدایی آموزشی کودکان و نوجوانان» به اندازهای مهم هست که ضرورت داشته باشد یکی از سرفصلهای «موضوع خاص» را در برنامه ششم به آن اختصاص دهیم، اما اختصاص سرفصل ویژه در برنامه ششم به این حوزه، تنها در صورتی قابل دفاع است که آموزشوپرورش متعهد شود؛ هر سال دستکم ۵۰ شاخص آماری متعارف مربوط به توسعه و عدالت آموزشی کودکان و نوجوانان را، به تفکیک استانها و به تفکیک جنسیت، بهطور رسمی و علنی منتشر کند.
حال در پایان این سوال مطرح می شود که چه عاملی موجب بیشترین تکرار پایه در مقطع حساس ابتدایی شده است؟ آیا عدم تفکیک دانش آموزان دیرآموز و استثنایی از دانشآموزان عادی عامل اصلی است یا معلمان در آموزش خود کوتاهی کردهاند و یا از سوی دیگر نظام ارزشیابی توصیفی در این مقطع به خوبی اجرا نشده است؟ البته بنا بر اظهارات معاون آموزش ابتدایی و همچنین جدول بالا آموزش و پرورش راهکارهای عدیدهای را برای کاهش این آمار از مهر 94 در نظر گرفته است و به نظر میرسد راهکار "تفکیک دانشآموزان عادی و دیرآموز و همچنین آموزش معلمان بدون مهارت" به منظور کاهش آمار مردودیها از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.
از سوی دیگر آموزش و پرورش گفته است؛ معلمان مازاد پایه های بالاتر به دلیل حذف یک پایه و همچنین کمبود معلم در مقطع ابتدایی قرار است با گذراندن یک دوره آموزشی به این پایه مهم و حساس کوچ کنند و اینجاست که این سوال مطرح می شود که آیا این معلمان با گذراندن تنها یک دوره مهارت آموزی می توانند عهده دار گذراندن کلاس های ابتدایی باشند یا خیر؟ چرا که در صورت عدم مهارت کافی برای آموزش این دانش آموزان آموزش و پرورش با چالش دیگری مواجه خواهد شد.
گزارش: مهتاب چابک