ایلنا گزارش میدهد:
چرا نگرش به تحصیلات دانشگاهی زنان منفیتر شده است؟
بر اساس نظر سنجی یونسکو ۵۵ درصد مردم ایران معتقدند که توسعه تحصیلات دانشگاهی برای مردان مهمتر از زنان است، در حالی که احساس ناعدالتی در میان زنان و بیتوجهی به اهمیت توانمندسازی علمی آنها از چالشهای مهم پیش روی توسعه کشور است، بنابراین باید برای تغییر این رویکر تمهیدی اندیشیده شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گزارش یونسکو در سال ۲۰۱۵ در ارتباط با آموزش همگانی و در ذیل برنامه «آموزش برای همه»، به ارزیابی وضعیت آموزش در سطح جهان، در ۶ محور پرداخته که در محور سوم یعنی مهارتهای جوانان و بزرگسالان، بخشی را به ارزیابی «نگرش» مردم کشورهای مختلف به تحصیلات زنان اختصاص داده است.
در این بخش نتایج نظرسنجی سالانه در کشورهای مختلف درباره موافقت یا مخالفت با جمله «توسعه تحصیلات دانشگاهی برای مردان مهمتر از زنان است» اشاره شده است که در ایران در سال ۲۰۰۰ (۱۳۸۰ شمسی)، حدودا ۴۰ درصد مردم با این جمله موافق بودهاند که این رقم در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶ شمسی) به ۵۵ درصد رسیده است، به عبارت دیگر در طی این ۷ سال ۱۵ درصد به تعداد افرادی که تحصیلات دانشگاهی برای مردان را مهمتر میدانستند، اضافه شده است که این امر به نوعی نشان دهنده منفیتر شدن نگرش به تحصیلات دانشگاهی زنان در کشور است. البته هرچند که این نظر سنجی به ۸ سال پیش باز میگردد اما باید توجه کرد که نتایج این نظر سنجی آخرین اطلاعات در این زمینه است که در چند روز گذشته انتشار یافته است.
سیل استقبال زنان در ایران از تحصیلات دانشگاهی و امید آنها به استفاده از این موقعیت برای افزایش مشارکت اجتماعی و اقتصادی خود در کشور سبب شده که تعداد زنان شرکت کننده در کنکور در چند سال اخیر بیش از مردان شود، به طوری که در برخی دورهها نیز برای جلوگیری از افزایش نسبت زنان نسبت به مردان سهمیه بندیهای جنسیتی در دانشگاهها به ویژه در دوره تحصیلات تکمیلی برقرار شده است. سهمیه بندی که نشان میدهد، نگرش طراحان آن نیز مانند اغلب افراد شرکت کننده در نظر سنجی یونسکو بر اهمیت بیشتر تحصیلات دانشگاهی مردان نسبت به زنان تمایل دارد.
بنابراین آنچه در پیش روست؛ نشان میدهد که با تناقض چشمگیری روبرو هستیم، از یک طرف تمایل زنان برای استفاده از فرصت تحصیلات دانشگاهی و نیاز توسعه به توانمندسازی آموزشی هرچه بیشتر این نیم پیکره جامعه و از طرف دیگر منفیتر شدن نگرش عموم به تحصیلات دانشگاهی زنان نسبت به مردان.
آنجه در چند سال اخیر بر اغلب پدیدههای اجتماعی کشور سایه افکنده، یعنی کمبود فرصتهای شغلی اولین عاملی است که به نظر میرسد؛ در این مسئله موثر باشد، بنابراین در ادامه این گزارش به بررسی نظر یک پژوهشگر اقتصاد اجتماعی و یکی از افراد حوزه سیاستگذاری مسائل زنان در کشور خواهیم پرداخت.
فقر آماری، ریشه اصلی فقر سیاستگذاری
میثم هاشم خانی در رابطه با این بخش از گزارش یونسکو، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا ضمن بیان اینکه با استناد به «یک عدد» که ۸ سال پیش محاسبه شده، نمیتوان تحلیل علمی صحیحی درباره ریشههای نگرش ایرانیان به تحصیلات زنان ارائه کرد، گفت: «حتی اگر آمار نظرسنجی مربوط به امسال را داشتیم، ارزیابی منطقی آن، نیازمند دسترسی پژوهشگران به جزئیات کامل این نظرسنجی، بهویژه نتایج به تفکیک جنسیت، استان، شهری/روستایی و نیز تحصیلات بود.
بنابراین فقر شدید آماری در ایران، اولین نکتهای است که بعد از مطالعه گزارش اخیر یونسکو به ذهنم میرسد و باید توجه کنیم که فقر آماری، ریشه اصلی فقر سیاستگذاری است»
این پژوهشگر اقتصاد اجتماعی اضافه کرد: «همچنین به نظر میرسد، برای هر گونه سیاستگذاری صحیح در این زمینه، اولین قدم، باید تولید و انتشار عمومی آمارهای مختلف مربوط به مشارکت اقتصادی_اجتماعی بانوان و نیز نظرسنجی درباره ابعاد مختلف این مشارکت از جمله تحصیلات باشد.
اگر سازمانهای مرتبط، به انتشار عمومی آمارها و نظرسنجیهای باکیفیت در این زمینه پرداخته و جزئیات کامل را هم به تفکیک استان، جنسیت، تحصیلات و رده سنی در دسترس عموم قرار دهند، از یک طرف ماده خام بسیار مناسبی برای انجام پژوهشهای دقیق در این حوزه مهیا میشود و از طرف دیگر، از شکلگیری شایعات آماری مختلف جلوگیری خواهد شد.
باید توجه کرد که در شان کشوری با مراکز پژوهشی متعدد نیست که یکی از معدود نظرسنجیهای مربوط به نگرش ایرانیان نسبت به تحصیلات زنان، بعد از ۸ سال و آن هم توسط یک سازمان بینالمللی و نه یک سازمان داخلی، منتشر شده باشد»
هاشمخانی افزود: «گزارش یونسکو تصریح میکند که بعد از سال ۲۰۰۷، نظرسنجی دیگری در این زمینه در ایران انجام نشده، در حالیکه برای مثال در مصر در سال ۲۰۱۳ هم نظرسنجی صورت گرفته و نتایجش ذکر شده است. اینکه ما از سال ۲۰۰۷ به بعد این نظرسنجی را قطع کردهایم، اما مصر با وجود مواجهه با یک انقلاب این نظرسنجی را ادامه داده، نمادی از کمتوجهی ما به آمار است. بنابراین اگر بخواهیم یک ارزیابی منطقی و علمی از ریشههای نگرش ایرانیان به تحصیلات زنان ارائه دهیم، لازم است، در ابتدا نظرسنجی فوق را دستکم سالی یک بار انجام بدهیم و روند تغییرات آن را بهصورت منظم داشته باشیم.»
سرخوردگی، فقر و تصور کاهش ظرفیت مشارکت اقتصادی برای مردان
این اقتصاددان ادامه داد: «اما اگر بخواهیم این فرض مبتنی بر گزارش یونسکو را بپذیریم که نگرش نسبت به تحصیل زنان منفیتر شده است، میتوان حدس زد که کاهش اهمیت تحصیل زنان در افکار عمومیِ زنان تحصیلکرده گروههای دارای وضعیت رفاهی بالاتر از متوسط، احتمالا ناشی از سرخوردگی در دستیابی به ظرفیت مشارکت اقتصادی و اجتماعی متناسب با تحصیلاتشان بوده است ودر میان زنان گروههای درآمدی پایینتر، کاهش اهمیت تحصیلات دانشگاهی، احتمالا ناشی از رشد شدید اهمیت مشکلات معیشتی بوده است، مشکلاتی که بهویژه در سالهای اخیر به سبب رکود اقتصادی سنگین موجود، تشدید شدهاند.
اما اگر در میان مردان شاهد منفیتر شدن نگرش نسبت به تحصیلات دانشگاهی زنان باشیم، تبعات منفی آن بسیار بیشتر خواهد بود، منفیتر شدن نگرش مردان، احتمالا ناشی از آن است که بخشی از مردان تصور میکنند، افزایش تحصیلات بانوان، به منزله کاهش ظرفیت برای مشارکت اقتصادی و اجتماعی مردان خواهد بود. اگر نظرسنجیهای دقیقی انجام شوند و رواج چنین تفکری در میان مردان را تایید کنند، قطعا باید برنامه ویژهای برای تعدیل این تفکر در مناطقی از کشور طراحی کنیم که این تفکر در آن مناطق پررنگتر است.
البته بسیار بعید میدانم که در سالهای اخیر، ذهنیت مردان ایرانی نسبت به تحصیل زنان منفیتر شده باشد. اما با فرض منفیتر شدن، چنین تفکر غلطی میتواند، باعث تلاش بخشی از مردان برای کاهش مشارکت اقتصادی و اجتماعی زنان شده و جامعه را از بخش بزرگی از خلاقیتهای بالقوهای که میتواند به رونق اقتصادی و توسعه اجتماعی کمک کند، محروم کند.
برای مثال، در بعد اقتصادی، باید توجه کنیم که در قرن ۲۱ روزبهروز شاهد کمرنگ شدن نقش ثروتهای زیرزمینی در توسعهیافتگی کشورها هستیم و ثروتهای روی زمین که مهمترینشان شکوفایی خلاقیتهای شهروندان هستند، هماکنون کلیدیترین موتور توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشور محسوب میشوند. در حال حاضر میبینیم که در موارد متعددی، شکلگیری ظرفیت برای شکوفایی خلاقیت یک کارآفرین، صدها هزار شغل پایدار در یک کشور ایجاد میکند.
بنابراین فقط یکی از نتایج ذهنیت منفی مردان ایرانی نسبت به مشارکت اقتصادی و اجتماعی زنان، این است که جامعه از بخش بزرگی از ظرفیت خلاقیت کارآفرینانه خود محروم میشود؛ محرومیتی که میتواند از ایجاد تعداد قابل توجهی شغل پایدار (هم برای مردان و هم برای زنان) ممانعت کند.»
احساس ناعدالتی در زنان به توسعه اقتصادی و اجتماعی ضربه میزند
هاشم خانی در ارتباط با ارزیابی خود از وضعیت عدالت جنسیتی در کشور به ویژه در بخش آموزش اظهار کرد: «با وجود توفیقات ارزشمند و انکارناپذیر ۳ دهه اخیر در بهبود قابل توجه شاخصهای مختلف عدالت جنسیتی، متاسفانه هنوز مشکلاتی وجود دارد که باعث احساس کمعدالتی در میان زنان ایرانی شدهاند. قطعا حتی اگر بخش کوچکی از زنان ایرانی احساس کنند که زمینه عادلانه برای مشارکت اقتصادی و اجتماعی آنان مهیا نیست، این مساله به توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور لطمه میزند. از طرف دیگر، سیاستگذاری برای کاهش حس بیعدالتی، از اجزای مهم تقویت سرمایه اجتماعی و نیز ثباتبخشی سیاسی و اجتماعی در کشور بوده و باید مدنظر سیاستگذاران ارشد کشور قرار گیرد.»
باور بر اولویت اشتغال مردان بر نتیجه این نظر سنجی موثر بوده است
اطهره نژادی معاون برنامه ریزی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نیز با تاکید بر اینکه وضعیت پاسخدهندگان به این نظرسنجی و نظر آنها نسبت به شرایط جامعه در بررسی این مساله بسیار اهمیت دارد در گفتوگو با ایلنا در مورد علت افزایش نگرش منفی به تحصیلات دانشگاهی زنان، گفت: چنین مسائلی ناشی از نوع نگاه به حل مسائل جامعه است که برخی، گونهای از وظایف را خاص مردان و گونهای دیگر از وظایف را خاص زنان میداند و این اولویت در ذهن برخی افراد هست که مردان اول باید کار بگیرند و اشتغال داشته باشند و بعد زنان و از آنجا که تحصیلات دانشگاهی توانمندسازی علمی تلقی میشود، بنابراین مردان را در اولویت برای داشتن چنین تحصیلاتی میدانند. این سادهترین شکل پاسخ به سوال شماست و البته با توجه به سالهای نظر سنجی نیز باید رویکرد نسبی را در این زمینه در نظر داشت.
وی ادامه داد: ممکن است پاسخ دهندگان به این نظر سنجی با این تحلیل پاسخ دادهاند که وقتی فرصت برابری برای زنان و مردان در اشتغال در نظر نمیگیریم، بنابراین اگر رقابتی بر سر صندلیهای دانشگاهی هم هست به کسانی تعلق گیرد که بعدها کار برایشان در نظر گرفته میشود.
جامعه به توانمندسازی زنان نیاز دارد
نژادی اظهار کرد: «اما پاسخ من این است که علیرغم اینکه این بهانه وجود دارد که مرد مدیریت مالی خانه را بر عهده دارد و بنابراین باید تمهیدات لازم را برای توانمند کردنش در جهت دستیابی به فرصتهای اشتغال فراهم کرد، بنده اعتقاد دارم که باید دقیقتر و جامعتر به این موضوع پرداخت و با توجه به نقشهای چندگانه زنان در خانواده و جامعه، به ضرورت توانمندسازی آنان توجه کرد.
حتی اگر فرصت اشتغال تمام وقت برای زنان فراهم نباشد، زنان، همسران، مادران و دختران خانوادههایی هستند که اساس جامعه را تشکیل میدهند و با توجه به نقش محوری زن در خانواده، توانمندسازی زنان، توانمندسازی کل جامعه است. هرچند اگر فرصتهای برابر وجود داشته باشد، زنان توان رقابت سالم خود را نشان دادهاند و نتیجه بر کسی پوشیده نیست.
بنابراین بهتر است؛ به جای انتخاب راه حل مانع گذاشتن بر سر راه زنان، مسئله را به درستی بررسی کرده و ضمن توانمندسازی همه افراد جامعه، سیستم اشتغال مناسب، همکاریهای مکمل و متناسب با وضعیت زنان، مردان و خانوادهها را به درستی طراحی و اجرا کنیم.»