به بهانه برگزاری مسابقات جام جهانی زنان؛
فوتبال زنان در آفساید کلیشههای جنسیتی
همچنان تلاشهایی برای بازگرداندن مفاهیم کلیشهای زن بودن و مرد بودن صورت میگیرد که از جمله آن میتوان به انتخابات زیباترین و جذابترین زنان فوتبالیست جهان اشاره داشت. انتخابی که زیرکانه میخواهد به زنان یادآوری کند تو زن هستی و یک زن هر چه که باشد باید زیبا باشد!!
سالهاست که کلیشههای جنسیتی، مجال بروز و ظهور تواناییها و پذیرش نقشهای اجتماعی متفاوت را از انسان دریغ کرده است و اگرچه تلاشهای بسیاری برای رفع این موانع صورت گرفته، اما هنوز هم فاصلهی بسیاری تا احقاق حقوق افراد براساس توانمندیها و خواستههایشان بر پایهی جنسیت آنها وجود دارد. هر چند در این زمینه همچنان سهم زنان در دستیابی به آن چه که میخواهند و میتوانند به واسطه تسلط تاریخ مردسالاری در سراسر جهان کمتر است. نابرابریهای موجود در حوزههای اجتماعی و در زمینه احراز موقعیتهای شغلی برابر در جامعه مدرن امروز همچنان به چشم میخورد. رویکرد سلطهنگر در بازار کار دولتی و حقوق مالکیت خصوصی کارفرماها کماکان این اجازه را به مردان میدهد که در استخدام افراد جنسیت را از نظر دور ندارند و در این میان حتی نظریههای لیبرال نیز با اتخاذ رویکردهایی که مبنی بر تفاوت میان زن و مرد است، اصول پذیرفته شده توسط خود را نیز زیر پای میگذارند و جهان سرمایهداری از سوی دیگر در چارچوب مشخص و کلیشهای خود از زنان و تواناییهایشان بهره میبرد و در اندک کشورهایی که این محاسبات با تلاش جنبشهای فعال زنان تا حدودی تغییر کرده است، باز هم در عین حال توزیع نابرابر کارخانه و مسئولیتهای خانوادگی و حضور در محیط کار، معیارهای عدالت و برابری را زیر سوال میبرد. زیرا حتی در کشورهای پیشرفتهتر اگر برابری نسبی صورت گرفته باشد، همچنان در روابط و ضوابط بیرون از خانه به چشم میخورد. گذشته از این موارد که در جای خود نیاز به تأمل بسیار دارد، نابرابری بر اساس جنیست تنها به بازار کار مربوط نمیشود، بلکه در تمام حوزه ها حتی بخشهایی که توسط زنان اداره میشود، این ناعدالتی جنسیتی به چشم می خورد. یکی از این حوزهها ورزش بانوان است. گذشته از کشورهای در حال توسعه که هنوز در مورد تماشاگر بودن زنان و ورودشان به وزرشگاهها هم مشکل دارند! در سطح کلانتر نیز میتوان شاهد نابرابریهایی در این حوزه بود. اگر چه امروز در المپیکهای ورزشی، زنان ورزشکار و مدالآور نقش بسیار پررنگی را در رتبهبندی کشورهایشان در مسابقات ایفا می کنند و شاید بیاغراق کشورهایی که در زمینهی ورزش زنان موفقتر هستند، جایگاه جهانی قابل توجهتری را به خود اختصاص میدهند. اما نگاه دوگانه نسبت به ورزش زنان و مردان همچنان وجود دارد. مثال دقیق آن را میتوان در فوتبال زنان به وضوح دید. از آنجا که سالهای سال فوتبال، ورزشی مردانه تلقی میشده و بیش از یک ورزش در شرایط اقتصادی و سیاسی جهان نیز تأثیرگذار است، طبیعتا حساسیتها برای اعطای امتیازات برابر در مورد این ورزش به زنان از سوی جامعه مردانه بیشتر بوده است.
سالهاست که جامجهانی فوتبال زنان رسماً آغاز به کار کرده، ولی هنوز هم کمتر کسی از زمان برگزاری این مسابقات و جزئیات حضور تیمهای راه یافته به مراحل نهایی باخبر است. هنوز هم بسیاری از ورزش دوستان با شنیدن جامجهانی فوتبال، هیچ پسوندی در ذهنشان علامت سوال ایجاد نمیکند، چرا که جامجهانی فوتبال با پسوند زنان هنوز نامی ناآشنا است و تا مادامی که رویکرد جامعه سرمایهداری و مردسالار و همچنین تلقی زنان نسبت به خود تغییر نکند، همچنان ادامه خواهد داشت. جدا از نابرابریهای تاریخی و هراس از سهیم شدن زنان در موقعیت اقتصادی و بهرههای کلانی که از ورزش فوتبال عاید آنان میشود، یکی دیگر از مواردی که همچنان چنین رویدادهایی را در محاق کمتر دیده شدن قرار میدهد، کلیشههای جنسیتی موجود و حفظ و اشاعهی فرهنگ مطابق با ذائقهی جهان سرمایهداری امروز است. جهانی که بخش عمدهای از آن همچنان مایل است، برای زنان فانتزیسازی کند و آنان را تندیسهایی لطیف، ظریف، شکننده نشان دهد؛ باربیهایی که زیبا هستند، مانکنهایی که برای لاغر ماندن غذا نمیخورند و زنانی پیچیده شده در زرق و برقهای معیارهای از پیش تعیینشده جامعه مردسالاری که برای مقبول بودن باید شکلهای کم و بیش یکسانی داشته باشند. حال در چنین دنیایی دیدن زنان ورزشکار بالاخص فوتبالیستی که هیکلهای عضلانی دارند و بدنهایشان ورزیدهتر و قویتر شده است، زنانی که کلیشههای زیبایی و ظرافت را شکستهاند و توانمندیهای فیزیکی و مهارتی خود را به جای افسونها و دلفریبیهای زنانه در معرض دید جهان قرار دادهاند، برای دنیای مردانه امروز چندان خوشایند نیست. طبیعتاً زنانی که در مستطیل سبز با هر ضربهی کاشتهای، کلیشههای تاریخی را نشانه میروند، فریاد میزنند، ناسزا میگویند، شادی پس از گل زدن را آن گونه که میخواهند، ابراز میکنند و ... نمیتوانند خواستهها و منافع رسانههایی را تامین کنند که بخش عمدهی سرمایهگذاریهایشان ارایه تصویرهای مشخص از زنانی همراستا با جهان کالایی شده امروز است. و این چنین است که در شرایط موجود حتی گزارشگران و مفسران ورزشی نیز به جای پوشش کارشناسانه اخبار فوتبال زنان، عمدهی تمرکز خود را بر تحلیلهای حاشیهای از جمله مسایل فیزیکی و هورمونی فوتبالیستهای زن میگذارند وگاه با تمسخر و بیانصافی مقایسهای نابرابر را با فوتبال مردان که حداقل در برگزاری جامجهانی 60 سال جلوتر از زنان هستند، ملاک ارزشیابی این رشتهی ورزشی انجام میدهند. بنابر آن چه که گفته شد، سرمایهگذاران نیز رغبت چندانی برای پوشش در خور توجه و شایستهی چنین مسابقاتی ندارند. از سوی دیگر همچنان تلاشهایی برای بازگرداندن مفاهیم کلیشهای زن بودن و مرد بودن صورت میگیرد که از جمله آن میتوان به انتخابات زیباترین و جذابترین زنان فوتبالیست جهان اشاره داشت. انتخابی که زیرکانه میخواهد به زنان یادآوری کند تو زن هستی و یک زن هر چه که باشد باید زیبا باشد!!
و این گونه است که در دنیای امروز بسیاری از افراد حتی از برگزاری مسابقاتی به نام جام جهانی زنان بیخبرند و تأسفبارتر این که حتی سپ بلاتر رئیس فیفا در مراسم بازیکن سال فوتبال جهان "الکس مورگان" یکی از معروفترین بازیکنان فوتبال جهان را نمیشناسد. با تمام این اوصاف امروز جام جهانی فوتبال زنان پربینندهترین رویداد ورزشی زنان جهان است و اگر چه از سال 1991 که اولین دوره آن برگزار شد، همواره به طور منظم هر چهار سال یک بار برگزار میشود، اما کمتر دیده و شنیده شدن آن مستلزم دیده و شنیده شدن صدای انسان در جهان است، انسانی فارغ از جنسیت و کلیشههای جنسیتی.
سروناز بهبهانی