در ۲۵ درصد خانوارهای فقیر بیش از ۲ نفر کار میکنند/ برخی خانوارها قادر به خروج از خط فقر مطلق نیستند
اقتصاددان و پِژوهشگر حوزه فقر و عدالت اقتصادی گفت: نمیتوان گفت کارگری که کار دارد، اما دستمزد او ناچیز است، فقیر نیست.
حسین راغفر در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره اظهارات اخیر یکی از مدیران سازمان بهزیستی مبنی بر اینکه هر فردی که کار دارد، فقیر نیست و کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارد؛ گفت: آنان که در سازمان بهزیستی فعالیت میکنند با محرومترین اقشار جامعه سروکار دارند، بنابراین از نظر آنها افرادی که خارج از این رده قرار داشته یا سطح زندگی بالاتری دارند، در اولویت توجه نیستند. بلکه اولویت آنان توجه به محرومانی است که تحت حمایت سازمانهای حمایتی مثل بهزیستی یا کمیته امداد قرار دارند.
وی با بیان اینکه سازمان بهزیستی آسیبهایی همچون آسیبهای اجتماعی، روحی و روانی را تحت پوشش خود دارد، اظهار کرد: بنابراین زمانی که مخاطب سازمان بهزیستی از محرومترین اقشار جامعه هستند، طبیعتاً اولویت آنها توجه به این گروهها است، اما نباید به این معنا باشد که اگر کارگری خارج از این طبقهبندی قرار میگیرد، ضرورتاً فقیر نیست.
راغفر با بیان اینکه فقر ابعاد و اشکال مختلفی دارد، ادامه داد: فقیر کسی است که حداقلهای یک زندگی انسانی که عاری از آسیبهای سلامت است را در اختیار نداشته باشد.
تاثیر منفی عدم دسترسی به آموزش و سلامت بر کیفیت زندگی فرد
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا(س) ادامه داد: افراد باید به سطحی از زندگی دسترسی داشته باشند که بتوانند تغذیه کافی داشته و از عوارض ناشی از تغذیه ناکافی که موجب نقصان در رشد جسمی و فکری آنها میشود، در امان بمانند. همچنین باید حداقلی از مسکن و سرپناه با کیفیت و مناسب را در اختیار داشته باشند؛ مثلا در جای نمور و تاریک که آثاری منفی بر سلامت فرد دارد، زندگی نکنند.
راغفر خاطرنشان کرد: دسترسی به حداقلهای آموزش و سلامت از ضروریات یک زندگی سالم است و نبود آنها میتواند؛ آثار منفی بر کیفیت زندگی فرد و طول عمر او بگذارد و این موارد شاخصهای پذیرفته شده جهانی است.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا (س) با تاکید براینکه داشتن شغل باعث میشود، فرد توانایی فراهم کردن برخی امکانات را داشته و از آسیبهای ناشی از بیکاری مصون میماند، اظهارکرد: از دیگر سو اگر دستمزدها ناچیز بوده یا فرد به دلیل اشتغال خود مورد استثمار میگیرد، دیگر نمیتوان گفت آن فرد فقیر نیست. هرچند که در مقایسه با فرد مشابه خود که کاری ندارد، به طور نسبی از امکانات بیشتری برخوردار است، اما باز هم نمیتوان گفت؛ چنین فردی فقیر نیست.
ضرورت ممانعت از بین نسلی شدن فقر
وی با اشاره به اهمیت نوع نگاه به مسئله فقر بیان کرد: کارکنان بهزیستی با افرادی مواجه میشوند که با آسیبهای بسیار جدی دست به گریبان هستند، لذا این افراد با فقر به معنای عمیق آن و به صورت بسیار گسترده روبرو هستند. یعنی با افرادی که ممکن است؛ حتی غذایی برای خوردن نداشته باشند.
راغفر در ادامه توضیح داد: بسیاری از افراد گرفتار اعتیاد مسئله اصلیشان غذا نیست، بلکه دسترسی به مواد است و فردی که دچار چنین فقری است، نمیتواند؛ مسائل خود را حل کند. چنین فردی اگر با اشخاص دیگری که سلامت جسمانی و کار دارند، مقایسه شود، قطعاً فرد معتاد دچار فقر و محرومیت بیشتری است. اما این به معنای آن نیست که کارگری که کار دارد، اما مورد استثمار واقع میشود، فقیر نیست.
این اقتصاددان با اشاره به فقر و انتقال بیننسلی آن توضیح داد: وقتی خانواده فقیر است، فرزندان از دسترسی به حداقل ظرفیتهای رشد بازمیمانند، عموما این نوع خانوارها از سوءتغذیه که از رشد ذهنی کودکان ممانعت به عمل میآورد، در رنج هستند.
وی ادامه داد: چنین خانوادههایی نوعاً از آموزش و پرورش مناسبی نیز برخوردار نبوده و به همین دلیل نمیتوانند ظرفیتهای انسانی خود را رشد دهند و در نتیجه در آینده نخواهند توانست، شغل مناسبی به دست آورده و همچنین دستمزدی پایین نیز دریافت خواهند کرد. بنابراین فرزندان این خانوارها در آینده در شرایط فقر قرار میگیرند، لذا چرخه فقر در میان آنان تداوم پیدا کرده و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
فقر در جامعه قابل کتمان نیست
راغفر با بیان اینکه یکی از دلایل مبارزه با فقر جلوگیری از نسلی شدن و انتقال بین نسلی آن است، بیان کرد: فقر در تمام جهان وجود دارد و متاسفانه این مسئله در جامعه ما نیز با گستردگی زیادی وجود دارد که قابل کتمان نیست.
وی تصریح کرد: آمارها نشان می دهد که در بالغ بر 25 درصد خانوادههای فقیر کشور یعنی یکچهارم آنها بیش از دو نفر کار میکنند، اما مجموعه دریافتی آنان آنقدر نیست که بتوانند تغذیه کافی فراهم کنند و یا آنکه قادر باشند، از خط فقر مطلق خارج شوند که این آمار قابل توجه است. زیرا به آن معناست که در بیش از 25 درصد خانوارهای فقیر کشور بیش از دو نفر کار میکنند، اما به دلیل نازل بودن دستمزدشان توانایی تامین حداقلهای زندگی یک خانواده را ندارند که طبیعتاً این موضوع میزان آسیبپذیری در خانوادههایی را که تعداد بیکاران آنها بیشتر است، افزایش خواهد داد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ممکن است؛ عدهای علیرغم بیکار بودن وضعیت زندگی مناسبی داشته و مشکلات معشیتی ناشی از بیکاری آنها توسط خانوادههایشان برطرف شود، اظهار کرد: اما تامین معیشت ضرورتاً تمامی مشکلات ناشی از بیکاری این افراد را رفع نمیکند.
فقدان هویت از آسیبهای مهم بیکاری
راغفر با تاکید براینکه یکی از آسیبهای جدی بیکاری فقدان هویت است، توضیح داد: شغل به انسان هویت بخشیده و این موضوع به اندازهای مهم است که به زندگی انسان معنا میدهد. به طوری که افراد احساس میکنند، سهم و مشارکتی در فرآیندهای تولید محصول اجتماعی دارند. بنابراین یکی از آسیبهای بیکاری عوارض روحی و فرهنگی وارد بر فرد است. یعنی فرد بیکار علاوه بر آنکه احساس هویت خود را از دست میدهد، دچار افسردگیهای گسترده شده و حتی اگر خانواده او را تامین مالی کنند، در معرض بسیاری از آسیبهای فرهنگی و روانی همچون خودکشی قرار میگیرد.
این پژوهشگر حوزه فقر گفت: ممکن است؛ خانوادهای از لحاظ مالی متمکن باشد، اما این موضوع کافی نیست، یعنی صرف دسترسی فرزندان بیکار آنها به تغذیه مناسب و کیفیت زندگی مناسب به معنای مصون بودن از آسیبها نیست، لذا باید مسائل فقر را به صورت همهجانبه بررسی کرد.
وی خاطرنشان کرد: فقر به معنای نداشتن نیست، بلکه عدم حضور در جامعه را نیز شامل میشود. بنابراین برای حضور در جامعه افراد باید احساس هویت و داشتن موقعیت کنند که از طریق داشتن اشتغال این موارد به دست میآید.